سرویس فرهنگ و هنر مشرق - شب گذشته داریوش مهرجویی در ویدئویی نسبت به لغو اکران نوروزی فیلم «لامینور» اعتراض کرد؛ ویدئویی که در فضای مجازی بسیار بازتاب پیدا کرد و واکنش های زیادی را به همراه داشت. مهرجویی در اعتراض به عدم اکران نوروزی فیلم لامینور شیوهای را در پیش گرفت که با واکنشهای گذشته این فیلمساز تعارضات بسیار جدی داشت و این شمایل اعتراضی با رفتار شناسی سالهای اخیر وی بسیار متفاوت است. او همواره در مقابل تندترین نقدها و توقیف دو فیلم بانو و سنتوری روشی تعاملی را پیش گرفت که با عکس العمل شب گذشته او بسیار متفاوت است.
برای بررسی شکل اعتراضی جدید مهرجویی باید اتفاقات اخیر را از زوایای دیگری بررسی کرد. پس از اتمام جشنواره فیلم فجر و در اوایل اسفند شورای صنفی نمایش، فیلم لامینور آخرین ساخته مهرجویی را به عنوان گزینه جدی این شورا برای اکران نوروزی معرفی کرد؛ از سوی دیگر رضا درمیشیان تهیهکننده فیلم مهرجویی، همزمان فیلم «مجبوریم» را هم به عنوان گزینه اکران نوروزی اعلام کرد.
افرادی که شناختی نسبتی از شرایط صنفی سینما دارند، از این پست اخیر تهیهکننده لامینور بسیار متعجب شدند. او از طرفی اکران نوروزی لامینور را دنبال میکند، ازسوی دیگر در صفحه اینستاگرامش خبر از اکران «مجبوریم» میدهد. مگر امکان دارد تهیهکنندهای برای دو فیلم در اکران نوروزی درخواست نمایش عمومی همزمان داشته باشد؟
با برگزاری جلسات مختلف شورای صنفی نمایش برخی اخبار حکایت از این داشت که این شورا قصد دارد فیلم مهرجویی را در نوبت اکران عید فطر قرار دهد. چون با توجه به شکست فیلم قهرمان(اصغر فرهادی) در گیشه و اقبال به فیلمهای گشت ارشاد و دینامیت، شکست لامینور سینمای فیلمسازان آلترناتیوی چون مهرجویی و فرهادی را به گوشه رینگ هدایت میکند.
این تدبیر در روزهای گذشته عملیاتی شد اما تهیهکننده فیلم دست به ماجراجویی قابل تاملی زد که در نهایت به اعتراض تند و صریح مهرجویی منجر شد. درمیشیان وقتی که متوجه شد «مجبوریم» در شرایط فعلی اکران نشدنی است و نمایش لامینور به اکران عیدفطر موکول شده توییت زیر را منتشر کرد.
با انتشار این توییت، اخبارنگران کنندهای مبنی بر بستری شدن داریوش مهرجویی در ICU بیمارستان مشخص است. تحقیقات ما نشان میدهد مهرجویی در تهران و کرج به هیچ بیمارستانی مراجعه نکرده است. فاز دوم عملیات روانی بستری شدن استاد مهرجویی در بیمارستان شکست خورده بود که ناگهان فیلم اعتراضی ایشان در فضای مجازی منتشر شد. برخی شنیدهها حاکی از آن است که جنجال بر سر عدم اکران لامینور بهانهای است تا زمینه اکران فیلم «مجبوریم» فراهم شود.
شب گذشته ویدئو اعتراضی استاد مهرجویی منتشر شد و از حنجره بشدت محترم و محجوب داریوش مهرجویی صدا و کردار افراد دیگری در پشت پرده این ماجرا دیده و شنیده میشد؛ چیدمان این اعتراض و سناریوی آن شبیه حاشیههای ملتهبی است که طی سالهای اخیر توسط برخی افراد رقم خورده است. (این حاشیهها در ادامه گزارش بررسی خواهد شد)
حذف درمیشیان از کانون کارگردانان با تدبیر برخی اعضاء به همراه خسرو معصومی و پوران درخشنده نقطه عطفی بود که انتظار میرود در صورت پدید آمدن حاشیههای مختلف، درمیشیان دیگر نتواند از ابزار کانون کارگردانان استفاده کند.
این حاشیه سازی قطعا تا پایان اکران «لامینور» و شاید تا پایان اکران «مجبوریم» ادامه خواهد یافت و مهمترین روایت این تنش فعال شدن دو بازوی اجرایی است. اولی فردی با عنوان «ر» از سینماگران درجه چندم که در تدارک یک تحصن سینمایی است. فردی که تا کنون فیلم مستقلی نساخته اما از افرادی است که اخیرا به یکی از سیاستمداران نزدیک شده و ترتیب دهنده ملاقات سینماگران با چهرههای سیاسی را میدهد.
از طرفی بر اساس شنیدهها بازوی دیگری به نام «الف. س» در ماجرای تحصن و اعتراض اخیر فعال شده و در تدارک تحریم اکران ها از سوی سینماگران در صورت حل نشدن مشکل لامینور است.
بازوهای دیگر گروههای فشار صدور مکرر بیانیههای صنفی است. کانون کارگردانان پرحاشیهترین صنفی که در تولید بیانیه در سینمای ایران به یک رکورد قابل توجه دست پیدا کرده و سال گذشته رضا درمیشیان را از حلقه تصمیمگیران این صنف کنار گذاشته ناگهان به حامی نخست مهرجویی تبدیل شد و دو بیانیه را درباره اکران نوروزی فیلم لامینور منتشر کرد. در صورتیکه این صنف در شورای پروانه نمایش دارای نماینده و از تصمیمات این نهاد مستقل غیردولتی آگاه است. این کانون در بیانیه دوم خود مینویسد:
کانون کارگردانان سینمای ایران از آقای خزاعی ریاست محترم سازمان سینمائی که پیگیر حل این مشکل است، میخواهد قبل از اقدام استاد مهرجوئی به تحصن در وزارت ارشاد، پروانه نمایش فیلم سینمائی لامینور را تمدید کرده و بدعتِ بازبینی مجدد دیگر فیلمهای سینمائی دارای پروانه نمایش را نیز پایان دهند. کانون کارگردانان سینمای ایران تمام قد در کنار استاد مهرجوئی و همه سینماگران خسته از سانسور و توقیف ایستاده است.
روشن است ریلهای غائله اکران توام با حاشیه لامینور توسط چه کسی کلید زده شد تا نقش خود را به عنوان یک رسولاف یا جعفر پناهی درون سیستمی تثبیت کند.
اما برای شناخت بهتر اتفاقات اخیر که به طور خلاصه به آن پرداخته شد، کمی به سوابق و حاشیه های سال های اخیر رضا درمیشیان تهیه کننده لامینور و کارگردان مجبوریم بپردازیم.
رضا درمیشیان قهرمان متخلف یا قهرمان سیاسی دولت تدبیر و امید
رضا درمیشیان، کارگردانی آثاری همچون «عصبانی نیستم» و «مجبوریم»، عمده شهرتش را مدیون چهرههای نظیر ابراهیم داروغهزاده، علیرضا رضاداد، محمد مهدی حیدریان و... است. اوج گیری درمیشیان متولد و حاصل سیاستگذاریهای دولت تدبیر و امید است و مسیر پیشرفت خود را مدیون مدیران سینمایی دولت فعلی است.
البته نطفه فعالیت سینمایی این کارگردان، در اواخر دولت محمود احمدی نژاد بسته شد. تا قبل از «عصبانی نیستم» و حواشی طراحی شده مرتبط با آن، درمیشیان، چهره شناخته شدهای میان اهالی سینما و مردم نبود.
درمیشیان برخلاف سایر همتایانش، مسیر تحریک افکار عمومی و جلب توجهات را به خوبی آموخته بود. پوستر جنجالی فیلم «بغض» نام درمیشیان را نخستین بار بر سر زبانها انداخت. «باران کوثری» حامی مهدی کروبی و از سمپاتهای پساانتخاباتی جنبش سبز، به سمبلی از اعتراضات سال 1388 در سینما، روی پوستر فیلم بغض تبدل شد.
«بعض» فیلمی بود که بسیاری از مدیران سینمایی دولت احمدینژاد به آن افتخار میکردند.
با طراحی چنین پوستری و استفاده از رفتارهای فرامتنی باران کوثری، رضا درمیشیان نشان داد، دارای ذکاوتی بیبدیل در موجسواریهای سیاسی است. بهرهبرداری تبلیغاتی برای فروش بیشتر فیلم «بغض» از پیامدهای سیاسی و عوارض سوء اجتماعی سال 1388 بود.
طراحی این پوستر هیچ ربطی به محتوای فیلم «بغض» نداشت اما این شیوه طراحی به جای آنکه عیان کننده عمق سیاسی اعتراضی مولف باشد، بیشتر نمایانگر این بود که «رضا درمیشیان» به موج سوار معتدلی تبدیل میشود که در دایره تحمل مدیران سینمایی میگنجد. او با بهرهبرداری از فضای غبارآلود التهابات سیاسی پسا 88، شکافهای اجتماعی و دوستگیهای مردمی، با همین پوستر، بیشترین بهره سیاسی را در معرفی کاراکتر خودش برد و به عنوان یک سینماگر تازهکار در افکار عمومی به عنوان فیلمساز آلترناتیو و مخالف حکومت شناساند.
طراحی این پوستر هیچ کمکی به فروش فیلم نمیکرد، سلیقه حاکم بر اهالی سینما گرایش بیشتری به مطرب و هزارپا و نهنگ عنبرها دارد و چنین فیلمهایی اگر برای تبلیغ، دشنامی هم به حاکمیت نسبت دهند، هیچ آورده اقتصادی از گیشه سینما ندارد، بلکه آوردههای اقتصادی را باید در منابع دیگری جستجو کرد. قطعا فروش یا دستیابی به گیشه با چنین پوستری محقق نخواهد نشد.
بغض درمیشیان مطلوب دولت احمدی نژاد بود
اما این پوستر با محتوای فیلم «بغض» تعارضاتی داشت. «بغض» فیلمی بود که بسیاری از مدیران سینمایی دولت احمدینژاد به آن افتخار میکردند. فیلم مضمونی ضدمهاجرت داشت که از مطالبات کلان حاکمیت و دولت وقت بود.
«بغض» فیلمی بود که بسیاری از مدیران سینمایی دولت احمدینژاد به آن افتخار میکردند. فیلم مضمونی ضدمهاجرت داشت که از مطالبات کلان حاکمیت و دولت وقت احمدی نژاد بود.
همکاری نزدیک درمیشیان با سازمان سینمایی در دولت دهم پیش درآمد طی کردن سریع مسیر دریافت پروانه کارگردانی و تهیه کنندگی برای وی بود؛ مسیری که در دولت قبل نیز محمد امین کریم پور آن را پیمود.
سیاستگذاری های خاص سازمان سینمایی مبتنی بر گرایشات فیلمساز است و رضا درمیشیان و فیلم بغض محصول سازمان سینمایی دولت احمدی نژاد است. اما قهرمان سیاسی و آلترناتیو شناخته شدن درمیشیان، در ابتدای دولت یازدهم کمی پیچیده است و کنکاش بیشتری نیاز دارد، برای دست یافتن به این شناخت باید متن و فرامتن و نحوه حمایت از او را بازخوانی کرد.
تدبیر و امید چه کسانی سمبل سینمایی جنبش سبز را ساخت؟
درمیشیان سالها دستیار آثار سینمایی مختلفی بود و پیش از آن به عنوان خبرنگار در چند نشریه فعالیت میکرد. در جریان شناسی رسانهای، درمیشیان در گذشته به عنوان «منتقد سینما» معرفی شده، در حالی که هیچگاه در هیچ جریدهای در چهل سال اخیر نمیتوان متن بلندی را حتی در قالب مصاحبه از او پیدا و مطالعه کرد. حتی متونی که اخیرا در جراید به عنوان فیلمساز منتشر میکند یا متونی که در صفحه اینستاگرام و توییترش درج میشود از چند سطر فراتر نمیرود. در هر صورت دانش او مبتنی بر تحلیل عمیقی نیست.
او البته یک خبرنگار معمولی حوزه سینما بود که اکنون در برخی منابع هم تالیفاتی به وی نسبت داده میشود، که یا وجود خارجی ندارند و یا چندان معتبر نیستند و در حوزه نشر جایگاهی ندارند.
درمیشیان حوزه خبرنگاری را آخرین باردر روزنامه جام جم تجربه کرد. آخرین فعالیت رسانهایاش درج اخبار مربوط به داریوش مهرجویی بود، به همین دلیل مِهر شاگرد همواره در رکاب به دل استاد افتاد و رضا درمیشیان دستیار و همراه همیشگی مهرجویی شد. در واقع با پذیرش استاد، درمیشیان از یک خبرنگار زیرمتوسط جایگاه قابل اعتنایی در حوزه سینما بدست آورد.
درمیشیان سالها فن فیلمسازی را از استاد مهرجویی و جیرانی و مخالف خوانی سیاسی را نزد جعفر پناهی و محمد رسولاف با دقت و ظرافت فراوانی آموخت. نخستین فیلم او با تم ضد مهاجرتی در دولت دهم ساخته شد و آنقدر فیلم کلیشهای، یک خطی و متکی به تصاویر بود که این تلقی در میان مخاطبان شکل گرفت اگر این فیلم وجه تالیفی هم داشته باشد باید به تورج اصلانی (فیلمبردار) آنرا نسبت داد که با تصویربرداری توریستی زمان فیلم را آنقدر طولانی کرد تا اینکه یک قصه یک خطی، تبدیل به یک فیلم سینمایی بلند شد و گرنه ماهیت بغض، در اندازه یک فیلم کوتاه است.
الگوی روایی آثار درمیشیان اما در این فیلم آشکار شد. سنگ بنا و زیرساخت آثار درمیشیان بر یک عشق مازوخیستی میان یک دختر و پسر و پیوند دادن روایتهای فرعی سیاسی - اجتماعی به این عشق مازوخیستی با فرجام تلخ متصل میشود. همین که الگوی ساختاری درمیشیان قابل کشف است و دیالوگها و خرده روایتهای او بر اساس موج سواری بر بستر حوادث اجتماعی - سیاسی شکل میگیرد، دست فیلمساز را رو میکند و درمیشیان در سه فیلم متوالی نشان داد جزء این الگو روایی، دستمایه دیگری برای ارائه ندارد.
اما پوستر فیلم بغض هم نتوانست شهرتی برای درمیشیان به ارمغان آورد و او را وارد بازی بزرگان کند و کامیابی ایدهآلی برایش به ارمغان نداشت. اما «عصبانی نیستم» سفره بسیار فراخی بود که حتی مخالفان فیلم از نعمت میز مدیریتی بیبهره نگذاشت.
«عصبانی نیستم» در روزهای جابجایی دولتهای دهم و یازدهم با یک تخلف اساسی ساخته شد. جمال شورجه یکی از اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش در آن مقطع تاریخی بارها اشاره کرد (گفتوگوی اختصاصی با مشرق) که درمیشیان پروانه ساخت مشابهی را ارائه کرد، اما فیلم دیگری را ساخت. رابطه عاشقانه ستاره و نوید در کوران حوادث سال 88، زمینه عصبیتر شدن نوید را فراهم میآورد. او در خواستگاری از ستاره ناکام میماند، پدر او را به قتل میرساند و در حاشیه فیلم، پیامدهای سیاسی - اجتماعی سال 1388 به تصویر کشیده میشود.
در واقع نسخه اولیهای که شورجه در گفت و گویی با مشرق بدان اشاره میکند، ساخته میشود، اما سه نسخه یا ورسیون دیگر نیز تهیه میشود. ورسیون اول نسخهای بود که هیات انتخاب سی و دومین جشنواره فیلم فجر در سال 1392 دید و توصیه کردند بخشهایی از فیلم جایگزین و یا حذف شود و فیلم یک مرحله دیگر نیز فیلمبرداری شد و فیلمی که در سال 1396 اکران شد، نسخه سومی بود که برخی صحنههای آن دوباره باسازی شد.
تخلف در پروانه ساخت عصبانی نیستنم به روایت جمال شورجه:
بخشی از این مصاحبه شورجه با مشرق درباره عصبانی نیستم:
تا جایی که به خاطر دارم در خصوص فیلمنامه ی مصوب شده «عصبانی نیستم» که در شورای پروانه ساخت وزارت ارشاد، مصوب شد و به آن پروانه ساخت داده شد همین طور بوده است. فیلمنامه ای که مجوز گرفت قصه جوانی بوده که دچار مشکلات اقتصادی است و از طرفی پدر نامزدش، چندان موافق ازدواج آنها نیست. علت مخالفت پدر دختر هم بیکاری جوان است.
این شخص به کارهای مختلفی روی می آورد و در این مسیر کارهای خلافی هم به او پیشنهاد می شود از جمله اینکه رئیس کارگاه از او انتظار دارد مثل یک شرخر برای نقد کردن چک اقدام کند (همانطور که در فیلم هم دیدیم) این جوان از انجام کارهای خلافکارانه سر باز می زند و محل کارش را برای همیشه ترک می کند. بعد از ترک محل کار متعاقبا کارهای خلاف دیگری به او پیشنهاد می شود که عمدتا کارهای خلاف و دور از شانی هستند. کاراکتر نوید شخصیت اول فیلم تن به این کارها نمی دهد و به عبارتی از این آزمایشات و ابتلائات سربلند بیرون می آید و در انتهای فیلمنامه متوجه می شویم که تمام این مسایل از طرف پدر نامزدش برنامه ریزی شده بودند که قصد آزمودن او را داشته است و در نهایت، وقتی متوجه پاکی و صداقت او می شود با ازدواج آنها موافقت می کند. این ماحصل آن فیلمنامه ای بوده که در وزارت ارشاد پروانه ساخت گرفته است.
کارت بازی رضاداد، داروغهزاده، حبیب احمدزاده با سه فیلم درباره وقایع 88
پس از تغییر دولت، بسیار سریع حکم علیرضا رضاداد به عنوان دبیر جشنواره ابلاغ شد و نفر دوم جشنواره فیلم فجر ابراهیم داروغه زاده، چندین سمت از جمله عضویت هیات انتخاب این جشنواره را بر عهده داشت. سه فیلم با موضوع مرتبط با وقایع 88 ساخته شدند. قصهها، عصبانی نیستم و آشغالهای دوست داشتنی. رضاداد و داروغهزاده محاسباتی را انجام دادند که حضور سه فیلم در جشنواره با تهاجم رسانهای گستردهای مواجه میشود، اماحضور دو فیلم حواشی کمتری دارد.
بیشتر بخوانید:
فیلم آشغالهای دوست داشتنی با وقایع 88 آغاز میشود اما درباره 88 نیست. فیلم مثل چاقوی دولبهای است که بیشتر به نقد ضد انقلاب و مبارزان سیاسی در ادوار مختلف میپردازد. شیطنتی خاص در فیلم نهفته است که عناصر سیاسی - سینمایی دولت یازدهم در بدو استقرار از آن به صورت جامعی نمیتوانستند بهرهبرداری کنند، ضمن اینکه فیلم با حمایت بنیاد فارابی در دوران مدیریت جواد شمقدری ساخته شده بود و تنفر مدیران جدید آنقدر جدی و زیاد بود که حذف فیلم امیریوسفی، در هر شکلی، نوعی انتقام مدیریتی محسوب میشد.
«عصبانی نیستم» تنور جشنواره دولت یازدهم را داغ میکرد و مکمل خوبی برای فیلم «گادمادِر سینمای ایران» بود. لذا مدیران جشنواره اقدام به جریان سازی رسانهای هوشمندانهای کردند. حبیب احمدزاده از انصار رضاداد، جمعی از نویسندگان تازه کار حوزه فرهنگ و هنر را دو ماه قبل از جشنواره گرد هم آوردند و فیلم آشغالهای دوست داشتنی را برای آنان نمایش داد.
بیشتر بخوانید:
این گروه از نویسندگان فرهنگی و نوجویان و نوقلمان که برای عرصههایی بزرگتر از رسانه خود را آماده کرده بودند، با عنوان فیلم حامی فتنه، تهاجم بسیار گسترده و هماهنگشدهای را علیه فیلم آشغالهای دوست داشتنی آغاز کردند. در حالی که فیلم از رفتارهای اجتماعی معترضان سال 1388 هیچ دفاعی نمیکرد و محتوای مدافعانهای از جنبش سبز در متن فیلم قابل استتناج نبود، اما تنشهای جشنوارهای اوج گرفت.
برخلاف «آشغالهای دوستداشتنی»، «عصبانی نیستم» به مطالبه معترضان میپرداخت و از مانیفست سیاسی - اجتماعی آنان حمایت میکرد. اما بحثها و نوشتارهای فراوان در مورد آشغالهای دوست داشتنی در یکی دو رسانه اصولگرای هماهنگ با مدیران جشنواره منتشر شد و جدلها آنچنان درباره این فیلم داغ شد که «عصبانی نیستم» به سادگی به بخش اصلی مسابقه جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرد.
هجمه علیه فیلم آشغالهای دوست داشتنی قبل از جشنواره سبب شد عصبانی نیستم که چشم و چراغ گرداننده وقت جشنواره بود به سلامت به بخش مسابقه راه پیدا کند و فیلم بدون هیچ دردسری با پروانه ساخت ویدئویی در جمع فیلمهای برگزیده جشنواره قرار گیرد.
رضاداد و داروغهزاده با اینکه میزان حملات گروه تهاجم کنندگان به آشغالهای دوستداشتنی را تجربه کرده بودند، میدانستند که فیلم عصبانی نیستم با هجمهای مشابه و به مراتب بیشتر مواجه خواهد شد. اما این واکنشهای رسانهای فیلم احتمال دیده شدن فیلم را در جشنواره برلین بیشتر از پیش تقویت میکرد.
معترضان آشغالهای دوست داشتنی، به صورت هماهنگ شدهای نیز متون اعتراضی خود را درباره عصبانی نیستم منتشر کردند، و برخوردهای رسانهای کمی ملایمتر از تهاجم گسترده به آشغالهای دوستداشتنی بود. به این ترتیب زمینهای فراهم شد که «عصبانی نیستم» به توفیقی بزرگ دست پیدا کند و به سکوی پرتاب بزرگی برای رضا درمیشیان تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
نگاه گزینشی "برلین" به سینمای ایران
در سوی دیگر این ماجرا گردانندگان و طراحان به هدف خود رسیدند. گردانندگان جشنواره متوجه شدند که نوید محمدزاده قطعا به خاطر ایفای نقش در این فیلم سیمرغ را دریافت خواهد کرد و بازی برجسته سازی عصبانی نیستم را وارد مرحله سوم کردند و از درمیشیان تقاضا کردند از داوری فیلم در جشنواره فیلم فجر انصراف دهد.
بر اساس آنچه بعدها در رسانهها مطرح شد، فشار رسانهها دستمایهای بود که مسئولان جشنواره از آن سخن به میان آوردند تا فیلم جوایزی را در فجر دریافت نکند. اما این انصراف و توفیق 4 ساله عصبانی نیستم، یک بازی طراحی شده برای برجسته شدن و مطرح شدن فیلم بود.
توقیف مقطعی فیلم عصبانی نیستم طراحی خاصی بود تا یک فیلمساز گمنام با یک پوستر اعتراضی تبدیل به قهرمان سیاسی مخالف حکومت شود و شبکههای فارسی زبان و غیرفارسی زبان بسیاری تصاویر او را منتشر کنند.
دستیار کارگردانی که بزرگترین آرزویش روزگاری داشتن یک آلبوم عکس با ستارگان سینما بود، حالا یه عنوان یک سینماگر سیاسی آلترناتیو شناخته میشد. نکته جالب اینجاست که درمیشیان عکسی مشترک با محسن امیریوسفی در در دو بازه زمانی منتشر میکند تا نشان دهد در دو مقطع زمانی همچنان به دنبال اخذ مجوز دو فیلم عصبانی نیستم و آشغالهای دوستداشتنی هستند.
در این روایت محسن امیریوسفی اطلاع ندارد که توقیف فیلمش قربانی نمایش عصبانی نیستم در جشنواره سی و دوم فجر شده است و او تاوان ساخت «آشغالهای دوست داشتنی» را در همکاری با سازمان سینمایی تحت مدریت شمقدری دهد. از طرفی توقیف موقت «عصبانی نیستم» کمی نامتعارف به نظر میرسد و روند حواشی از تولید تا اکران فیلم عصبانی نیستم، با نامهنگاریهای فراوان و تولید حواشی مختلف نشان میدهد که حضور درمیشیان در هر پروژهای با حواشی شبیه آنچه برای لامینور اتفاق میافتد، همراه است.
رضا درمیشیان که همواره در بسیاری از توییتهای رسانهای خود را غیروابسته و غیرخودی معرفی میکند، پس از آنکه فیلم عصبانی نیستم، یک حاشیه دامنهدار چند سال را ساخت، همراه با مدیران سازمان سینمایی دولت به دیدار نمایندگان مجلس میرود تا زمینه نمایش فیلمش تسهیل کند. پس او آنچنان که با #وابسته_نیستم ادعا میکند، نیست و فیلمساز کاملا وابسته اما پرحاشیهای است.
شکل بازی و حاشیه سازی درمیشیان به همین سبک و سیاق است. اگر مدیری مثل حجتالله ایوبی لیلی به لالایش نگذارد و یا یکی از مدیران در مورد فیلمش اظهار نظری کنند که اثرش ضعیف است درمیشیان ممکن است در لحظه دست به ماجراجویی های بزرگی بزند.
سال 1398 به گواه بسیاری از کارکنان فستیوال فیلم فجر او به دنبال پذیرفته شدن مجبوریم (کارگردان و تهیهکننده) و لامینور (تهیهکننده) در جشنواره بود و وقتی متوجه شد که این دو اثر در جشنواره حضور ندارند، وارد کارزار اعتراض خیابانی پس از ماجرای سقوط هواپیمای اکراینی شد. او البته این شانس را برای خود می دید که جشنواره برلین گوشه چشمی به مجبوریم داشته باشد و در بخش جنبی این جشنواره پذیرفته شود.
اما این روش هم نتیجهای به همراه نداشت و در نهایت درمیشیان به صف تحریمکنندگان جشنواره فیلم فجر پیوست و هر روز در صفحات مجازیاش یاد شهدای هواپیمای اوکراینی را گرامی میداشت.
با این اوصاف داریوش مهرجویی و جایگاهش دستاویز مناسبی است برای ماجراجوییهایی که در سال های اخیر بارها و بارها تکرار شده است و همه از یک الگوی مشابه پیروی می کند.