مقدمه
مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده وبلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوه ای از آن است. انسان تنهادر پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورزبه اهداف وآرمانهای خود دست یازیده و قله رفیع سعادت مطلوب خویش را فتح می نماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، ازسویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب العین قراردادن دیدگاههاو سیره عملی آنان، هم راه صحیح بندگی و سعادت رابپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصدنایل آید، از این رو معصومین (علیهم السلام) که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند. بهترین و مطمئن ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاههاو سیره تربیتی امام علی (ع) که خود «اب الائمه» و سرسلسله جانشینان به حق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین (علیهم السلام) و نخستین تشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است. بر ضرورت این کار می افزاید.
امام علی (ع) آینه تمام نمای ذات الهی و تجلی عالی ترین مراتب معرفت، حکمت و هدایت است. برای شناخت و پیروی از اندیشه ژرف، روشنی بخش، انسان ساز و هدایت گر علی (ع)، مطالعه نصایح و سخنان آن حضرت یک ضرورت است و این یک حقیقت ابدی است که سخن عالی، سخن علی (ع) است. اما در این راستا پرداختن به امر تعلیم و تربیت آن هم از منظر علی (ع) در این برهه از زمان یک نیاز حتمی برای انسان هاست هرچند که طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم و تربیت انسان تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود و حتی در قرآن کریم، بارها و بارها هم به آن اشاره شده است آن جا که در پنج آیه اول نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) آمده است که «الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم؛ همان کسی که به وسیله قلم آموخت آنچه را که انسان نمی دانست (به تدریج به او) آموخت.» می بینیم که تعلیم و تربیت، اساس و بنیادی است که قوام و پایداری دین و آیین بر روی آن استوار است که نه فقط قرآن کریم بلکه مولا علی (ع) به عنوان ترجمان و مبین قرآن، هم او که اعلم به وحی و سنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرم (ص) است بارها بر آن تأکید کرده است؛ تربیت به مفهوم عام آن، شامل جنبه های گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روانشناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد.
مطالعه نهج البلاغه و زندگی حضرت علی (ع) این حقیقت را آشکار می سازد که تربیت در دو معنای عام و خاص در رفتار و گفتار این شخصیت الهی متبلور و منعکس است. امام علی (ع) در این باره فرمود: «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماٌ فَلیَبدا بِتَعلیمِ نَفسِهِ قبلَ تَعلیمِ غَیِرهِ وَلیَکن تادِیبُهُ بِسِیرتِهِ قَبلَ تادیبهِ وَمعیِّمُ ومُؤدِّبُها احَقُّ بِالاجلالِ مِن معَلِّمِ الناسِ وَمؤَدِّبِهِم؛ کسی که خود را در مقام پیشوایی و امامت قرار می دهد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد به تعلیم خویش بپردازد و باید تأدیب او به عملش پیش از تأدیب او به زبانش باشد و کسی که معلم و ادب کننده خویش است، به احترام سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی دیگران است.»
تحقق هدف آفرینش انسان، تنها در پرتو تعلیم و تربیت میسر است؛ به این منظور، خداوند متعال انسان را به نیروی عقل و ابزار معرفت تجهیز کرد و پیامبرانی را با براهین روشن و احکام و قوانین متین برانگیخت و رسالت سنگین تعلیم و تربیت انسان را به آنان سپرد. از این رو، تعلیم و تربیت مهم ترین بخش تعلیمات و معارف ادیان آسمانی، به ویژه اسلام را تشکیل می دهد (صالحی و یاراحمدی، 1387، 24). انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که به عنوان موجودی هدف مند و اندیشمند به اهداف و آرمان های خود دست یافته و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح می نماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان، تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد؛ زیرا وقتی انسان گردنبند مرواریدی که دانه های آن دین و بندگی خالق متعال است را برگردن آویخته، جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید. خانواده، نهادی مهم، کلیدی و کانون رشد و آرامش بشری است که بر اساس طبیعت و فطرت الهی و نیازهای جسمی و روحی تشکیل می شود و انسان راه کمال خود را از این طریق می پیماید. خانواده، نهاد قدرت مندِ تربیتی است که در آیات و روایات بر نقش تربیتی آن تأکید فراوان شده است و استحکام و نقش آفرینی آن، برای رفع دغدغه های والدین، اجتناب ناپذیر است (حاجی بابایی، 1391، 3).
در این میان، نقش والدین در رتبه نخست اهمیت قرار دارد و آنها باید تلاش کنند تا متربی از سر شوق و اشتیاق به تجارب درونی دست یابد، به نحوی که بتواند فطرت خداجوی خود را کشف و تجربه دینی را به طور حضوری شهود نماید. پس والدین به عنوان الگوهای اصلی و بی بدیل زندگی کودک، می توانند احساسات، علایق، ویژگی های مثبت اخلاقی و ارزش های دینی را به او منتقل کنند. در بیان اهمیت موضوع همین کافی است که امام محمد غزالی می گوید: «کودک امانتی است در دست پدر و مادر که هرچه در آن کشت کنی همان را درو خواهی کرد». عمدۀ تحقیقات انجام شده نشان می دهند که تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی فرزندان دارند. همچنین پژوهش ها مؤید این مطلب هستند که مذهب می تواند خویشتن داری که عنصر اساسی در تربیت است را افزایش دهد و در این میان خانواده و به ویژه والدین می توانند به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شوند. با این تعابیر، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش الگوی تربیتی والدین با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)در نهج البلاغه است و در این رهگذر چهار فرضیۀ اساسی مطرح و به دنبال پاسخ گویی به آنها خواهیم بود. در این راستا فرضیه های پژوهش عبارتند از:
1. بین اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)رابطه معناداری وجود دارد.
2. بین اخلاص در آموزه های دینی والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
3. بین ساده زیست بودن والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
4. بین سطح سواد والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
بخش اول: مبانی نظری پژوهش
بند اول: تربیت
متفکرین ودانشمندان علوم تربیتی برای تربیت تعریف های گوناگونی ارایه داده اند. به نظر می رسد دلیل این اختلاف ها مبانی ویا اصول واهداف آن ها باشد 0بهترین تعریف تعریفی است که دارای جامعیت ومانعیت باشد. برخی گفته اند دلیل این اختلاف هااین است که، هرکس از تربیت آن گونه که مایل به فهم آن است دفاع می کند وتعریفش از تربیت نیز مسبوق به چنین تمایلی است بعضی از متفکرین نیز ناامید ازتعریف تربیت شده اند. اکثر تعاریف مطرح شده، تربیت را به معنای رشد طبیعی وتدریجی وبه فعلیت رساندن استعدادهای متربی دانسته اند.مشکل عمده این تعاریف،عدم جامعیت لازم و عدم توجه به اهداف تربیتی است. به نظر ما بهترین تعریفی که برای تربیت شده است ودارای جامعیت لازم است این تعریف می باشد:تربیت در اصطلاح به معنی برانگیختن وفراهم آوردن موجبات رشدوپرورش وشکوفایی تمامی استعدادها،توانایی هاوقابلیت های انسان به منظور رسیدن به کمال وسعادت مطلوب.در این تعریف، اشاره به تربیت پذیری وتربیت ویژه(مقصود انسان)وهدف از تربیت (کمال وسعادت)وبرنامه تربیتی شده است.
بند دوم: مسئله تربیت
مباحث تربیتی یکی از بنیادی ترین مباحث، علوم انسانی، و یکی از ارزنده ترین مباحث اجتماعی، سیاسی است.که با بسیاری از مباحث دیگر رشته های علوم ضروری، ارتباط تنگاتنگ دارد،و در اخلاق سازندگی، خود سازی و جامعه سازی، گاهی به عنوان پایه های اساسی، و زمانی به عنوان نتیجه و ره آوردها، این قبیل از مباحث ارزشمند انسانی، اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد. و بدیهی است که؛سعادت فرد و جامعه، تکامل و ترقی انسان ها و خانواده ها، پیشرفت یا عقب ماندگی جوامع بشری،سلامت جسم و جان بشریت تشنه آزادی، همه و همه به «مباحث تربیتی» و «مسئله تربیت» مربوط می شود. اگر انسان ها، مباحث تربیتی را بدرستی بشناسند،و هدفداری آن را بدانند، و با روش های صحیح تربیت آشنائی پیدا کنند و سپس خود را و خانواده خود او و جامعه را تربیت کنند، اصلاح نمایند و به سوی خوبی ها و ارزش های اخلاقی سوق دهند، همواره به سوی تکامل و ترقی و استقلال در حرکتند و عقب ماندگی و شکست و ذلّت و خواری و مفاسد اخلاقی و اجتماعی دامنگیرشان نخواهد شد که از نظر قرآن کریم و نهج البلاغه، هدف اساسی همه انبیاء و پیامبران الهی تحقق این آرمان ارزنده الهی، بشری است. و می دانیم که: مکتب اسلام کاملترین مکتب تربیتی است. و دستورات و قواعد و روش های تربیتی آن از چشمه سار همیشه جاری وحی الهی گرفته شده و با رهنمودهای مداوم امامان معصوم (ع) در تئوری و عمل لباس حقیقت پوشیده است.
اوّل- امکان تربیت: از دیدگاه نهج البلاغه، تربیت ممکن، و روش های تربیتی مشخص و روشن است و بهترین روش های مقابله با موانع و آفات تربیت نیز بدرستی مورد ارزیابی قرار گرفته است، که فرمود: فَنَفسَکَ نَفَسَک! فَقَد بَیَّنَ اللهُ لَکَ سَبِیلَکَ، وَحَیثُ تَنَاهَت بِکَ أُمُورُکَ، زنهار! زنهار! در تربیت و سازندگی خویشتن تلاش کن زیرا که خداوند، راهی را که باید بروی، برای تو روشن ساخته است و آینده رفتن تو را مشخص و تبیین فرموده است). سپس امیدواری می دهد که اگر از راه روشن الهی بروید و در تربیت خود و دیگران بکوشید حتماً پیروز شده و به سرچشمه سعادت خواهید رسید. أیَُهَا النَّاسُ، مَن سَلَکَ الطَّرِیقَ الوَاضِحَ وَرَدَ الماءَ وَ مَن خَالَفَ وَقَعَ فِی التَّیهِ! «ای مردم، آن کس که از راه آشکار و جاده حق ره سپارد به آب می رسد و کسی را مخالفت کند در حیرت و سرگردانی قرار خواهد گرفت».
و آنگاه به ضرورت تربیت و خودسازی اشاره می کند که: أیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوا مِن أنفُسِکُم تَأدِیبهَاَ، وَاعدِلُوا بِهَا عَن ضَرَاوَهِ عَادَاتِهَا.« ای مردم، خودتان عهده دار تربیت نفس خویش باشید و نفس را از کشیده شدن به طرف هوس ها و عادت ناروا باز دارید.» (شرح نهج البلاغه ج 16، ص 6:)
دوم- تربیت پذیری انسان: تربیت یکی از ارزشمندترین واقعیت نظام هستی است که در همه چیز قابل پیاده شدن و ثمره دادن می باشد. نه تنها انسان را می شود تربیت کرد و در خودسازی و جامعه سازی موفق شد، بلکه حیوانات و نباتات را نیز می شود تربیت کرده و با روش های تربیتی به سوی ارزش ها سوق داد. گرچه موجودات حیاتی همه تربیت پذیرند،اما تربیت پذیری انسان از ویژگی های خاصی برخوردار است، انسان با برخورداری از عقل و تدبیر و عواطف انسانی، تربیت پذیرتر از دیگر موجودات نظام آفرینش می باشد که امام علی (ع) می فرماید: و لاتکوننَّ مِمَّن لاَتَنَفعُهُ العِظَهُ إلَّا إذَا بَالَغتَ فِی إیلَامِهِ فَانَّ العَاقِلَ یَتَّعِظُ بِالآدَابِ، و البَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إلَّا بِالضَّربِ.« از کسانی مباش که پند و اندرز به آنها سودی نمی بخشد مگر آنکه سخت در توبیخ آنها مبالغه شود، زیرا انسان های عاقل با برخورداری از عقل با اندرز و آداب پند بپذیرند، اما چهار پایان با زدن». (شرح ابن میثم ج 4، ص 448)
سوم - ارزش تربیت: پس از آنکه دانستیم تربیت ممکن است، و انسان تربیت پذیر می باشد. و در امور تربیتی باید عجله و شتاب کرد، حال، توجه به ارزش های تربیت و خودسازی ضروری است، که امام علی (ع) فرمود:العلمُ وراثهُ کریمهُ و الادابُ حللُ مجددهُ والفکرُ مرآهُ صافیَهُ.«علم، میراث گران بهائی است و تربیت و آداب ارزشمند اخلاقی، لباس فاخر و زینتی است.» و در کلامی نورانی، جلوه ارزشمند دیگری از تربیت را اینگونه مطرح می فرماید که: لا غنی کَالعَقل؛ و لا فقرَ کَالجَهلِ و لا میراثَ کالادبِ ولا ظهیرَ کالمشاوَرَهِ.« هیچ ثروتی چون عقل نیست و هیچ فقری چون جهل نمی باشد و هیچ میراثی چون ادب و تربیت نخواهد بود.»
چهارم - هدفداری تربیت: امکان تربیت و ضرورت خودسازی و باز پروری جامعه را بسیاری از مکتب ها پذیرفته اند و مباحث پیرامون آن را قبول داشته و با اسلام و دیگر مکاتب تربیتی، الهی، اعلان هماهنگی می کنند. آنچه که اسلام را در برابر مکاتب تربیتی ممتاز جلوه می دهد «هدفداری انسان» و «هدفداری تربیت» است.
پنجم- شناخت عوامل تربیت: پس از آشنائی با مباحث مقدماتی مسئله تربیت، باید عوامل تربیتی را شناخت و آنها را تقویت و به سوی آنها جذب شد، که نقش تعیین کننده در تربیت و سازندگی فرد و جامعه دارد.در این قسمت از بحث به برخی از آنها اشاره می شود.
1. نقش پدر و مادر: آموزشگاه آغازین هر فردی، خانه و خانواده می باشد، زندگی خانوادگی، نقش مهمی در خود سازی و بازسازی دل ها دارد، که پدر و مادر و دیگر افراد خانواده هم می توانند مربّی لایق و موفق فرزندان باشند، و هم عامل اساسی انحراف و آلودگی های فکری کودکان گردند، که در این رابطه امام علی (ع) می فرماید: وحقُّ الوَلَدِ علی الوَالِدِ أن یُحسَّنَ اسمهُ، وَیُحَسَُّنَ أدبهُ، و یُعلَّمَهُ القرآنَ. «وحق فرزند بر پدر آن است که برای کودک نام نیک انتخاب کند و او را خوب تربیت نماید و قرآن تعلیمش دهد». و سپس به تأثیر روابط اجتماعی پدران و فرزندان اشاره می فرماید که: مودهُ الاباءِ قَرَابَهُ بینَ الابنَاءِ...« دوستی میان پدران سبب خویشاوندی میان فرزندان است.»
2. نقش خانواده: خانواده، یکی از عوامل تربیتی است. که فرزندان و کودکان از اعضاء خانواده الگو می گیرند و رنگ می پذیرند. از این رو امام علی (ع) سفارش می کند که با خانواده های خوب و صالح، روابط دوستانه برقرار کنید. امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید: ثمَّ الصِق بذَوی المروءاتِ والاءَ حسابِ وَ أهلِ البُیُوتاتِ الصَّالحهِ وَ السّوابقِ الحَسَنهِ...« روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خاندان های صالح و خوش سابقه برقرار ساز.»
آنگاه بهترین خانواده ی نمونه را معرفی می کند. «خانواده رسول خدا (ص) که فرمود:وعندنا أهلَ البیتِ أبوابُ الحکمِ وَضِیأءُ الاءَمر...« درهای دانش و روشنائی امور نزد ما (اهل بیت) خانواده ی رسول خدا (ص) است.»
3. استاد و آموزگار: امام علی (ع) با توجه به نقش ارزنده آموزگار و دانشمندان علوم ضروری و تأثیر چشمگیر جلسات علمی، به مالک اشتر فرمود: وأکثرِ مدارسهَ العُلماءِ و مُناقشهَ الحُکَماءِ فی تَثبیتِ ما صَلَحَ عَلَیهِ أمرَ بِلادِکَ....« در جلسات درس دانشمندان و اساتید زیاد به گفتگو بنشین و با حکماء و اندیشمندان نیز بسیار به بحث و بررسی بپرداز که وضع کشورت را اصلاح می کند.
4. جامعه و محیط زندگی یکی از عوامل تربیت «جامعه» و «محیط زندگی»، انسان است که در انتخاب مکان زندگی و «محیط اجتماعی» باید دقت لازم را به عمل آورد. امام علی (ع) برای انتخاب جامعه ی خوب می فرماید واسکنِ الأَمصارَ العظامَ فَانَّها جماعُ المسلمینَ، وَاحذَر منازلَ الغفلهِ و الجفاءِ و قلَّهَ الأ عوانِ علی طاعهِ اللهِ....« در شهرهای بزرگی که مرکز اجتماع مسلمانان است مسکن گزین و از محیط و جامعه هایی که اهل غفلت و ستم کاری در آنجا هستند و باران مطیع خدا در آنجاها کمتر یافت می شوند بپرهیز.» آنگاه با توجه به نقش عوامل جغرافیایی جامعه و محیط زندگی در روحیّات انسان به مردم بصره می فرماید: بلادُکُم أنتنُ بلادِ اللهِ تُربهً: أقرَبُها منَ الماءِ، وأبعدُهَامنَ السَّماَءِ،...« سرزمین شما متعفن ترین خاکهاست از همه جا به آب نزدیک تر است و از آسمان دورترند.»
5. دوستان: امام علی (ع) در رابطه با نقش تربیتی بسیار حساس «دوستان» در یکدیگر می فرماید: وامحض أخاکَ النَّصیحهَ، حسنه کانت أو قبیحَهً،...« همیشه نصیحت خالصانه ات را برای دوست خود آماده ساز، شیرین و نیکو باشد یا تلخ و ناراحت کننده.» و آنگاه هشدار می دهد که با این افراد دوست نباش و از آنها دوری کن، مانند: ایاک والمصادقه الاءَ حمقِ فانَّهُ أَن ینفَکَ فَیَضُرَّکَ...« برحذر باش از دوستی با احمق، که می خواهد به تو منفعت کند، اما زیان می رساند.»
و برای دوری از انسان ها بخیل و مال پرست می فرماید: ایّاکَ و مُصادقهَ البَخیلِ فَاِنَّهُ یَقعُدَ عنکَ أحوَجَ ما تکوُنُ إلیهِ...« از دوستی با بخیل بپرهیز زیرا به هنگام شدیترین حاجت و نیازمندی تو را ترک می گوید.». و نسبت به ضرورت «دافعه» در طرد انسان های فاسد رهنمود می دهد که: وایّاکَ و مُصادقَهَ الفاجِرِ فَانَّهُ یبیعکَ بالتاقهِ...« برحذر باش از دوستی با انسان فاسد و جنایتکار که تو را به چیز کمی می فروشد.»
و برای دفع دروغ گویان می فرماید: ایاک و مُصادَقه الکذابِ فانهُ کالسَّرابِ یُقَرَّبُ علیکَ البعیدَ و یُبعَّدُ علیکَ القَریب...« بر حذر باش از دوستی با دروغگو، چرا که او مانند سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد.»
و آنگاه پس از معرفی الگوهای دروغین دوستی، معیار انتخاب دوستان صالح را بیان می فرماید: قارن أهل الخیرِ تَکن مِنهُم، وَبَاین أهلَ الشَّرَّ تَبن عنهُم...« به نیکوکاران نزدیک باش که از آنان خواهی شد و از اهل شر و بدی دوری کن تا ار آنها برکنار باشی.»
6. علماء و نصیحت کنندگان جامعه: علماء و دانشمندان متعهد، انسان های پاک و دلسوزی هستند که در برابر کجی ها و زشتی نمی توانند بی تفاوت بمانند. و چون پدر مهربان و دوستی خیرخواه، لب به پند و اندرز می گشایند، از این رو از عوامل مهم تربیت به شمار می آیند که باید به آنان احترام گذاشت و گوش دل به سخنانشان سپرد. در غیر این صورت تلخی ها و پشیمانی ها در انتظار ما خواهد بود. فانَّ معصیهَ النَّاصِح الشَّفیقِ العالِمِ المجرِّبِ تُورثُ الحسرهَ، وتُعِقبُ النَّدَامَهَ...« نافرمانی از دستور نصیحت کننده ی مهربان، استاد دانا و با تجربه، باعث پشیمانی و اندوه ناگوار خواهد شد.»
7. حکومت و رهبری: حاکم اسلامی و رهبر جامعه، هم مسئولیت تربیت فرد و جامعه را دارد. و هم به عنوان یکی از الگوهای تربیت مطرح است، همه به او نظر دوخته اند و از دستورات و فرامین رهبر اطاعت می کنند. که امام علی (ع) فرمود: فأمَّا حقُّکم علیَّ فالنَّصیحَهُ لکُم... وَتَعلیمُکُم کیلا تجهلُو، و تأدیبُکم کَیلا تعلمُوا...« شما مردم را بر من حاکم اسلامی حقی است اما حق شما بر من آن است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانی نجات یابید و شما را تربیت کنم تا فراگیرید و تربیت شوید.و هشدار می دهد که نگذارند رهبری جامعه به دست نالایقان و نااهلان قرار گیرد، که فرد و جامعه را به تباهی و نابودی می کشانند و خود به این بیداری و مسئولیت، سخت پایبند است. که فرمود: ولکنَّنی آسَی أن یلیَ أمرَ هذهِ الأمَّهِ سفهاوُها وفُجَّارُها، فیتَّخذُوا مالَ اللهِ دُولاً، و عبادهُ خَولاً...« ولی من از این اندوهناکم که سرپرستی حکومت امت به دست بی خردان و نابکاران افتد که بیت المال را غارت کنند و آزادی بندگان خدا را سلب نمایند و آنها را برده ی خود سازند.
8. الگوهای موفق تربیت: در پیرامون الگوهای موفق بحث بسیار ارزنده ای در نهج البلاغه موجود است که در این قسمت از بحث؛ پیامبران خدا، و رسول گرامی اسلام. و اصحاب و یاران آن بزرگ پیامبر، و سیمای پرهیزگاران، و امامان معصوم (ع) را معرفی می کند. نسبت به اطاعت و پیروی از پیامبران الهی و نقش تربیتی آن می فرماید: ولکنَّ اللهَ سبحانهُ أرادَ أن یکونَ الاتَّباعُ لرُسُلِهِ وَالتَّصدیقُ بَکُتُبِهِ...« خداوند اراده کرده است که پیروی مردم از پیامبرانش باشد و کتابهای آنان را تصدیق کنند و به دستورات آنها گوش فرا دهند. (اصول کافی ج 2 ص 443)
و نقش تربیتی رسول خدا را اینگونه شرح می دهد: ولقَد کانَ فی رسُولِ اللهِ(ص) کافٍ لکَ فی الأُسوهِ، و دَلیلُ لکَ علی ذمَّ الدُّنیا وعَیبها، و کَثرهِ مَخازیها و مَسَاوِیهَا...« کافی است که روش زندگی رسول خدا را سرمشق خویش قرار دهی و او بهترین راهنما و سرمشق تو در بی ارزش نشان دادن دنیا و رسوائی ها و بدی های آن می باشد.» و آنگاه به امامان معصوم و اهل بیت رسول خدا(ص) می پردازد و می فرماید: انظُروا أهلَ بیتِ نبیَّکُم فالزَمُوا سمتهُم، واتَّبعُوا أثرَهم، فلن یُخرجُوکُم من هُدًی، ولن یعیدُوکُم فی رَدًی..« به اهل بیت پیامبر بنگرید، از آن سمت که آنها گام برمی دارند منحرف نشوید و قدم به جای قدمشان بگذارید آنها هرگز شما را از جاده ی هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند.»
9.قرآن و تعالیم انسان ساز آن: یکی از عوامل ارزنده تربیتی برای جوامع اسلامی و برای دنیای تشنه ی حقیقت و سعادت، قرآن کریم است که نقش تربیتی آن در نهج البلاغه فراوان مطرح شده است. که امام علی (ع) فرمود: أنَّ هذَا القرآنَ هوَ النَّاصحُ الَّذی لا یغُشُّ، والهادی الذی لا یُضلُّ...« این قرآن بند دهنده ای است که انسان را نمی فریبد، و هدایت کننده ای است که گمراه نمی کند.
10. همسایه و همسایگان: بدون روابط با همسایگان نمی شود به زندگی اجتماعی تداوم بخشید، همسایگان نه تنها حقوق الهی، انسانی فراوانی بر یکدیگر دارند بلکه از نظر تربیتی، به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تربیت بحساب می آیند که باید در خریدن منزل و انتخاب همسایگان دقت لازم را بعمل آورد. که امیرالمومنین (ع) فرمود: سَل عنِ الرَّفیقِ قبلَ الطَّریقِ، وعَنِ الجارِ قَبلَ الدَّارِ...« قبل از حرکت برای سفر درباره ی هم سفرت و پیش از خریدن منزل درباره ی همسایه ات، سئوال و تحقیق کن.»
11. تبلیغات: یکی دیگر از عوامل تربیت و معرفی ارزش ها و نیروی باز دارنده از زشتی ها، تبلیغات اسلامی است که گاهی به شکل وعظ و خطابه یا نصیحت و اندرز، و زمانی با عنوان «امر به معروف» و « نهی از منکر» در جامعه ی اسلامی مطرح می شود، اگر همه ی افراد جامعه به این عامل حساس اجتماعی توجه کنند، تربیت فرد و جامعه تحقق می پذیرد. لاتترُکُوا الأَمرَ بِالمعروفِ والنَّهیَ عنِ المُنکرِ فیُوَلَّی علیکُم شِرارُکُم، ثُمَ تدعُونَ فلَا یُستَجَابُ لکُم. «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اشرار و فاسدان بر شما مسلط می گردند، سپس هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد.»
بخش دوم: بررسی و شناخت تربیت از دیدگاه نهج البلاغه
پیش از ورود به بحث، نقاطی از اندیشه های تربیتی امام علی (علیه السلام)به اختصار ذکر می شود. در نهج البلاغه آمده است: تو در نخستین مرحله آفرینشت نادان بودی؛ پس از گذشتن از مرحله ای، دانا شدی. و چه بسیار است مطالبی که حکمت و مصلحت آن را نمی دانی، اندیشه ات در آن حیران است و بینش تو در آن گم و غافل! و پس از گذشت مراحل، درباره آنها آگاهی و بصیرت پیدا می کنی. براساس این خطبه، تعلیم و تربیت یعنی شکل یافتن انسان برای محیط زندگی و بهره مندی مستمر از گنجینه های نبوغ که در درون عقل های زنده و بیدار نهفته است (ادیب، 1362: 91 - 90). بدین ترتیب، امام علی (علیه السلام)مقصود خود را از ماهیت تربیت و نیز هدف های تربیت و طبیعت آن روشن ساخته است و تربیت را در مفهوم ایمان به اصل شکل پذیری انسان عاقل از یک طرف و آماده ساختن محیط تربیتی برای دانش آموز از طرف دیگر خلاصه می کند.
از خلال تحلیل هایی که علما و دانشمندان از اندیشه های امام علی (علیه السلام)انجام داده اند، معلوم می شود که آن حضرت طبیعت بشری و هستی ذاتی و مستقل آن را چگونه معرفی کرد. اول اندیشید که طبیعت بشری مجموعه متضادی از محرک ها و انگیزه های مختلف رفتاری است که انسان را وامی دارد در برابر آن موضعی اختیاری و ارادی بگیرد و بکوشد که این طبیعت بشری را از ساده بودن و سطحی بودن پاک و مبرا کند تا این طبیعت، هدف دار و معنادار شود و رسالت خود را به انجام برساند، مفهوم و محتوای آن با عمل جدی در زندگی و اجتماع تحقق پیدا کند، و نیروها و استعدادهای فکری را برای تحکیم این طبیعت بشری و وادار ساختن آن به مرحله عمل و میدان فعالیت بسیج کند. امام (علیه السلام)در این باره به ما می فهماند که چگونه به بی طرف بودن این انسان و قابلیت رشد و شکل گیری و تحول او ایمان دارد؛ و فراموش نکرده است که اگر انسان در رفتارها و اعمالش بدعمل کند یا از مسیر منحرف شود، او را با وعده و هشدار و حساب آخرت بیدار و آگاه سازد. زیرا امام (علیه السلام)به قدرت اندیشه فعال و پرجوش انسان و امکاناتش در پرواز به فضاهای اجتهاد و ابتکار ایمان و اعتقاد پیدا کرده است و بنابراین می خواهد که انسان همه نیروها و امکاناتش و نیز تمامی عواملی را که برای خیر و صلاح اجتماع و جامعه انسانیت و سعادت خود لازم است، به کار گیرد (همان، ص 200 - 199).
امام علی (علیه السلام)در باب دیگر تربیت، به خودسازی و شکل پذیری در این جهان هستی به مثابه یک قانون اصیل طبیعی تکیه می کند و معتقد است که خودسازی و شکل پذیری، ناموسی از نوامیس بقای اصلح در میان رسالت ها و امت هاست؛ بنابراین، رسالتی که همدوش با روح عصر و همگام با کاروان زمان حرکت می کند، در مراقبت و حفظ کیان و موجودیت خود قدرت دارد (همان، ص 105). اجتماعی که روحش از چنین رسالتی کمک می گیرد، مطمئنا به طرف عالی ترین نقطه مجد و شرف گام برمی دارد؛ و باید گفت آنچه بر این رسالت و بر این اجتماع منطبق می شود، بر افراد هم منطبق می شود. بنابراین، انسانی که می تواند روح خود را مطابق با هدف های زندگی بسازد و شکل دهد و با روح این رسالت زنده همگامی کند، زندگی برای او در سایه عزت محقّق خواهد شد و او عضوی مؤثر و عاملی سودمند در اجتماع خویش خواهد بود و از همین جا است که اهمیت تربیت در تکوین و تکامل و شکل گیری فرد برای یک زندگی باعزت و ارزشمند کاملاً آشکار می شود و پی می بریم که کار تربیت، عمل خودسازی بین فرد و محیط او را به آسانی فراهم می سازد. در زاویه دیگر از اندیشه های تربیتی امام علی (ع)، «اندیشیدن»، ضرورتی تربیتی است.
امیرمؤمنان (علیه السلام)علم را با همه رفعت مقامش براساس تفکر بنا نهاده است. روش تفکر در نظر امام (علیه السلام)دیدن و جمع کردن مطالب و نتیجه گیری و عبرت از نتایج تحقیق و بررسی و خلاصه و دقیق شدن در اعمال و آفریده های الهی است. امام (علیه السلام) خواهان آن است که این روش در میان مردم رایج شود تا حجاب های جهل و ظلمت از میانشان برخیزد و معرفت و ادراک در جامعه انسانی داخل شود: از فکرکردن، نور و هدایت پدید می آید و از غفلت، تاریکی و گمراهی. ای فرزندم! بهترین مطلب که تو از وصیت من فرا می گیری، تقوا و پرهیزکاری است و... نیز وصیت من تو را بر آن می دارد... که آنچه پدران پیشین تو و خویشاوندان صالح تو بر آن بوده و با آن زندگی کرده اند، فراگیری... اگر نفس تو آنچه خویشان صالحت عمل می کردند، نپذیرفت و علم و آگاهی آنها را نیافت، لااقل طالب آن باش که خودت در امور خویش تحصیل و فهم و دانایی کنی! امام علی (ع)، با این بیان قانون اندیشه کردن و روش تفکر را ضمن تأیید و تحکیم اصل اعتقاد، برای فرزندش و نیز برای نسل های بعدی کاملاً مشخص و در این باب، بر همان روش قرآن در اتکا به عقل و منطق جهت پایدارساختن اعتقاد و دین تأکید کرده است (همان، ص 181 - 179). همین وصیت برای تعریف تربیت از نظر امام (علیه السلام)کافی است؛ و آن امام (علیه السلام)همین روش تربیت را برای خود و پیروان خود پسندیده است.
بخش سوم: ویژگی های نظام تربیتی در نهج البلاغه
مهم ترین ویژگی های نظام تربیتی از دیدگاه نهج البلاغه تحت چهار عنوان جنبه هدایتی، جنبه اجتماعی، جنبه عقلانی و جنبه معنوی آن قابل بحث است. اگرچه جنبه هدایتی این نظام درواقع تعیین کننده خط مشی جوانب دیگر آن است و اساس نظام تعلیم و تربیت اسلامی را ازنظر فلسفی و عقیدتی تشکیل می دهد، جنبه های دیگر نیز ویژگی های خاصی دارند که به اختصار درباره آنها بحث می شود.
جنبه هدایتی: مهم ترین جنبه نظام تربیتی در نهج البلاغه را جنبه هدایت انسان در حرکت، در مسیر حق، درطول زندگی او در این جهان تشکیل می دهد. کلیه اعمال و حرکات انسان و اندیشه های او در مورد خویشتن و دیگران در تمامی موارد و موفقیت های زندگی تحت الشعاع مسئله حق جویی و حقگویی، تفکر منطبق با حقیقت و عمل حق طلبانه قرار دارد. محبوب ترین بندگان نزد خدا باید واجد صفات ذکر شده باشند و در این مسیر از سنت پیامبران و آنچه در کتاب های مقدس آمده است، پیروی کنند. عوامل هدایت انسان در تربیت او، همه نکته ها و اندرزهایی است که امام (علیه السلام)آنها را تحت عنوان تأیید حق و تضیع باطل مطرح کرده اند. درمقابل نپذیرفتن حق و عدم هدایت، گمراهی و جهالت قرار دارد: «آن کس که هدایت راهنمایش شود، گمراهی او را به هلاکت نمی کشاند». انسان با پیروی از حق، و به یاری دانش و حکمت، آگاهی های لازم را برای هدایت جویی می یابد و قادر می شود اعمال خود را منطبق با اندیشه های اصلاح شده خود درجهت منافع خویش و جامعه تنظیم کند. تجلی حق در سه ستونِ علم، ایمان و اتحاد منعکس است و قرآن کریم گواه این بیان است. درباره جنبه هدایتی در نظام تربیتی، در خطبه 16 چنین تصریح شده است: «انحراف به راست و چپ، گمراهی و ضلالت است. راه مستقیم و میانه، جاده وسیع حق است. به این راه در قرآن و آثار نبوت و نیز سنت پیامبر (ص) توصیه شده؛ و سرانجام، همین جاده، مقیاس کردار همگان است و راه همه باید به آن منتهی شود». یا در خطبه 133 آمده است: «این کتاب خدا است که با آن می توانید حقایق را ببینید، با آن سخن بگویید و با آن بشنوید». جنبه هدایتی این نظام تربیتی، آماده سازی انسان را برای شناسایی حق و مبارزه علیه باطل ایجاب می کند؛ چنان که امام (علیه السلام) در خطبه 24 می فرمایند: «به جان خودم سوگند که در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهی غوطه ورند، آنی سستی و مدارا نمی کنم!». مبارزه در راه حق، مستلزم آگاهی ازطریق هدایت است؛ و از سوی دیگر باید با تکیه بر اتحاد و ایمان به حقانیت، مبارزه صورت پذیرد. زیرا «حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی آید» (خطبه 29) این تلاش و کوشش زمینه ساز رشد حکمت و دانش و عامل باروری قوای جسمانی و روحانی و استعدادهای بالقوه انسان است و موفقیت او را در زندگی دنیوی و کسب سعادت اخروی تضمین می کند. پیروی از حق او را از همه گمراهی ها و ارتکاب به منکرات باز می دارد و لذا توشه او در این جهان، پربار از اعمال نیک خواهد بود. پیروی از حق، انسان را به مسیر یقین و اجتناب از بدعتگذاری و ابداع شبهات وامی دارد و این امر با بصیرت و بینش انسان صورت می گیرد که طبعا باید با احکام و مفاد حکیمانه قرآن کریم هدایت شده باشد. آرامش واقعی انسان هدایت شده، در پیروی از حق است. روش تربیت با تکیه بر جنبه هدایتی چنین ذکر شده است:
از حق فرار نکنید! آگاه باشید که هیچ گاه راه حق را نخواهید شناخت مگر اینکه آنها را که آن را ترک گفته اند، بشناسید. این آگاهی ها را از اهلش بخواهید؛ زیرا آنها زندگی علم و مرگ جهل اند. آنهایند که حکمشان شما را از عملشان، سکوتشان شما را از منطقشان و ظاهرشان شما را از باطنشان آگاهی می دهد. اینان نه با دین مخالفت می کنند و نه در آن اختلاف دارند؛ بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است راستگو. (خطبه 147)
از آنجا که قرآن پایگاه هدایت است و اسلام ستونی است که خداوند آن را در اعماق حق استوار ساخته، جهت هدایت انسان، منطبق بر احکام دین بوده و او ملزم به رعایت اصول عبادتی اسلام است. هدایت انسان باید در ابعاد فکری و عملی او صورت گیرد.
تکیه بر اصل معاد، یکی دیگر از جنبه های آگاه سازی انسان برای هدایت او است. ایمان به حیات پس از مرگ، عامل کنترل کننده و جهت بخش اعمال و رفتار انسان در زندگی دنیوی او است که چنانچه به پیروی از حق باشد، سعادت اخروی در پی دارد و اگر در جهت باطل جریان یابد، بدبختی و مجازات را در جهان دیگر به دنبال خواهد داشت (خطبه 21). بر این مبنا انسان باید جهان دنیوی را فقط به عنوان مسیری برای انجام اعمال نیک دریابد و ارزش آن را قلیل و خود را فانی بداند. از این جهت، زندگی واقعی در مرگ پیروزمندانه انسان و مرگ واقعی در زندگیِ توأم با شکست است و اگر کسی با همه آگاهی خود از وضع رستاخیر مطلع باشد، خیانت نخواهد کرد. پس انسان را باید آگاه ساخت که دنیا را به بهای خویشتن نشناسد و درصدد کسب رضایت پروردگار خود برآید؛ به عبارت دیگر، از فرزندان این دنیا نباشد و این جهان را وسیله عمل و عمر خود را زمان عمل بداند که فردا وقت حساب است. جهان، وسیله آزمایش انسان است و انسانی که مسئولیت ها و وظایف خود را در طول عمر خویش بشناسد و از آنها آگاه باشد، این جهان را به منزله سایه ای خواهد انگاشت که هنوز گسترده نشده است، کوتاه می شود. به هرحال، آنچه در نهج البلاغه بکرات تأکید شده، این است که در جهان بینی اسلامی اگر دنیا و مواهب مادی این جهان وسیله باشند، موجب پیدایش بصیرت و بینایی انسانی و مردمی خواهند شد و اگر «هدف نهایی» را تشکیل دهند، موجب کوردلی و گمراهی هستند.
جنبه عقلانی: یکی از مهم ترین جنبه های نظام تربیتی از دیدگاه نهج البلاغه، تکیه بر عقل و استفاده از روش عقلانی در برخورد با امور است؛ چنان که یکی از وظایف پیامبران در قبال مردم در طی مدت نبوتشان این بوده است که گنج های پنهانی عقل ها را آشکار سازند. استفاده از روش عقلانی با تکیه بر استدلال و دلیل و برهان در همه موارد به غیر از دریافت های الهی نظیر کاوش درباره آفرینش توصیه شده است؛ زیرا تفکر در باب آفرینش و وجود پروردگار با توجه به عظمت آن، عقل ها را متحیر می سازد و وسعت و دامنه آن برای تفکر غیرممکن است و نمی توان برای آنها مثالی فرض کرد و تشبیهی یافت.تکیه بر درک و فهم ناشی از بصیرت عقلانی برای انجام اعمال به دور از اشتباه و گمراهی، و استفاده از عقل به عنوان عامل کنترل هواهای نفسانی و عامل ایجادکننده صبر و بردباری، بکرات و در خطبه های متعدد مطرح شده است.
در این زمینه، مستندترین کتاب برای بهره گیری روش عقلانی، قرآن کریم و سنت پیامبران توصیه شده است، چنان که امام (علیه السلام)در خطبه 198 می فرمایند: «قرآن برهانی است برای کسی که به گفته هایش استدلال کند، شاهد و گواهی است برای آن که از آن سخن بگوید، و پیروزی و غلبه است برای افرادی که به آن استدلال کنند». به طور کلی شخص عاقل در نهج البلاغه بدین صورت توصیف شده است که با چشمِ قلبش پایان کار را می نگرد و پستی و بلندی های آن را تشخیص می دهد و با بینایی عمل می کند، بر شهوات و هوس های خود مسلط است، در راه تکامل گام برمی دارد، با اعتقاد به آخرت دنیا را نادیده می انگارد، در جهت رضایت پروردگار خویش عمل می کند، با حرکت در مسیر حق با روش اعتدال گام برمی دارد و از تجربیات خویش استفاده می کند و از مشاوره و پند و اندرز ابایی ندارد، کم سخن می گوید و اساس روابط اجتماعی خود را بر دوستی و محبت و عدالت پی ریزی می کند. و به طور کلی خط مشی زندگی شخص عاقل در نهج البلاغه بدین صورت خلاصه شده است: «برای شخص عاقل درست نیست که حرکتش جز در یکی از این سه جهت باشد: برای اصلاح امور زندگی یا در راه آخرت یا در لذت غیرحرام» (حکمت 39).
جنبه معنوی: این جنبه از نظام تربیتی، در تربیت انسان باتقوا و مخلص، با ایمان راسخ به وحدانیت پروردگار و توانایی مطلق او در تسلط به زندگی موجودات و گرایش به طبیعت با اعتقاد به ترس از خدا و پیروی از واجبات او آشکار است؛ انسانی که در هر حال و در هر زمان و در هر موقعیت، به یاد خدا زاهدانه زندگی می کند، پیوسته به او متوسل می شود، واز او هدایت می پذیرد به این اعتقاد که «او کفایت کننده ما و بهترین وکیل است» (خطبه 182). امام (علیه السلام)در این باره در نهج البلاغه می فرماید: ستایش مخصوص خداوندی است که... از او استعانت می طلبم؛ استعانت کسی که به فضل پروردگار امیدوار است، به سودش آرزومند، از زیان نرساندنش مطمئن، به قدرت او معترف، و به گفتار و کردار او معتقد است. (خطبه 182)
اخلاق، والاترین رتبه تقرب انسان به پروردگار خویش است؛ بنابراین، ازلحاظ معنوی و روحی بر انسان واجب است که در مسیر عمل، گفتار و کردار مخلصانه گام نهد و عمل کند، زیرا محبوب ترین بنده نزد خداوند همانا مخلص ترین او است به ویژه اگر این اخلاص در گواهی انسان به وحدانیت و ایمان به خداوند یکتا باشد. چنان که امام (علیه السلام)در نهج البلاغه می فرمایند: برترین وسیله که متوسلان می توانند با آن به سوی خدا تقرب جویند... کلمه «اخلاص» [شهادت به یگانگی خدا در رسالت پیامبر (ص) است که هماهنگ با سرشت بشر است. (خطبه 110)و این مسیر مخلصانه عبارت است از اعتقاد به پیشبرد عدالت و پیروزی حق، شرکت در جهاد علیه باطل و برتری ایمان، بروز صبر و بردباری دربرابر ناراحتی ها و کوشش پیگیر با دشمن و استقامت در برابر ملزماتی که از بعد معنوی باید هدف تربیت قرار گیرد.
جنبه اجتماعی: در نظام تربیتی اسلامی در تعلیم و تربیت انسان، بر هر دو بعد جمع گرایی و فردگرایی تأکید می شود. به همان سان که افراد تربیت شده پایه های یک جامعه سالم و مسلمان را پی ریزی می کنند، یک جامعه متکی بر روابط اجتماعی عادلانه و اسلامی، زمینه ساز موقعیت هایی است که هر یک به نوبه خود می توانند در تکوین مثبت شخصیت معنوی و اجتماعی فرد تأثیر به سزایی داشته باشد. بدین جهت، این بعد تربیتی با اهمیت خاصی متأثر از نظریات عقیدتی اسلام، در نهج البلاغه مطرح شده و امام علی (علیه السلام)هم به آن توجه داشته است.نظام روابط اجتماعی مبتنی بر انس و محبت، اتحاد و دوستی، عدالت و حق جویی، تواضع و فروتنی، نیکی و احسان، و عفو و بخشش، زمینه رشد ابعاد مختلف شخصیت انسان را در جامعه اسلامی فراهم می سازد. استمرار روابط خویشاوندی و نیاز انسان به شرکت در این روابط، موضوعی است که در نهج البلاغه تأکید شده است:
ای مردم! انسان هر اندازه که ثروتمند باشد، از بستگان و اقوام خود بی نیاز نیست؛ که از وی با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان، بزرگ ترین گروهی هستند که از انسان پشتیبانی می کنند و پراکندگی و ناراحتی او را ازبین می برند، و در آن هنگام که حادثه ای پیش آید، آنها به او پرعاطفه ترین مردم اند. (خطبه 23) و در این نوع ارتباطات انسانی، عواملی نظیر طبقه اجتماعی، مال و ثروت، نژاد، و رنگ و دین نباید دخالت داشته باشد؛ چنان که پیامبر (ص) درباره انصار توصیه فرمود که «با نیکان آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید!» (خطبه 66). در نظر امام (ع)، اتحاد و برادری تحت عنوان «بیعت» مسلمین با رهبر خویش و در ارتباط با یکدیگر، ارزش والایی دارد؛ و وظیفه آحاد جامعه، پیروی و اطاعت از رهبری عادل، عاقل و حق طلب است که منافع مسلمین را بر هر چیزی مقدم می دارد.
در خطبه 205 آمده است: آنگاه که حکومت و زمامداری به من رسید، در کتاب خدا نظر انداختم، و از هر دستوری که داده و هر امری که فرموده است، متابعت کردم؛ و به سنت و روش پیامبر (ص) توجه و به آن اقتدا کردم. اتحاد به عنوان مهم ترین ثمرات بیعت در جهاد علیه ظلم و ستم اجتماعی و استقرار عدالت مطرح شده است. اتحاد، نطفه هر فتنه ای را در بطن خود خفه می کند و زمینه رشد را در اجتماع برای فرد فراهم می سازد. به طور کلی، نظام روابط اجتماعی بر حفظ حقوق همدیگر استوار است؛ چنان که در خطبه 216 آمده است: برای شما لازم است که یکدیگر را بر ادای حقوق نصیحت و در انجام آن به خوبی همکاری کنید!
یکی دیگر از مسایل مهم در بعد اجتماعی تربیت از دیدگاه نهج البلاغه، پی ریزی جامعه ای متکی بر اخلاق اسلامی است که در آن انسان های باتقوا، زاهد، باایمان، عاقل و آگاه، متواضع و صادق و عادل تربیت شوند و بدینوسیله ثمرات چشمگیر تربیت اسلامی را مشخص سازند. از این دیدگاه، قابلیت تأثیرپذیری فرد از جمع و تشکل سازنده جمع از فرد و قابلیت تغییر رفتار فرد ازنظر تربیت مطرح شده است (خطبه 238). از آنچه گفته شد، چنین برمی آید که «انسان مسلمان» در جامعه اسلامی مطرح و هدف است. مسلمانان باید دست اتحاد به هم بدهند و در عمل از پراکندگی بپرهیزند تا حق را در هر زمان و موقعیت تحقق بخشند و سرپرست اقطار زمینی شوند و لطف و مراحم پروردگار را نصیب خود سازند. امام (علیه السلام)در خطبه 192 می فرمایند:
خداوند بر این امت منت گذاشته و پیوند الفت و اتحاد را در بین آنها ایجاد کرده است تا در سایه آن زندگی کنند و در کنف حمایت آن پناهنده شوند؛ و این نعمتی است که احدی نمی تواند بهایی برای آن تعیین کند، زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز پرارزشی باارزش تر است. در نهایت باید گفت که اساس روابط اجتماعی در اسلام و حقوق اقشار مختلف مردم در قبال یکدیگر، کاملاً در نهج البلاغه مشخص است؛ از جمله: حق کوچک تر بر بزرگ تر، حق والی بر رعیت، حق رهبریت بر امت و برعکس که در تبیین اهداف تربیت اسلامی باید بر آن تأکید شود.
بخش چهارم: روش شناسی تحقیق
مقاله حاضر از نوع توصیفی - پیمایشی است؛ چرا که به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، جهت سنجش نظرات استفاده شده (پیمایشی) است؛ و همچنین برای به نمایش گذاشتن ویژگی های نمونه آماری، طرح و تحلیل سؤالات به منظور توصیف وضع موجود از درصد جداول فراوانی و انحراف معیار به کار (توصیفی) استفاده شده است. از سوی دیگر با توجه به موضوع پژوهش که به بررسی رابطه الگوی تربیتی والدین و تربیت دینی فرزندان می پردازد، نوع تحقیق، کاربردی و از نوع همبستگی است؛ چرا که تحقیقات کاربردی در جستجوی دستیابی به یک هدف عملی است و تأکید آن بر تأمین سعادت و رفاه توده مردم و مطلوب بودن فعالیت است.
بخش پنجم: جامعه و نمونه آماری پژوهش
جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گناوه است و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل207 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده اند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، از نوع تصادفی ساده بوده و از هر کدام از مدارس، تعدادی به صورت تصادفی به طوری که تمام اعضای جامعه شانس مساوی برای انتخاب شدن داشته باشند، صورت گرفته است.
بخش ششم: ابزار سنجش و گردآوری اطلاعات
ابزار اندازه گیری اطلاعات در این پژوهش به جز منابع کتابخانه ای از قبیل کتب، مجلات، فصلنامه ها و پایان نامه از پرسشنامه محقق ساخته برای آزمون فرضیات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از اجرای آزمون(پرسشنامه پژوهشی) به دو صورت توصیفی و تحلیلی و با استفاده از جدول، درصد و استفاده از آمار تحلیلی«t» و «ضریب همبستگی» صورت گرفته است.
بخش هفتم: یافته های پژوهش
1. بین اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
جدول 1: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
با توجه به نتایج جدول شماره1، چون سطح معنا داری کوچک تر از مقدار خطای 01/0 است، درنتیجه فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک که (فرضیه پژوهش) مبنی بر وجود ارتباط بین اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)است، پذیرفته می شود. همان گونه که مشاهده می شود، در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداری بین اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) وجود دارد و ضریب همبستگی آن برابر با 716/0 است.
2.بین اخلاص درآموزه های دینی والدین درتربیت با استفاده ازدیدگاه امام علی(علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
جدول 2: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین اخلاص در آموزه های دینی والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) با توجه به نتایج جدول شماره2، چون سطح معناداری کوچک تر از مقدار خطای 01/0 است، در نتیجه فرضیه رد شده و فرضیه که (فرضیه پژوهش) مبنی بر وجود ارتباط اخلاص در آموزه های دینی والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، پذیرفته می شود. همان گونه که مشاهده می شود، در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداری بین اخلاص در آموزه های دینی والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) وجود دارد و ضریب همبستگی آن برابر با 671/0 است.
3. بین ساده زیست بودن والدین درتربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)رابطه معناداری وجود دارد.
جدول 3: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین ساده زیست بودن والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
با توجه به نتایج جدول شماره3، چون سطح معناداری کوچک تر از مقدار خطای 01/0 است، درنتیجه فرضیه رد شده و فرضیه که (فرضیه پژوهش) مبنی بر وجود ارتباط بین ساده زیست بودن والدین در تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، پذیرفته می شود. همان گونه که مشاهده می شود در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداری بین ساده زیست بودن والدین و تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) وجود دارد و ضریب همبستگی آن برابر با 898/0 است.
4. بین سطح سواد والدین و تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام) رابطه معناداری وجود دارد.
جدول 4: نتایج آماری مربوط به مقایسه سطح سواد والدین در امر تربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
همان طور که در جدول شماره4، مشاهده می شود با توجه به اینکه عدد سطح معناداری مشاهده شده یا به عبارتی عدد 065/0 از سطح معناداری قابل قبول (05/0) بزرگ تر بوده، در نتیجه تفاوت معناداری بین سطح سواد والدین در امر تربیت دینی فرزندان مشاهده نشده است.
نتیجه گیری
از آنجا که تربیت از منظر دین ناظر به غایتهای متعالی است، موضوع تربیت، شخصیت و ضمیر باطنیِ انسان است نه صرف رفتار و اعمال ظاهری او. بدین لحاظ روشهای تربیتی بیش از اینکه دارای وجهه ای ظاهری بر اساس تنبیه و پاداش باشند از ویژگیها و کارکردهای درونی برخوردارند. این امر به طور طبیعی روشها را در محدوده ای برتر، یعنی اصول تربیت که چارچوب ارزشی تربیت را از دیدگاه مکتب و دین خاصی بیان می کند، قرار می دهد. بنابراین، کارایی اصول تربیت در زمینه تربیت دینی و ارزشی از اولویت و ترجیح بیشتری نسبت به روشها برخوردار است. از این جهت می توان گفت تربیت دینی یک نوع تربیت اصول مدار است تا روش مدار.
خانواده، اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی می یابد. طبق تحقیقات بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان، تجارت کودک در خانواده، زیربنای شخصیت و منش او را شکل می دهد. کودکان در محیط خانواده چنان پرورش می یابند که بتوانند راه و رسم زندگی والدین خود را دنبال کنند. والدین، واسطه انتقال آرمان های اجتماع به کودک هستند.آرمان های فرهنگی و تربیتی هر اجتماعی، تعیین کننده نوع و چگونگی آموزش هایی هستند که کودک باید فراگیرد.
از آنجا که الگوها و آرمان های فرهنگی گوناگونی در یک جامعه وجود دارد، والدین نیز براساس الگوها و آرمان های فرهنگی تربیتی خویش، فرزندان را به شیوه های گوناگونی پرورش می دهند. به زعم ماسگرو، محرومیت از والدین چه ذهنی و چه معنوی، رشد و شخصیت فرد را دچار نوعی نقصان خواهد کرد. با این اوصاف، والدین هنوز هم وظایف تربیتی خطیری برعهده دارند؛ زیرا کودکان معاصر بیش از کودکان گذشته، به پدر و مادر خود اعتنا می کنند و رفتار آنان را سرمشق و الگو قرار می دهند؛ پس هرگونه عملی که از والدین سر زند، چه مثبت و چه منفی، در حافظه فعال فرزند ثبت خواهد شد و بعدها مورد استفاده جدی قرار خواهد گرفت.
همان طور که بیان شد، تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه تربیت دینی صورت گرفته است که هر یک از آنها از زوایای خاصی به موضوع نگریسته اند؛ محققانی که در این پژوهش نظرات خود را بیان کرده اند عبارت انداز: نوروزی و بدیعیان(1388)، همت بناری(1385)، بهشتی و نیکویی (1390)، جمال زاده (1385)، حسنی (1388)، رحمانی (1382)، نیک نژاد و همکاران (1386) و غیره؛ اما تحقیقات میدانی در این زمینه، زیاد به چشم نمی خورد و مقاله حاضر کوششی بوده است در جهت رفع کم وکاست این محدودیت و با تأکید بر نقش بی همتای والدین در تربیت فرزندان؛ چراکه دغدغه تربیت کودکان از دیرباز در همه خانواده ها وجود داشته است و اولیاء به داشتن فرزندانی مؤدب، اجتماعی و دارای خصوصیاتی برتر، علاقه مند هستند. طبق تحقیقات صورت گرفته، فرزندانی که دارای خصوصیات نیکویی هستند در خانواده هایی رشد یافته اند که پدر و مادر طبق یک الگوی تربیتی واحد و خوب، رشد کرده و فرزندان خود را نیز آن گونه تربیت نموده اند.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اهتمام والدین به نقش خدا در زندگی و اخلاص درآموزه های دینی والدین نقش اساسی در تربیت دینی فرزندان از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه به دنبال خواهد داشت و بین این دو مقوله ارتباط و وابستگی بالایی وجود دارد؛ یعنی داشتن دیدی مثبت یا منفی در مورد مذهب به طور قطع بر ذهن فرزند تأثیر مثبت یا منفی به جای خواهد گذاشت. پس اینجا است که نقش خانواده و به ویژه نقش والدین در تربیت دینی فرزندان مشخص خواهد شد. بسیاری از رفتارها و گرایش های افراد، از قبیل گرایش به نماز و روزه، شرکت در کارهای خیر و اهمیت دادن به وظایف و تکالیف دینی، اغلب متأثر از تجارب خوشایند تربیتی آنان در خانه و خانواده است. بنابراین وظیفه ذاتی و اولیه والدین است که در دوران کودکی به دلیل اهمیت فوق العاده آن، آموخته های مذهبی و دینی را با تجارب و احساسات خوشایند گِره بزنند.
اخلاص درآموزه های دینی والدین و تأثیرگذاری آن، برای اینکه الگوپذیری فرزندان از والدین به خوبی صورت گیرد، نیاز است که کردار و گفتار یکی شود. آنچه والدین می گویند و به آن عمل می نمایند به منزلۀ حجت تلقی شده و از اعتبار خاصی برخوردار خواهد بود. اغلب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری است و اولین و مهم ترین پایگاه یادگیری افراد، کانون خانواده است؛ چرا که بسیاری از نخستین مهارت ها در سال های اول زندگی فرا گرفته می شوند و در این مرحله است که نخستین نصف النهار شخصیت فرد شکل می گیرد.
بدیهی است چون افراد انسانی عاشق کمال و جمال اند، وقتی به طور عملی با رفتار پدران ومادران که مظاهری از این کمال و جمال هستند، برخورد کنند، بی اختیار شیفته و بی قرار شده و به سوی الگوی خوب جذب می شوند تا در پرتو این نزدیکی، به همانندسازی بپردازند. کودکان در تقلیدپذیری مشهور هستند؛ آنها بسیاری از رفتارها و حرکات را از طریق تقلید کردن از دیگران و بزرگ ترها می آموزند. به همین دلیل می گویند وقتی که قصد آموزش رفتاری را به کودکان دارید، الگوی خوبی از آن رفتار را در معرض دید آنان قرار دهید تا آنها به تبعیت از آن الگو بپردازند. ساده زیست بودن والدین درتربیت با استفاده از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، مؤلفه دیگری بود که در جریان پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت و با تربیت دینی فرزندان پیوند خورد و همبستگی نسبتاً بالایی میان آن دو به دست آمد؛
اگرچه تاکنون هیچ تحقیق میدانی در این زمینه با بررسی های که صورت گرفته، یافت نشده است، اما می توان نتیجه تحقیق را با نمونه های عینی که عبارت است از: راه و روش بزرگان دین از جمله رسول مکرم اسلام (ص)، علی(ع) و حضرت زهرا (س) که هر سه بهترین الگو از یک انسان کامل بوده و خواهند بود، پیوند داد. که در اینجا به ساده زیستی شاگرد راستین مکتب نبوی و علوی، حضرت زهرا (س) اشاره خواهیم کرد؛
روزی سلمان فارسی چادر کهنۀ ایشان را دید که با لیف خرما دوازده جای آن وصله شده بود، متعجب شد و با گریه چنین گفت: «دختران قیصر و کسری در سندس و حریرند و دختر محمد (ص) روپوشی کهنه بر تن دارد که دوازده جای آن وصله شده است». آن حضرت گفت: «یا رسول الله (ص)! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آنکه تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علی جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها بر روی آن به شترمان علف می دهیم و چون شب فرا می رسد آن را فرش می کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده» است (بحار الانوار، ج8، 303). میزان تحصیلات والدین به عنوان آخرین مؤلفه در تربیت دینی فرزندان به بازی گرفته شد که تفاوت معنادار و آشکاری میان سطح سواد والدین و تربیت دینی فرزندان مشاهده نشد. اگرچه مصاحبی(1368) و آقامحمدی و همکاران(1389) در تحقیقات خود به نقش تحصیلات والدین در گرایش فرزندان آنها به نماز اشاره می کنند و می افزایند هرچه سطح سواد والدین بالاتر باشد، میزان گرایش به نماز در فرزندان آنها افزایش خواهد یافت.
منابع و ماخذ
1. قرآن کریم. ترجمه محمدمهدی فولادوند. تهران: دارالقرآن الکریم.
2. نهج البلاغه (١٣٧٩). ترجمه محمد دشتی. چ هفتم. قم: نشر مشرقین.
3. ابن بابویه، محمد بن علی (١٣٧٠). من لایحضره الفقیه. چ دوم. قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
4. ابوطالبی، مهدی (١٣٨٦). تربیت دینی از دیدگاه امام علی (ع). چ دوم. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
5. احمدی، احمد (١٣٨٤). اصول و روشهای تربیت در اسلام. چ پنجم. اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان.
6. اعرافی، علیرضا؛ موسوی، سید نقی (١٣٩١). تعریف تربیت و تطبیق آن بر حرکت فلسفی. دوفصلنامۀ علمی - پژوهشی تربیت اسلامی. ٧ (١٤): ٢٨ - ٧.
7. امینی، ابراهیم (١٣٨١). اسلام و تعلیم و تربیت. چ پنجم. تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
8. اناری نژاد، عباس (١٣٨٦). تربیت اجتماعی از منظر نهج البلاغه. تربیت اسلامی. س دوم. ش ٤: ١٩٠ - ١٦٣.
9. باقری، خسرو (١٣٨٢). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. ویرایش دوم. تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان.
10. بهشتی، محمد (١٣٨٨). روشهای تربیت معنوی. خلق. ش ١٤: ٢٤.
11. بهشتی، سعید و روشنک نیکویی؛ «کاوش هایی در باب فلسفۀ تربیت دینی از دیدگاه اسلام»؛ فصلنامه روان شناسی تربیتی، سال ششم، شماره18، 1389، صص178-153.
12. تقوی نسب، سیده نجمه و همکاران؛ «ضرورت نوآوری در روش های تربیت دینی از منظر مبانی علمی، دینی و فلسفی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال چهارم، شماره9، 1388، صص45-25.
13. جزایری، مهناز؛ شخصیت پیشرفته؛ تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی، 1384.
14. جمالی زاده، احمد؛ «سیره شناسی و تربیت دینی، مجله مطالعات ایرانی»؛ سال پنجم،شماره10، 1385، صص90-71.
15. حسنی، سیدمحمدابراهیم؛ «روش های تربیت اسلامی در پرتو قرآن و نهج البلاغه»؛ دوماهنامه علوم انسانی، سال چهاردهم، شماره57، 1384، صص 160-144.
16. حاجی بابایی، حمیدرضا؛ «نقش خانواده در تربیت اسلامی»؛ ماهنامه پیوند، شماره397، 1391، صص5- 12
17. جوادی آملی، عبدالله (١٣٧٢). قصه دینی. فصلنامه سینمایی فارابی. ش ٢١: ٢١ - ٤.
18. حیدری نراقی، علی محمد (١٣٨٥). والدین و فرزندان. چ سوم. قم: انتشارات مهدی نراقی.
19. خوانساری، جمال (١٣٦٦). شرح غررالحکم و درر الکلم. چ چهارم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
20. راغب اصفهانی،حسین (١٣٧٤).مفردات الفاظ قرآن. ترجمه غلامرضا خسروی حسینی.تهران : انتشارات مرتضوی.
21. رهبر، محمدتقی؛ اخلاق و تربیت اسلامی؛ تهران: انتشارات سمت، 1385.
22. رمضانی، فاطمه (١٣٩١). روشهای تربیت اجتماعی کودک بر اساس قرآن و نهج البلاغه. پژوهش در برنامه ریزی درسی. س نهم. دورۀ دوم. ش ٦: ١٩ - ١.
23. سادات، محمدعلی؛ اخلاق اسلامی؛ تهران: انتشارات سمت، 1382.
24. فولادگر، محمد ( ١٣٧٩). تعلیم و تربیت در نهج البلاغه. اصفهان : انتشارات دارالتعلیم القرآن الکریم اصفهان
25. کریمی، منیره؛ بررسی رابطه نگرش مذهبی والدین و شیوه فرزندپروری والدین و نگرش مذهبی دختران؛ دانشگاه الزهرا، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1380.
26. مجلسی، محمدباقر (١٣٧٤). بحارالانوار. تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
27. مطهری، مرتضی (١٣٨٥). تعلیم و تربیت در اسلام. چ پنجاهم. تهران : انتشارات صدرا.
28. هیثمی، علی بن ابوبکر (١٣٨٠). مجمع الزوائد و منبع الفوائد. تحقیق محمد عبدالقادر احمد عطا). بیروت: دارالکتب العلمیه.