آزاده دهقانیکری بزرگ : دانشجوی دکتری تخصصی سیاستهای غذا و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز
تحریریه زندگی آنلاین : میزان چاقی در بیست سال گذشته به طور نگرانکنندهای در همه گروههای سنی، به ویژه در میان جوانان افزایش یافته است. در زنان در سن باروری، چاقی با دیابت نوع 2، فشار خون بالا، کاهش باروری و تاخیر در بارداری، وزن زیاد هنگام تولد و ناهنجاریهای مادرزادی همراه است. این زنان در معرض خطر بیشتر بیماریها و مرگ و میرهای مرتبط با چاقی هستند، به ویژه در دوران بارداری که عوارض متابولیک ممکن است بدتر شود و باعث دیابت حاملگی، پرهاکلامپسی، سقط جنین و اختلالات مختلف قلبی عروقی شود که مادر و نوزاد را در معرض خطر بیشتری برای سلامتی قرار میدهد. جلوگیری از افزایش وزن در زنان در سنین باروری از طریق رژیم غذایی سالم بسیار مهم است و برای نسل بعدی مفید خواهد بود.
بیشتربخوانید:
الگوهای غذایی
الگوهای غذایی ضعیف پیشبینیکننده اصلی افزایش چربی است و کیفیت رژیم غذایی بالاتر با کاهش خطر اختلالات متابولیک مرتبط با چاقی مربوط است. اخیرا، الگوهای رژیم غذایی در مطالعات اپیدمیولوژیکی تغذیه با اندازهگیری کل رژیم غذایی به جای تکتک مواد مغذی، به دست آمده است. در واقع، الگوی کلی غذا یک رویکرد واقعبینانهتر برای بررسی ارتباط بین بیماریها و مصرف غذا است تا مواد مغذی به تنهایی.
الگوها/کیفیت رژیم غذایی را میتوان از طریق رویکرد پسینی بر اساس روشهای آماری مانند تجزیه و تحلیل عوامل، یا نمره کیفیت رژیم از پیش تعیین شده که پایبندی به شاخصهای الگوی رژیم غذایی خاص مانند شاخص رژیم مدیترانهای را اندازهگیری میکند، برآورد کرد. این الگوهای غذایی سالم (به عنوان مثال رژیم غذایی مدیترانهای) با کاهش خطر بیماریهای قلبی عروقی، دیابت، سرطان و فشار خون بالا در زنان در سنین باروری ارتباط دارد و به همین دلیل است که آنها برای اندازهگیری الگوهای رژیم غذایی/کیفیت در مطالعات اپیدمیولوژیک اخیر مورد استفاده قرار میگیرند. عوامل متعددی میتوانند بر الگوها/ کیفیت رژیم غذایی مانند چاقی، سیگار کشیدن، سن، درآمد، سطح تحصیلات، نژاد/ قومیت، وضعیت تاهل و عوامل روانی تأثیر بگذارند. به ویژه، علاقه فزایندهای به نقش استرس در ارتباط با سلامت انسان وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اثرات استرس در غذا خوردن
به عنوان مثال، استرسهای خفیف/مزمن (مانند فقر طولانیمدت، بیکاری، ازدواج ناموفق و غیره) میل به خوردن غذا و پرخوری را افزایش میدهند، در حالی که استرسهای شدید/حاد (مانند پایان مهلت پروژه کاری یا نزدیکی امتحان آینده) محدودیت در مصرف غذا ایجاد میکند. در این زمینه درک انواع غذاهایی که تحت استرس مصرف میشوند و محدود میشوند، به منظور برآورد پیامدهای سلامتی آن ضروری است.
به طور کلی، مطالعات گزارش دادهاند که شرکتکنندگان با استرس زیاد تمایل دارند غذاهای بسیار خوشطعم و پر کالری، با مواد مغذی کم (مانند کره، پنیر خامهای، محصولات پرچرب) و غذاهای پرچرب را حتی در زمانی که گرسنگی ندارند، مصرف کنند.
اثرات استرس در افراد چاق (BMI> 30 کیلوگرم در متر مربع) در مقایسه با افراد دارای وزن طبیعی تشدید شده است، زیرا افراد اول نسبت به گروه دوم مقاومت به انسولین بالاتری دارند و در صورت قرار گرفتن در معرض استرس، فعال شدن مناطق پاداش مغزی را به میزان قابل توجهی نشان میدهند. مطالعات اخیر در بین بزرگسالان جوان و دانشجویان دانشگاه نشان داده است که استرس درک شده، عامل جدی در کیفیت پایین رژیم غذایی است. اکثر این مطالعات بر روی گروههای غذایی (مانند مصرف چربی) در نتیجه استرس متمرکز شدهاند، نه ارزیابی کیفیت رژیم غذایی (پیشینی/ پسینی).
به عنوان مثال، شواهدی وجود دارد که زنان (18 تا 29 سال)، افرادی که میزان بالایی از استرس درک شده (از طریق مقیاس استرس درک شده 14 آیتمی اندازهگیری میکنند) دارند، نسبت به زنان بدون استرس چربی بیشتری مصرف میکنند که توسط پرسشنامه خوردن شبانه ارزیابی شده است. هنگامی که مصرف میوه و سبزیجات در زنان در سن باروری مورد ارزیابی قرار گرفت، مشخص شد که استرس، دریافتی آنها را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. ارتباط بین استرس درک شده و رژیم غذایی در زنان در سنین باروری دریافت که شرکتکنندگان در گروه استرس زیاد چربی و شیرینی بیشتری نسبت به افراد گروه کم استرس مصرف میکنند. در یک مطالعه سطوح بالاتری از استرس درک شده با مصرف بیشتر فستفود در زنان جوان همراه بود.
بیشتربخوانید:
پاسخهای غذایی به استرس
استرس به عنوان ادراک، ارزیابی و واکنش فرد در برابر محرکی که توسط محیط اطراف نشان داده میشود تعریف میگردد و زمانی اتفاق میافتد که ظرفیت سازگاری فرد با محرکها و خواستههای محیط پیشی گرفته شود. استرس با الگوهای رژیم غذایی در جوانان ارتباط دارد و پاسخهای غذایی به استرس نیز فردی است. به عنوان مثال، برخی از بررسیها و مطالعات طولی به بررسی اثرات استرس بر مصرف انرژی پرداخته و نشان داده است که با سطوح بالای استرس، 40 درصد از مردم بیشتر، 40 درصد کمتر و 20 درصد به همان میزان غذا نسبت به مقدار زمان عدم استرس، مصرف میکنند. واریانس پاسخ به استرس ممکن است به دلیل مدت زمان قرار گرفتن در معرض استرس، نوع عامل استرسزا و تغییر سطح گرسنگی و سیری در شروع مطالعات باشد.
سخن پایانی
به طور خلاصه، تصویر مربوط به ارتباط بین استرس و رژیم غذایی در زنان در سنین باروری مبهم است. مطالعاتی که به بررسی رابطه بین استرس و رژیم غذایی در زنان در سنین باروری پرداختهاند، نتایج متفاوتی را گزارش کردند. این بررسیها با برجسته کردن رابطه معکوس بین استرس و رژیم غذایی، به دانش فعلی میافزاید.
برای تعیین نقش استرس در دستکاری الگوهای غذایی/کیفیت زنان در سن باروری، مطالعات طراحی دقیق و روششناسی قوی مورد نیاز است.