اشاره
انسان ها در هنگام بروز مشکلات، به دنبال راهنما و مشاور هستند؛ اما هنگام زیاد شدن مشکلات، این احساس نیاز افزونی می یابد. برای نمونه، «از زمان کرونا مراجعه در فضای مجازی برای رصد اطلاعات روانشناسی و مشاوره دو برابر شده است».[1]
راهکار صحیح مواجهه با مشکلات و گرفتاری های زندگی، از مسائل مهم بشر بوده است. سال هاست در روان شناسی و مشاوره، دیدگاه های مختلفی برای این مواجهه مطرح شده است. «روان کاوی» یا «روان تحلیل گری»، از روش های پرطرفدار در دنیاست که امروزه نیز بسیاری از مشاوران، از این روش استفاده می کنند. این روش، بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آن ها، در ناخودآگاه رخ می دهد؛ در نتیجه مشاور طی جلسات متعدد و در همراهی با مراجعه کننده، می کوشد ریشه مشکلات را از درون فرد پیدا کند.[2] روش پرطرفدار دیگر، رفتار درمانی[3] است. همان گونه که از نام آن پیداست، در این روش تمرکز بر رفتارهای انسان برای حذف و یا کاهش رفتارهای ناهنجار است. یکی از روش های قابل توجه، «معنادرمانی»[4] یا «لوگوتراپی» است. معنادرمانی، مکتبی روان شناسی است که ویکتور فرانکل[5] آن را بنیان گذاشت. ویکتور فرانکل در جنگ جهانی دوم، روانه اردوگاه کار اجباری شد. سختی های این دوره، ایده ای را در ذهن او برای مواجهه با سختی ها شکل داد.[6] از نظر او معنادرمانی عبارت است از: «درمان از رهگذر معنا یا شفابخشی از رهگذر معنا» یا «روان درمانی متمرکز بر معنا».[7]
این روش ها، نقص مهمی دارند و آن نداشتنِ فهم درستِ از خود گرفتاری هاست. با توجه به محدود بودن نگاه انسان غربی، آنها نتوانسته اند به حقیقت و معنای واقعی خود گرفتاری ها دست یابند. اما منابع اسلامی، به ویژه صحیفه سجادیه، در روشی مترقی، انسان را با معنایی جدید از گرفتاری ها مواجه می کند؛ یعنی ورای این ظاهر ناپسند، درون و روی دیگر آنها را نمایان می کند. درنتیجه کمک می کند که انسان با واقع بینی، نگاه و برخوردی صحیح با مشکلات داشته باشد.
گرفتاری های زندگی در صحیفه سجادیه
یکی از منابع مهم و ویژه برای تغییر نگاه انسان به مشکلات، گرفتاری ها و مسائل پیرامونی انسان، صحیفه سجادیه یا زبور آل محمد(علیهم السلام) است. صحیفه سجادیه را می توان منظومه فکری تربیتی امام سجاد (علیه السلام) دانست که در قالب دعا، به دنبال ایجاد نگرش و معنایی صحیح از زندگی است. از حمد و سپاس الهی و ترسیم صحیحی از سیره و روش زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران آن حضرت تا ترسیم سیمای حقیقی خضوع، فروتنی و تبیین معنایی اندوه را در بر می گیرد. این معارف، تبیین کننده منظومه ای فکری و معنایی جامع است. در این میان، ایجاد نگرشی صحیح از گرفتاری ها و مشکلات زندگی، جایگاهی ویژه در این سند بالادستی شیعه دارد. امام سجاد (علیه السلام) در چهار دعا به تبیین ابعادی از گرفتاری ها در زندگی و بیان آثار آن ها پرداخته است:
دعای هفتم: «دعا هنگام امور مهم یا رنج و اندوه»
دعای پانزدهم: «دعا هنگام بیماری یا در وقت اندوه و گرفتاری»
دعای بیست و دوم: «دعا هنگام رنج و سختی»
دعای پنجاه و چهارم: «دعا در رفع غم و اندوه»
از آنجا که هدف امام(علیه السلام) چیزی جز تربیت و هدایت نیست، در این ادعیه به آثار تربیتی و هدایتی گرفتاری های زندگی انسان پرداخته است. فهم آثار و کارکردهای تربیتی گرفتاری ها، معنا و شناختی جدید از گرفتاری ها را به انسان ارائه می دهد که اثرات ویژه ای بر مقابله و مواجهه با آن گرفتاری ها و حل آن ها می گذارد.
امام سجاد(علیه السلام) در این تصویرِ معناشناختی از گرفتاری ها، در نگاهی جامع آثار گرفتاری های دنیوی را در سه بُعد آثار بینشی، گرایشی و رفتاری ترسیم کرده است. در بُعد بینشی، مشکلات و گرفتاری ها، نگاه توحیدی آدمی را ایجاد و تقویت می کند. در بُعد گرایش ها و عواطف، گرایش او را از دل بستن به دست یاری دیگران کم می کند. در بُعد رفتاری نیز او را در مسیر رشد حرکت می دهد و به مثابه انجام عمل صالح، او را جلو می برد.
آثار گرفتاری ها در منظومه تربیتی
از نظر برخی، گرفتاری ها آثار منفی ای دارند که باید آن ها را تحمل کرد؛ اما صحیفه سجادیه، با ارائه معنایی جدید از گرفتاری ها، آثاری مثبت و تربیت کننده برای آن ها ترسیم می کند. در منظورمه تربیتی امام سجاد(علیه السلام)، انسان دارای سه بعد مهمِ بینش، گرایش و رفتار است که از نظر تربیتی باید پرورش یابد. گرفتاری ها در این سه بُعد می توانند آثار تربیتی خوبی از خود به جای بگذارند. در حقیقت امام سجاد (علیه السلام) با نگاهی جدید به سختی های دنیوی، آن ها را یکی از روش های الهی برای تربیت آدمی در این سه بُعد می داند.
1. اثر بینشی: تقویت نگاه توحیدی
مهم ترین بُعد بینشی انسان که نیازمند تقویت و پروش است، نگاه توحیدی او به مسائل زندگی است. امام خمینی(رحمه الله) همواره نگاهی توحیدی به تمامی مسائل زندگی، حتی مسائل سیاسی، انقلاب و دفاع مقدس داشت. از همین رو فرموده بود: «من گاهی که وصیت نامه بعض از شهدا را می بینم یا وضع جبهه ها را می بینم یا شعارهایی که در جبهه ها همان شبی که فردا احتمال دارد که شهید بشوند می بینم؛ می بینم که ملت، الهی شده است».[8]
دعای هفتم صحیفه سجادیه، دعایی است که امام سجاد(علیه السلام) هنگام سختی ها، گرفتاری ها و اندوه، آن را قرائت می کرد. حضرت در فرازهای میانی این دعا فرموده است:
أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشفْتَ؛[9] تو آنی که در تمام دشواری ها تو را می خوانند و در گرفتاری ها به تو پناه می آورند. غیر از بلایی که تو دفع کنی، بلایی دور نشود و غیر از آن گرفتاری که تو برطرف کنی، هیچ گرفتاری برطرف نشود.
سید علی خان کبیر مدنی در کتاب ریاض السالکین که یکی از شرح های بسیار مهم کتاب صحیفه سجادیه است، در تبیین «مُهِمَّاتِ» و «الْمُلِمَّاتِ» نوشته است: «مهمات، کارها و اتفاق هایی است که برای انسان مهم است؛ به ویژه کارهایی که موجب اندوه و سختی می شوند. ملمات، چیزهایی است که از زندگی به فرد نازل می شود و می رسد که به معنای گرفتاری ها و سختی های زندگی است که در روزگار به انسان می رسد».[10]
در این فراز از دعا از سویی خطاب به خداوند می فرماید: «أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ؛ تو آنی هستی که انسان ها از درون در اموری که برایشان مهم هست یا به اندوه و سختی می افتند، تو را می خوانند». از سویی دیگر خداوند را چنین مورد خطاب قرار می دهد: «وَ أَنتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ؛ و در گرفتاری ها و سختی ها به تو پناه می برد».
اطلاق خطاب ها در این فرازها، یعنی حتی افرادی که خدا را در ظاهر نمی شناسند، به دلیل فطری بودنِ اعتقاد به خدا، در کارهایی که برایشان بسیار مهم است یا به گرفتاری افتاده اند، از درون خدا را می خواهند؛ هر چند خدا را کامل نشناسند، اما از درون به کسی که ورای قدرت انسانی و معمولی است، متوسل می شوند.
قرآن در آیه 65 سوره عنکبوت[11] به این ندای درونی آدمی این گونه اشاره کرده است: «فَإِذا رَکبُوا فِی الْفُلْک دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یشْرِکونَ».
نقل شده است شخصی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! مرا به شناخت کلمه اللَّه راهنمایی فرما؛ زیرا ستیزکنندگان مرا مورد هجوم تبلیغاتی خود قرار داده اند. آنقدر با من جدل می کنند که در وادی حیرت سرگردانم ساخته اند». امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ای بنده خدا! آیا تاکنون بر کشتی سوار شده ای؟». عرض کرد: «بله». فرمود: «آیا اتفاق افتاده است که آن کشتی در هم بشکند و تو در کام امواج خروشان دریا گرفتار شوی و در آن نزدیکی نه کشتی دیگری باشد که تو را از مرگ حتمی برهاند و نه شناگر ماهری که سینه نیلگون آب را بشکافد و تو را به ساحل برساند؟». عرض کرد: «بله». فرمود: «آیا در آن لحظه سرنوشت ساز که خطری به طور جدی تو را تهدید می کرد، با ناامیدی تمام ناگهان به قلبت افتاده که فقط موجودی که دارای قدرتی نامحدود است، می تواند تو را از این گرفتاری هولناک نجات دهد؟». گفت: «آری». امام صادق(علیه السلام) فرمود: «آن تکیه گاه نجات دهنده، خداوند قادر است».[12]
بنابراین اگر چه انسان از درون خدا را می شناسد، اما موانع دنیوی و تربیتی او را غافل می کند. گرفتاری های شدید می تواند این پرده غفلت را کنار بزند.
2. اثر گرایشی: دل بریدن از غیر خدا
گرایش های درونی انسان، از مسائل مهم تربیتی است. آدمی گاه علی رغم اعتقاد به کمک گرفتن از خدا، به سوی خلق خدا گرایش دارد و دست دلش را به سوی آن ها دراز می کند. یکی از کارهای مهم مربی شایسته، اصلاح گرایش های درونی متربی است. امام سجاد(علیه السلام) در دعای 22 صحیفه سجادیه که به هنگام سختی، مشقت و دشواری کارها تلاوت می نمود، گرایش به سوی خلق را چنین توصیف کرده است:
فَإِنَّک إِنْ وَکلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا، وَ إِنْ وَکلْتَنِی إِلَی خَلْقِک تَجَهَّمُونِی، وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعطَوْا أَعطَوْا قَلِیلًا نَکداً، وَ مَنُّوا عَلَی طَوِیلًا، وَ ذَمُّوا کثِیراً؛[13] اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن کارها ناتوان خواهم شد و به آنچه مصلحتم در آن است، همت نمی گمارم. اگر مرا به خلق خویش واگذاری، با ترشرویی به من بنگرند. اگر مرا به خویشانم واگذاری، از مساعدت محروم و نومید کنند. اگر ببخشند، اندک و ناگوار ببخشند و منّت فراوان بگذارند و نکوهش بسیار روا دارند.
«وکل» به معنای اعتماد بر غیر، در امور زندگی است.[14] «تَجَهَّمْت له» به معنای توجه کردن همراه اکراه و سختی، به او توجه کنند.[15] «أَلْجَأَنا الأمرُ إلی کذا» نیز به معنای اضطرار پیدا کردن به دیگران است.[16] امام سجاد(علیه السلام) در این فراز دعا، رویگردانی دیگران از کمک رسانی را مقدمه خوبی برای دل بریدن از دیگران و تغییر گرایش درونی کمک گرفتن از دیگران، به سوی کمک گرفتن از خدا و توجه به خود او دانسته است. اگر گرایش درونی انسان از دیگر انسان ها، قطع شود و آدمی فقط به خداوند توجه داشته باشد، معنای حقیقی بندگی را می فهمد. دوست شهید ابراهیم هادی می گوید:
در دوران مجروحیت ابراهیم، به یکی از زورخانه های تهران رفتیم و در گوشه ای نشستیم. با وارد شدن هر پیشکسوت، صدای زنگ مرشد به صدا در می آمد و کار ورزش چند لحظه ای قطع می شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران تکان می داد و با لبخندی بر لب در گوشه ای می نشست. ما هم به کارهای ورزشکارها و مردم نگاه می کردیم. ابراهیم در حالی که با دقت به حرکات مردم نگاه می کرد، برگشت و آرام گفت: «این مردم را که این گونه از صدای زنگ خوشحال می شوند، ببین. برخی از آن ها عاشق زنگ زورخانه هستند. اگر آن ها به این اندازه ای که عاشق این زنگ هستند، عاشق خدا می شدند؛ دیگر روی زمین نبودند. در آسمان ها راه می رفتند». سپس گفت: «دنیا همین گونه است. تا هنگامی که آدمی عاشق دنیاست و به آن تمایل دارد, حال و روزش همین است، اما اگر سرش را به سمت آسمان بلند کند و کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگی اش عوض می شود و معنای زندگی کردن را می فهمد».[17]
3. اثر رفتاری: حرکت و رشد انسان
انسان برای حرکت، رشد و تعالی در بُعد رفتاری، ابتدا باید موانع حرکت را برطرف کند، سپس آمادگی برای حرکت را در خود ایجاد کند و آنگاه به سوی حرکت و رشد قدم بردارد. در این مسیر مهم ترین مانع رشد، گناه است؛ زنجیری که به پای انسان می پیچد، مانع حرکت او می شود و او را از مسیر رشد به بیراهه می برد. بنابراین ابتدا باید این زنجیر از پای انسان باز و گناهش شسته شود؛ سپس با توبه به مسیر صحیح بازگردد و در آن مسیر حرکت کند. سختی ها و گرفتاری های دنیوی می تواند هر سه اثر را برای سالک به دنبال داشته باشد.
الف) بخشش گناهان
نخستین اثر رفتاری گرفتاری ها، بخشش گناهان است. دعای پانزدهم صحیفه، دعای هنگام بیماری یا در وقت اندوه و گرفتاری است. امام سجاد(علیه السلام) در فرازی از آن می فرماید:
فَمَا أَدْرِی، یا إِلَهِی، أَی الْحَالَینِ أَحَقُّ بِالشُّکرِ لَک، وَ أَی الْوَقْتَینِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَک أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ.. . أَمْ وَقتُ الْعلَّةِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتحَفْتَنِی بِهَا، تَخْفِیفاً لِمَا ثقُلَ بهِ عَلَی ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ، وَ تطْهِیراً لِما انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیئَاتِ؛[18] ای خدای من! نمی دانم کدام یک از این دو حالت به سپاسگزاری تو شایسته تر و کدام یک از این دو هنگام، برای ستودنت سزاواتر است. آیا هنگام تندرستی.. . یا اکنون که بیمارم و مرا بدان، آزموده و پاک می کنی و این دردها را بر من پیشکش نموده ای تا از گران باری گناهانی که بر دوش دارم، بکاهی.
«العلَّة»، به معنای بیماری[19] و «المَحْص» به معنای «خلوص الشی ء»[20] است. بیماری، انسان را پاک و خالص می کند. حضرت در دو فراز، دو بُعد آن را این گونه بیان می کند:
1. تَخْفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَی ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ
درباره ریشه و معنای «الْخطِیئَاتِ» آمده است: «اگر انسان از حد صحیح چیزی عبور کند، خطا کرده و جنبه صحیح چیزی را انجام نداده است؛ مانند زناکار که جنبه صحیح ارتباط با نامحرم، یعنی ازدواج را انجام نداده و با عبور از حدود ارتباط با نامحرم، جنبه صحیح این ارتباط را ترک کرده است».[21]
قرآن در آیات متعددی از گناه، به «وزر» و سنگینی تعبیر کرده است که نمی توان آن را به گردن دیگری انداخت: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری»[22]. بیماری ها و گرفتاری ها، بار سنگین گناهان بر دوش آدمی را کم می کند.
2. تَطْهِیراً لِمَا انغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیئَاتِ
«انْغَمَسْتُ»، یعنی بردن چیزی در آب[23] و «السَّیئَاتِ» از ریشه «سوء» است. ابن فارس در معجم مقاییس اللغة می نویسد: «سوء، به معنای زشتی است. گناه از این جهت که زشت است، «سیّئة» نامیده شده است».[24] بنابراین معنای جمله چنین است: بیماری، کسی را که در زشتی گناه فرو رفته است، پاکیزه می کند؛ مانند اینکه لباسی را که به گِل آغشته شده است، بشوییم. شستشو، زشتی آن کثیفی را از بین می برد و دوباره زیبایی را به لباس باز می گرداند.
اگر چه موضوع مقاله، بررسی آثار گرفتاری ها و این فرازها، درباره بیماری هاست؛ اما حقیقت بسیاری از گرفتاری ها، همان انواع بیمارشوی ها و یا همراه آن است. به عبارتی مناط آن، عام است و به قرینه روایاتی که این اطلاق را دارند، هر نوع گرفتاری دنیوی سبب کم شدن سنگینی گناه و پاک شدن آن می شود.[25]
ب) آماده سازی برای توبه
اثر رفتاری دیگر گرفتاری ها، آماده سازی برای توبه است. امام سجاد(علیه السلام) در ادامه فراز پیشین، افزون بر کارکرد پاک کنندگی گرفتار ی ها، از آمادگی انسان ها برای توبه به وسیله گرفتاری ها سخن به میان آورده است: «وَ تَذْکیراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِیمِ النِّعْمَة؛[26] با مریضی، به درک و دستیابی به توبه آگاهم سازی».
سختی ها و گرفتاری ها انسان را از علل مادی، جدا و توبه و بازگشت به مسیر صحیح فطری را برای او فراهم می کنند. این آگاه سازی، همان یقظه است که در عرفان، اولین مرحله سلوک به شمار می آید. در حقیقت این مرحله، پله اول برای قرار گرفتن انسان در مسیر صحیح زندگی و توبه و بازگشت از گناهان است. بعد از بیداری است که انسان اشتباهات گذشته اش را می بیند. چه زیبا هشدار داد حافظ:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی، ره زکه پرسی، چه کنی، چون باشی؟[27]
ج) ثبت اعمال نیک برای انسان
سومین اثر رفتاری مشکلات، ثبت اعمال نیک برای انسان است. مشکلات افزون بر سبک کردن کوله بار گناه و روشن کردن راه بازگشت، موجب رشد آدمی نیز می شود؛ مانند عمل صالح و نیک که آدمی را رشد می دهد. امام زین العابدین(علیه السلام) در ادامه فراز پیشین می فرماید:
وَ فِی خِلَالِ ذَلِک مَا کتَبَ لِی الْکاتِبَانِ منْ زَکی الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فکرَ فیهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَةٌ تَکلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالًا مِنْک عَلَی، وَ إِحْسَاناً مِنْ صَنِیعِک إِلَی؛[28] در خلال ایام بیماری دو فرشته نویسنده اعمال، در پرونده عملم حسناتی بزرگ بنویسند که نه در قلب من خطور کرده و نه زبانم به آن گویا گشته و نه عملی به جوارح و اندام از من صادر شده؛ بلکه به صرف فضل و احسان تو به من باشد.
اگر چه انسان بیمار و گرفتار، وظیفه دارد بر سختی ها و ناملایمات صبر کند: «اصْبِرْ عَلی ما أَصابَک إِنَّ ذلِک مِنْ عَزْمِ الْأُمُور»؛[29] اما خداوند بر پایه رحمت واسعه خویش، در مقابل بیمار شدن آدمی، اعمال صالحی رادر پرونده اعمالش درج می کند. بنابراین اگرچه انسان بیمار از نظر ظاهری در حال ناراحتی، رنج و سختی است؛ اما در حقیقت، در حال عبادت و نزدیکی به خداوند است. از این رو بیماری، عبادت و کمک به بیمار، کمک به عارفی واصل است.
فهرست منابع
1. امام زین العابدین، علی بن الحسین؛ الصحیفة السجادیة؛ چاپ اول، قم: دفتر نشر الهادی، 1376ش.
2. حافظ، شمس الدین محمد، دیوان حافظ، تهران، فخر رازی، 1374 ش.
3. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار؛ چاپ اول، نجف: مطبعة حیدریة، [بی تا].
4. صدوق، علی بن محمد؛ التوحید؛ چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1398ق.
5. فرانکل، ویکتور؛ انسان در جستجوی معنی: معنی درمانی چیست؛ ترجمه نهضت فرنودی و مهین میلانی؛ چاپ یازدهم، تهران: انتشارات درسا، 1380 ش.
6. فراهیدی، خلیل بن أحمد؛ کتاب العین؛ چاپ دوم، قم: نشر هجرت، 1409 ق.
7. القزوینی، احمد بن فارس؛ معجم مقاییس اللغه؛ چاپ اول، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
8. کبیر مدنی شیرازی، سید علی خان بن احمد؛ ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین؛ چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1409ق.
9. گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی؛ سلام بر ابراهیم؛ تهران: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، 1393 ش.
10. موسوی خمینی، سید روح اللّه؛ صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی(رحمه الله)؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمه الله)، 1385 ش.
پی نوشت ها:
[1] رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، کرونا بیشترین آسیب را به سلامت روان مردم زده است.
[2] ر.ک به بنجامین جیمز سادوک، ویرجینیا الکوک سادوک و پدرو روئیز؛ خلاصه روانپزشکی کاپلان و سهادوک؛
ترجمه فرزین رضاعی.
[6] ویکتور فرانکل؛ انسان در جستجوی معنی؛ ص 15.
[7] از آنجا که معنی درمانی، به دنبال تغییر نگرش افراد به زندگی و مشکلات است؛ امروزه از این روش برای کم
معنا دادن به زندگی افراد افسرده، آنهایی که قصد خودکشی دارند و آنهایی کهه عزیزانشان را از دست داده اند، استفاده میشود. او تلاش میکند که فرد، معنایی برای زنده بودن پیدا کند؛. مانند زنده بودن برای فرزندان.
[8] سید رواللّه موسوی خمینی؛ صحیفه امام؛ ج 15، ص 402-403.
[9] علی بن الحسین زین العابدین؛ الصحیفة السجادیة؛ ص 54.
[10] سید علیخان کبیر مدنی شیرازی؛ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین؛ ص 307.
[11] نیز ر.ک: یونس: 22 و 23؛ لقمان: 32.
[12] محمد بن علی صدوق؛ التوحید؛ ص 231.
[13] علی بن الحسین زین العابدین؛ الصحیفة السجادیة؛ ص 108.
[14] احمد بن فارس القزوینی؛ معجم مقاییس اللغة؛ ج 6، ص 136«یدلُ علی اعتمادِ غیرِکَ فی أمرک».
[15] خلیل بن احمد فراهیدی؛ کتاب العین؛ ج 3، ص 397«ای: استقبلته بوجه کریهٍ».
[16] همان، ج 6، ص 178«أی: اضطرنی إلیه».
[17] گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی؛ سلام بر ابراهیم؛ ص 176.
[18] علی بن الحسین زین العابدین؛ الصحیفة السجادیة؛ ص 76.
[19] خلیل بن احمد فراهیدی؛ کتاب العین؛ ج 1، ص 88.
[21] احمد ابن فارس القزوینی؛ معجم مقاییس اللغة؛ ج 2، ص 198.
[22] ر.ک: انعام: 164؛ إسرا: 15؛ فاطر: 18؛ زمر: 7.
[23] خلیل بن احمد فراهیدی؛ کتاب العین؛ج 4، ص 380.
[24] احمد ابن فارس القزوینی؛ معجم مقاییس اللغة؛ ج 3، ص 113.
[25] محمد بن محمد شعیری؛ جامع الاخبار؛ ص113: « قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ یَزَالُ اَلْبَلاَءُ... بِالْمُؤْمِنِ وَ اَلْمُؤْمِنَةِ فِی جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى یَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ مَا عَلَیْهِ خَطِیئَةٌ».
[26] علی بن الحسین زین العابدین؛الصحیفة السجادیة؛ ص 76.
[27] شمس الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ص 459، بیت پنجم.