نظم اجتماعی در سایه حقوق شهروندی در سیره علی بن الحسین(ع)

امام سجاد (٣٧ – ٩٥ ه ق) در شرایط خاص تاریخی خود که فرهنگ اصیل اسلامی و شعائر دینی در حال افول و سیر قهقرایی بوده با استفاده از استراتژی دعا و آموزش معارف امت اسلامی را به صلاح و سعادت معنوی دعوت نموده است. در حقیقت با استفاده از این سلاح های معنوی دفاع فرهنگی را در برابر سیطره فرهنگ غیر دینی به کار گرفته است.

نظم اجتماعی در سایه حقوق شهروندی در سیره علی بن الحسین(ع)

شرایط تاریخی جغرافیایی امام سجاد(ع)

امام سجاد (٣٧ – ٩٥ ه ق) در شرایط خاص تاریخی خود که فرهنگ اصیل اسلامی و شعائر دینی در حال افول و سیر قهقرایی بوده با استفاده از استراتژی دعا و آموزش معارف امت اسلامی را به صلاح و سعادت معنوی دعوت نموده است. در حقیقت با استفاده از این سلاح های معنوی دفاع فرهنگی را در برابر سیطره فرهنگ غیر دینی به کار گرفته است.

خاندان رسالت که در نگاه امام سجاد وضعشان در دمشق و.. شبیه قوم بنی اسرائیل شده بود که فرزندانشان کشته شده و زنانشان را اسیر گرفته بودند (لهوف علی قتلی الطفوف، ص١٤٩)بعد از واقعه حره در مدینه در شهر جدشان نیز شرایط مناسبی نداشتند. مردم مدینه بعد از واقعه حره گرفتار آسیب های روانی و اجتماعی این واقعه هولناک قرار گرفتند. انس بن مالک می گوید: از آن چه در زمان رسول خدا بود چیزی باقی نمانده است. (نهج الحق، ص٣١٦)

بیش از شش هزار(معجم البلدان، ج٢، ص٢٤٩؛ الاامامه و السیاسه، ج١، ص٢٣٧) و در نقلی ده هزار نفر از بین رفتند و سه روز جان و مال و ناموس مردم در مدینه بر سپاهیان یزید مباح شمرده شد و در نهایت یزید با آنان به عنوان برده بیعت نمود. چنان که ابن طباطبا نوشته است، پس از واقعه حره هر کس دخترش را شوهر می داد بکارت دختر را تضمین نمی کرد. (اعیان الشیعه، ج٣، ص٦٤٩)

در این میان مرجئه نیز آرام آرام در حال شکل گیری بودند. آن ها جماعتی بودند که عقیده شان به آن جا انجامید که با وجود ایمان هیچ گنهی زیان ندارد و مومن هر گناهی که داشته باشد اگرچه از کبائر باشد، به بهشت می رود. مبارزه با این شیوه و اندیشه سهل انگارانه که سنگ بنای اولیه آن در زمان امام گذاشته شد توسط آن امام شکل گرفت. (ر. ک مرجئه، رسول جعفریان)

نکته قابل توجه این است که اعلامیه حقوق بشر نیز در فضای مشابهی با عصر امام سجاد(ع) شکل گرفته است. اعلامیه حقوق بشر در فضای پس از ترس و بحران جنگ جهانی اول و دوم و در فضایی آزاد و ناظر به نفی ظلم هایی بود که در این دو جنگ بر مردم اروپا رفت و دیگری در فضایی بود که امکان طرح برخی موارد به دلیل حکومت جلاد اموی پس از واقعه ی عاشورا وجود نداشت لذا امکان طرح برخی مسائل نیز منتفی بوده است.

استراتژی فرهنگی امام سجاد(ع)

حضرت با ادعیه صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه رساله زهد و رساله الحقوق و.. سعی بر تغییر این اوضاع و شرایط داشتند. قابل توجه است وضعیتی که امام آن را این گونه بیان می کند که در مکه و مدینه نه تنها یاور که حتی بیست نفر محب اهل بیت نیز یافته نمی شود (ابن ابی الحدید، ج٤، ص١٠٤؛الغارات، ج٤، ص٣٩٢) در تشییع جنازه پس از سالیان دراز به شکل دیگری رقم خورد. سعید بن مسیب چنین روایت می کند: « وقتی امام به شهادت رسید، همه ی مردم، از نیکوکاران گرفته تا بدکاران، برای تشییع جنازه اش حاضر شدند. همه زبان به ستایش او گشوده بودند و سیل اشک از دیدگان همگان جاری بود. در تشییع جنازه ی امام همه مردم شرکت کرده بودند و حتی یک نفر در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله باقی نمانده بود(بحارالانوار، ج ٤٦، ص ١٥٠)

حادثه عاشورا مرزها را جدا کرد. تابعین و پیروان اهل بیت از دیگران مشخص شدند. امام نیز در پی آن بود که رفته رفته مشی و سیره امیرالمومنین علیهم السلام را از شیخین جدا کند و شیعه را به سمت و سوی زمان امام باقر و امام صادق پیش ببرند تا شیعه بتواند اعلام موجودیت و استقلال کند.

زمینه سازی همه این امور به دست حضرت بود و برنامه ها را بدون شتاب، مرحله به مرحله و دور از هرگونه هیاهویی انجام می دادند. در نتیجه در طول سی و پنج سال زمان امامت حضرت، ایشان بار امامت خود را به بهترین نحو و البته سخت ترین حالات به مقصد رساند. سبط بن جوزی اهل سنت در خصائص الائمه می گوید: اگر علی بن ابی طالب نمی بود، معارف مسلمانان کامل نمی شد و ژرفای توحید را در نمی یافتند زیرا پیامبر گرامی اسلام، جز برای بیان اصول و مبانی اعتقادی و احکام عملی فرصتی نیافت.

از این رو، مسلمانان در تبین معارف توحیدی ریز خوار سفره دانش امیر المؤمنان و شاگردان اویند (مقدمه آیت الله مرعشی بر صحیفه، ص ٤٣ - ٤٥. (منش و حالات حضرت انقلابی در جامعه آن روز ایجاد کرده بود. در نقلی آمده است. کان الامام علی بن الحسین (ع) اذا تکلم فی الذهد و وعظ ابکی من بحضرته، امام علی بن الحسین (ع) آن هنگام که از زهد و وعظ سخن می گفت افراد حاضر در مجلس به گریه می افتادند. (امالی مفید / ٤٥٢)

امام سجاد(ع) در عمل نیز پایبندی کامل به مضامین این رساله داشتند. نقل است که آن حضرت با اسب که از شوارع می گذشت نمی گذاشتند مردم را به اطراف کوچه هدایت می کنند می فرمود: شارع حق عمومی است تقدمی نیست. (مختصر تاریخ دمشق، ج ١٧، ص٢٤٧)

ادعیه آن حضرت صحیفه منحصر به حالات فردی و معنوی نمی باشد بلکه دعاها و فقراتی از این کتاب مرتبط با خانواده و اجتماع و مسائل پیرامون انست. ویلیام چیتیک دانشمند آمریکایی معاصر مترجم صحیفه سجادیه به انگلیسی در مقدمه اثر خود می نگارد: امامان اهل بیت برای انتقال معارف به دیگران و تبدیل شدن معارف به دارایی مشترک زبان دعا را بر گزیده اند.. بیشتر ادعیه صحیفه اینگونه می باشد. در در درون یکی از دعاهای صحیفه نیز این نشانه را می توان یافت امام در دعای والدین (شماره ٢٤) به گونه ای صحبت می کند که گویی والدینش زنده اند در حالیکه چنین چیزی ممکن نیست مگر در صورتی که تصور کنیم که ایشان این دعا را پیش از واقعه کربلا نگاشته است. به تعبیر آیت الله سبحانی صحیفه یک مدرسه الهی است که همه نوع آموزشهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی در آن هست و به یک معنا مکتب نمونه تربیت است که سید ساجدین با الهام الهی آن را پی ریزی کرده است. (ر. ک فرهنگ صحیفه سجادیه، منصور خاکسار)

ویژگی فعالیت های فرهنگی حضرت انتخاب زبان فرا دینی و تاکید بر نگاه انسانی در انتقال معارف دینی است. در شرایطی که مردم از دین و مذهب به تنگ آمده اند و دیگر نمی تواند به گوینده های دینی پس از ماجراهایی که از خلافت امویان مشاهده کرده اند اعتماد کنند حضرت با بهره گیری از قالب های دینی محتوایی مطابق با فطرت انسانی را در قالب دعا، رساله الحقوق و... ترویج نمودند تا مردم بتوانند رابطه خود را باخویشتن و مردم دیگر تصحیح تمایند و در مسیر عبودیت به خداوند تقرب جویند.

فرا مذهبی بودن آثار امام سجاد بلکه فرا دینی بودن آثار برپایه آن است که دعا و مناجات که زبان مشترک تمامی انسانهاست و توجه به حقوق یکدیگر که نیاز ابتدایی زیست اجتماعی است. در شرایط کنونی که ما گرفتار تحولات داخلی و تغییرات گفتمانی جهانی هستیم بیش از هر دوره ای می توانیم از این استراتژی حضرت کمک گرفته و در مسیر تببن و ترویج آموزه های دینی بهره گیریم. همچنین می توانیم برای ترویج معارف دینی و الهی خویش در میان دیگر ادیان از ان بهره مند جوییم. اگر این حوزه از معارف دینی را بتوان به دنیای امروز معرفی کنیم تصور دیگری از این دین الهی را می توان در اذهان جهانیان که در اثر تبلیغات منفی ایجاد شده جایگزین کرد.

گاهی دیده می شود که اهل منبر عموم مردم را به حدیث عنوان بصری ارجاع داده می شود. با این که دستور سلوکی و رفتاری باید با وضعیت شخص تناسب داشته باشد.

برای امرا و حاکمان باید نامه امام علی (ع) به مالک اشتر توصیه شود همانطور که میرزای شیرازی هر روز این نامه را می خواندند. یکی از دستوراتی که به عموم مردم بایست ارائه نمود رساله الحقوق امام سجاد (ع) است. عموم و حتی خواص نیاز به خواندن هر روز آن دارند. از این رو نیاز است که این رساله در عموم مردم ترویج شود ویژه این که هر قدر نظم اجتماعی گرفتار بحران شود نیاز به تاکید و اهمیت حقوق مردم و... بیشتر می شود. با رعایت آن می توان از بروز بسیاری از مشکلات و معضلات در زندگی شخصی و اجتماعی پیش گیری کرد.

ویلیام چیتیک قائل است که تمدن اسلامی دو جنبه دارد. جنبه بیرونی و جنبه درونی بیشتر افرادی که با دین اسلام مواجه شده اند جنبه بیرونی که فارغ از جهات عشق و حرارت است را ملاحظه کرده اند اما اگر به رویه دیگر این تمدن که مملو از عشق و محبت است توجه نماییم تصور دیگری از این تمدن را در می یابند وی در این رابطه می نویسد: تمدن اسلامی به طور کلی بسیار شبیه به یک شهر مسلمان نشین قدیمی است. دیوارهای بیرونی حکایت از گرفتگی و کسالت و غم بار بودن می کنند.

ورود به دنیا پشت این دیوار نیز آسان نیست. اما اگر شخصی بتواند با اهالی این شهر صمیمی شود. به او حیاط ها و باغ های دل انگیز و زیبایی نشان داده خواهد شد که مملو از گل های خوشبو، درختان میوه و فواره های جوشان هستند انهایی که در رابطه با تاریخ اسلام، وقایع سیاسی و بنیادگرایها آن مطلب می نویسند تنها با دیوارهای آن سروکار دارند. زیرا راهی به درون باغ های پشت دیوار ندارند. قدیمی ترین، اصیل ترین و صعب الوصول ترین باغ ها ی این شهر ورود به قلب های بزرگترین نمایندگان این تمدن است. اینجاست که دعاهای رسیده از دوران اولیه اسلام تصویر کاملا جدیدی را از روح زنده و پویای اسلام نشان می دهد. و چرا که این دعاها دسترسی مستقیم به انواع رفتارها و ویژگیهای بشری را که پیش نیاز شکوفایی کامل آرمان اسلامی هستند فراهم می کنند به عقیده ویلیام چیتیک صحیفه سجادیه یکی از این باغ های پر گل است که پشت دیوارهای تمدن اسلامی پنهان مانده است و می توان برای ترویج جنبه های دیگری از تمدن اسلامی از آن استفاده نمود. (ویلیام چتیتیک، ترجمه حسن پور قاسمیان سفینه، ش٦)

از منظر نگارنده رساله الحقوق امام چهارمین یکی دیگر از این نگارستان هایی است که مشام آدمی با هر مذهب و آیینی را معطر می سازد. این رساله را می توان با تمامی متون ادیان الهی (ابراهیمی و غیرابراهیمی) و غیر الهی مقایسه کرد. اگر برای صحیفه سجادیه شبیهی مثل زبور و... یافت تا مقایسه نمود اما برای رساله الحقوق به این شیوه و با این گستردگی شبیه و نظیری برای آن یافت. اینکه برای مشاور و.. حقی قائل شدن و... می توان گفت بی نظیر است.

این کتاب اگر چه مبنای تدوین آثار فراوان گردیده و رساله های حقوقی فراوان به زبان های مختلف نگاشته شده[1] اما به تعبیر اقبال لاهوری هنوز هزار باده نخورده در دل این تاک نهفته است.

رساله الحقوق حقیقت بندگی

«رسالة الحقوق» امام سجاد علیهم السلام در سه کتاب «تحف العقول» اثر ابن شعبه حرانی (٣٨١ ق)، «من لا یحضره الفقیه» و «الخصال» اثر محمد بن علی بن بابویه معروف به صدوق (٣٨٢ق) ذکر شده است. مؤلف «تحف العقول» این رساله را مانند سایر روایات کتاب بدون سند آورده، اما مرحوم صدوق آن را با سند متصل روایت کرده است. در متن سه روایت اختلافاتی دیده می شود مانند این که مقدمه ی رساله در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نیامده است و از «حق الله الاکبر «آغاز شده است. عبارات «خصال» شرح بیشتری دارد. شروحی نیز بر این رساله نوشته شده است. شیخ صدوق در این دو کتاب علاوه بر حقوق پنجاه گانه، حقی را تحت عنوان حق حج یاد کرده و در مجموع ٥١ حق را ذکر نموده است. هر چند در مقدمه خصال، آنجا که فهرست حقوق ذکر گردیده از حج ذکری نشده است. راوی رساله الحقوق ابوحمزه ثمالی است.

درباره سند رساله باید گفت: در حدیث من لا یحضر، سلسله سند نقل نشده و حدیث مرسل است. همچنین میان حدیث من لا یحضر با روایت تحف العقول و نیز روایت خصال تفاوت هایی دیده می شد، در حالی که سایر نقل ها از آغاز به تفصیل یکایک حقوق پرداخته اند. در سند خصال، نامی از اسماعیل بن فضل به میان نیامده است. در من لا یحضر، تصریح نشده است که حقوق مذکور، رساله ای است از امام سجاد (ع)ولی در خصال به این نکته تصریح شده است. (ر. ک تصحیح سید محمد رضا حسینی جلالی) بهترین تصحیح از این رساله توسط سید محمد رضا حسینی جلالی انجام شده است. همچنین این متن با تحقیق سید محمد باقر موحد ابطحی به ضمیمه عوالم العلوم ج ١٨ به چاپ رسیده است.

آن چه در این رساله آمده است در حقیقت بیان وظائفی است که در رابطه با افراد مختلف بر عهده یک شخص است، لذا ممکن است این سؤال مطرح گردد که این رساله ی حقوق به معنای حقوق مصطلح امروزی نیست. اما می توان گفت که با توجه به این که این وظایف نسبت به همه ی افراد جامعه مطرح شده و همه می توانند چنین مطالبه ای را از همدیگر داشته باشند این وظایف مطرح شده را می توان به نوعی بیان منشور «حقوق عمومی» از دیدگاه امام سجاد علیهم السلام دانست؛ هر چند که با تتبع در متون دینی می توان دسته بندی های دیگر را نیز در منابع فقه اسلامی یافت. سه حوزه ای که این رساله به آن پرداخته عبارتست از:

دسته ی اول حق خداوند بر انسان است که در تمام لحظات و حالات مراعات آن ها بر انسان لازم است و حتی این حقوق ریشه ی تمامی حقوق دیگری است که بر انسان واجب است (و اکبر حقوق الله علیک ما اوجبه لنفسه تبارک و تعالی من حقه الذی هو اصل الحقوق ومنه تفرع)، همین نکته را می توان یکی از فرق های بنیادی بین حقوق اسلامی و حقوق مدرن برشمرد که یکی مبتنی بر اصالت حق و مالکیت الهی بر عالم و توحید ربوبی، و دیگری مبتنی بر انسان محوری (اومانیسم) و نفی حق الهی در تشریع عرصه های اجتماعی بشر است.

دسته ی دوم حقوقی هستند که نفس و اعضای انسان بر خود فرد دارند و فرد نسبت به خود باید آن ها را رعایت کند. از آن جا که مالک حقیقی همه چیز حتی همه ی انسان ها خداست، انسان نسبت به بدن و نفس خود نیز به عنوان امانتی الهی وظایفی دارد که حق نفس، و اعضای بدن مانند زبان، گوش، چشم، پا و دست از آن جمله اند.

حق این اعضا بر انسان این است که آن ها را در راه طاعت و حلال به کار گیرد و از به کارگیری آن ها در راه معصیت بپرهیزد در مکتب حقوقی امام سجاد علیهم السلام عبادات مانند نماز، روزه، صدقه، حج و حتی قربانی آن نسبت به انسان ذی حق هستند و فرد حق آن ها را نیز بایست ادا کند.

دسته ی سوم حقوقی هستند که در ارتباط فرد با سایر افراد جامعه به وجود می آیند غیر از یک مورد که تحت عنوان حق مال و دارایی بیان شده و می -توان آن ها را حقوق اجتماعی نامید. این موارد عبارتند از: ١. حق فرمانروا ٢. حق آموزگار ٣. حق مالک ٤. حق رعیت ٥. حق دانش آموز ٦. حق همسر ٧. حق برده و غلام ٨. حق مادر ٩. حق پدر ١٠. حق فرزند ١١. حق برادر ١٢. حق مولا بر بنده آزادشده او ١٣. حق بنده آزادشده بر مولا ١٤. حق احسان کننده ١٥. حق مؤذن ١٦. حق امام جماعت ١٧. حق هم نشین ١٨. حق همسایه ١٩. حق دوست ٢٠. حق شریک ٢١. حق ثروت ٢٢. حق بستانکار ٢٣. حق معاشر ٢٤. حق طرفین دعوا ٢٥. حق مستشیر ٢٦. حق مشاور ٢٧. حق نصیحت خواه ٢٨. حق نصیحت کننده ٢٩. حق بزرگ سالان ٣٠. حق خردسال ٣١. حق سائل (درخواست کمک کننده) ٣٢. حق مسوول ٣٣. حق شخص شادمان کننده ٣٤. حق بدی کننده ٣٥. حق هم کیش ٣٦. حق اهل ذمه.

جامعیت رساله الحقوق به صورتی است که علامه مجلسی در کتاب الایمان بحارالانوارهنگامی که به بحث از اخلاق می پردازد. وی پس از تکمیل این کتاب آن را به نحو مستقل و با عنوان کتاب الشرف قرار می دهد (مجلسی، ج٧١، ص٧٢-٧٣)علامه مجلسی این اثر را با رساله الحقوق منسوب به امام سجاد آغاز می کند. وی نام آن را جوامع الحقوق می خواند و همه مباحث اخلاقی و روایات را بر آن استوار می کند الگوی رساله الحقوق برخلاف دیدگاه هایی مانند طب روحانی رازی برگونه خاصی از رفتار ارتباطی محدود نیست بلکه رفتار ارتباطی درون شخصی بین شخصی و برون شخصی را فرا می گیرد. علامه مجلسی بر این جامعیت وقوف دارد.

رساله الحقوق ارتباطات را تصحیح می کند امری که بنابر گزارش در سایت TED بر اساس تحقیقات چهار نسل محققین زندگی خوب در گروی روابط خوب است.

نکات کلیدی رساله الحقوق

١- اخلاق در نزد عالمان اولیه شیعه در عرض عقاید و احکام نیست بلکه در مباحث اعتقادی مطرح می شده است. از این رو در کتاب ایمان و کفر مباحث اخلاقی نیز طرح شده است. به این معنا که اخلاق خرد شده باورهای عمیق دینی است که رعایت آن ما را به توحید و عدم پایبندی به آن ما را به ورطه کفر می غلطانند.

اما سوال اینجاست که چرا حضرت به جای تعبیر خلق از وازه حق که در این رساله به معنای تکلیف نزدیک است یاری گرقته است. به نظر می رسد این امر از این بابت است که برای ترویج اخلاق ازکدهای حقوقی کمک گرفته شده است. امروزه نیز ما لازم است ما نیز مثل غربیان برای ترویج اخلاق هایی همچون راستگویی و دوری از دروغگویی و.. مرز بین اخلاق و حقوق را کاهش دهیم. این میزان فاصله برای اخلاقیات گران تمام شده است.

٢- تقسیم دوگانه مشهور حق به دو بخش حق الله و حق الناس تقسیم می گردد.

حق الله شامل امتثال همه اوامر و نواهی الهی می شود و تمام احکام شرعی، از جمله احکام مربوط به حق الناس، را دربرمی گیرد. با این همه، در اصطلاح فقها (به ویژه هنگامی که این دو اصطلاح در برابر هم به کار می روند)، حق الله صرفًا بر مصادیقی از حق الله (به معنای عام) اطلاق می گردد که حق الناس نباشد و به تعبیر فقها از حقوقی به شمار رود که اشخاص نتوانند، به اراده خود، آن را اسقاط کنند مانند بخش حدود و قصاص (ر. ک ابوالقاسم خویی، مبانی تکملة المنهاج، نجف) فقها برای تشخیص موارد حق الله از حق الناس ضوابطی مطرح کرده اند. یکی از مهم ترین این ضوابط آن است که حق الله جنبه عمومی و عام المنفعه و حق الناس جنبه اختصاصی دارد. همچنین حق الله (جز برخی حالات خاص، مانند توبه مجرم (قابل اسقاط نیست بنابراین، در جرائم حق اللهی (مانند زنا) رضایت دادن فردی که جرم بر او صورت گرفته است (مجنی علیه) موجب سقوط مجازات نمی شود. در حالی که برخی از مصادیق حق الناس قابل اسقاط یا انتقال اند. بنابر برخی مذاهب فقهی، در جرائمی که جنبه حق اللهی دارند، امکان تداخل مجازات ها (در صورت تکرار جرم) وجود دارد، اما در جرائم حق الناس چنین نیست. (ر. ک محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ١٩٨١.؛ احمد بن محمد مهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ١٧، قم 1419.)

اما حق در زبان حضرت هم دایره اش فراتر از این تقسیم بود که برای خویشتن حتی برای اشیاء مثل مال نیز حقی قائل است، مصادیقی فراتر از الزامات فقهی.

٣- در فضای سنت حقوق محدود به طرف داران خود می شود اما در مکتب اهل بیت مخالف و دشمن نیز خالی از حق انسانی و.. نمی باشد. امیرالمومنان در نامه ٥٣ نهج البلاغه به مالک اشتر می نویسد:: و اشعر قلبک الرحمة للرعیة، و المحبة لهم، و اللطف بهم، ولا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک فی الدین، او نظیر لک فی الخلق، یفرط منهم الزلل، و تعرض لهم العلل، و یوتی علی ایدیهم فی العمد و الخطا، فاعطهم من عفوک و صفحک مثل الذی تحب و ترضی ان یعطیک الله من عفوه و صفحه. بهم. مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می باشند، اگر گناهی از آنان سر می زند، یا علت هایی بر آنان عارض می شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.

حضرت سجاد (ع) در رساله الحقوق نیز برای دشمنان و اهل ذمه و مذاهب دیگر اسلامی نیز حقوقی را تعیین فرموده اند. اساسا رساله الحقوق رنگ و بوی مذهب خاصی ندرد بلکه برای هم کیشان یا به تعبیر حضرت اهل ملتک العامه مطالب بسیار زیبایی دارند. حضرت در همین فقره می فرماید: در مقایسه با خود برای یکایک آن ها موقعیتی را مد نظر دار، کهنسال آنان را به جای پدر و خرد سالشان را به جای فرزند و میانسالشان را به جای برادر خود در نظردار و هر کدام نزد تو آمدند با لطف و محبت به دلجویی آنان پرداز و به کارشان رسیدگی نما وحقوق برادری را به خوبی رعایت کن.

٤- در نزد حکمای یونان در رابطه علم با سعادت سخن زیاد گفته شده است. هر گونه باشد گام اول عمل دانستن است. از این رو در رساله الحقوق موارد بسیاری با هیت امر اعلم بدان آغاز شد. آغاز عمل با دانش است.

٥- نگاه توحیدی در این رساله مشهود است. حضرت در مورد حق کسی که خداوند بوسیله او و توانایی اش تو را شاد نموده می فرماید: چنانچه قصد شاد نمودن تو را نداشت خدا را سپاس بگزاری و از او تشکر کنی و بدانی که این شاد شدن تو از اوست و این شادمانی مخصوص توست و او را از آن رو که سببی از اسباب نعمت های خداوند است دوستش بداری و از این پس نیک خواه او باشی چرا که اسباب نعمت ها در هر کجا که باشند و اگر چه قصدی نداشته باشند خیر و برکت هستند.

در رساله الحقوق در انتهای رساله و در پایان موادی از حقوق تعبیر لا قوه الا بالله ختم شده است. نشان آن دارد که جز با مدد حق قابل تحقق نیست.

٦- نگاه تربیت امام سجاد(ع) در این رساله به گونه ای است که نسبت به حق نباید یک سویه تربیت کرد. ما فرزندانمان یاد می دهیم که از حق شان دفاع کنند اما به آنان یاد نمی دهیم که حقوق دیگران را احترام بگذارند. رساله حقوق بر اساس احترام به دیگران تنظیم شده است.

٧- وجود روح فتوت که اساس مکتب اخلاق ایرانی و مروت که روح فرهنگ عربی است در سراسر مضامین رساله الحقوق مشهود است. برای نمونه در نشان دادن احترام بزرگ تر می فرماید: فانما حق السن بقدر الاسلام؛ چرا که به راستی حق سالمندی به قدر اسلام است.

در حق صغیر می فرماید: واما حق الصغیر فرحمته و تثقفه و تعلیمه و العفو عنه والستر علیه و الرفق به و المعونه له و الستر علی جرائر حداثته فانه سبب للتوبه و المداراه له و ترک مماحکته فان ذلک ادنی لرشده؛ حق خردسال محبت کردن به او و پرورش و آموزش او و بخشش او و اغماض بر او و نرم خویی با او و یاری او و پرده پوششی خطاهای کودکی اوست. چرا که این باعث توبه است و با او مدارا نمایی و سر به سر او مگذاری زیرا این روش به رشد و بزرگ شدن او نزدیک تر است.

حسن ظن به گدا هم جزء حقوق گدایان دانسته شده است: و ان شککت فی صدقه و سبقت الیه التهمه له و لم تعزم علی ذلک لم تامن ان یکون من کید الشیطان؛ چنانچه در راستگویی اش شک داری و به او بد گمانی و نمی خواهی کمکش کنی در امان نیستی که شاید این بدگمانی به گدا شیطان است که خواسته تو را از سهم پاداشت بازدارد.

به واقع روح فتوت که بر پایه حقی برای خویش قائل نبودن و تغافل از لغزش های دیگران را می توان در این رساله را می توان مشاهده کرد.

٨- حضرت گاهی از قبح برخی اصطلاحات فقهی یاری گرفته تا زشتی برخی اخلاق سوء را نشان دهند. برای نمونه می فرماید: علمت ان غبن المسترسل؛ بدانی که مکرورزی با کسی که به تو اطمینان نموده بسان خوردن رباست.

٩- توجه به نسبت درونی و تحکیم عواطف میان مردم و بالا آوردن اعتماد تعمیم یافته در مضامین رساله الحقوق مورد توجه قرار گرفته است. دوری از سوء ظن اما حق المشیر علیک فلاتتهمه فیما لا یوافقیک علیه من رایه اذا اشار علیک فانما هی الاراء و تصرف الناس فیها و اختلافهم؛ حق مشاور تو این است که در نظری که بر وفق مراد تو نیست و او به تو مشاوره داده است متهمش نکنی چرا که به راستی این ناهماهنگی بین نظر او و تو همان گوناگونی و اختلاف بین نظرات مردم است. یا می فرماید: ان الغلظ یوحش موضع الانس، سخت گیری همدلی را گریزان سازد.

١٠- تفاوت ظرفیت ها در آدمی و توجه دادن به تنوع انسان ها در فهم و.. از ویژگی های رساله الحقوق است. این تفاوت ها انعطاف را در رعایت حقوق هموار می سازد و شخص را از تصلب دور می سازد. تکلمه من الکلام بمایطیقه عقله فان لکل عقل طبقه من الکلام یعرفه و یجتنبه و لیکن مذهبک الرحمه و لاقوه الا بالله؛ آن گونه سخن گویی که به گوشش نیکو اید و توان فهمش را داشته باشد چرا که هر عقلی شایسته نوعی از سخن است که آن را بفهمد و متوجه شود ولی می بایست شیوه ای مهرورزی باشد.

منابع:

نگرش صحیح صحیفه سجادیه نوشته ویلیام چتیتیک، ترجمه حسن پور قاسمیان سفینه، ش٦ فرهنگ صحیفه سجادیه، منصور خاکسار، انتشارات نبوغ، چاپ دوم، زمستان ٧٧

رساله الحقوق عن الامام السجاد علیه السلام، الحسینی الجلالی، السید محمدرضا، دار زین العابدین لاحیاء تراث المعصومین، ١٤٣١ ه.

یاقوت حموی، معجم البلدان، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، ١٩٩٥م

ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، چاپ اول ١٤٠٤ق امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ١٤٢١ ق.

محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، ١٤٠٣ق

سید بن طاووس، (ترجمه) لهوف، ترجمه سید ابوالحسن میر ابوطالبی، قم، دلیل ما، ١٣٨٠ش.

حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، دار الهجرة، ١٤٢١ ق.

مرجئه، تاریخ و اندیشه، قم، نشر خرم، ١٣٧١ الامامة و السیاسه، قاهره، ١٣٨٨ق / ١٩٦٩م.

الغارات، ج٤، ص٣٩٢

صححه سجادیه، ترجمه سید صدرالدین بلاغی، با مقدمه ای از آیت الله مرعشی نجفی، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، صفحه ٩ مقدمه. مفید، محمد بن نعمان، الامالی، بیروت، دارالمفید، ١٤١٤ق.

محمد بن مکرم، ابومنظور، مختصر تاریخ دمشق، دارالفکر، ١٩٨٨

پی نوشت:

[1] از جمله می توان به آثار: سید سبط الحسن لکهنوی، عبدالهادی مختار، توفیق التفکیکی، دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی، شیخ محمد باقر کمره ای، علی گلزاده غفوری، علی جنتی، سید احمد فهری زنجانی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان