به عنوان یک جامعه، ما باید از ذهنیت مدیریت سنتی که در آن رهبران کسبوکار در راس هرم سازمانی هستند جدا شویم و در عوض به رهبری سازمان به عنوان یک مسوولیت مشترک فکر کنیم. چیزی به نام سازمان بدون رهبر وجود ندارد، اما ممکن است سازمانی وجود داشته باشد که در آن بسیاری از کارمندان بتوانند به عنوان رهبرسازمان گام بردارند. با ورود به دوره جدیدی از کار، سوال این نیست که آیا سازمان شما میتواند در دنیای پساکووید زنده بماند یا خیر. بلکه سوال این است که آیا سازمان میتواند رشد کند و شکوفا شود؟ رهبری سازمانی عالی ترکیبی از بینش، تجربه، همدلی و توانمندسازی است. رهبر سازمان باید چشماندازی ارائه کند که کارکنان خود را قادر سازد خود را در موفقیتهای آیندهشان ببینند و تجربهای را ارائه کنند که به کارکنانشان امکان میدهد از اشتباهاتشان درس بگیرند، بهطوری که آنها اشتباهات خود را تکرار نکنند و در عین حال با دیگرانی که اشتباه میکنند همدلی داشته باشند. نهایتا، رهبر سازمان باید به کارکنان خود این اختیار را بدهد که خودشان بدون مدیریت خرد تصمیم بگیرند.
چارچوب تغییر مدیریت پنج سطحی من که (همچنین به عنوان مدل رهبری نوظهور شناخته میشود) در شکل یک نشان داده شده است. که ذهنیت فردی و فرهنگ سازمانی را در مقیاس پنج سطحی از سطح 1 (با ذهنیت بیروح و فرهنگ بیتفاوت) تا سطح 5 (با ذهنیت نامحدود و فرهنگ متنوع) ترسیم میکند. به این سطوح، مراحل بلوغ مدیریت نیز گفته میشود و با مراحل مختلف یک ذهنیت کارآفرینی مطابقت دارد. افراد و سازمانها میتوانند در آن زمان تنها دریک سطح از سطوح بالا بروند، و بسیاری از سازمانها دارای سطوح مختلف هستند، اما سطح کلی تا حد زیادی توسط سطح رهبران و تودههای حساس کارمندان تعیین میشود. اکثر سازمانها در سطح 3 یا پایینتر فعالیت میکنند و این یکی از دلایل اصلی پایین بودن سطوح مشارکت، نوآوری و تحقق سود در بسیاری از سازمانها است. هنگامی که رهبران و سازمانهای آنها به سطح 4 تکیه کنند، از عملکرد، بهرهوری و مشارکت گرفته تا رضایت و سود مشتری، همهچیز تغییر میکند. کارمندان در سطح 4 گاهی اوقات میتوانند به سطح 5 برسند که در آن طرز فکر نامحدود میشود و فرهنگ نامحدود است. همچنین سطوح 4 و 5 محیطی را فراهم میکنند که شرکتها میتوانند خلاقیت و نوآوری بیشتری را تجربه کنند و ذهنیتهای کارآفرینی در آن شکوفا شود.
شما چگونه میتوانید قدرت ذهنیت یک کارمند کارآفرین را آزاد کنید؟ پاسخ ساده است: از دیدگاه سطح 4 فکر کنید. از ذهنیتی فکر کنید که فرض میکند هر کارمندی میخواهد درموفقیت کسبوکار شما سهیم باشد و به رشد آن کمک کند. درباره هر کاری که در محل کار انجام میدهید فکر کنید که چگونه ذهنیت کارآفرینی یک فرد را فعال یا غیرفعال میکند. در اینجا مثالی از طرز فکر رهبری سازمانی سطح 3 آورده شده است: شما در یک جلسه هستید و کسی ایدهای دارد. بعد چه اتفاقی میافتد؟ اگر در یک محیط کنترلشده و منظم هستید، رهبرسازمان ایده را میشنود، جزئیات بیشتری را میپرسد و شاید آن را تایید کند.
در مثال سطح 4، وضعیت کاملا متفاوت خواهد بود. در یک محیط باز و مشارکتی، کارکنان افکار و ایدههای خود را به اشتراک میگذارند و سپس تیم برای یافتن بهترین راهحل همکاری میکند. تفکر سطح 4 میتواند یک پیشرفت اساسی برای افراد و سازمانها ایجاد کند. افراد علاقهمند، شاد، باانگیزه، خلاق، درگیر، همدل و مشتاق کار خود میشوند و بر ایجاد تفاوت برای مشتریان و جهان تمرکز میکنند. آنها یک ذهنیت جمعی مبتنی بر همکاری و کار گروهی ایجاد میکنند. کارمندی که ذهنیتی آگاهانه دارد به کار خود علاقه دارد. آنها به جای اشاره به مشکلات به دنبال راهحل هستند. آنها در یافتن راهحلها برای چالشهای پیش آمده خلاقتر و فعالتر هستند. نخستین گام برای توسعه یک ذهنیت سطح 4 آگاهانه، درک حالت تفکر پیشفرض شماست.
نحوه تفسیر وقایع و تصمیماتی که بر اساس این تفاسیر اتخاذ میکنید. یک راه سادهتر برای درک این موضوع این است که از خود بپرسید: آیا من روی خودم متمرکز هستم (خودارجاعی) یا ما مشارکتی هستیم؟ افراد مشارکتی (در سطح 4 و 5) بیشتر خود را به عنوان بخشی از یک تیم یا گروه میبینند، در حالی که افراد خودارجاعی (در سطوح 1، 2 یا 3) بیشتر خودمحور هستند. آنها در تلاش برای موفقیت بسیار جاهطلب هستند، که اغلب توسط خود، موقعیت و قدرت هدایت میشوند. آنها تمایل دارند افرادی رقابتی باشند و به عنوان برنده و بهترین در هر کاری که انجام میدهند دیده شوند. آنها به احتمال زیاد به عنوان افراد موفق در زندگی دیده میشوند که علاقه چندانی به توسعه دیگران ندارند، مگر اینکه به نفع شخصی یا حرفهای آنها باشد. بنابراین، چگونه رهبران میتوانند تبدیل به رهبران سطح 4 مشارکتی شوند و ذهنیت کارآفرینی را در سازمان خود پرورش دهند؟ جدول 1 نمونههایی از الگوهای فکری و رفتار معمولی رهبران سازمانی را نشان میدهد که در سطح 4 و نتایج سازمانی مستقر هستند.
یک نقشه راه گسترده برای تغییر شامل موارد زیر است:
ایجاد آگاهی از الگوهای فکری و رفتارهای فوق
توجه آگاهانه به عواطف، الگوهای تفکر، زبان مورد استفاده و رفتارسازمانی
انتخاب آگاهانه الگوهای تفکر، زبان و رفتار سطح 4 و تکرار الگو تا زمانی که به عادت تبدیل شود.
در دنیای امروز، رهبران سازمانی و شرکتهایی که میخواهند موفق شوند، باید یک طرز فکر و فرهنگ آگاهانه سطح 4 را اتخاذ کنند، جایی که رهبران سازمان یک ایمنی روانی و روحیه کارآفرینی ایجاد میکنند طوری که همه کارکنان آنها آزادی را برای توسعه مهارتها و به اشتراک گذاشتن ایدهها احساس میکنند.
نوآوران در محیطهایی رشد میکنند که میتوانند ریسک کنند و در صورت وقوع شکست از آنها حمایت میشود. ممکن است ایجاد این تغییرات فرهنگی برای رهبران کسبوکار چالشبرانگیز باشد، اما امکانپذیر است.رهبران سازمانی باید آن را گام به گام پیش ببرند و از یکدیگر در راهکار جدید حمایت کنند. به هرحال، وقتی سازمانهای ما به سمت آینده پیش میروند، جایی برای بیتفاوتی و بیروحی وجود ندارد. همانطورکه جامعه به سمت عصر جدیدی از کسب و کار پیش میرود، ما باید خود را از کشش گرانشی بوروکراسی رها کنیم تا سازمانهایی را رهبری کنیم که هم زیرک و هم به اندازه کافی قوی هستند تا در برابر تغییرات عظیمی که روی ما وجود دارد مقاومت کنند.