«فرار از زندان» Prison Break: تنها راه نجات فرار است

«فرار از زندان» Prison Break بدون شک یکی از پرمخاطب‌ترین و جذاب‌ترین سریال‌های دهه‌ی اول هزاره‌ی سوم میلادی محسوب می‌شود

«فرار از زندان» Prison Break بدون شک یکی از پرمخاطب‌ترین و جذاب‌ترین سریال‌های دهه‌ی اول هزاره‌ی سوم میلادی محسوب می‌شود. این سریال درباره‌ی دو برادر است که یکی برای نجات جان دیگری وارد زندان شده و او را فراری می‌دهد. پس از فرار، روند اتفاقات پیش رو آن‌ها و عزیزانشان را در مقابل یک “کمپانی ” بین‌المللی که دولت‌ها را کنترل می‌کند قرار می‌دهد. در فصل چهارم این سریال که در سال 2008 به نمایش درآمد اشاراتی به حماسه‌ی باستانی هومر Homer به نام «ادیسه» Odyssey شد، ازجمله سیلا Scylla که نام هیولایی شش سر در «ادیسه» است و در سریال نام دستگاه مهمی است که با کارت‌های شش نفر سران رده‌بالای کمپانی قابل‌استفاده است؛ و یا جمله‌ی “تنها راه نجات فرار است.” (“All that avails is flight.”) که از طرف پدر مایکل اسکافیلد Michael Scofield به او گوشزد می‌شود که درواقع نقل‌قولی از «ادیسه» درباره‌ی سیلا است.
فصل پنجم این سریال پس از حدود هفت سال، از چهارم آوریل امسال به نمایش درآمد و طرفداران پر و پا قرص خود را پای تلویزیون نشاند. کارگردان فصل جدید پل شیورینگ Paul Scheuring که نویسنده و تهیه‌کننده‌ی اجرایی «فرار از زندان» هم شناخته می‌شود درباره‌ی فصل پنجم و الهام گرفتن از «ادیسه» در ساخت آن گفت:

“داستان درباره‌ی مردی است که از مرگ به زندگی بازمی‌گردد. قلب احساسی داستان آنجاست که او همسر و پسری که هرگز ندیده از خود به‌جا گذاشته است. با مرور این در ذهنم با خودم گفتم ‘صبر کن! این همان «ادیسه» نیست؟'”

اولیس (اودیسه) هومر کشتن خواستگاران همسرش پنه لوپه در جزیره ایتاکا

در ادامه به بررسی اشاره‌هایی که در فصل جدید «فرار از زندان» به این حماسه‌ی باستانی شده می‌پردازیم:

ایتاکا Ithaca
سارا Sarah پس از ازدواج مجدد به همراه همسر و پسرش در ایتاکا، نیویورک Ithaca, New York ساکن می‌شود و مایک، پسرش را بزرگ می‌کند. ایتاکا از شهرهای نه‌چندان معروف منطقه‌ی نیویورک به‌حساب می‌آید و دلیل انتخاب آن با رجوع به «ادیسه» روشن می‌شود. اولیس Ulysses فرمانروای ایتاکا Ithaca، جزیره‌ای در یونان، در روز به دنیا آمدن پسرش سرزمین خود و همسر و فرزندش را برای جنگ تروآ ترک می‌کند. همسرش در ایتاکا پسرش را بزرگ کرده و برای بازگشت پدر آماده می‌کند.

زندان اوژیژه Ogygia
7 سال از مفقود شدن مایکل می‌گذرد و برادرش سرانجام رد او را تا زندان اوژیژه در یمن دنبال می‌کند. نام‌گذاری این زندان آشکارا برگرفته از «ادیسه» است، چراکه زندانی به این نام در یمن وجود ندارد و حتی “اوژیژه “ کلمه‌ای عربی نیست، بلکه یونانی است.
اما در «ادیسه»، اولیس پس از ترک پیروزمندانه‌ی تروآ و در ماجراهای بازگشت به ایتاکا (در سرود پنجم)، به مدت 7 سال در جزیره‌ای به نام اوژیژه Ogygia گیر می‌افتد. این جزیره متعلق به یک پری به نام کالیپسو Calypso است که دختر اطلس Atlas، خداوندگار نگه‌دارنده‌ی آسمان‌ها، بوده و شیفته‌ی اولیس می‌شود. او با وعده‌ی زندگی جاودانی و خوشی‌های بی‌پایان نمی‌تواند نظر اولیس را به خود جلب کرده و یاد همسرش را از خاطر او ببرد، به همین خاطر او را در جزیره‌ی خود که پای هیچ انسانی به آن نرسیده، زندانی می‌کند. سرانجام با وساطتت آتنا Athena، اولیس جزیره‌ی اوژیژه را تنها و با یک قایق و مقداری غذا ترک می‌کند.پوزئیدون Poseidon
شوهر جدید سارا، جی کوب Jacob که یک مأمور سی آی ای CIA تحت نام عملیاتی پوزئیدون Poseidon است، مایکل را به یمن فرستاده و نقشه‌ی از بین بردن او را می‌کشد. پوزئیدون، مایکل را سال‌ها از خانه‌اش دورنگه می‌دارد و تا می‌تواند درراه بازگشت او سختی قرار می‌دهد.
داستان «ادیسه» پس از پایان جنگ تروآ و بازگشت فرماندهان یونانی به خانه‌هایشان آغاز می‌شود که در خلال آن پوزئیدون، خدای دریاها و زلزله‌ها، قسم می‌خورد نگذارد اولیس Ulysses به خانه‌اش بازگردد و برای همیشه در دریاها سرگردان بماند. اولیس سرانجام باتحمل مصیبت‌های فراوان راه خانه را پیداکرده و پیش خانواده‌اش بازمی‌گردد.

کنیل اوتیس Kaniel Outis
کنیل اوتیس نام یک تروریست خطرناک است که در یمن بازداشت‌شده و در زندان اوژیژه نگه‌داری می‌شود؛ اما درواقع مایکل به‌جای او در حبس است. برای این‌که برادرش بتواند او را پیدا کند، مایکل ردی از نام اوتیس برای لینکلن Lincoln به‌جا می‌گذارد و تا قسمت پایانی این نام و اتهام را با خود یدک می‌کشد.
کنیل نامی عبری است به معنای “خدانگه‌دار من است “، اما اوتیس Outis کلمه‌ای یونانی است به معنای “هیچ‌کس “. نقشی که این کلمه در «ادیسه» دارد از نکات ظریف این حماسه‌ی باستانی و مصداقی از یک آرایه‌ی زبانی است که در این حماسه برای اولین بار در تاریخ ادبیات مکتوب به آن برمی‌خوریم. برای توضیح آن لازم است بلافاصله سراغ اشاره‌ی بعد برویم:سایکلوپس Cyclops
سایکلوپس Cyclops هم‌مدرسه‌ای سابق شیبا Sheeba و عضو یکی از نیروهای داعش مستقر در یمن بوده و یک‌چشم خود را ازدست‌داده است. او هم به خاطر گرفتن انتقام مرگ سرکرده‌شان ابو رمال Abu Ramal و هم به خاطر به دست آوردن شیبا و کینه‌ای که دارد، مایکل و همراهانش را دنبال می‌کند. سرانجام مایکل با فراری دادن همراهانش به‌تنهایی با سایکلوپس درگیر می‌شود. در این درگیری مایکل یک پیچ‌گوشتی را در تنها چشم او فرومی‌کند و سایکلوپس کاملاً کور شده را در بیابان رها کرده به راه خود ادامه می‌دهد.
در «ادیسه»، اولیس و یارانش در سفر بازگشت خود به جزیره‌ای می‌رسند که پر از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هاست و وارد غاری می‌شوند که پر از گوسفندان و قوچ‌های پروار است. پس از چندی صاحب غار، سایکلوپس Cyclops که دیوی یک‌چشم است واردشده وازنام و نشان آن‌ها می‌پرسد. اولیس با هوشمندی نام خود را “هیچ‌کس ” (Outis) معرفی می‌کند. سپس هدایایی به‌رسم ادب به میزبان خود می‌دهند. سایکلوپس که برای رسوم و سنت‌های انسانی ارزشی قائل نیست، تعدادی از یاران اولیس را کشته و بقیه را زندانی می‌کند. آن‌ها شب‌هنگام یک دکل چوبی را تیز کرده و در چشم سایکلوپس خفته فرومی‌کنند. دیو یک‌چشم به دهانه‌ی غار می‌رود و با فریاد از برادران خود که در جزیره‌های اطراف زندگی می‌کنند کمک می‌خواهد. وقتی برادرانش از او می‌پرسند چه بلایی بر سرش آمده، او می‌گوید “هیچ‌کس مرا کور کرده!”، برادران هم این حرف او را به‌حساب مستی گذاشته و با این فرض که هیچ‌کس او را کور نکرده، به کمک او نمی‌آیند. سپس اولیس و همراهانش با مخفی کردن خود زیر گوسفندانی که ترسیده و از غار فرار می‌کنند از دست سایکلوپس رها می‌شوند.

فایاک Phaeacia
لینکلن، مایکل و هم‌سلولی‌هایش در زندان اوژیژه، پس از فرار از زندان باراهنمایی شیبا و دوستانش به‌سوی بندر فایاک Phaeacia فرار می‌کنند. مایکل به خاطر درگیری با سایکلوپس از بقیه جدا افتاده و با ازکارافتادن ماشین، شبانه و پیاده مسیر بیابان را طی می‌کند. وقتی‌که ناامیدی در پیدا کردن مسیر بر او چیره شده با دیدن علامت برادرش مسیر را پیداکرده و خود را به مقصد می‌رساند. لحظه‌ی رسیدن او به فایاک بسیار احساسی است؛ با آخرین جرعه‌ی نیروی باقی‌مانده‌اش خود را به آستانه‌ی بندر رسانده و بدنش بی‌هوش بر روی زمین می‌افتد که برادرش و دوستانش به کمک او می‌روند.
فایاک Phaeacia در اصل شهری بندری در اساطیر یونان است که برای اولین بار در «ادیسه» از آن نام‌برده می‌شود. اولیس در آخرین مقصد خود پیش از رسیدن به ایتاکا درحالی‌که ناامید و خسته در دریا رهاشده است، با امواج دریا به ساحل فایاک می‌رسد. نازیکا Nausicaa، دختر فرمانروای فایاک و همراهانش اولیس بی‌هوش را بر روی شن‌های ساحل پیدا می‌کنند و او را به قصر می‌برند تا مداوا شود.اشارات کلی و زمینه‌ی داستانی
موارد بالا آشکارا برگرفته از «ادیسه» هومر است و برای بیننده‌ی آشنا با این اثر، تجربه‌ی خوشایند تطبیق رویداد‌ها و اسامی را به همراه دارد؛ اما الهام گرفتن فصل پنجم «فرار از زندان» از این شاهکار یونانی به اینجا ختم نمی‌شود، بلکه روح این کتاب بر تاروپود قسمت‌های 9 ‌گانه‌ی این فصل از سریال نشسته است. تأثیرگذاری «ادیسه» را می‌توانیم درصحنه‌هایی مانند وقتی‌که مایک نقاشی یک قهرمان یونانی را می‌کشد ببینیم. او در جواب مادرش که چرا به قهرمانان یونانی علاقه‌مند است، می‌گوید قهرمانان یونانی در جنگ‌های واقعی می‌جنگند و واقعاً می‌میرند. همچنین صحنه‌ای که در آن مایکل، جی کوب را به درون تله‌ای می‌کشد که از آن جان سالم به ‌درنخواهد برد؛ مانند اولیس که خواستگاران را به سالنی می‌کشد که در آن از همه انتقام می‌گیرد.

در پایان شمارا به خواندن این اثر ماندگار ادبی و یا تماشای بازآفرینی مدرن و جذاب آن، فصل پنجم «فرار از زندان»، از نماوا دعوت می‌کنیم.

نویسنده: وحید صفاریان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان