مقدمه
بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، بیانیه ای راهبردی و تمدنی است که توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، به عنوان راهبر و هدایت کننده کلان جامعۀ اسلامی، صادر و امور کلانی در آن مطرح شده است که بایستی برای اجرایی کردن آن، اندیشمندان این بیانیه را به راهبردها و راهکارها تبدیل کنند تا برنامه ای عملیاتی به دست آید. تمدن اسلامی، به عنوان مفهومی ارزشمند و عمیق، هدف انقلاب اسلامی قرار گرفته است، لذا هر قدم آن چهل سال طول می کشد و گام دوم آن نیز، بر اساس برنامۀ چهل ساله تدوین شده تا طبق آن بتوان به تمدن جامع اسلامی دست یافت. تمدن اسلامی را نمی توان با تمدن های دیگر مقایسه کرد، چراکه تمدن های دیگر سالیان متمادی است کار را شروع کرده و به خاطر جهت ها و هدف های یکسان از یکدیگر الگو برمی دارند لذا میان آن ها هم افزایی صورت می گیرد و کارها سریع تر انجام می شود.
سه دلیل موجب شده تا انقلاب اسلامی، در تحقق تمدن اسلامی با دشواری های بسیاری مواجه شود: 1. انقلاب اسلامی با هدفی نوین گره خورده؛ 2. در این زمینه هیچ سابقه و تجربه ای وجود نداشته است تا در حرکت تمدنی خود از الگوی پیشینی استفاده کند؛ 3. دشمنان نیز با تمام قوا در حال ضربه زدن هستند. اگرچه با وجود این مشکلات، روند رشد انقلاب اسلامی نسبت به انقلاب های مشابه سریع تر بوده، اما با توجه به چنین دشواری هایی، نقش رسانه، جهت تحقق تمدن نوین اسلامی در راستای گام دوم انقلاب اسلامی آشکارتر می شود.
این تحقیق، با روش جمع آوری اطلاعات، به مقارنۀ آرا و توصیف و تحلیل اطلاعات می پردازد به گونه ای که ابتدا، اجمالاً به کیفیت شکل گیری تمدن اسلامی و نقش رسانه در آن توجه می شود و پس از آن نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه، جهت تحقق تمدن نوین اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
پیشینۀ تحقیق
تاکنون محققان، بیش از دویست مقاله، در باب بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی نوشته اند و هر یک بر اساس نگاه خاصی به تحلیل این بیانیه پرداخته است. برخی، کلیدواژه های عدالت، آزادی و استقلال را، در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار داده اند (سلیمانی، 1397)، برخی دیگر، به نقش ولایت فقیه در گام دوم انقلاب اسلامی پرداخته اند (کاظم زاده، 1398). نگاه محققان، دیگر به گام دوم انقلاب اسلامی از حیث سیاست خارجی بوده که اصول آن را بر اساس بیانیۀ مذکور مورد تحلیل قرار داده اند (گوهری مقدم و بیگی، 1400 ). در میان مقاله های پیش رو، نقش رسانه در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، کمتر مورد بررسی قرار گرفته و تنها تعداد معدودی در این باب به رشته تحریر درآمده است که در میان آن ها نیز، بیشتر به نقش سیاست های رسانه ای و تبلیغی دشمن (رنجبر، 1398؛ ارجینی و حسینی نژاد، 1399) و آثار تهاجم نرم دشمن توجه شده است (دارابی، 1399) بدون آنکه بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. در مقالۀ پیش رو، به تفصیل نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه جهت تحقق تمدن نوین اسلامی بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی مورد تحلیل قرار می گیرد.
روش شناسی تحقیق
روش تحقیق پیش رو، مبتنی بر گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن ها است به گونه ای که بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) از یک سو و میراث قرآنی روایی از سوی دیگر مورد توجه قرار می گیرد تا بتوان، با نگاهی صحیح به تبیین نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه جهت تحقق تمدن نوین اسلامی پرداخت.
یافته های تحقیق
سؤال های اساسی تحقیق چیستی نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی است که بر این اساس می توان یافته های تحقیق را تبیین کرد. نگرش کلی رسانه، در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، ایجاد حس امید در فضای جامعه است، به گونه ای که اگر فعالیت های بسیاری توسط رسانه صورت پذیرد، اما در نگاه کلان حس امید به نظام اسلامی، میان افراد جامعه تزریق نشود، می توان گفت رسانه نتوانسته بر اساس منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) حرکت کند. در رابطه با راهبردها نیز، سه راهبرد اساسی برای رسانه وجود دارد: اقناع نخبگانی، تأثیرگذاری مستقیم، انگیزه سازی و تحریک تمایلات. راهکارهای رسانه بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی نیز، چنین مواردی را شامل می شود: تقویت رسانه های داخلی، تمرکز بر فعال کردن جست وجوگرهای داخلی، تولید کردن رسانه های مرجع، رسانه ای کردن افراد مرجع، تمرکز بر تولیدات فاخر و فراوان رسانه ای و لزوم توجه به صداقت و دوری از خدعه.
مفهوم تمدن اسلامی
از تمدن تعاریف گوناگونی شده است. برخی تمدن را چنین تعریف کرده اند:
تمدن ثمرۀ تلاش بشر برای بالا بردن سطح زندگی مادی و معنوی انسان است. پس صفت جهانی، فراگیر و گسترده ای در زمینۀ علوم، اختراعات، ابتکارات و سازمان های مختلف به خود می گیرد. در حالی که کارهای ادبی و هنری که از شهری به شهر دیگر تفاوت می کند نشان نژاد، عصر و سرزمین را بر پیشانی دارد فرهنگ را تشکیل می دهند (سپهری، 1385: 25).
جرجی زیدان تمدن را این چنین تعریف می کند:
تمدن در معنا به سوی عقل و انسانیت و به نظم در امور زندگی گرائیدن و به آداب و اصول اجتماع شهری متخلق گشتن تفسیر شده است و مفهوم کلی آن عبارت از انسان به کمالات مادی و معنوی و راه یافتن به مقصد و کمال ابدی می باشد (زیدان، 1374: 7).
برخی دیگر آن را مجموعه ای از دانش ها و فنون با پشتوانۀ ایدئولوژی دانسته اند تا طبیعت مسخر انسان ها شود و به پیشرفت های مادی و غیر مادی نایل شود و نهادهای پیشرفتۀ اقتصادی، قضایی، فرهنگی، مذهبی شکل گیرد (محمدی، 1392: 23). برخی دیگر تمدن را نظمی اجتماعی می دانند که خلاقیت فرهنگی را به دنبال می آورد (سعیدی روشن، 1393: 61). اما این تعاریف از جامعیت برخوردار نیست، چراکه مقصود از تمدن، در تمدن اسلامی، فراهم شدن سازوکارها و نظام های خاصی در جامعه است که متناسب با ساختار جسمانی و روحانی افراد باشد و قابلیت حداکثری در فعال کردن استعدادهای جسمانی و روحانی، مادی و معنوی افراد دارد. چنانکه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در تعریف تمدن اسلامی چنین می فرماید:
تمدن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی می تواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت؛ تمدن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است (14 /6 /92).
لذا تمدن اسلامی را می توان چنین تعریف کرد: تمدنی که نرم افزار آن بر اساس نظر اسلام به دست آمده باشد؛ یعنی بر مبانی دین استوار شده و در راستای اهداف دین تلاش می کند و از راهکارهای توصیه شده در اسلام برای رسیدن به اهداف استفاده کند (وکیلی، 1398: 24).
کیفیت شکل گیری تمدن اسلامی و نقش رسانه در آن
تمدن اسلامی، متوقف بر تولید علم دینی و اجرای آن است که تحقق هر دو بخش با مشکلات اساسی مواجه است. اولین پایۀ تمدن، نرم افزار تمدن اسلامی است (مظاهری سیف، 1384: 55 -74) که مجموعه ای از بایدها و نبایدها و دانش هایی است که بایستی اجرا شود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، هنگام نام بردن از دستاوردهای علمی سخنی از دستاوردها در زمینۀ علوم انسانی اسلامی مطرح نمی کنند، بلکه بر لزوم تحول در علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی تأکید می ورزند (20 /03 /1397). این تأکید نشانۀ آن است که تولید علوم انسانی تاکنون روند کندی را پیموده و بایستی به چنین روندی سرعت بخشید.[1]
تولید علم، بر عهده مؤسسه های پژوهشی است و رسانه به طور مستقیم در آن نقشی ندارد، اما در عرصۀ تولید علم، رسانه می تواند گفتمان سازی کند محتواهای تولیدشده را به جامعه نشان دهد تا زمینۀ تولید محتوا فراهم شود. نقش رسانه، بیشتر در مرحلۀ دوم است که اگر علمی تولید شد رسانه، به عنوان ابزاری قرار گیرد تا علم تولیدشده به مرحلۀ اجرا درآید.
زمانی که بحث اجرا مطرح می شود، معمولاً ذهن افراد به سوی مسئولان اجرایی سوق می یابد که از قدرت برخوردارند و افراد برای دستیابی به چنین قدرتی جنگ های سیاسی انجام می دهند تا ابزار قدرت را از قبیل مقام و مال را در دست گیرند؛ اما اجرا تنها به این موضوع محدود نمی شود، بلکه قدرت داشتن در عرصۀ جامعه نیز مطرح است، یعنی استفاده از قدرت هایی که درون انسان ها است؛ به تعبیری قدرت به معنای مدیریت فکر افراد است و زمانی می توان افراد را تحت اختیار خود داشت که فکر آنها را در اختیار داشته باشیم. حتی در مواردی که صحبت از قدرت نظامی می شود، ریشۀ آن قدرت فیزیکی به این نکته برمی گردد که تفکری حاکم بوده تا جهت گیری خاصی صورت پذیرد و چنین قدرتی به دست آید و تا زمانی که فکر و اندیشه نباشد، انسان ها به سمت هدفی حرکت نمی کنند. چنانکه در منابع دینی هم به این نکته توجه شده که انسان، تا نسبت به موضوعی بصیرت نیابد، نسبت به عمل درست اقدامی نمی کند (کهف /68)[2]
و هم در منابع حکمی و فلســفی، به خصوصیت ارادی و اختیاری بودن افعال انسان توجه شده اســت(صدرالمتألهین، 1981م، 3 /491) به گونه ای که ارادۀ انســان نیز، تابع علم وی است و تا زمانیکه نسبت به مسئله ای جهل مطلق وجود داشته باشد، به سمت آن کمترین حرکتی صورت نمی پذیرد و تحقق آن محال خواهد بود (رازی، 1384: 26؛ شهروزری، 1383: 102) لذا تا افکار مدیریت نشود، تواناییها و امکانات در آن مسیر هدایت نمی شود (طباطبایی، 1374، 13 /477).
به همین خاطر یکی از توصیه های اساسی، در بیانیۀ دوم گام انقلاب اسلامی، توصیه به علم است. ایشان ابتدا این گونه به اهمیت علم و دانش تأکید میفرماید:
دانش آشکارترین وسیله ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانســت برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ســاله فراهم کند (22 /11 /97).
و پس از آن با چنین تعابیری جامعه علمی را در جهت تحقق جهاد علمی بسیج میکند:
اینجانب همواره به دانشــگاه ها و دانشــگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراین تذکّر و هشــدار و فراخوان داده ام، ولی اینک مطالبۀ عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شــده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته ای نیز داده است. به پا خیزید و دشمن بدخواه و کینه توز را که از جهاد علمی شما به شدت بیمناک است ناکام سازید (همان).
در عرصۀ اجرا، جنگ قدرت و در واقع جنگ مدیریت افکار است، چنانکه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) یکی از تاکتیکهای رســانه ای دشمن را برای ایجاد تحریف، بزرگ جلوه دادن مشکلات درون معرفی میکند تا افکار عمومی از واقعیتهای جامعۀ خود غافل شود و بعد از آن، اینچنین بحث مذکور را با اراده گره میزنند:
اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصۀ جنگ اراده ها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادۀ ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادۀ دشمن فائق می آید و پیروز خواهد شد (10 /5 /99).
نمونۀ چنین مدیریت افکاری را در آیات قرآن کریم به وضوح می توان مشاهده کرد. مثلا ً زمانی که حضرت موســی در جریان مقابله با ســاحران در مقابل فرعون پیروز میشــود و بزرگترین حربۀ فرعون، یعنی ســاحران، نیز تســلیم حضرت موسی میشــوند، فرعون به جهت مدیریت افکار مردم (طبرســی، 1372، 4 / 714) و از دســت ندادن موقعیت حکومتی خود، ساحرانی را که ابزار دســت او بودند از همراهان حضرت موسی معرفی میکند (طباطبایی، 1374، 8 / 276؛ فضــل الله، 1419ق، 10 /210) و هدف آنها را از چنیــن نمایشهای حیله گرانه ای، خارج کردن مردم از دیارشــان تبیین میکند (مکارم شیرازی، 1371، 6 /299) و درنهایت، برای محکم کردن پایه های حکومت خود، مجازات ســختی را برای ســاحران قرار میدهد (طه /71)[3] تا از سویی شــاید ساحران از تمایل خود به آیین حضرت موسی دست بردارند و از سوی دیگر مردمی که شاهد این قضیه بودند تمایلی به آیین حضرت موسی پیدا نکند (اعراف /123)[4]
اگر در این موضوع تأمل شــود که کســی که رئیس جمهور میشود چگونه به چنین منصبی دســت مییابد و در کشــمکشهای آن چه چیزی تأثیرگذار است، معلوم میشود کسی که بهتر فکــر افــراد را در زمان انتخابات و چه پس از آن مدیریت میکند، قدرت را در دســت میگیرد که از این طریق جایگاه رســانه نیز شفافتر میشــود. رسانه، در عرصۀ تمدن اسلامی، یکی از ارکان است در حالیکه در گذشته اینگونه تصور میشد ارکان جامعه را پادشاهان و دانشمندان تشکیل میدهند و رسانه، تنها نقش رساندن پیام را به عهده دارد؛ ولی با تأمل دقیق و موشکافانه مشــخص میشــود در نصب و عزل حاکم، ارادهها و مطالبات مردم بیشــترین تأثیر را دارد که اراده ها تحت تأثیر اندیشه ها قرار می گیرد و فکر و اندیشه ها تحت تأثیر رسانه ها است.
نگرش کلی رسانه در تحقق تمدن نوین اسلامی بر اساس بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی
با توجه به بیانیۀ گام دوم انقلاب اســلامی، نگرش کلی رســانه را میتوان امیدآفرینی در فضای جامعه دانســت. چنانکه اولین توصیــۀ مقام معظم رهبری (مدظله العالــی) حس امید به آینده است، چراکه انسان ناامید قدمی برنمی دارد و تمام راهبردها و راهکارهایی که به دنبال نگرش بیان میشود منشأ اثر نمی شود. به همین خاطر، در منابع دینی، بارها بر وجود چنین حسی تأکید شده (زمر /53)[5] به گونه ای که به عنوان شفیع انسان، دعوت کننده به سمت فضل الهی و محیی قلب[6] معرفی شده است(جعفر بن محمد، 1400ق: 180؛ مجلسی، 1403ق، 67 /390). این امید زمانی حاصل میشود که تواناییها و نقاط شفاف گذشته دیده شود، چنانکه مقام معظم رهبری
(مدظله العالی) در این رابطه میفرماید: «بدون این کلید اساسی همه قفلها نمیتوان هیچ گامی برداشت آنچه میگویم امید صادق و متکی بر واقعیتهای عینی است» (22 /11 /97).
ایشان بعد از آن اینچنین به وظایف رسانه ها میپردازند که:
در طول این چهل ســال و اکنون مانند همیشه سیاست تبلیغی دشــمن و فعال ترین برنامه های آن مأیوس ســازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده اســت. اولین کانال دشمن برای پیاده کردن اخبار دروغ، تحلیل های مغرضانه ، وارونه نشــان دادن واقعیت هــا، پنهان کردن جلوه های امیدبخش، بزرگ کردن امور کوچک، کوچک نشــان دادن یا انکار امور بزرگ، برنامۀ همیشــگی هزاران رســانۀ صوتی و تصویری و اینترنتی دشــمنان ملت ایران است و البته دنباله های اینها در داخل نیز قابل مشــاهده است که با اســتفاده از آزادی ها در خدمت دشمن حرکت می کند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرۀ تبلیغاتی باشید و در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید.
با توجه به چنین توصیه ای، اگر قبول کنیم رســانه، وســیله بسیار مؤثری جهت رساندن پیام ها و انتقال هیجان ها و انگیزش ها به دیگران است (اسماعیلی و موحدیان، 1388)، اولین وظیفه آن است که نقش رسانه بازسازی شود.
تصور معمول آن اســت که رسانه زمانی شکل میگیرد که سخت افزاری وجود داشته باشد و به تولید محتوا بپردازد، در حالیکه واقعیت عینی آن اســت که رســانه بودن رســانه، تنها به تجهیزات ســخت افزاری نیست؛ چراکه هم مســلمانان و هم دشمنان، هر دو برخوردار از ابزار رســانه هســتند، اما به تعبیر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، جمهوری اسلامی در محاصرۀ تبلیغاتی دشمنی است که در عمل، در استفاده از رسانه، تبلیغ و رساندن پیام موفق بوده اما رسانۀ موجود در فضای جامعۀ اسلامی ایران ناموفق بوده است (ابراهیمی فر، 1398).
یکی از ســؤالهای اساسی آن است که رســانه اگر بخواهد نقش خود را بازسازی کند چه باید بکند و فعال رســانه ای چه نقشــی در تحقق آن دارد؟ برای نمونه بزرگترین نهاد رسانه در ایران صداوســیما اســت که به نقلی[7] (1 /6 /1399) حدود 20درصد افراد از پیام های آن استفاده نمی کنند و افرادی هم که از آن استفاده می کنند، بیشتر به برنامه هایی همچون فیلم و سرگرمی توجه می کنند نه برنامه های علمی و فرهنگی و. ..، لذا صداوسیما با این بودجه و توان رسانایی نتوانسته رسانا بودن خود را به دست آورد، در حالی که برخی از شبکه های ماهواره ای مخاطب بیشتری دارند.
پیشنهاد اساسی مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، شکستن محاصرۀ تبلیغاتی دشمن است و تا چنین وظیفه ای انجام نشود، باقی فعالیت های رسانه ای، همانند تولید زیباترین فیلم ها و کارهای معرفتی، به ثمر نمی نشیند؛ چون پیام های رسانه ای به بیشتر افراد جامعه منتقل نمی شود. از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) اینکه سرمایه ها، معطوف به تولید محتوا و شکل و فرم های آن شده، اما در مسئله رسانه ای کردن رسانه، کمتر سرمایه گذاری شده، امر نادرستی است. ابتدا بایستی به این نگاه کلان توجه کرد که محاصرۀ تبلیغاتی شکسته شود و پس از آن نوبت به این می رسد که چه محتوایی را چگونه به دیگران منتقل کرد (جهانشاهی، 1399).
لذا آیت الله خامنه ای، در قسمت نخست بیانیه بر ایجاد حس امید در جامعه تأکید می کنند و رویش های انقلاب را، بسی فراتر از ریزش ها و خدمتگزاران را، بیش از خائنان و مفسدان می دانند و فهرستی مفصل از دستاوردهای نظام را مطرح کرده اند تا مردم قبول کنند که ضریب موفقیت در ردۀ بالایی قرار دارد. بر اساس بیانیۀ نخست، گامی که تمام افراد، همچون فعالان فضای رسانه، به آن نیازمند هستند این است که در صورت دسترسی به مخاطبان، واقعیت های گذشتۀ انقلاب اسلامی، واقعیت های دشمنان، اعم از رژیم طاغوت پهلوی و چه استکبار جهانی و توانایی های داخلی را، به شکل صحیحی منتقل کنند این امور از مطالبات رهبری محسوب می شود، چراکه دشمن، هم در مورد دستاوردهای چهل سالۀ نظام سیاه نمایی می کند و هم خود را، به دروغ، موجه نشان داده و هم توانایی های نظام و مردم ایران را پنهان کرده و اجازه نمی دهد که مردم از قدرت خود مطلع شوند. چنانکه در آثار دانشمندان غربی در باب رسانه مشهود است، یکی از روش های رسانه ای را تحریف واقعیت ها و حقایق و دگرگون جلوه دادن آن ها می دانند (چامسکی، 1385: 36).
متأسفانه، در زمینۀ کشف دستاوردهای انقلاب اسلامی و نشان دادن آن خلل های بسیاری وجود دارد که بایستی تارنماهایی پدید آید که تنها به گزارش دستاوردهای انقلاب بپردازند و بیشتر بودن رویش ها از ریزش ها را نمایان کنند.
راهبردهای رسانه در تحقق تمدن نوین اسلامی
1. اقناع نخبگانی
اولین گام، برای رواج موضوعی میان افکار عمومی، تأثیرگذاری بر نخبگان و افراد الگو در جامعه است تا نخبگان و به تبع آنها، عامۀ مردم، بر اساس آن حرکت کنند. برای نمونه مقام معظم رهبری (مدظله العالی )، در مباحثی همچون مقابله با کنترل جمعیت، توصیه به اقناع نخبگانی کردند، چون کانال اصلی تغییر افکار مردم، تغییر افکار نخبگان است؛ چنانکه در جامعۀ کنونی، بیشترین تأثیرپذیری مردم از نخبگان، شخصیت ها و چهره های مشهور است. ایشان این گونه به نقش اقناع نخبگان در موضوع کنترل جمعیت تصریح می کنند:
عوامل کاهش جمعیت و موجبات افزایش جمعیت به نحو مطلوب و با اعتدالِ متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامۀ مردم، بعضی ها متدین اند، بعضی ها متعبدند، وقتی گفته می شود، می روند سراغ باروری بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل می شود، کار فرهنگ سازی آسان می شود (9 /8 /1392).
افکار مردم، تحت تأثیر افکار کسانی است که مورد اعتماد آنها هستند، یکی از علل چنین اتفاقی، این است که تخصص در جهان امروز مفهوم پیچیده ای پیدا کرده است و کمتر کسی امکان آن را دارد که در عرصه های گوناگون دارای تخصص باشد. به دلیل گستردگی رشته های علمی، تخصص در تمام امور ممکن نیست. افراد، در بسیاری از مسائل مقلدند، چنانکه یک پزشک، اگرچه در عرصۀ پزشکی مجتهد است، اما در عرصۀ مهندسی خواه ناخواه مقلد خواهد بود. زمانی که جامعه، بر اساس تقلید پیش می رود، مهم ترین بخش برای تغییر افکار مردم، تأثیرگذاری بر افراد مرجع و الگو هستند که بایستی تلاش کرد افکار آنها را تغییر داد و گروه های مرجع جدید ساخت. چنانکه برخی از محققان، یکی از بسترهای رقابت نخبگان، جهت تحقق مشارکت سیاسی در الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی را، هدایت افکار عمومی می دانند (نوروزی، 1397 ).
نکته ای که در رابطه با اقناع نخبگانی بایستی مد نظر قرار داد، آن است که باید تعریفی عام از نخبگان ارائه کرد، به گونه ای که اگر اشخاصی از لحاظ علمی نخبه محسوب نمی شدند، اما تأثیرگذاری فراوانی در جامعه داشتند، در زمرۀ نخبگان محسوب شوند؛ چراکه مقصود از اقناع نخبگانی، تأثیرگذاری بر فضای غالب جامعه است که در این رابطه با اقناع چنین افرادی که پیروان فراوانی دارند، می توان برای تمدن نوین اسلامی گفتمان سازی کرد. چنانکه صداوسیما، برای اقناع مردم در برابر سیاست های جدید دولت و یا ترویج فرهنگ اسلامی از ظرفیت هنرمندان و به اصطلاح، برخی افراد مشهور[8] می تواند استفاده کند. برای نمونه، رشد اعتقادی نوجوانان جامعۀ اسلامی در حال حاضر، یکی از امور اساسی برای تحقق تمدن نوین اسلامی است که شبکۀ سه صداوسیما از ظرفیت نخبگانی مداحان و مجریان مشهور و مقبول مردم، جهت معرفی برنامۀ اعتقادی " بی نهایت شو" استفاده کرد و افراد فراوانی جذب چنین دورۀ اعتقادی شدند.
البته نخبگانی که از لحاظ علمی، مرجع فکری محسوب می شوند، اما از لحاظ تأثیرگذاری بر فضای جامعه از جایگاه پایینی برخوردار هستند، نخبه محسوب می شوند و بایستی رسانه، معرفی جامعی از آنها در جامعه انجام دهد تا پیروان فراوانی پیدا کنند. از آنجاکه چنین نخبگانی از لحاظ فکری، مسیر صحیحی را طی کرده اند، از طریق آنها بهتر می توان تحقق تمدن نوین اسلامی را تسهیل کرد. زیرا مرجع های فکری که تنها پیروان زیادی در جامعه دارند و از لحاظ علمی نخبه محسوب نمی شوند، به راحتی تغییر موضع می دهند و تحت تأثیر تبلیغات و هجمه های دشمنان اسلام قرار می گیرند؛ به گونه ای که ممکن است تمام سرمایه ها و هزینه هایی که صرف اقناع آنها شده، به سهولت از دست برود.
2. تأثیرگذاری مستقیم
یکی از راهبردهای رسانه، در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، تأثیرگذاری مستقیم است. چنانکه دشمنان اسلام، با در اختیار گرفتن ابزار رسانه در حوزه های مختلف در سراسر جهان، به دنبال تحلیل افکار و عقاید خود بر دیگران هستند؛ به گونه ای که هجمه های فراوانی بر افکار مردم جهان وارد می آورند. آن ها با تکرار یک مطلب، حتی به دروغ، در رسانه های خود موجب می شوند، آن موضوع در باور مردم شکل بگیرد؛ بدون آنکه مردم برای باور آن، به افراد شاخص و مرجع رجوع کنند؛ چنین باوری تبدیل به رفتار شده و بر تمدن آینده نیز تأثیر می گذارد. لذا نقش رسانه، در یک گام از طریق نخبگان و افراد مشهور و در گام دیگر از طریق ارتباط مستقیم، بر افراد تأثیر می گذارد؛ ولو اینکه نخبگان واسطه نباشند. برخی بر این باورند که رسانه های جمعی، آفریننده تصاویر ذهنی افراد از زندگی خود هستند، به گونه ای که با تغییر نگرش رسانه ها، نگرش افراد نیز نسبت به زندگی متفاوت می شود (فرجیان،1397). بر همین اساس، می توان یکی از علل نارضایتی مردم ایران را از وضعیت زندگی خود، افکار و اخبار منفی دانست که راست یا دورغ، از طریق رسانه های معاند روزانه پخش می شود.
3. انگیزه سازی و تحریک تمایلات
پس از آنکه مجموعه ای از آگاهی ها و اطلاعات در ذهن افراد ایجاد شد، در گام بعد بایستی، روحیات و هیجاناتی را در جامعه رقم زد. زیرا هویت رسانه، تنها رساندن پیام نیست؛ بلکه باید انگیزه ایجاد کرده و تمایلات افراد را تحریک کند. گاهی مردم، نسبت به مطلبی آگاه هستند، اما اقدام عملی نسبت به آن انجام نمی دهند و تمایلی برای انجام آن نیز ندارند. در این صورت می توان با نوع خاصی از صحبت و ایجاد تمایل، همان نکته را در وجود افراد فعال کرد تا در جهت تحقق آن، گام عملی برداشته شود (مازندرانی، 1399).
رسانه می تواند در تمایلات جامعه تأثیرگذار باشد تا به تبع آن مطالباتی خاص در جامعه شکل بگیرد، چراکه فاصلۀ دانستن و انجام دادن، تمایلات است؛ یعنی اگر کسی مطلبی را دانست و نسبت به آن انگیزه پیدا کرد، بر طبق آن رفتار هم می کند. لذا اگر رسانه ای، در مراحل آموزش، انتقال محتوا و تحریک موفق بود، می تواند مطالبۀ فیزیکی اجتماعی ایجاد کند که به تدریج موجب تغییر معادلات قدرت می شود، افراد دیگری بر سر کار می آیند و زمینه های اجرا نیز فراهم می شود. رسانه در این زمینه، نقش اساسی دارد، به شرطی که در افق بلندمدت به آن نگاه شود تا نوع برنامه ریزی ها متفاوت شود.
علاوه بر این رسانه ها بایستی برای عادی سازی بسیاری از موارد هنجارسازی کنند تا احساس منفی و بیگانگی افراد نسبت به امور مثبت دینی رخت بربندد (افروغ، 1399 ). برای نمونه، حجاب پیش از این، امر مقدس و بی حجابی امر ناهنجاری بود. افراد برای کنار زدن حجاب هنجارشکنی کردند تا بی حجابی امر عادی تلقی شود. یکی از عوامل مؤثر در هنجارشکنی، زیاد نشان دادن افراد بی حجاب در فضای مجازی و رسانه ای است، بدون آنکه در کنار آن مطلب دیگری تبلیغ شود. بر اثر تکرار این امور، بی حجابی امری عادی تلقی می شود لذا پذیرش افراد نسبت به بی حجابی و برانگیختن آنها نسبت به آن هم آسان تر می شود. لذا یکی از نقش های مهم رسانه، تکرار امور صحیح و معقول و بد جلوه دادن امور ناپسند و قبیح است تا در پی آن، آگاهی ها و تمایلات جامعه تغییر یابد و هنجارهای اسلامی بیش ازپیش مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود (آشنا و رضی، 1376).
در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، می توان اهداف ابتدایی، میانی و بلندمدت و نهایی لحاظ کرد که به ترتیب، هر یک نقشی بسزا در تحقق هدف پسین دارد. گام نخست، خودسازی است که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هفت توصیه را در این راستا مرقوم و تأکید کرده اند، برای مقدمه، بایستی باور داشت که اگر خدا بخواهد، افراد می توانند این امور را عملیاتی کنند؛ یعنی حس امید و توکل به خدا، بایستی به عنوان پایه در نظر گرفته شود. پس از آن، از طریق هدف میانی، که جامعه پردازی است، به دنبال هدف بلندمدتی بود که تحقق تمدن نوین اسلامی است؛ چراکه بدون همراهی جامعه با سیاست هایی که به دنبال تحقق تمدن نوین اسلامی است، چنین برنامه هایی تنها در مقام تئوری باقی می ماند و به اجرا در نخواهد آمد.
راهکارهای رسانه در تحقق تمدن نوین اسلامی
یکی از سؤال هایی که در این زمینه جای طرح دارد، آن است که با توجه به فضای گسترده و آزادی که در عرصۀ اینترنت وجود دارد، چگونه جمهوری اسلامی در محاصرۀ تبلیغاتی قرار گرفته است؟ واقعیت آن است که محاصره، در فضای رسانه، تنها مختص به یک رفتار فیزیکی نیست تا مثلاً با نصب فیلتری برخی از تارنماها مسدود شود، بلکه محاصره در فضای رسانه، عوامل گوناگونی دارد که بایستی در جای خود به آن پرداخت. اما برای تحقق تمدن نوین اسلامی، می توان راهکارهایی را برای رسانه مطرح کرد.
1. تقویت رسانه ها
عامل اول در میان راهکارها، تقویت رسانه ها است (خسروی زارگز و بخشی، 1396). از آنجا که انسان ها فرصت محدودی برای مراجعه به منابع رسانه ای متعدد دارند، اگر در کنار رسانۀ داخلی، رسانه های خارجی فراوانی قرار گیرد و تمام رسانه های خارجی در مقابل تک رسانۀ داخلی مطلبی را بگویند، سخن رسانه های خارجی، بیشتر تأثیر می گذارد؛ چراکه از لحاظ کم وکیف از مراتب بالاتری برخوردارند و مخاطبان رسانه ها که به دنبال واقعیتی می گردند، به جهت آنکه تقلیدکننده هستند و دنبال استدلال نیستند، تحت تأثیر شایعه های رسانه های دشمن قرار می گیرند و خودبه خود اندیشۀ آنها از چنین مسیری جهت دهی می شود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، در این رابطه این گونه بحث تقویت رسانه را گوشزد می فرمایند:
شما باید در مقابل این حرکت موذیانۀ رسانه ها، واقعاً سینه سپر کنید. هرجا رسانه ها روی نقطه ای تکیه می کنند، شما اگر قبلاً پادزهرش را نداده اید، بعداً بدهید. تبلیغات دروغی که آنها الان می کنند، رسانه های ما باید در مقابلش خیلی قوی بایستند. شما بایستی ابتکار هم بکنید. این ابتکار برنامۀ "بررسی رادیوهای بیگانه" که صبح های جمعه پخش می شود، یک زمان خیلی خوب حرکت می کرد؛ اما حالا قدری یکنواخت و دور از انتظار شده است و به آن شکل سابق نیست که باید در آن باز هم ابتکار انجام بگیرد. یعنی باید به طور همه جانبه، آن سخن درست و آن نکتۀ به جا را ببینند و مطالعه کنند و در مقابل، آنچه را که دشمن می گوید، بیرون بیاورند و نقاط زیبای نظام را به چشم مردم بکشانند (7 /5 /1369).
یکی از نکات مهم، در بحث محاصرۀ رسانه ها کمیت آن ها است که شامل تعداد شبکه ها و تارنماها می شود. اگرچه تاحدودی در جهت بالابردن کمیت فضاهای رسانه ای داخلی، کارهایی انجام شده، اما بایستی کمیت رسانه های داخلی باز هم افزایش یابد.
2. تمرکز بر فعال کردن جست وجوگرهای داخلی
مسئلۀ دوم در محاصره های تبلیغاتی، میزان دسترسی افراد به منابع است. گاهی تعداد بسیاری تارنما ایجاد می شود، ولی چون کانال ورودی افراد به این تارنماها، جست وجوگرها است مسیر جست وجوی افراد در نحوۀ استفاده از اینترنت جهت دهی می شود و افراد نمی توانند به سهولت به این تارنماها دست یابند.
اگر مدیریت جست وجوگرها، در دست دشمنان باشد، مطالب طبق اغراض سیاسی و اعتقادی دسته بندی می شود و هر چقدر هم در جبهۀ داخلی تلاش شود، تارنماهای مورد نظر در صفحه های اولیه بارگذاری نمی شوند و با توجه به آنکه انسان ها نیز مدت زمان محدودی در استفاده از تارنماها دارند، در جست وجوی خود به صفحه های اولیه اکتفا می کنند و جبهۀ داخلی اسلام خودبه خود در یک محاصرۀ تبلیغاتی قرار می گیرد. چنانکه برخی از محققان، جست وجوگرهای خارجی را تحت عنوان استعمار اطلاعاتی در فضای مجازی نام می برند و این گونه آثار سوء آن را بیان می کنند:
کشورهای صاحب شرکت های بزرگ ارائه دهندۀ سرویس های مبتنی بر فضای دیجیتال، در سطح فراگیر جهانی می کوشند در عوض خدماتی که در فضای دیجیتال ارائه می دهند به وسیلۀ مدیریت و بهره برداری از اطلاعات دیجیتال جوامع هدف، به استعمار جوامع هدف اقدام کنند. از همین طریق، بهره برداری علمی و سوء استفاده از ابداعات، کنترل نخبگان و تصمیم سازی برای ایشان، فروش اطلاعات اشخاص و کشورهای هدف، شناسایی و تعقیب کسانی که مخالف منافع کشورهای تأمین کنندۀ خدمات اینترنت هستند، کنترل فرهنگ و حتی زبان ملت ها ضربۀ اقتصادی، رقابت غیر متوازن اقتصادی و تحمیل خواست خود، دور زدن حاکمیت رسمی و مردمی و ارتباط گیری مشکوک و نظرسازی متناسب با خواسته های خود، بر خلاف منافع کشورهای در حال توسعه از جمله تبعات وابستگی جوامع به خدمات دیجیتال در اینترنت است که ذیل عنوان استعمار اطلاعاتی می گنجد (نجارزاده، 1391).
چنین عاملی، علی رغم اهمیت فراوان آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته به گونه ای که شاید، اگر به تولید جست وجوگرهای داخلی توجه می شد، چنین چیزی ممکن بود و تحقق آن در حال حاضر، امر بعیدی به نظر نمی رسید. زمانی که دشمنان انقلاب اسلامی در چند سال اخیر از طریق رسانه های مجازی، به دنبال ایجاد ناامنی و آشوب در فضای جامعه بودند، مسئولان نظام اسلامی را به این جهت سوق داد که بیش ازپیش روی رسانه های مجازی داخلی سرمایه گذاری کنند و محققان نیز، بر ضرورت این امر واقف شده و از آن دفاع علمی کردند (صالح آبادی و همکاران، 1397). اگر جست وجوگرهای داخلی وجود داشته باشد، طبقه بندی محتوا در اختیار جبهه داخلی اسلام قرار می گیرد که متأسفانه در این عرصه، قدم قابل توجهی برداشته نشده است و بایستی به عملیاتی کردن چنین راهکاری بیشتر توجه کرد. برای تحقق فرمایش مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، برای شکستن محاصرۀ تبلیغاتی دشمن توسط جوانان، یکی از امور اساسی سرمایه گذاری روی کانال های ورودی به منابع، جست وجوگرها، معرفی ها و پیوندها است.
3. تولید کردن رسانه های مرجع
وقتی رسانه ای، مرجع معرفی شود؛ خودبه خود افراد سراغ چنین رسانۀ مشهوری می روند و محتوا را از آنجا اخذ می کنند. لذا یکی از عوامل اساسی مرجع سازی، رسانه های تولیدشده برای مخاطب است و بدون آن عملکرد رسانه های تولیدشده با مشکل مواجه می شود. چنانکه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، در رابطه با قوه قضائیه، به جهت کارایی بیشتر آن، به بحث رسانه و تأثیرهای شگرف رسانه های مرجع داخلی تصریح می کنند:
امروز قوۀ قضائیه از جانب دشمنان خارجی و غافلین داخلی، آماج شدیدترین فشارهای تبلیغی و رسانه ای است . .. کار تبلیغی مؤثر در دستگاه قضایی و مقابله با چنین عملیات رسانه ای سنگین، نیازمند یک تیم قوی رسانه ای و هنرمند است. باید با شیوه های حرفه ای و هنری، و به صورت مستمر، طراحی های مختلف انجام گیرد و حقایق و واقعیاتِ باورپذیر و محسوس به افکار عمومی ارائه شود. امروز در دنیا با پروپاگاندا و شیوه های پیچیدۀ تبلیغاتی، سیاه را سفید و باطل مطلق را حق جلوه می دهند، اما متأسفانه بسیاری از دستگاه های ما کارهای رسانه ای دقیق و هنرمندانه و موضوع جلب اعتماد عمومی را دست کم گرفته اند (6 /4 /1397).
بر این اساس، بایستی شبکه های مجازی داخلی همچون سروش، ایتا و سایر شبکه های داخلی را تقویت کرد تا مردم به جهت اشکال های اساسی آن ها ناگزیر به استفاده از شبکه های مجازی بیگانه نشوند. در فضاهایی همچون تارنماها هنوز تارنماهای داخلی نتوانسته اند با تارنماهای دشمنان اسلام مقابلۀ جدی کنند و ضریب اعتماد افراد به تارنماهای بیگانه بیشتر و جاذبه های بیشتری در آن موجود است که بایستی در این زمینه رسانه هایی در مقابل رسانه های غربی علم شده و دارای شهرت، اعتبار و مرجعیت شوند.
4. رسانه ای کردن افراد مرجع
یکی از امور زیربنایی، آن است که بایستی روی افرادی که مرجع فکری هستند و می توانند در میان مردم مقبولیت داشته باشند، سرمایه گذاری کرد تا تبدیل به رسانۀ مرجع شوند. در مهندسی فرهنگی جامعه، اقناع نخبگانی بسیار اهمیت دارد، چون تا افرادی، گروه مرجع نباشند، مخاطبان رسانۀ داخلی در اقلیت باقی می مانند.
در این زمینه، بایستی به دو امر توجه کرد، نخست آنکه از افرادی که مرجع هستند پشتیبانی و آنها را معرفی کرد تا مورد اقبال مردم قرار گیرند و دوم آنکه، بایستی اموری انجام داد تا برخی مرجع بشوند. یکی از کم لطفی ها در رقابت های حزبی این است که از مشهور شدن فردی به عنوان وزیر، هنرمند، ورزشکار و. .. جلوگیری می شود در حالی که کلام او برای مردم، تأثیرگذار است و موجب رشد مردم می شود. البته در این زمینه، دنیای اسلام با دنیای کفر تفاوت اساسی دارد. در دنیای کفر، حریمی وجود ندارد و برای اغراض و مقاصد سوء خود، ممکن است از هر چیزی پشتیبانی کند؛ اما در دنیای اسلام، بایستی مراقب بود تا از افرادی پشتیبانی شود که از شهرت خود مقاصد سوئی را دنبال نکنند و چنین ملاحظاتی در حرکت به سمت خداوند متعال وجود دارد، لیکن بایستی به این نکته نیز توجه کرد که گریزی از مرجع سازی و معرفی آن به مردم وجود ندارد؛ چنانکه برخی از افراد مشهور، با چند جملۀ کوتاه فکر بسیاری از افراد جامعه را نسبت به اهداف نظام اسلامی خدشه دار می کنند.
برخی از مستنداتی که صداوسیما نسبت به علما، اندیشمندان و سایر افراد نخبه تولید می کنند، می تواند مصداقی از رسانه ای کردن افراد مرجع باشد که بایستی بیش ازپیش از لحاظ کمی و کیفی تقویت شود.
5. تمرکز بر تولیدات فاخر و فراوان رسانه ای
عامل نهایی و گام آخر در محاصرۀ تبلیغاتی، بعد از کمیته ها و مدیریت کانال های ارتباطی، کیفیتی است که در رسانه ها وجود دارد که در این چهل سال بیشتر روی کیفیت سرمایه گذاری شده است. با توجه به همان اصل پیشین، یعنی محدودیت زمانی، افراد بایستی در همان فرصت های آغازین مخاطب را جذب کنند وگرنه به جهت فراوانی محتواها مخاطب از دست می رود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، همسو با چنین اشکال هایی، این گونه از رسانه های مهمی همچون صداوسیما انتقاد می کنند:
باید در رسانۀ ملی، با شیوه های هنرمندانه و کارشناسانه، برنامه هایی برای اقناع فکری، روحی، دینی و علمی جوانان تهیه شود و برنامه های کنونی، در برخی شبکه ها، به هیچ وجه با نیازها در این زمینه همخوانی ندارد (13 /2 /1395).
پس نوع کارهای هنری و طراحی ها، که عامل جذب هستند، وسایلی برای محاصرۀ افراد از طریق رسانه ها است که شاید، بیشترین تلاش فعالان داخلی رسانه، در عرصه هنر رسانه است تا جذاب تر، زیباتر و فاخرتر باشد. این کار، در صورتی مفید خواهد بود، که تعداد منابع فراوان باشد (روحانی و همکاران، 1401: 26). تا از طریق رسانه به مخاطب برسد و پس از آن فرایند جذب مخاطب صورت پذیرد؛ اما بدون تعداد زیاد رسانه، چنین کارهای فاخری هم تأثیر جدی به جای نخواهد گذاشت.
6. لزوم توجه به صداقت و دوری از خدعه
فضای رسانه، فضای جنگ نرم با دشمن است که افکار با یکدیگر به نزاع می پردازند. در چنین نزاعی سنت پیغمبر اکرم (ص) بر خدعه نبوده، برای آنکه آثار منفی آن، در بلندمدت، بیشتر است و اعتبار حاکمیت را از بین می برد؛ اما در جنگ های لحظه ای و بدنی، خدعه ای صورت می پذیرد و مسئله فیصله می یابد و زیرمجموعۀ حکومت اسلامی محسوب نمی شود تا بخواهد به آن اعتماد کند، و چنین عملی موجب صدمه به اعتماد نیست. اما در جنگ نرم، وقتی از خدعه به معنای عام آن که شامل سانسور و کم و زیاد کردن می شود استفاده شود، افراد زیرمجموعه اعتمادی به آن نمی کنند. علت بی اعتمادی مردم به رسانۀ عمومی، بخشی به دروغ های رسانه های دشمنان و بخشی به عدم بیان واقعیت ها توسط رسانۀ داخلی و بیان مطالب ضد و نقیض برمی گردد. لذا نمی توان عبارت " الحرب خدعه" (نصر بن مزاحم، 1414ق: 170؛ حمیری، 1413 ق: 133) را به مواردی همچون جنگ نرم توسعه داد، چنانکه تمام صحنه های زندگی امیرالمؤمنین جنگ نرم بوده و تنها بخش کوچکی از آن جنگ نظامی بوده است و تنها، در موارد نادری که جان کسی در خطر بوده توریه ای[9] صورت می پذیرفت.
یکی از حوزه های بسیار مهم و سرنوشت ساز در جنگ نرم، پایگاه های خبری رسانه است. اگر در زمینۀ اخبار، تارنمایی تأسیس شود که هیچ گاه مطالبی خلاف واقع نگوید، پس از مدتی می تواند به عنوان تارنمای مرجع معرفی شود تا به تدریج، محاصرۀ تبلیغاتی دشمن شکسته شود. متأسفانه هنوز جای چنین رسانه هایی خالی است و تمام واقعیت ها گفته نمی شود و برخی امور سانسور و کم و زیاد می شود، در حالی که یکی از اصول سیرۀ امیرالمؤمنین(ع) صداقت محوری است (علی بن ابی طالب، 1414ق: 318؛ حرانی، 1404ق: 99) و در حکومت خود، هیچ گاه راضی به انجام خدعه و ترک صداقت نشدند، در عین حال، برخی فکر می کنند که گاهی بهتر است، به خاطر حفظ نظام، صادقانه صحبت نشود. اما در فضای تربیت دینی، ضرر عدم صداقت بیش از نفع آن است، چون موجب از بین رفتن اعتماد عمومی مردم می شود، در چنین حالتی، مردم از رسانه های داخلی دلسرد و به رسانه های خارجی روی می آورند.
نتیجه گیری
با تبیین نقش رسانه، در جهت شکل گیری تمدن اسلامی و استمرار آن، می توان چنین نقشی را با توجه به بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در گام دوم انقلاب اسلامی، ضمن نگرش، راهبردها و راهکارهای رسانه دنبال کرد:
1. نگرش اصلی رسانه، جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، که در واقع حلقۀ ارتباطی میان خود، راهبردها و راهکارها است، ایجاد و انتشار حس امید در فضای جامعه است. به عبارت دیگر، یکی از ملاک های کلان ارزیابی موفقیت رسانه ها در انجام رسالت خود، میزان انتشار حس امیدی متکی بر واقع در فضای جامعه است.
2. به دنبال نگرش مذکور، راهبردهایی همچون اقناع نخبگانی، تأثیرگذاری مستقیم، انگیزه سازی و تحریک تمایلات برای رسانه مطرح می شود. این سه راهبرد، هر یک نقشی بسزا در ایجاد
تظاهر کردن به چیزی خلاف حقیقت حس امید در مخاطب دارد که اقناع نخبگانی، ناخودآگاه مخاطب را با اغراض صحیح همراه می کند؛ تأثیرگذاری مستقیم می تواند بدون وساطت نخبگان، مردم را مخاطب خود قرار دهد و مرز واقعیت های جامعۀ اسلامی را از شایعه های رسانه های دشمن تبیین کند، انگیزه سازی و تحریک تمایلات نیز، می تواند نیازهایی واقعی و مطابق با فرهنگ اسلامی را در مخاطب بیافریند.
3. راهکارهای رسانه در تحقق تمدن نوین اسلامی را، می توان در ضمن این شش امر دنبال کرد: تقویت و حمایت از رسانه های داخلی؛ تمرکز بر فعال کردن جست وجوگرهای داخلی؛ تولید کردن رسانه های مرجع در داخل؛ رسانه ای کردن افراد مرجع؛ توجه به افزایش کمی و کیفی برنامه های رسانه ای و لزوم توجه به صداقت و دوری از خدعه. به بیان دیگر توجه به ظرفیت های رسانه های داخلی، استفاده از ظرفیت نخبگانی جامعه و توجه به صحت مطالب رسانه ای، می تواند راهکارهای مناسبی جهت تحقق تمدن نوین اسلامی باشد.
پیشنهادها
نگرش اساسی تولیدات رسانه، بایستی دمیدن روح امید در پیکرۀ جامعه اسلامی باشد، چراکه بدون آن هر گونه طرح و نقشه ای بی اثر و بی فایده می شود. بر این اساس، لازم است برنامه های گوناگون صداوسیما به سمتی پیش رود که در عین صداقت با مخاطبان، در مجموع و نگاه برآیندی، حس امید واقعی را در مخاطب نهادینه کند.
برای آنکه چنین نگرش و راهبردهایی جنبه عملی و عینی پیدا کنند، باید راهکارهایی همچون تقویت رسانه ها، تمرکز بر فعال کردن رسانه های داخلی، تولید رسانه های مرجع، رسانه ای کردن افراد مرجع و مرجع سازی، تمرکز بر تولیدات فاخر و فراوان رسانه ای و لزوم توجه به صداقت و اجتناب از خدعه را جامعۀ عمل پوشاند. با لحاظ کردن چنین نگرش، راهبردها و راهکارهایی، می توان نقش رسانه را، جهت تحقق تمدن نوین اسلامی، در پرتو بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی )، در گام دوم انقلاب اسلامی مشاهده کرد و به تحقق تمدن نوین اسلامی از این طریق امیدوار شد.
منابع
قرآن کریم
آشنا، حسام الدین و حسین رضی. 1376. " بازنگری نظریه های هنجاری رسانه ها و ارائه دیدگاهی اسلامی". دوفصلنامه دین و ارتباطات. شماره 4: 207 245.
ابراهیمی فر، طاهره. 1398. " نقش رسانه در تصویرسازی منفی از مسلمانان و غرب در عرصه ارتباطات سیاسی". فصلنامۀ مطالعات سیاسی جهان اسلام. دورۀ 8. شماره 29: 26 49.
ارجینی، حسین و بی بی راضیه حسینی نژاد. 1399. " نفوذ فرهنگی: سازوکارهای اعمال نفوذ فرهنگی نظام سلطه با تاکید بر اندیشه های مقام معظم رهبری (مدظله العالی)". ماهنامۀ معرفت. سال 29. شماره 270: 33 – 44.
اسماعیلی، محمدمهدی و احسان موحدیان. 1388. " انتخابات در نظام جمهوری اسلامی و بررسی نقش رسانه ملی در آن". فصلنامه پژوهش های ارتباطی. سال 15. شماره 57: 175192.
افروغ، افسانه. 1399. " تأثیر رژیم مصرف رسانه ای بر انسجام خانواده". فصلنامه مطالعات رسانه های نوین. سال 4. شماره 13: 29 40.
جدیدترین نظرسنجی رسانه ملی، 1 /6 /1399؛https: / /www.khabaronline. ir /news /1424404.
جعفر بن محمد، امام ششم علیه السلام. 1400ق. مصباح الشریعۀ. بیروت: اعلمی.
جهانشاهی، امید. 1399. " مدیریت رسانه در عصر داده و دیجیتالیسم". فصلنامه مدیریت رسانه. سال 8. شماره 50: 6-8.
چامسکی، نوام. 1385. کنترل رسانه ها. ترجمۀ ضیا خسروشاهی. تهران: انتشارات درسا.
حرانی، حسن بن علی. 1404ق. تحف العقول. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
حمیری، عبد الله بن جعفر. 1413ق. قرب الإسناد. قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام.
خامنه ای، سیدعلی. بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه ها. 20 /3 /1397.
بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری. 14 /06 /1392.
بیانات در دیدار مسئولان صداوسیما. 7 /5 /1369.
بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان، 10 /5 /1399.
بیانیه <گام دوم انقلاب> خطاب به ملت ایران، 22 /11 /1397.
دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب، 6 /4 /1397.
هشدار رهبر معظم انقلاب نسبت به خطرات پیری جمعیت کشور / تأکید بر ضرورت کار عمیق و علمی و فرهنگ سازی برای اقناع نخبگان. 9 /8 /1392.
خسروی زارگز، مسلم و سمیه بخشی. 1396. " بازیابی پیکره فرهنگ در اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)". فصلنامه پژوهش های انقلاب اسلامی. سال ششم. شماره 21: 75-199.
دارابی، علی. 1399. " گام دوم انقلاب اسلامی، تهاجم نرم و سواد رسانه ای". دوفصلنامه مطالعات قدرت نرم. سال دهم. شماره 23: 5 121.
رازی، قطب الدین. 1384. تحریر القواعد المنطقیۀ فی شرح الرسالۀ الشمسیۀ. قم: انتشارات بیدار.
رنجبر، ابوالفضل. 1398. "سیاست های تبلیغی و رسانه ای دشمن مبتنی بر بیانیه گام دوم و نقش آن در بحران سازی". فصلنامه پدافند غیر عامل و امنیت، سال هشتم. شماره 29: 51 72.
زیدان، جرجی. 1374. تاریخ تمدن اسلام و عرب. ترجمۀ هادی خاتمی بروجردی. تهران: انتشارات کتابخانه صدر.
سپهری، محمد. 1385. تمدن اسلامی در عصر امویان. تهران: نورالثقلین.
سعیدی روشن، محمدباقر. 1393. "شاخصه های تمدن اسلامی بر اساس آموزه های قرآن کریم". دوفصلنامه آموزه های قرآنی. سال 10. شماره19: 61-82.
سلیمانی، غلامعلی. 1397. " گام دوم انقلاب؛ عدالت، آزادی و استقلال راهبرد گام دوم انقلاب". ماهنامه پاسدار اسلام. سال سی و نهم. شماره 446: 38 39.
شهرزوری، شمس الدین. 1383. رسائل الشجرۀ الالهیۀ فی علوم الحقایق الربانیۀ. تهران: مؤسسه حکمت و فلسفه ایران.
صالح آبادی، ریحانه؛ محسن جان پرور و سیروس احمدی. 1397. " کنترل تروریسم سایبری با مدیریت مرزهای فضای سایبر راهبردی ". دوفصلنامه مطالعات قدرت نرم. دوره8. شماره19: 99-126.
صدرالمتألهین، صدرالدین محمد. 1981م. الحکمۀ المتعالیۀ فی الاسفار العقلیۀ الاربعۀ. بیروت: دار احیاء التراث .
طباطبایی، سیدمحمد حسین. 1374. المیزان فی تفسیر القرآن. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل بن حسن. 1372. مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصر خسرو.
علی بن ابی طالب، امام اول. 1414 ق. گرداورنده: محمدبن حسین شریف الرضی. نهج البلاغۀ ( للصبحی صالح). قم: انتشارات هجرت.
فرجیان، محمدمهدی؛ سیدوحید عقیلی و طاهر روشندل اربطانی. " نقش شبکه های اجتماعی در انتخابات در ایران و تأثیر آنها بر نقش رسانه های سنتی". فصلنامه مطالعات رسانه های نوین. سال چهارم. شماره 13: 181 214.
فضل الله، محمدحسین. 1419ق. من وحی القرآن.، بیروت: دار الملاک.
کاظم زاده، هادی. 1398. " نقش ولایت فقیه در گام دوم انقلاب ". فصلنامه پیام. سال سی و سوم. شماره 132: 31 52.
گوهری مقدم، ابوذر و علیرضا بیگی. 1400. " تجزیه و تحلیل اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه گام دوم انقلاب ". فصلنامه دانش سیاسی. سال 9. شمارۀ 32: 291 320.
مازندرانی، حبیب الله. 1399." ارائه الگویی جهت ارتقای تولیدات سینمایی دفاع مقدس". فصلنامه مطالعات رسانه های نوین. سال چهارم. شماره 13: 9 28.
مجلسی، محمدباقر. 1403. بحار الأنوار. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
محمدی، محمد. 1392. " رابطه تمدن و معنویت از نگاه قرآن، ادیان، مذاهب و عرفان". دوفصلنامه هفت آسمان. سال پانزدهم. شماره58: 23-42.
مظاهری سیف، حمیدرضا. 1384. " علم در قرآن". دوماهنامه رواق اندیشه. شماره 50: 55 74.
مکارم شیرازی، ناصر. 1371. تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
نجارزاده، محمدرضا؛ مهدی صرامی و محمدمهدی فرقانی. 1391. "استعمار اطلاعاتی در فضای مجازی؛ مطالعه موردی <گوگل>". دو فصلنامه مطالعات قدرت نرم. سال 2. شماره 6: 183 205.
نصربن مزاحم. 1404 ق. وقعۀ صفین. قم: مکتبۀ آیۀ الله المرعشی النجفی.
نوروزی، مجتبی؛ سعیدصفی شلمزاری؛ عباسعلی رهبر. 1397. " شیوه ها و بسترهای مشارکت سیاسی در الگوی پیشرفت". دوفصلنامه معرفت سیاسی. سال دهم. شماره 1: 43 58.
وکیلی، محمدحسن. 1398. از انقلاب اسلامی تا تمدن اسلامی. مشهد: مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی.
روحانی، محسن؛ حمیدرضا حسینی دانا؛ بی بی سادات میراسماعیلی؛ امید جهانشاهی و علی اکبر فرهنگی. 1401. " نقش صداوسیما در تقوت اعتماد سیاسی". فصلنامه رسانه. دورۀ 32 (2): 5 28.
پی نوشت ها:
[1] یکی از امور سرعت بخش این است که افرادی متوکل و با ایمان در رأس امور قرار گیرند تا زمینۀ تولید علوم انسانی فراهم شود ولی زمانی که افراد خودباخته سرکار باشند، دائم علوم انسانی اسلامی را انکار می کنند و آن را رؤیا می دانند و در جهت تحقق آن مانع تراشی می کنند.
[2] «وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلىٰ مٰا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً» چگونه صبر میکنی بر امری که از آن بی اطلاعی.
[3] «قٰالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ اَلَّذِی عَلَّمَکُمُ اَلسِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلاٰفٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ اَلنَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَیُّنٰا أَشَدُّ عَذٰاباً وَ أَبْقىٰ» فرعون گفت: ایمان آوردید قبل از آنکه به شما اجازه بدهم، قطعا موســی بزرگ شــما است که به شما سحر را تعلیم داده است لذا دست و پایتان را به خلاف جهت هم قطع مینمایم و شما را به صلیب میکشم و به شما می آموزم که چه کسی عذابش شدیدتر و باقیتر است.
[4] « قٰالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هٰذٰا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی اَلْمَدِینَۀِ لِتُخْرِجُوا مِنْهٰا أَهْلَهٰا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» فرعون گفت: قبل از آنکه به شــما اجازه بدهم ایمان آوردید این حیله ای اســت برای اینکه اهل این سرزمین را از آن خارج نمایید و به زودی خواهید دانست.
[5] « قُلْ یٰا عِبٰادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ» بگو: اى بندگان من که بر خود اســراف و ســتم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشــوید که خدا همۀ گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
[6] «قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْخَوْفُ رَقِیبُ اَلْقَلْبِ وَ اَلرَّجَاءُ شَفِیعُ اَلنَّفْسِ وَ مَنْ کَانَ بِاللَّهِ عَارِفاً کَانَ مِنَ اَللَّهِ خَائِفاً وَ إِلَیْهِ رَاجِیاً وَ هُمَا جَنَاحَا اَلْإِیمَانِ یَطِیرُ اَلْعَبْدُ اَلْمُحَقِّقُ بِهِمَا إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ وَ عَیْنَا عَقْلِهِ یُبْصِرُ بِهِمَا إِلَى وَعْدِ اَللَّهِ وَ وَعِیدِهِ وَ اَلْخَوْفُ طَالِعُ عَدْلِ اَللَّهِ نَاهِی وَعِیدِهِ وَ اَلرَّجَاءُ دَاعِی فَضْلِ اَللَّهِ وَ هُوَ یُحْیِی اَلْقَلْبَ وَ اَلْخَوْفُ یُمِیتُ اَلنَّفْسَ.» امام صادق(ع) میفرماید: ترس نگهبان قلب و رجاء شــفاعت کننده انســان اســت و هر کس به خداوند معرفت داشته باشد از خداوند ترسان و به او امیدوار است و این دو بالهای ایمان هستند که بنده از طریق آن به سمت رضوان الهی حرکت میکند و دو چشم عقل او هستند که به وسیلۀ آن دو وعده و وعید الهی را میبیند و خوف عدل الهی را نشــان میدهد و از وعید الهی وی را بازمی دارد و امید انگیزۀ فضل الهی اســت که قلب را زنده میکند و خوف نفس را میمیراند.
[9] تظاهر کردن به چیزی خلاف حقیقت