ماهان شبکه ایرانیان

طراحی الگوی مفهومی تربیت مبتنی بر دیدگاه امام رضا (ع)

با دقت در طبیعت و بافت وجودی انسان، ریشه های ضرورت و اهمیت تربیت را بهتر درمییابیم؛ چراکه در نفس آدمی با آنکه گرایش به خیر و شر نهفته است و زمینه های صعود و سقوط در نهاد او قرار داده شده است تکامل انسان نیازمند تلاش و توجه و حرکت است، و اگر او را رها کنند و به خود واگذارند، انحطاطش شروع میشود (کاردان و همکاران، ١٣٨٢، ج ١: ١٩).

طراحی الگوی مفهومی تربیت مبتنی بر دیدگاه امام رضا (ع)

مقدمه و بیان مسئله

با دقت در طبیعت و بافت وجودی انسان، ریشه های ضرورت و اهمیت تربیت را بهتر درمییابیم؛ چراکه در نفس آدمی با آنکه گرایش به خیر و شر نهفته است و زمینه های صعود و سقوط در نهاد او قرار داده شده است تکامل انسان نیازمند تلاش و توجه و حرکت است، و اگر او را رها کنند و به خود واگذارند، انحطاطش شروع میشود (کاردان و همکاران، ١٣٨٢، ج ١: ١٩).

در مسیر تربیت و تعالی انسانی، تأثیر الگوها را نمی توان نادیده گرفت. درواقع انتخاب الگوی تربیتی صحیح، یکی از شیوه های مؤثر در تربیت انسانی است. در حال حاضر یکی از معضلاتی که هزینه های مادی و معنوی گزافی را بر خانواده و جامعه تحمیل کرده است، انتخاب الگوهای ناصحیح و به دنبال آن آسیب ها و ناهنجاریهای اجتماعی است. هرروزه شاهد معرفی الگوهایی برای افراد مختلف در جامعه هستیم که اگرچه این الگوها در رسانه یا جامعه الگوهای شایسته ای از یک انسان تکامل یافته و تربیت شده را نشان میدهند، در حقیقت این گونه نیست؛ زیرا وقتی در قعر ماجرا وارد میشوی تا چهرۀ واقعی این الگوها را درمییابی، متوجه میشوی موضوع چیز دیگری است و درواقع مشکلات تربیتی نمایان میشود. در نظام های تربیتی نیز این گونه است.

متربیانی که وابستگی و ترس، محور اصلی زندگی آن ها شده و آن ها را از پذیرش حرکت های شجاعانه و حماسی، همچون: مسئولیت پذیری، استقلال از والدین، مقابله با تابوهای اجتماعی، اقدام و عمل در کارهای خداپسندانه مانند: جهاد، عمل به دستورات دین و رد کردن دعوت وسوسه انگیز شیطان، اخلاق مندی و رهایی از عافیت طلبی که از اهم مشکلات امروزی است، بازمیدارد (خوشناموند و همکاران، ١٤٠٠: ١٧٨). علاوه بر آن، سنت ستیزی و نفی ارزش های معنوی و اخلاقی در فرایند عقلانیسازی، به نوعی تکثرگرایی معرفتی انجامیده و انسان را از ارزش های متافیزیکی و اخلاقی بینیاز میبیند. از طرفی شواهد مبنی بر رشد ١٥درصدی سالانۀ آسیب های اجتماعی از قبیل: قانون شکنی، بحران هویت، افزایش جرائم جنسی، آمار چشمگیر سقط جنین، خشونت و پرخاشگری، مشکل تحدید نسل، طلاق، اعتیاد، ازخودبیگانگی و سرگشتگی فرهنگی، سوءاستفاده از فناوری، عدم وجدان اخلاقی و تعهد کاری (مظاهری، ١٣٩٤) و آسیب های این چنینی پرسش چگونگی الگوهای تربیتی را دربارۀ انسان در هر جایگاهی مانند: پدر، مادر و فرزند مطرح می کند؛ هرچند در تربیت فرد عوامل متعددی دخیل هستند. خانواده، معلمان، دوستان، امامان معصوم (ع)، دانشمندان و چهره های مطرح رسانه ای و هنری در تربیت انسان میتوانند نقش داشته باشند. اما در این مقاله تمرکز نویسنده بر خانواده است که در سازندگی شخصیت انسان نقش اساسی دارد. درواقع محیط خانواده یک محیط تربیتی مؤثر است و بیش از همه پدر و مادر قادرند این محیط را سازنده و پرورشی کنند؛ اگرچه خواهران و برادران نیز در تربیت انسان سهمی دارند. دشواری امر تربیت در خانواده، به عنوان اولین عامل تربیت، تهدیدی جدی برای سلامت جسمی و روحی فرزندان و سرمایه های انسانی کشور است. تربیت صحیح در خانواده اقدامی مؤثر در اصلاح نابسامانی های جامعه است و موجبات رشد و تعالی انسان ها را فراهم میکند. برای حل مسائل تربیت در خانواده، ورود به حوزۀ شناختی در مباحث تربیتی اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در دنیای مدرن با پیچیدگی های روزافزون، توانایی برای اصلاح جامعه، منوط به تعلیم وتربیت صحیح در خانواده خواهد بود و هرگونه رفتار انفعالی خانواده دراین باره، افراد خانواده و به ویژه کودکان و نوجوانان را به سوی ضلالت و گمراهی سوق میدهد. تربیت صحیح به ارتقای کیفیت زندگی میانجامد. در نظام تربیت اسلامی، خانواده محلی مناسب برای عرضۀ بایدها و نبایدهای مبتنی بر ارزش های اسلامی و ملی محسوب میشود. این ارزش ها ملهم از آموزه های قرآن کریم و برگرفته از نقش معنوی و تربیتی اسوه های هدایت پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ معصوم (ع) است. ازجمله سیرۀ امام رضا(ع) در بحث تربیت، جلوه ای از تحقق مراتب حیات طیبه و زمینه ساز شکل گیری هویت انسانی است.

الگو مفهوم گسترده و وسیعی دارد که هم در علوم تربیتی و هم در علوم اجتماعی و نیز در روان شناسی کاربرد فراوان دارد. اصولا الگوی تربیتی در حوزۀ تعلیم وتربیت استفاده میشود. در قرآن واژۀ الگو با عنوان «اسوه» یک بار در سورۀ احزاب (٣٣)، آیۀ ٢١ دربارۀ پیامبر(ص)، و دو بار در سورۀ ممتحنه (٦٠) در آیات چهار و شش دربارۀ ابراهیم خلیل (ع) و همراهان او آمده است.

موضوع الگوهای تربیتی از مهم ترین مباحث کلیدی و کاربردی در تعلیم وتربیت است. در عرصۀ تعلیم وتربیت از دو دیدگاه میتوان به الگو نگریست: یکی از دیدگاه مصداقی و دیگری از دیدگاه مفهومی (بناری، ١٣٩٧: ٤٣). ازلحاظ مصداقی، «الگو به شخصیتی گفته میشود که به سبب دارا بودن برخی خصوصیات شایسته، مورد تقلید و پیروی است» (قائمی مقدم، ١٣٨٢: ٢٦). ازلحاظ مفهومی، الگو به طرح و نمونه یا مدلی از شکل یا اشیا یا موردی از رفتار اطلاق میشود (ساروخانی، ١٣٧٠: ٦٤٠). برخی نیز گفته اند: الگو نمونۀ عینی و مشهود یک فکر و عمل در ابعاد گوناگون است که برای رسیدن به کمال، از سوی دیگران پیروی میشود (مهدیزاده، ١٣٨٢: ٨٥).

رسالت پژوهشگر در طراحی الگویی مطلوب را باید «تلاش برای کاهش ناهمخوانی» یعنی تفاوت میان وضعیت یا حالت دریافت شده[1] توسط تحلیلگر با وضعیت مطلوب[2]؛ یعنی اهداف خلاصه کرد. به بیانی دیگر پیامد طراحی الگوی مطلوب، شناخت ناهمخوانیها، شکاف ها و تفاضل میان اکنون و آینده مطلوب است. اهمیت اصلی طراحی الگوی مطلوب در کشف ناهمخوانیهای موجود و به خصوص ناهمخوانیهای مزمن است (هرمان، ١٣٩٣: ٢٧٣).

در این پژوهش منظور از الگوی مفهومی تربیت، الگوی مثبت و حقیقی است و در اصطلاح به نمونه ای اطلاق میشود که پیروی و تبعیت از آن، فرد را به سوی سعادت رهنمون میکند. بدین منظور محقق الگوی مطلوب که درگذشته تحقق خارجی داشته و سنت و روش زندگی او در جامعه از درخشش خاصی برخوردار بوده است، معرفی میکند (امام رضا(ع)، و درنهایت چهارچوبی از الگوی مفهومی تربیت ارائه میکند. مراد از چهارچوب، طرح و سبک رفتاری در زندگی است که امام رضا(ع) به مثابه پیشوا، در خانواده و جامعه در تعامل با دیگران به کار میبردند.

دربارۀ مفهوم تربیت تنوع وسیعی از تعاریف وجود دارد. افلاطون (٣٤٦-٤٢٧ ق. م) در تعریف تربیت گفته است: تعلیم وتربیت عبارت است از کشف استعدادهای طبیعی و شکوفا ساختن آن ها (کاردان و همکاران، ١٣٨٢، ج ١: ١٧٠) و ارسطو (٣٢٢-٣٨٤ ق. م) نیز تربیت را مجموعه ای از اعمالی دانسته است که به وسیلۀ خانواده یا دولت برای ایجاد فضایل اخلاقی و مدنی در افراد صورت میگیرد (همان: ١٧٧). در دیدگاه مسکویه (٤٢١ – ٣٢٥ ه. ق) «شریعت است که به شخصیت جوانان و کودکان قوام بخشیده، آن ها را به کارهای پسندیده عادت میدهد و جان هایشان را برای پذیرش حکمت، جست وجوی فضیلت و رسیدن به سعادت انسانی از طریق اندیشۀ درست و تفکر صحیح، آماده میگرداند و بر پدر و مادر است که آنان را با آداب شریعت تربیت کنند» (همان: ٢٨٩). در قرآن، خانواده نخستین کانون رشد و آرامش بشری است[3] که مراقبت از آن مسئولیت سنگینی به شمار آمده است. در فرهنگ اسلامی، اولویت و تقدم خانواده یک اصل به حساب میآید و روایات فراوانی بر آن دلالت دارند (جوادی آملی، ١٣٩١: ٢٣٦).

رسول خدا(ص) فرموده اند: «هرگاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانواده اش را از آن بهره مند سازد» (سیوطی، ٤٢٩: ٧٣). تعریفی از تربیت که در این پژوهش مدنظر است، عبارت است از: «فرایندی تعالیجویانه، تعاملی، تدریجی، یکپارچه و مبتنی بر نظام معیارهای اسلامی که به منظور هدایت افراد جامعه به سوی آمادگی برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همۀ ابعاد، زمینه های مناسب تکوین و تعالی پیوستۀ هویت ایشان را طدر راستای شکل گیری و پیشرفت جامعۀ صالح اسلامی فراهم میآورد» (سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، ١٣٩٠: ١٠).

مبانی نظری

در بیشتر نظریه ها تربیت صحیح با زندگی سعادتمندانه پیوند خورده است. جان لاک در کتاب خود با نام «اندیشه هایی دربارۀ آموزش وپرورش»، زندگی خوب را این گونه توصیف میکند: داشتن روانی سالم در تنی سالم کوتاه ترین وصف برخورداری از یک زندگانی خوب در این دنیاست. وی نخستین گام تربیت را «پرورش تن و تندرستی» میداند. دکارت دراین باره رعایت مواردی را پیشنهاد میکند ازجمله: زندگانی در شرایط سخت و متفاوت، بازی در هوای آزاد، رژیم سادۀ غذایی، ننوشیدن شراب و نوشیدنیهای تند، و دوری از پوشاک بسیار گرم و تنگ.

لاک همچنین توصیه میکند تا میتوانیم از به کار بردن دارو خودداری کنیم. وی برای تربیت معنوی از چهار جنبه سخن گفته است : هنر اخلاقی[4]، دانایی[5]، ادب و آداب دانی[6] و آموختن.[7] در تربیت معنوی آموختن در حکم وسیله ای برای رسیدن به سه هدف اول است (نقیب زاده، ١٣٨٦: ١١٧). روسو که اندیشه های تربیتی خود را در کتاب هایی مانند کتاب امیل بیان کرده و شیوۀ یک زندگی درست را برای فرزند خیالی خود ترسیم کرده است، میگوید: «در زندگی پیش از آموختن هر حرفه، باید”حرفۀ انسان بودن “ را آموخت. وی یادآور میشود که کوشش من این است که امیل چنان بار آید که بتواند در کارهای گوناگون، وظیفه خود را چون یک انسان انجام دهد، در شرایط گوناگون درست رفتار کند و بتواند رنج ها و خوشیها را تحمل کند؛ یعنی برای زندگی کردن و خوب زندگی کردن آماده شود. تربیت آماده شدن برای زندگی است. البته خود دورۀ تربیت نیز دوره ای از زندگانی است و دارای اهمیت خاصی است. ازاین رو، هیچ کدام از مراحل زندگی نباید فدای مرحله های دیگر شود (همان: ١٢٨)، بلکه زندگی باید بر اساس طبیعت شکل بگیرد.

مسکویه دانشمند بزرگ شیعه در قرن چهارم و پنجم، سعادت انسان را در کمال جسمی و روحی او میداند. ازنظر مسکویه سعادت دارای مراتب چهارگانه ای است که هر یک خود به درجات و مراتب بسیاری تقسیم میشود. مقام موقنین که صاحبان یقین اند؛ مقام محسنان که به آنچه میدانند عمل میکنند؛ مقام ابرار که در پی اصلاح عباد و بلادند؛ مقام فائزان که در محبت الهی به مقام مخلصان رسیده اند. وی والاترین مقام انسان کامل را در زندگی؛ دستیابی به هدف غایی و رسیدن به مقام قرب الیالله دانسته است (رفیعی، ١٣٩٢: ٨٧- ٨٩). غزالی اذعان داشته است که آفرینش انسان با خداوند است؛ اما نیکو کردن و تکمیل آن با خود اوست و این امر با تربیت امکان پذیر است. غزالی ضرورت تربیت را برای سعادتمند شدن انسان در زندگی لازم میداند.

درحدی که اگر کودک تربیت نشود، ناگزیر سعادتمند نمیشود و گناه این امر بر گردن پدر و مادر و سرپرست اوست (رفیعی، ١٣٩٢: ١٢٢- ١٢٣). خواجه نصیرالدین همچون برخی از فلاسفه یونان معتقد است که اخلاقیات، پایه های واقعی و عینی دارد؛ اما برخلاف آنان وی باور داشت که عقل انسان به تنهایی قادر نیست به همۀ این مبانی برسد و علاوه بر عقل، برای به دست آوردن معرفت کامل ویژگی های اخلاقی، باید از شریعت یاری گرفت. بنابراین خواجه نصیرالدین طوسی، لازمۀ زندگی در جهان امروزی را شریعت میداند (کلباسی و همکاران، ١٣٩٥: ٣٧٩-٤٠٦). ملاصدرا نیز با اهتمام به آیات قرآنی و روایات، چهارچوبی برای معناداری زندگی ارائه میدهد. او نقطۀ ایدئال معنای زندگی را تقرب به خداوند و در جوار او قرار گرفتن میداند که هدفی وجودی است و در ساختار فطری هر انسانی قرار دارد. به عبارت دیگر، این انسان است که باید تلاش کند تا با خداوند ارتباط برقرار و خود را به او نزدیک کند تا زندگیاش معنادار شود. علاوه براین، او با توجه به این که معنای اساسی زندگی در سایۀ تقرب به خداوند حاصل میشود، سایر اهداف (مادی، معنوی و وجودی) را در ارتباط با آن رتبه بندی میکند. اعتقاد به جاودانگی هستی انسان، توجیه عقلانی صحیح دربارۀ شرور و ترجیح مقاصد معنوی بر مقاصد مادی، عوامل ارزشمندی است که زندگی کردن را معنادار میکند (شارجبیان و ارشدریاحی، ١٣٩٤: ١٠٧- ١٠٨). برخورداری انسان از مواهب و خیرات دنیوی نظیر: خانوادۀ موفق، تربیت صحیح، برخورداری از علم و ثروت، درصورتی که انسان را دچار شرور دیگری نظیر: غرور، گرایش به امکانات مادی زندگی و فرار کردن از روبه رو شدن با مشکلات زندگی نکند، در رشد اخلاقی انسان مؤثر است و معناداری زندگی انسان را تأمین میکند (همان : ٩١).

پیشینه پژوهش

- مقالۀ «پرورش محیط های خانوادگی برای کودکان: والدین متمرکز بر شفقت» به عنوان فرمی از مداخله والدین[8]؛ (٢٠١٩) به نگارش «جیمز کربی» از دانشکدۀ روان شناسی دانشگاه کوئینزلند استرالیا، به سبکی از زندگی در خانواده پرداخته است. نویسنده ادعا کرده است که میزان بدرفتاری با کودک در سطح جهانی بسیار است (هم در کشورهای درحال توسعه و هم در کشورهای پیشرفته). وی خاطرنشان میکند بسیاری از کودکان در سراسر جهان در محیط های سمی تربیت می شوند. درحالی که برنامه های فرزندپروری میتوانند مشکلات اجتماعی، عاطفی و رفتاری کودک را کاهش دهند. محیط خانوادگی که فرزندان در آن پرورش مییابند، میتواند تأثیرات طولانی مدت در طیف وسیعی از نتایج رشد، ازجمله رشد مغز آن ها، تنظیم احساسات، همدلی هم چنین سلامت روحی و جسمی را داشته باشد.

- مقالۀ «نقش میانجی انعطاف پذیری در رابطه بین سبک های والدین و مدیریت خشم را درک کنید»[9]؛ (٢٠١٩) توسط بهزاد آذرنیوشان و همکاران نوشته شده است. نتایج نشان داد که سبک والدین معتبر، پیش بینی کنندۀ مثبت، مدیریت خشم و انعطاف پذیری است. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی، پیش بینی کنندۀ منفی است. تاب آوری پیش بینی کنندۀ مثبت مدیریت خشم بود و نقش میانجی بین سبک های تربیتی معتبر و اقتدارگرا و مدیریت خشم را ایفا کرد. با توجه به نتایج، افزایش سبک فرزندپروری مقتدرانه و کاهش سبک فرزندپروری مستبدانه با تقویت مهارت مدیریت خشم در دانش آموزان دبیرستانی همراه است. بنابراین برگزاری کارگاه های آموزشی برای والدین می تواند به آن ها برای تقویت مدیریت خشم در فرزندانشان کمک کند.

- مقاله ای با عنوان «والدین خانواده تحت تأثیر رفتارهای نوجوانان قرار میگیرند» توسط نورهانی و پهارتی[10]؛ (٢٠١٦) نوشته شده است که اذعان داشته اند پنج نوع از والدین: دموکراتیک، اقتدارگرا، طرفدار استبداد، قابل قبول و آسان گیر و والدینی که کودک را نادیده میگیرند بر شخصیت کودک تأثیر میگذارند. بااین حال تربیت خانواده خود بر آموزش، هنجارها، فرهنگ، محیط، اجتماع و اقتصاد تأثیر میگذارد و متعلق به اعضای خانواده است. مطالعۀ نیمه تجربی از طریق پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه عمیق و مداخله به دانش آموزان دبیرستان، همسالان، معلمان مشاوره[11] و والدین / خانواده آن ها به تعداد ١٠٨٠ نفر و از طریق نمونه گیری تصادفی از ١٠٨ نفر انجام شده است که پاسخ دهندگان در چهار مجموعه دبیرستان هستند. نتایج نشان میدهند که اگر خانواده آموزش های صحیحی فراهم کند، نوجوانان دبیرستانی تمایل کمتری به جدال خواهند داشت و بالعکس. نتیجه نهایی این تحقیق به این امر اشاره میکند که عواملی نوجوانان را به مبارزه با نفوذ همسالان تشویق میکند. این وضعیت میتواند توسط خانواده ها و معلمان مشاوره به عنوان یک حمایت مثبت پیش بینی شود. پژوهشگران در طول مصاحبه های مستقل در بازدیدهای خانگی به این نتیجه رسیدند که والدین اهمیت خانواده خوب را درک میکنند. تربیت با دموکراسی بر شخصیت های بالغ تأثیر میگذارد.

- مقاله «برنامه های والدگری پرورش دهنده»[12] (٢٠٠٠) نوشته «باولک» و «ویلسون» نشان داد که به طور گسترده پذیرفته شده است که افزایش در بزهکاری و خشونت در دهۀ اخیر، در تعدادی از مشکلات اجتماعی به هم پیوسته مانند کودک آزاری و غفلت از کودک، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، تعارضات و پرخاشگریهای دوران جوانی و ارتباطات جنسی زودهنگام ریشه دارد که میتواند از ساختار خانواده نشئت بگیرد. تمرکز مجموعه های تقویت خانواده[13] «OJJDP» بر ارائۀ همکاری با تلاش های مداوم در سطح کشور برای تقویت واحد خانواده، با به بحث گذاشتن اثرگذاری برنامه های مداخله خانواده و ارائۀ منابعی برای خانواده ها و جوامع است.

دانشمندان علوم اجتماعی معاصر موافق اند که تداوم رفتار نادرست با کودکان، امروزه در وهله اول، نتیجه بزرگ سالانی است که سطح دانش و آموزش ضعیفی دارند. افرادی که در نقش خود به مثابه پدر و مادر و مراقب، سعی دارند انضباط را تحمیل کنند. و کودکان را در موقعیت خشونت آمیزی که خودشان در زمان کودکی تجربه کرده اند آموزش دهند. ازاین رو آموزگاران حرفه ای، چرخۀ نسلی خشونت را دلیل غفلت والدین از کودک و کودک آزاری میدانند.

پژوهشی نشان داد که اگر الگوی اقتدار منطقی که ترکیبی از کنترل، حمایت عاطفی و عقلانیت را شامل میشود، با الگوی عمل گرایی والدین همراه شود میتواند بهترین و مؤثرترین شیوۀ تربیتی دینی نوجوانان به شمار آید. به استناد داده های این پژوهش بدترین شیوه و الگوی تربیتی شیوۀ رهایی و آزاد گذاری افراطی است که باید همواره از آن اجتناب کرد. بهره مندی از الگوی مؤثر و کارآمد قبل از هر چیز مستلزم تربیت و آگاهیبخشی به والدین برای تقویت الگوی اقتدار منطقی و عمل گرایی در خانواده به منزلۀ متغیر مستقل و اعمال آن بر تربیت دینی نوجوانان است (نوربخش و اویسیفردویی، ٣٠٩: ١٣٩٥). در مقاله ای دیگر ضمن تبیین مفهوم شناسی اسوه و تربیت، به ضرورت، اهمیت، ویژگیها و مصادیق مهم الگو در قرآن پرداخته شده و به اثربخشی آن در تربیت که دانشی کاربردی است، اشاره شده است. ازمنظر قرآن راه و روش رسیدن به سعادت دنیا و آخرت پیروی از الگوی تربیتی توحیدی و شایسته است؛ چون قرآن هدف اصلی خلقت را تربیت انسان میداند و تربیت را محدود به علوم دنیوی نمیداند (حاجی بابایی، ١٧٤: ١٣٩٨).

الگوهای شایسته خود هدایت یافته اند. الگوهای دارای صبر و یقین در هدایت و تربیت اند، بر اساس فطرت الهی تربیت میکنند و هدایت و تربیت در صراط مستقیم است. همۀ اقدامات آن ها سمت وسوی الهی و ربوبی دارد و انسان را به ربوبی شدن میخوانند (همان: ١٨٣-١٨٤).

نتایج پژوهش پولادی و دیگران (١٣٩٧) نشان داد که بین الگوهای تربیت خانوادگی زوجین و صمیمیت زوجین رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد و الگوهای تربیت خانوادگی زوجین پیش بینی کننده مناسبی برای صمیمیت آن ها در زندگی زناشویی است. در پژوهشی دیگر محیط خانواده یکی از مهم ترین و اثرگذارترین محیط ها بر تربیت فرد بیان شد. در این محیط پدر و مادر الگو و سرمشق کودکان هستند. انسان های تربیت شده که از حقیقت روحی و کمال وجودی خویش آگاه شده اند، میتوانند هم بر خود اثر نیکوتری برجای بگذارند و هم دیگران را تربیت کنند. وجود چنین انسان هایی در هر محیط اعم از خانوادگی و اجتماعی، میتواند مایه سعادت بقیۀ افراد آن محیط شده و آن ها را در جهت مثبت تربیت کرده و پرورش دهد (عسکرپور و همکاران، ١٣٩٩: ٥٨- ٥٩). تأثیرات آزار فیزیکی روی کودکان اغلب در رفتار متعاقب آن ها نشان داده میشود. استراوس[14]، (١٩٩١) دریافت که استفاده از تنبیه بدنی احتمالا در دوران نوجوانی به کج رفتاریهایی نظیر بزهکاری منجر و در بزرگ سالی به جرائم خشونت آمیز در داخل و خارج از خانواده منجر میشود. در بررسی تأثیرات آزار و غفلت در رشد بهینه قسمت های مهم مغز در فرزندان کوچک، پری[15] (١٩٩٧) دریافت که کودکانی که مورد آزار و غفلت واقع شده اند ٢٠ تا ٣٠ درصد قسمت های غشایی و کناری مغزی کوچک تری دارند. این مناطق مغز، پاسخ هیجانی[16] و وابستگی[17] را تنظیم میکنند که منجر به بیان همدلی نسبت به دیگران میشود. ازنظر نوابینژاد (١٣٨٠)، جو عاطفی خانواده ضامن سلامت و شکوفایی فرزندان است. والدین باید فضایی آرام، متعادل و حمایت کننده را برای فرزندان خویش مهیا کنند. میلگرام[18] (١٩٩٠) نیز همچون نوابینژاد، وضعیت مناسب خانوادگی، نحوۀ ارتباط والدین با فرزندان، رفتار و نگرش والدین و کمیت و کیفیت علاقه مندی آن ها را در رشد تواناییهای فرزندان مؤثر دانست.

واکاوی پژوهش های انجام شدۀ قبلی نشان داد که هیچ کدام از آن ها، اشارۀ صریحی بر ارائۀ الگوی مفهومی در خصوص تربیت، مبتنی بر دیدگاه امام رضا(ع) نداشته است. بررسی پیشینه های پژوهشی فقدان یک چنین پژوهشی و خلأ آن را برای پژوهشگر برملا کرد؛ لذا پژوهش حاضر گامی در جهت پرکردن این شکاف تحقیقاتی است.

روش تحقیق

پژوهش حاضر به بحث تربیت، الگوی مفهومی تربیت و مطالعۀ انسان اختصاص دارد.

ازآنجاکه در این نوع تحقیق روابط و تعاملات اجتماعی و الگوهای اساسی افکار و رفتار مطرح است، از روش تحقیق کیفی استفاده شده است. روش پژوهش برای پرسش اول، تحلیل محتواست.

تحلیل محتوای کیفی به محققان اجازه میدهد اصالت و حقیقت داده ها را به گونۀ ذهنی، ولی با روش علمی تفسیر کنند. عینیت نتایج به وسیلۀ وجود یک فرایند کدبندی نظام مند تضمین میشود.

تحلیل محتوای کیفی به فراسویی از کلمات یا محتوای عینی متون میرود و تم ها یا الگوهایی را که آشکار یا پنهان هستند، به صورت محتوای آشکار میآزماید (ایمان و نوشادی، ١٣٩٠: ٢١).

زمانی که از تحلیل محتوا نتایج معنی دار و معینی به دست آمد، تحلیلگر می تواند استنباط خود را پیشنهاد دهد و تفسیرها را در مورد سؤالات و اهداف پیش بینیشده یا کشفیات پیش بینینشده، گسترش دهد (باردن[19]، ١٣٧٥: ١٠٩). سبک و سیاق بیان گزاره های قرآنی و پیچیدگیهایی که در فهم شان وجود دارد، درون مایه های آن ها را در زمرۀ معانی ساختاری عمیقی قرار میدهد که در آن گزاره ها نهفته اند (سلیمی، ١٣٩٧: ٨٧). هدف تحلیل محتوای کیفی کشف محتوای پنهان است.

روش پژوهش برای پرسش های بعدی، یعنی اصول و روش های تربیت و به دست آوردن الگوی مفهومی، استنتاجی است. روش جمع آوری داده ها روش بررسی اسناد و مدارک است.

پژوهشگر با توجه به مطالعاتی که در بخش پیشینه و ادبیات نظری داشته نظر و سیر مطالعات خود را به ابعاد مربوط به تربیت، یعنی بعد عقیدتی و عبادی، بعد مهارت های زندگی و بعد اجتماعی معطوف کرده است. در ادامه، کدگذاری و مقوله بندی انجام میشود و واحدهای بررسی بر اساس اشتراکاتی که دارند طبقه بندی میشوند. سپس بر اساس مبانی، اصول استنتاج و روش متناظر با آن مشخص میشود. در مرحلۀ پایانی الگوی مفهومی تربیت ترسیم میشود.

سؤالات تحقیق

پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به پرسش های زیر است:

١- مبانی تربیت در دیدگاه امام رضا(ع) کدام است؟

٢- اصول تربیت در دیدگاه امام رضا(ع) کدام اند؟

٣- روش های تربیتی در دیدگاه امام رضا(ع)کدام اند؟

٤- الگوی مفهومی تربیت مبتنی بر دیدگاه امام رضا(ع) در قالب چه مؤلفه هایی تبیین پذیر است؟

یافته های پژوهش

مبنای اول: ایمان راستین به خداوند

در روایات و سیرۀ عملی امام رضا(ع) چیستی و چرایی زندگی آن گونه رخ مینمایاند که زندگی معنادار انسانی فراتر از جلوه های ظاهری و سطحی زندگی معمولی و در حد رفع نیازهای اولیه مانند خوردن و آشامیدن است. انسان موجودی دارای تفکر، تعقل و انتخاب آگاهانه است و میتواند تا بینهایت کمال پذیر باشد. چیستی و چرایی زندگی در سیره امام رضا(ع) در راستای هدف خلقت و آفرینش انسان بوده است که برای رسیدن به هدف نهایی زندگی که همان تقرب به خداوند است و سعادت دنیا و آخرت را شامل میشود، زمینه های شناختی و رفتاری لازم است.

امام رضا(ع) دربارۀ ایمان فرموده است: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و یقین بالاتر از تقواست و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است[20] (کلینی، ١٣٧٥، ج ٤: ١٦٥). در همین باره امام رضا(ع) دربارۀ مرز ایمان و اسلام فرموده اند: به درستی که اسلام غیر ایمان است و هر مؤمنی مسلمان است درحالی که هر مسلمانی مؤمن نیست[21] (زاهری، ١٦٤: ١٣٨٧). «ایمان به خدا موجب می شود نگرش انسان به همۀ هستی، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام و وحدت رویه و آرامش عمل کند» (خوانین زاده و همکاران، ١٣٩٥: ٩). «این چنین عقیدۀ توحیدی، انسان را از پرستش هر چیز و هدف قرار دادن هر پدیده، جز خدای بزرگ، بازمی دارد و ریشۀ مال پرستی و زیبادوستی را در درون میخشکاند» (حکیمی، ١٣٨٨ الف، ج ١: ٢٢).

مبنای دوم: توکل

از امام رضا(ع) پرسیدند: حد و اندازۀ توکل چیست ؟ فرمود: به جز خدا از هیچ کس نترسیدن[22] (ابن بابویه، ٢٤٠: ١٣٧٦). توکل یکی از ارکان ایمان و نخستین رکن آن است. توکل اعتماد قلبی به خداوند است. فرد متوکل با علم به اینکه اراده و اذن خداوند در هر امری دخیل است ترسی از غیرخدا ندارد. وقتی انسان بداند که مخلوق نه ضرری میرساند و نه سودی میبخشد فقط بر خدای تعالی اعتماد کرده و کارش را به او واگذار میکند[23] (ابن بابویه، ١٣٧٧، ج ١: ٢٦١). انسان در همۀ مراحل زندگی با درایت عقل و اندیشه، برای انجام امور زندگی و راه یابی به سعادت در تلاش است و در هر حالتی به آفریدگار امیدوار است و بر او اعتماد دارد. اعتماد به آفریدگار و توکل بر او درجاتی دارد که به علت اطالۀ کلام در این مقوله نمیگنجد. اعتماد به خدا در همۀ لحظات زندگی و به ویژه در لحظات دشوار زندگی توشه ای برای آرامش و غلبه بر اضطراب های زندگی است.

مبنای سوم: عبودیت

عبودیت به معنای «بندگی کردن» و تسلیم مطلق در برابر ذات پاک معبودی است که کمال مطلق است و انسان خود را مالک آن میداند. چنین اعمالی داعیه ای برای سوق به کمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگی و گناه است؛ ولی پرستش به معنای عبادت است. بدین معنا که به افعال خارجی و مناسک عبادی، مانند نماز و روزه و خدمت به خلق پرستش گفته میشود؛ اما بندگی و عبودیت، صفت درونی انسان است که زمینه انجام عبادات بیرونی را فراهم میآورد. البته عبادت هم متقابلا در تحکیم صفت عبودیت و بندگی تأثیرگذار است.

امام رضا(ع) نماز شب و نماز شفع و وتر و نافلۀ صبح را هیچ وقت حتی در مسافرت ترک نمیکرد (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٤٩: ٩٤) و شب ها کم میخوابید و بیشتر شب ها تا سحر برای عبادت بیدار میماند (همان: ٩١). امام (ع) تنها به عبادت بسنده ننموده و در حدیثی آمده است که امام رضا(ع) گفت : عبادت به بسیاری روزه و نماز نیست و همانا عبادت، اندیشه زیاد نمودن در امر خداست[24] (ابن شعبه الحرانی، ١٣٧٦: ٤٦٦). همچنین عبادت هدف نهایی در زندگی امام رضا(ع) نبود. از امام رضا (ع)، بهترین بندگان، سؤال شد. حضرت فرمود: «آنان که هرگاه نیکی کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند، و هرگاه عطا شوند شکرگزارند، و هرگاه بلا بینند صبر کنند، و هرگاه خشم کنند درگذرند»[25]. امام رشد و تعالی انسان ها را در انجام تمام دستورات خداوند میدانست. پس میتوان نتیجه گرفت که عبادت واقعی همۀ افعال انسان را در برمی گیرد و هرگز نمیتوان این معنا را به اعمالی چون روزه و نماز و حج محدود کرد.

مبنای چهارم : آراستگی

یکی از شاخصه های رفتاری حضرت رضا(ع) در برنامۀ زندگی آراستگی بود. حضرت در سیرۀ نظری و عملی خود الگوی انضباط و آراستگی بودند. ازجمله ظاهر ایشان همیشه آراسته بود

و لباس مناسب و پاکیزه میپوشیدند و خود را معطر مینمودند. حضرت رضا(ع) میفرمودند:

«لباس مظهر خارجی انسان است. نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. حرمت مؤمن ایجاب میکند که انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد» (قرشی، ٥٩: ١٣٨٢). امام برنامۀ بهداشتی خود را این گونه تنظیم کرده بود. روز سه شنبه، کوتاه کردن ناخن ها؛ روز چهارشنبه استحمام؛ روز پنجشنبه حجامت و روز جمعه خوشبو کردن خود با بهترین عطرها». حضرت به کرات مردم را به آراستگی و استفاده از عطر یادآوری مینمود و میفرمودند: «اگر کسی نمیتواند هرروز عطر بزند، دست کم روز جمعه، هفته ای یک بار، عطر بزند» (ابن بابویه، ١٤٠٤، ج ٢: ٢٥٢). همچنین حضرت رضا(ع) در موارد متعدد زنان و مردان را به آراستگی در منزل توصیه نموده اند. برای نمونه حضرت میفرمایند: «آراستگی در تعالیم اسلامی و سیرۀ پیشوایان ما بسیار مورد توجه واقع شده است» (ابن شعبه الحرانی، ٤٢٢: ١٣٧٦). و باز در همین منبع آمده است که حضرت میفرمایند: «خداوند بزرگ، زیبایی و آراستگی را دوست دارد و فقر و فقر نمایی را دشمن دارد»(ابن شعبه الحرانی، ٤٢٢: ١٣٧٦).

مبنای پنجم : نشاط و شادی در سایۀ تفریحات سالم

حضرت رضا(ع) میفرمایند: «بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی میشود» (ابن بابویه، ٤٧: ١٣٧٣). تفریح و سرگرمیهای لذت بخش، آدمی را در ادارۀ زندگی یاری میکند و با کمک آن در امور دنیای خویش موفق تر خواهد بود. چنان که به سبزه زار رفتن و استفاده از هوای آزاد و سالم از علاقه مندیهای آن بزرگوار بود.

آن حضرت در اهمیت شادابی میفرمایند: «بعد از انجام واجبات کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٨: ٣٧٤). این روایت نشان میدهد که افراد باید برای شاداب کردن یکدیگر سهیم شوند و این امر موجب خشنودی خدای متعال است. سرمایۀ عمر در اختیار هر فردی قرار میگیرد تا فرد بتواند از آن بهترین بهره را برای ساختن دنیا و آخرت خود ببرد. امام رضا(ع) در برنامه ریزی اوقات شبانه روز، وقتی را برای تفریحات در نظر گرفته و میفرمودند: «إجتهدوا أن یکون زمانکم أربع ساعات: ساعۀ منه لمناجاة الله و ساعۀ لأمر المعاش و ساعۀ لمعاشرة الإخوان و الثقات و الذین یعرفون عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن و ساعۀ تخلون فیها للذاتکم و بهذه الساعۀ تقدرون علی الثلاث» بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا؛ زمانی برای تأمین معاش؛ زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما میشناسانند و در دل شما را دوست دارند؛ و ساعتی را برای کسب لذت های حلال. با بخش چهارم توانایی و نیروی انجام وظایف سه بخش دیگر را تأمین کنید. (منسوب به امام رضا(ع)، ١٤٠٦: ٣٣٧). دراین باره اعتدال را در نظر میگیرند و میفرمایند: «خود را با کار مداوم خسته نکنید و برای خود تفریح و تنوع قرار دهید، ولی از کاری که در آن اسراف باشد یا شما را در اجتماع سبک کند، پرهیز کنید» ((منسوب به امام رضا(ع)، 1406: 349).

همۀ این روایات، نشانگر اهمیت حضرت به شادابی افراد و تفریحات سالم است. اگرچه امروزه در بعضی از جوامع، از تفریحات ناسالم مانند خوردن شراب استفاده میکنند، اما حضرت رضا(ع) به شدت انسان ها را از خوردن شراب منع کرده و آن را منشأ فساد دانسته است که باعث اضمحلال و نابودی خانواده میشود. حضرت در این خصوص میفرمایند: «خداوند شراب را حرام کرد برای آنکه منشأ فساد اجتماعی است و عقل را از درک حقایق بازمیدارد. حیا را از روی شراب خوار میبرد و در مواجهۀ با آدم شرم نمیکند». و در حدیثی دیگر فرمودند: «از تزویج دختر خود با شارب الخمر اجتناب کن که اگر به او زن دهی چنان است که دلال زناشده باشی» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٩: ١٤٢). زیرا براثر قانون توارث ویژگیهای اخلاقی و روانی پدر و مادر در سرشت کودک مؤثر است.

مبنای ششم: تغذیه صحیح

آرمان های مبتنی بر یک زندگی سعادتمندانه و حیات پاک بر مدار سلامتی میچرخد. افراد در فلسفۀ زندگی خود به دنبال آرامش و دوری از هرگونه رنج هستند. اگرچه کاملا در قدرت انسان نیست که بر حوادث روزگار فرمان براند؛ اما یکی از عناصر زندگی سعادتمند، سلامتی است که تا حد زیادی به تغذیۀ فرد وابسته است. در کتاب طب الرضا دستورهایی از امام رضا (ع) بیان شده است که در اهمیت تغذیه در سلامتی انسان است.

امام رضا(ع) فرموده اند: هرکس غذای افزون از اندازه بخورد، این غذا او را سودی نمیرساند و هرکس به اندازه (نه بیشتر و نه کمتر) بردارد، این غذا او را تغذیه میکند و سود میرساند. آب نیز چنین است. روش پسندیده برای تو آن است که از هریک از انواع غذا در فصل ویژۀ آن بهره بگیری. درحالی که هنوز مقداری میل داری، از غذا دست بکش؛ چراکه این کار، به خواست خداوند، برای بدن سلامت آورتر، برای عقل ذکاوت بخش تر، و برای خود انسان مایه سبکی افزون تر است. (علی بن موسی الرضا(ع)، ١٤: ١٣٨٨).

حضرت رضا(ع) با تأکید بر کم خوری و پرهیز از پرخوری میفرمایند: «اگر مردم کم غذا میخوردند، بدن هایشان قوی میشد. بدن همانند زمین پاک آمادۀ کشت است. اگر در ساختن و آبیاری آن مراقبت شود، به طوریکه آب از مقدار زیادتر به آن نرسد تا غرق شود و کم تر آب به آن برسد تا با تشنگی ناقص شود، آیا میدانی آن ادامه مییابد و شادابی آن بیش تر شود و محصول تمیزتر به عمل میآید و اگر از آن غفلت شود، خراب و گیاهان هرزه در آن میروید و جسد همین طور است. چاره اندیشی در غذاها و نوشیدنیها، بدن را به اصلاح و تندرستی میکشاند و عافیت در آن ریشه میگیرد. نگاه کن چه چیزهایی با تو و معده ات موافق است و بدنت را نیرومند میگرداند و چه خوراکها یا نوشیدنی آن مفید به حال اوست، پس همان را برای خودت به عنوان غذا انتخاب کن» (علی بن موسی الرضا، ٢٧: ١٣٨٨).

حضرت رضا (ع) در طب الرضا به زمینه های مختلف علم پزشکی توجه دارد و میفرمایند: اختلال که به هم خوردگی نظم است، نمیگذارد اعصاب وظیفۀ خود را طبیعی و کامل انجام دهد.

افکاری که از مغز آلوده و اعصاب غیرمنظم پدید میآید، آلوده و غیرمنظم است (علی بن موسی الرضا، ١٣٨١: ٢٠١). بدان که بدن آدمی زاده به منزلۀ زمین پاکیزه ای است. اگر خواستی به عمارت و آبیاری اش بپردازی، اعتدال را رعایت کردی، نه آن قدر آب دادی که غرق شود و تبدیل به یک باتلاق و یکپارچه لجن گردد و نه آن اندازه دریغ کردی که تشنه و خشک بماند، این چنین زمینی همیشه آباد و معمور خواهد بود. حاصلش فراوان و بهره اش پاکیزه است ولی اگر دربارۀ آن غفلت شود، تباه میگردد و دیگر سبزه ای در آن نخواهد رویید (علی بن موسی الرضا، ٩٥: ١٣٨٥).

مبنای هفتم: گشاده رویی

مهم ترین اصلی که حضرت رضا(ع) در باب اخلاقی، در زمینه رفتار با خانواده و افراد جامعه به آن پایبند بودند، حسن خلق و گشاده رویی است. ایشان در خانواده و جامعه از این اصل بهره میگیرد و در روایات آنان را به خلق نیکو و گشاده رویی دعوت مینماید. حضرت دراین باره فرموده اند: «در ترازوی عمل چیزی سنگین تر از خلق نیکو نیست» ( ابن بابویه، ١٤٠٤، ج ٢: ٣٧).

همچنان حضرت رضا(ع) به نقل از حضرت رسول (ص) فرمودند: «خدا دین اسلام را خالص از برای خود گردانید و صلاحیت ندارد برای این دین، مگر سخاوت و حسن خلق، پس دین خود را به این دو زینت دهید». به آن جناب عرض کردند که: ایمان کدام یک از مؤمنین افضل است؟ فرمودند: «هرکدام خوش خلق ترین شماست» و نیز فرمودند: «بداخلاقی عمل را تباه میکند، چنان که سرکه عسل را تباه میکند» (همان). بسیاری از مشکلات و حتی قتل ها، به دنبال بداخلاقیها به وجود آمده است و تبعات آن به جامعه رسیده است. ازاین رو، تربیت اخلاقی اهمیت مییابد. درواقع برای هرگونه تربیت اخلاقی فرزند، ابتدا والدین باید در خانواده گشاده رو و بااخلاق باشند. تربیت اخلاقی بر اساس منابع الهی حکم میکند که انسان ها برای بهتر شدن زندگی به فضیلت های اساسی اخلاقی رو آورند و گشاده رو باشند.

مبنای هشتم: تاب آوری و سعه صدر

اولین ویژگی امام که نشانگر تاب آوری امام است؛ برقراری روابط همراه با رئوفت با اعضای خانواده است. امام رضا(ع) در حدیثی میفرماید: لا یستکمل عبد حقیقۀ الإیمان حتی تکون یه خصال ثلاث التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشۀ و الصبر علی الرزایا؛ هیچ بنده ای حقیقت ایمانش را کامل نمیکند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسی، تدبر نیکو در زندگی و شکیبایی در مصیبت ها و بلاها (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٥: ٣٣٩).

دومین شاخصۀ تاب آوری امام حضور مؤثر و برخورد آگاهانه در اجتماع به ویژه در مناظره با مخالفان است. امام در مناظرات با مخالفان، با رفتاری حکیمانه همراه با سعه صدر، با تسلط بالایی که بر علوم مختلف داشتند، با گفت وگو و پرسش و پاسخ مسائل را پاسخ میدادند و ابهام زدایی مینمودند. در مناظره امام با جاثلیق[26]، وی به مأمون رو کرد و گفت: «چگونه با کسی مناظره کنم که از کتابی دلیل میآورد که من منکر آن هستم و از پیامبری سخن میگوید که من به او ایمان ندارم» (ابن بابویه، ١٤٠٤، ج ١: ٣٣٢). امام با سعه صدر و روی گشاده گفتند: اگر به انجیل خودت استدلال کنم، اقرار میکنی؟ در جواب جاثلیق گفت: مگر میتوانم انجیل را نپذیرم ؟ به خدا قسم اقرار میکنم؛ اگرچه برخلاف میلم باشد (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢: ٢٩٣). سپس امام (ع) با تسلطی که بر انجیل داشتند، حقایق را بر جاثلیق اثبات نمودند. تاب آوری در زندگی میتواند پیش بینی کنندۀ معنادار زندگی فرد شود و کیفیت زندگی را ارتقا دهد.

مبنای نهم: مواسات

یکی از شاخصه های رفتاری امام رضا(ع) در مقام پیشوا و راهنما، مواسات و مددرسانی به نیازمندان و محرومان بوده است. این شاخصه باهدف مشارکت آنان در بهره گیری از مواهب زندگی و یاری رساندن در امور زندگی است. مفهوم مواسات به عنوان یک فضیلت اخلاقی در آیاتی از قرآن ازجمله سورۀ ماعون آمده است. یکی از موارد مواسات کمک مالی به یکدیگر است. برای مثال در سوره ماعون آمده است : آیا دیدی آن کس را که روز جزا را انکار میکرد؟ این همان شخص (بیرحم) است که یتیم را (از در خود) به قهر میراند و (کسی را) بر اطعام فقیر ترغیب نمیکرد. پس وای بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند. همانان که (اگر طاعتی کنند به) ریا و خودنمایی کنند و زکات و احسان را (از فقیران و هر خیر کوچک، حتی قرض را هم از محتاجان) منع کنند.[27] جلوه هایی از مواسات در سیره قولی و عملی امام رضا (ع) نیز نمایان بود.

زمانی که حضرت در خراسان بودند، در روز عرفه ای، تمام اموال خود را به فقرا انفاق نمودند. «فضل بن سهل» به ایشان اعتراض کرد و عرضه داشت : «این خسارت و زیان است.

حضرت در جواب فرمودند: بلکه مفید و سودآور است. هرگز خسارت نشمار آنچه را که به عنوان اجر (الهی) و یا کرم و بخشش داده ای.»[28] (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٤٩ : ١٠٠). همچنین در توجه به آموزش مددرسانی در خانواده فرموده اند: «کودک را امر کن تا با دست خود صدقه بدهد؛ اگرچه کم باشد، هر چیزی که برای رضای خداوند داده شود، اگرچه کم هم باشد، در نزد خداوند بزرگ است»[29] (کلینی رازی، ١٤٠٧، ج ٤: ٤). امام رضا(ع) به عنوان راهبر و پیشوا همواره به دشوارهای زندگی دیگران توجه داشت و مواسات را به منزلۀ یکی از بایسته های اخلاقی رعایت مینمودند. درواقع تمام انبیای الهی مردم را به مواسات و غم خواری و همدلی مؤمنانه دعوت نموده اند. زیرا مواسات باعث از بین رفتن شکاف طبقاتی و ریشه کن شدن فقر و محرومیت میشود. اساس فلسفۀ زندگی بر این قرارگرفته است که مردم به یاری یکدیگر بشتابند و این گونه خود را به خداوند نزدیک کنند.

مبنای دهم: دوستی با مردم

حضرت رضا(ع) فرموده اند: «پس از ایمان به خداوند، نخستین عملی که عقل آدمی انسان را به آن ارشاد می کند، محبت و دوستی با مردم و احسان و نیکی با نیکوکاران و بدکاران است».

همچنین فرموده اند: «با عموم مردم با گشاده رویی برخورد کنید» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧١: ١٦٧).

حضرت فرزند خود، امام جواد(ع)، را نیز فردی اخلاقی و به لحاظ روابط اجتماعی شایسته تربیت کرد؛ برای مثال زمانی که حضرت در مرو بود، نامه ای به فرزندش امام جواد (ع) نوشت که مضمون آن این گونه بود:

ای ابوجعفر! شنیده ام هنگامی که سوار مرکبت میشوی، غلامان تو را از درب کوچک بیرون میبرند. این از بخل آن هاست؛ زیرا نمیخواهند خیر تو به کسی برسد و تو انفاق کنی. به حق که من بر گردن تو دارم، از تو میخواهم که رفت وآمدت، فقط از درب بزرگ باشد. هنگامی که بیرون میروی، زر و سیم با خود داشته باش و هرکس از تو چیزی خواست، باید به او بدهی. من میخواهم به این وسیله، خدا تو را بزرگ کند و توفیق دهد. انفاق کن و نترس از اینکه روزیات کم شود یا تهیدست شوی (کلینی رازی، ١٤٠٧ق، ج ٤: ٤٣). انسان به وسیله دوستی و محبت با دیگران توفیق مییابد از خرد و دانش آن ها بهره مند گردد. علاوه بر آن دوستی با مردم باعث انبساط روحی و احساس شادکامی میگردد؛ زیرا انسان در طبیعت خود موجودی اجتماعی است.

دوستی با مردم به عنوان یک اصل اساسی در کنار دوستی با خداوند و دوستی با طبیعت و حیوانات و گیاهان، مایه سعادتمندی انسان است.

اصول تربیت

اصل ماهیتی هنجاری و ارزشی دارد. نظر به این که اصل، قاعده و معیار عمل و ناظر بر عمل است، نمیتواند رویکردی توصیفی نسبت به واقعیات تحت عنوان خود داشته باشد، بلکه برخلاف مبنا و هدف که جنبه توصیفی از واقعیات دارد، درصدد ارائۀواقعیتی مطابق مدلول خود و هنجاری متناسب با خاستگاه خود است. به طور کلی، اصول تربیت متضمن ارزش گذاری متناسب با مبنای پذیرفته شده در تربیت و اهداف موردنظر آن است. اصل راهنمایی نظری برای گزینش روش های خاص متناسب با اهداف و مبانی است. اگرچه اصول به دست آمده در این پژوهش از دید پژوهشگر مشهود است و ممکن است اصول دیگری وجود داشته باشد که پژوهشگر به علت جلوگیری از اطاله کلام ؛ به آن نپرداخته است. پس از بیان هر اصل، روش متناظر با آن استنتاج شده است.

اصل اول: خدامحوری

هدف: انسان باید یقین داشته باشد که همۀ امور هستی به دست خداوند است.

این اصل تربیتی از مبنای «ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است» استنباط شده است. این اصل در تصریح روایات و رفتار عملی امام رضا(ع) در زندگی، نقطه کانونی اصول دیگر است. در پس معنای زندگی عبادت نهفته است و آن هدف واسطی است که به هدف اصلی دیگری در همین راستا یعنی، عبودیت میرسد. امام رضا(ع) میفرمایند: جف القلم بحقیقۀ الکتاب من الله بالسعادة لمن آمن و اتقی، و الشقاوة من الله تبارک و تعالی لمن کذب و عصی «قلم تقدیر خداوندی بر خوشبختی کسی که ایمان آورد و تقوا داشته باشد و بر بدبختی کسی که ایمان نیاورد و نافرمانی

ورزد، رقم خورده است» (حمیری، ١٤١٣: ٣٥٥). در حدیث دیگری از امام رضا(ع)آمده است:

الإیمان أربعۀ أرکان: التوکل علی الله عز و جل، و الرضا بقضائه، و التسلیم لأمر الله، و التفویض إلی الله؛ «ایمان چهار رکن است: توکل کردن بر خداوند عز و جل، راضی بودن به قضای او، تسلیم در برابر فرمان خدا و واگذاری کارها به خدا» (حمیری، ١٤١٣: ٣٥٤).

فردی که به خدا ایمان دارد و عبد اوست، با علم به دخیل بودن اراده و اذن خدا در هر امری، بر خداوند توکل میکند و به او اعتماد دارد. همچنین بر قدرت کامل خرد آدمی برای حل مشکلات و بهبود زندگی صحه نمیگذارد؛ زیرا میداند اراده و خواست خداوند بر وقوع هر امری مقدم است. چنین فردی در هر کاری رضایت خداوند را در نظر دارد و حدود الهی را رعایت میکند. ایمان به خدا محور ارزش گذاری اندیشه ها و عملکرد فرد در زندگی و زیربنای عمل صالح است و پس ازآن حفظ حدود الهی و عمل به آن اهمیت مییابد. یکی از موانع ایمان شخصیت زدگی و تقلید کورکورانه است. خرافه پرستی و جهل و نادانی نیز آفتی است که انسان را از این موانع و شناسایی آن بازمیدارد. الگوی تربیتی دارای علم به اصل حدود الهی و تأثیرات آن در زندگی است. بر اساس آموزه های دینی، کسانی که ایمان بیشتری دارند، بر اساس حدود الهی عمل میکنند و در عرصۀ تلاش برای کسب فضیلت های اخلاقی و محو رذیلت های اخلاقی، باانگیزه تر و جدیتر هستند. در جوامعی که این حدود رعایت نشود و بر اساس سلیقۀ شخصی افراد عمل شود، مفاسد اخلاقی فراوان است؛ چون غرایز انسانی در آنجا رهاست و انسان ها تسلیم خواسته های نفسانی خود میشوند. به تعبیر قرآن در این سرزمین ها مردم هوای نفس شان را معبود خود میدانند و به دستورهای آن عمل میکنند و حدود الهی را رعایت نمیکنند.

تحقیقات نشان داده است که رعایت حدود الهی و خدامحوری نقش مؤثری در پیشگیری از بزهکاری و جنایت ایفا میکند. گرازمیک و دیگران دراین باره بیان داشته اند که «به نظر جامعه شناسان دست کم برخی از ابعاد دین میتواند دارای نقشی بازدارنده، حداقل در خصوص برخی از انواع رفتارهای غیرقانونی داشته باشد. آنان همچنین معتقدند که دین نیز این نقش بازدارندگی را دست کم در برخی اوضاع واحوال ایفا خواهد کرد» (ایوانزتی، ١٣٨٠: ١٤٣).

اصل دوم: ارتقا روحیه و انگیزه

هدف: انسان با کسب لذت های حلال قادر است توانایی و نیروی انجام وظایف خود را در زندگی تأمین کند.

این اصل تربیتی منتج از مبنای «بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید» استنتاج شده است. در زندگی عواملی هستند که باعث ارتقا روحیه، نشاط و تجدیدقوا می شوند. این عوامل در سیرۀ امام رضا(ع) نیز مشهود بوده است، ازجمله داشتن تفریحات سالم. انتخاب تفریحات سالم متأثر از سبک زندگی است و می توان گفت در بیشتر موارد جامعه بر اساس آن رفتار می کند. اغلب در سبک زندگی مادی گرایانه از عوامل نشاط آور معنوی غفلت می شود.

درصورتی که عوامل معنوی تأثیر ماندگارتر و بیشتری بر نشاط و سرزندگی انسان دارند. برای مثال عشق و ایثار، کمک به همنوعان، گام برداشتن در راه رضایت خداوند، کمک به حیوانات، کمک به حفظ طبیعت و موارد بسیاری که سبب شادابی و سرزندگی در انسان می شود. تفریحات سالم می توانند موجب کاهش استرس شوند و فراغت بال را به انسان هدیه دهند. اگر تفریحات ناسالم از شیوه های انحراف گونه باشند، اثرات مخربی را برای فرد و حتی جامعه همراه دارد و آرامش وی را سلب می کند. از تفریحات ناسالم می توان به استفاده از نوشیدنی های الکلی، مصرف مواد مخدر و قرص های روان گردان، جشن های گروهی با افراد نامحرم و قمار اشاره کرد. برای ارتقا روحیه و انگیزه در خانواده بهتر است تفریحات سالم باشد و از راه مشروع برآورده شود. همان گونه که امام رضا(ع) می فرمایند: «از لذایذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید و تمایلات خود را از راه های مشروع برآورده سازید. مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار تندروی و اسراف نگردید و به وسیلۀ این سرگرمی های لذت بخش بر روند بهتر امور دنیوی یاری جویید» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٥: ٣٣٦).

اصل سوم: توجه به سلامتی جسم و روح

هدف: انسان برای داشتن زندگی سالم و شکوفا باید تغذیه صحیح داشته باشد.

این اصل تربیتی از مبنای «هر کس غذای افزون از اندازه بخورد، این غذا او را سودی نمیرساند و هر کس به اندازه (نه بیشتر و نه کمتر) بردارد، این غذا او را تغذیه میکند و سود میرساند...» استنباط گردیده است. نگرش حضرت رضا(ع) در مورد سلامتی انسان، نشانگر این مسئله است که تغذیۀ صحیح در سلامتی جسم و روح مؤثر است. حضرت رضا(ع) فرموده اند:

«پس به درستی که صلاح بدن و پایداری آن به خوردنی و نوشیدنی است و فسادش نیز به آن هاست. پس اگر آن را نیکو تغذیه کنی، بدن سالم میشود و اگر بد تغذیه کنی، بدن بیمار میگردد». بدن از موادی تغذیه میکند که از آن ها درست شده باشد. هرکدام از این مواد اگر در ترکیبات بدن به قدر کافی داخل نشود، بدن به کمبود آن ماده دچار شده و مقاومت خود را در برابر امراض از دست میدهد (رضایی اصفهانی، ٧٧: ١٣٩١). امام رضا(ع) همچنین در بیانی حکیمانه میفرمایند: اذا جعت فکل واذا عطشت فاشرب و اذا هاج بک البول فبل، و لا تجامع إلا من حاجۀ، وإذا نعست فنم؛ فإن ذلک مصحۀ للبدن. چون گرسنه شدی بخور، چون تشنه شدی بنوش، چون ادرار بر تو فشار آورد، ادرار کن، جز از سر نیاز نزدیکی مکن و چون احساس خواب آلودگی کردی، بخواب که این ها مایۀ تندرستی بدن اند (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٦٢: ٢٦٠).

با یک تغذیۀ صحیح میتوان سلامتی تن را تا حد زیادی تأمین کرد. علاوه بر آن، سلامتی تن ارتباط تنگاتنگی با سلامتی روان دارد. عقل سالم در بدن سالم است. سلامتی جسم و روح عنصر اساسی شکوفایی استعدادهای ذاتی انسان برای رسیدن به رشد و کمال حقیقی است. امروزه سبک زندگی در زمینۀ تغذیه تغییر یافته و بیماریهای بسیاری به دلیل تغذیۀ ناسالم ایجاد شده است. گرایش به غذاهای آماده، عادات بدغذایی و برهم خوردن زمان وعده های غذایی، مصرف بیرویه گوشت قرمز و برنج و مصرف بیش ازحد تنقلات در خانوادۀ امروزی موجب به خطر افتادن سلامت جسم و روح گردیده است. علاوه بر آن پرخوری، استرس و کم تحرکی در جامعۀ ماشینی امروز زمینه ساز چاقی و بیماریهای گوناگونی چون بیماریهای قلب و عروق شده است و ضرورت توجه به سلامتی جسم و روح را دوچندان کرده است. نانری و همکاران در تحقیقی در ژاپن نشان دادند که وعده های غذایی سالم ژاپنی که ویژگی آن مصرف میوه و سبزی فراوان و همچنین قارچ و محصولات سویا است با کاهش بروز نشانه های افسردگی مرتبط است (نانری و همکاران، ٢٠١٠: ٨٣٢).

اصل چهارم: اخلاق مداری

هدف: روابط افراد با یکدیگر باید اخلاق مدار باشد.

این اصل بر مبنای «در ترازوی عمل چیزی سنگین تر از خلق نیکو نیست» است. امام رضا(ع) متصف به صفات انسانی و اخلاقی بوده و مردم را به داشتن اخلاق نیکو دعوت میکند. اهمیت این مطلب تا بدان جاست که حضرت به نقل از رسول خدا(ص) به کسانی که حسن اخلاق را محور و سرلوحۀ رفتار و گفتار خود قرار می دهند، چنین مژده می دهند: أقربکم منی مجلسا یوم القیامۀ أحسنکم خلقا و خیرکم لأهله؛ «در قیامت کسی به من نزدیک تر است که در دنیا خوش اخلاق تر باشد و با خانوادۀ خودش نیکوکارتر» (ابن بابویه، ١٣٧٨، ج ٢: ٣٨). باید خاطرنشان کرد که معرفت لزوما به اخلاق منتهی نمیشود. یعنی ممکن است فردی از قوانین اخلاقی آگاهی لازم را داشته باشد، اما در عمل انسان اخلاق مداری نباشد. اخلاق انسانی تنها به رفتار پسندیده با دیگران ختم نمیشود؛ بلکه درک صحیح از مشکلات و نیازهای اساسی اطرافیان و کمک به بهبود آن نیز نمودی از اخلاق مداری است. علاوه بر آن پرورش فضایل اخلاقی محدود به بعد فردی نمیشود؛ بلکه وجوه اجتماعی را نیز دربر میگیرد. الگوهای تربیتی برای تربیت اخلاقی، خود باید در این زمینه رشدیافته باشند تا بتوانند تأثیرگذار باشند.

خداوند متعال انسان را به گونه ای آفرید که وقتی نیازها و مصالح یکدیگر را تأمین میکنند، رفته رفته رابطۀ عاطفی میانشان پدید میآید و رشد میکنند. این عاطفه میتواند نقش مهمی در تأمین مصلحت کل خانواده ایفا کند (مصباح یزدی، ١٣٩٠: ٣٢٤).

اصل پنجم: تعامل مؤثر با جامعه

هدف: انسان باید در زندگی خود با مردم مدارا کند.

آن گونه که امام رضا(ع) اشاره داشتند: التودد إلی الناس نصف العقل؛ مهربانی با مردم نیمی از خرد است (ابن شعبه الحرانی، ١٣٧٦: ٤٤٣). این اصل نیز از همین سخن حضرت در حوزۀ ارتباط با اجتماع استنباط شده است. در تصریح این سخن امام رضا(ع) به نقل از پدرانش فرمودند: رأس العقل بعد الإیمان بالله التودد إلی الناس، واصطناع الخیر إلی کل برٍّ وفاجر: سرآمد خرد، پس از ایمان به خدا، مهرورزی با مردم و نیکی کردن به هر شخص خوب و بدی است (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٤: ٤٠٩).

«جامعه شناسان جامعه پذیری را فرایندی دانسته اند که فرد را برای زندگی گروهی آماده میکند و نقش اساسی در شکل گیری شخصیت، نگرش و رفتار فرد دارد» (دسترنج، ١٣٩٢: ٨٢). بسیاری از نیازهای فرد و خانواده در تعامل مؤثر با جامعه تأمین میشود و بخشی از برنامۀ تربیت فرد، به نوع تعاملات او با انسان های دیگر ربط پیدا میکند. اما امروزه با کم رنگ شدن این تعامل در برخی از خانواده ها شاهد اثرات سوء آن ازجمله فردگرایی در مقابل جمع گرایی، تنهایی و عوارض آن ازجمله اضطراب هستیم. تعامل مؤثر با جامعه به جامعه پذیری فرد منجر میشود.

روش های تربیت

روش شناخت زندگی سعادتمندانه و هدفمند

لازمۀ هرگونه تحول مثبت در انسان، در مرحلۀ نخست آگاهی و معرفت نسبت به آن و سپس عمل به آن است. بسیاری از معضلاتی که انسان ها با آن روبه رو میشوند، ناشی از جهل و ناآگاهی است. در واقع دانایی در زندگی نقش اساسی دارد. در زندگی قبل از هر چیز، انسان باید زندگی سعادتمندانه و هدفمند را بشناسد و سپس مسیر زندگی خود را بر اساس آن مشخص کند.

امام رضا (ع) قبل از هر چیز شناخت را مهم دانستند و فرمودند: أول عبادة الله معرفته، وأصل معرفۀ الله توحیده؛ آغاز پرستش خدا، شناخت اوست و ریشۀ شناخت او، یگانه دانستن اوست (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٥٧: ٤٣).

در بیان اهمیت شناخت هدف در زندگی میتوان گفت که «فلسفه و هدف زندگی» از مسائل مهم انسان شناسی به شمار میرود و یکی از اساسیترین موضوعات زندگی سعادتمندانه است.

علامه جعفری در این زمینه بیان میکند که بینواترین انسان کسی است که «من انسانی» او فریاد بزند و از فلسفه و هدف حیاتش بپرسد و آن انسان همان حیات طبیعی و شئون آن را به عنوان هدف نشان بدهد. مقدار دانش ما حتی دربارۀ حیات طبیعی بسیار ناچیز است و ما جز ظاهر و صورتی از آن چیزی نمی دانیم چه رسد به حیات حقیقی. شاید نقص دانش ما نسبت به زندگی معمولی، معلول اختلاط بازیگری و تماشاگری ماست که معرفت ما را دربارۀ حیات معمولی، متزلزل و بیپایه میگذارد (جعفری، ١٣٨٦: ٨٥). در تصریح این سخن آیه ای از قرآن میآوریم: یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الآخرة هم غافلون[30] «(اکثر) آنان به امور ظاهری از زندگی دنیا آگاه اند و از عالم آخرت به کلی بیخبرند. درواقع این افراد شناخت اندکی درباره زندگی دارند و هدف زندگی را به زندگی معمولی در حد خوردن و خوابیدن و لذت های زودگذر دنیایی فرو کاستند. درصورتی که اگر انسان هدف زندگی را درست بشناسد و در راستای آن هدف حرکت کند و سبک زندگی خود را بر اساس آن شکل دهد، ارزش زندگی سعادتمندانه را مییابد.

در جامعۀ امروزی، والدین با نسلی رو به رشد روبه رو هستند که ازلحاظ منطقی و ذهنی با نسل سابق خود تفاوت هایی دارند. این تفاوت در سلایق و ارتباطات آشکارتر است. درصحنۀ ارتباطات، جوانان گاه به دلیل تأثیرپذیری بیشتر دچار شخصیت زدگی شده و معیار ارزش گذاری اندیشه های خود را بر مبنای تعاملات ابزاری و غیرانسانی تعیین می کنند. علاوه بر آن تکیه بر مادی گرایی و خارج کردن ماوراءالطبیعه از زندگی، منجر به ساختن فردی با انگیزۀ مادی می گردد و ایمان راستین به خدا نیز کم کم رخت برمی بندد. فرد ممکن است اهدافی در زندگی داشته باشد، اما اهداف او هم از همان تعاملات غیرانسانی و نگاه ابزاری سرچشمه می گیرد و درنهایت به پوچ گرایی می رسد. یکی از عناصر لازم برای دست یازیدن به حیات سعادتمندانه، درک صحیحی از معنای زندگی و هدف زندگی است. در زیر چتر زندگی سعادتمندانه و هدفمند، مواردی چون آرامش روحی، کمال پذیری، ارزش گذاری اندیشه ها، معنویت و تعالی قرار می گیرد.

روش تربیت مبتنی بر عمل

امام رضا(ع) در روایتی به ارتباط بین شناخت و عمل در بحث ایمان اشاره نمودند و فرمودند: الإیمان هو معرفۀ بالقلب، وإقرار باللسان، وعمل بالأرکان: ایمان شناخت به دل است و اقرار کردن با زبان و عمل با ارکان [بدن ] (مجلسی، ١٤٠٣، ج ١٠: ٣٥٧).

ازجمله امتیازهای علم آن است که با عمل همراه باشد؛ از سویی، عمل به راهنمایی علم نیاز دارد، پس هیچ یک از آن دو، بدون دیگری نفعی ندارند. عالم باید اهل عمل باشد و بداند که علم بدون عمل، او را نجات نخواهد داد. حضرت رضا عمل کردن به علم و دانش را همانند جهاد دانسته و میفرمودند «عمل به علم جهاد است»[31] (طوسی، ١٤١٤ق: ٤٨٨). عمل بدون علم نیز نفعی ندارد، چنان که امام رضا(ع) فرمود: «کسیکه بدون آگاهی و بصیرت عمل کند، مانند کسی است که بیراهه حرکت میکند: هرچه سریع تر برود، از راه اصلی دورتر میشود»[32] (منسوب به امام رضا (ع)، ١٤٠٦: ٣٨١). علاوه بر آن، یکی از اموری که خوشبختی خانواده را تضمین میکند و باعث استحکام آن میگردد، وفای به عهد و احترام به پیمان هاست. والدین با عمل به قول و قرار و وعده های خود، عملا روح و روان فرزندان را با این صفت پسندیده آشنا خواهند کرد.

روش بهره گیری مسئولانه از طبیعت

گسترۀ سبک زندگی عرصۀ وسیعی از رفتار آدمی با خدا، خود، خانواده، جامعه و حتی طبیعت را در برمیگیرد. تفریح و سرگرمیهای لذت بخش، آدمی را در ادارۀ زندگی یاری میکند و به کمک آن میتوان در امور دنیای خویش موفق تر بود. در بهره گیری از طبیعت باید مراقب بود تا این امر به تخریب محیط زیست منجر نگردد و طبیعت در راستای رشد فرد به کارگرفته شود. لازمۀ این امر بهره گیری متعادل و متوازن از طبیعت است. در قرآن کریم آمده است: إنا کل شیء خلقناه بقدر[33]: ما هرچه آفریدیم به اندازه آفریدیم. در آیۀ دیگری خطاب به پیامبر آمده است: «وإذا تولی سعی فی الأرض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد[34]: هنگامی که روی برمیگردانند (و از نزد تو خارج میشوند) در راه فساد در زمین، کوشش میکنند و زراعت ها و چهارپایان را نابود میسازند، (بااینکه میدانند) خدا فساد را دوست نمیدارد». بر این اساس کسانی که رفتار ناشایست نسبت به محیط زیست داشته باشند، از رحمت و محبت خداوند محروم هستند.

هر انسانی در هر جایگاهی که قرارگرفته است نسبت به طبیعت مسئولیت دارد. پذیرش مسئولیت فعلی که افراد انجام میدهند نکته ای اساسی است و پاداش و کیفر نیز بر اساس همین مسئولیت به وجود آمده است. این در حالی است که امروزه در برخی از جوامع، انسان به عنوان فاعل شناسایی میشود ولی اقتدار طبیعت آدم را به عنوان یک ابژه در حوزۀ تسلط خود میبیند.

روش درک اهمیت سلامتی و تعادل جسم و روان

یکی از شروط بسیار مهم و اساسی تعالی انسان، برخورداری از سلامتی جسم و روان است.

بنابراین داشتن درک صحیح از سلامتی برای افراد اهمیت مییابد. والدین اولین افرادی هستند که میتوانند به این درک صحیح و تعادل جسم و روان فرزندان کمک کنند. مدرسه نیز در ایفای این نقش مؤثر است. علاوه بر آن حکومت نیز وظیفه دارد برای سلامتی افراد جامعه سرمایه گذاری و زمینه سازی کند؛ زیرا اگر حکومت در این بخش هزینه نکند، هزینه های بیشتری را باید در بخش درمان بپردازد. افراد سالم در یک جامعه سرمایۀ انسانی آن جامعه به حساب میآیند و در رشد و بقا جامعه تأثیر زیادی دارند. در راستای این روش، بایستی شناخت در حوزه هایی مانند سلامت جسمی، سلامت روانی و عقلی، اعتمادبه نفس، شادابی و رشد اخلاقی که با موضوع مرتبط است در جامعه موردتوجه قرار گیرد.

روش عملی در نهادینه سازی فضایل اخلاقی

برای نهادینه سازی فضایل اخلاقی در خانواده، روش عملی به دلیل کاربردی بودن، از نفوذ و تأثیرگذاری فراوانی برخوردار است. در بعد اخلاق فردی ارزش های اخلاقی مربوط به حیات فردی انسان ها است که آدمی را فارغ از رابطه با غیر در نظر میگیرد؛ مانند: فضیلت ها، صبر، پاکدامنی، اخلاص، دوری از اسراف و تبذیر، عزت نفس و رذیلت های حسد، پیروی از هوای نفس، شتاب زدگی، پرخوری. در اخلاق فردی بایدها و نبایدهای شخصی را خود فرد به صورت وضع قوانینی برای خود، مشخص میکند و اینجاست که انتخاب و آگاهی معنا مییابد. در بعد رابطه با خالق میتوان گفت وقتی از وظایف اخلاقی انسان نسبت به آفریدگار و رابطۀ انسان با آفریدگار بحث میکنیم، در مورد اخلاق الهی سخن گفته ایم. فضایلی مانند: ایمان، پرستش، عبودیت و خشوع در این قسم جای میگیرد. نکتۀ درخور توجه در پرورش و نهادینه سازی فضایل اخلاقی دربارۀ اخلاق در عرصۀ تعامل با دیگران است. صحنۀ اجتماع عرصۀ تعاملات گسترده ای است که انسان فرصت مییابد فضایل اخلاقی را در خویش نهادینه نموده و به خودسازی بپردازد.

روش خویشتن داری

خویشتن داری اولین نمود پرورش یافتگی در محیطی سرشار از ارزش های انسانی است.

همان گونه که اشاره شد، باید از افراط گری از پرداختن به حوزۀ دانشی اجتناب ورزید و بر کسب شایستگیها و صلاحیت های مشتمل بر نگرش و مهارت روی آورد. در راستای این روش فرد خویشتن دار قادر است احساسات خود را در هر حالتی کنترل کند. برای نمونه زمانی که چیزی او را به خشم وامیدارد، با کنترل خشم بر احساسات خود غلبه میکند و درهرحال تصمیمات منطقی و درست میگیرد. علاوه بر آن خویشتن داری اعتمادبه نفس فرد را افزایش میدهد و باعث میشود فرد قضاوت های صحیحی در زندگی خود داشته باشد. در این زمینه روش های دیگری مانند مسئولیت پذیری، قدرت انتخاب، صلح طلبی، انسان دوستی، طبیعت دوستی و احترام به شأن انسانی فارغ از نژاد و ملیت معرفی میشود.

روش پرورش هویت اجتماعی

این مقوله با نگاهی به انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، به شکل گیری شخصیت انسانی و فراهم شدن شرایط رشد او در جامعه اشاره دارد. رفتار امام رضا(ع) با فرزندش حکایت از اهمیت ایشان به پرورش هویت اجتماعی دارد. برای مثال زمانی که حضرت در مرو بود، نامه ای به فرزندش امام جواد(ع) نوشت و خواست تا فرزندش در بین مردم رفت وآمد کند و زر و سیم با خود داشته باشد و انفاق کند. در بحث توسعۀ هویت اجتماعی افراد، در نگاه اسلامی صرفا حضور در جامعه و پذیرش مسئولیت اجتماعی نبوده بلکه باید افراد به درکی از این مسئله برسند که پیامد هویت اجتماعی در حیات اخروی نیز اثرگذار است. این گونه تمامی تعاملات و فعالیت های اجتماعی افراد در راستای هدف خلقت قرار گرفته و رشد فردی و اجتماعی را باعث میشود.

تمامی عرصه های تربیت، در راستای تکوین و تعالی هویت است. هویت ابعاد گوناگونی دارد که یک بعد آن، بعد اجتماعی هویت است. هویت اجتماعی فرد در هنگام ارتباطات و تعاملات اجتماعی او با دیگران شکل میگیرد. والدین با زمینه سازی برای گفت وگو و مفاهمه فرزندان در جمع خانواده و دوستان، دایرۀ تعاملات اجتماعی آن ها را گسترش میدهند. نکتۀ توجه برانگیز دراین باره آن است که هرچه خودانگارۀ فرد مثبت باشد، گرایش فرد به هویت جمعی در سطح محلی، ملی و جهانی افزایش مییابد. فرد در سایۀ پرورش هویت اجتماعی «هم زیستی اجتماعی» را میآموزد. اینکه چگونه در کنار افراد دیگر با آرامش و امنیت خاطر زندگی کند.

دراین باره امام رضا(ع) بر احساس مسئولیت نسبت به جامعه نیز تأکید داشتند و در خصوص رفع اندوه از مؤمن فرموده اند: من فرج عن مؤمن فرج الله عن قلبه یوم القیمۀ: هر کس از مؤمنی گره بگشاید، خداوند در روز رستاخیز، از دل وی گره خواهد گشود (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧٤: 321).

شکل ١. الگوی مفهومی تربیت مبتنی بر دیدگاه امام رضا(ع).png

شکل ١. الگوی مفهومی تربیت مبتنی بر دیدگاه امام رضا(ع)

نتیجه گیری و پیشنهادها

طبیعت و بافت وجودی انسان، به گونه ای است که برای حرکت در مسیر تکامل و تعالی انسانی؛ نیازمند تربیت صحیح است و اگر تربیت نشود ممکن است از مرتبۀ حیوانی فروتر رود. در این پژوهش، الگوی مفهومی تربیت از دیدگاه امام رضا(ع)، به عنوان هدف مطالعه شد. بر اساس مبانی، اهداف، اصول و روش های مستخرج، الگوی مفهومی تربیت ترسیم گردید. نتایج پژوهش در قالب الگوی مفهومی نشان داد که اصول و روش های استنتاج شده از دیدگاه امام رضا(ع)؛ شامل پنج اصل و هفت روش است.

این الگو بسیاری از ابهامات را در خصوص تربیت انسانی ازمنظر سیره امام رضا(ع) به زبانی ساده و رسا برطرف نموده است. میتوان گفت این الگو ترسیمی از یک انسان آرمانی در تعالیم اسلامی؛ متناظر با سیره امام رضا (ع) بوده است و قابلیت آن را دارد که برای روش تربیت مورداستفاده قرار گیرد. در اصل خدامحوری، آنچه حائز اهمیت است این است که خانواده برای رسیدن به زندگی سعادتمندانه لازم است آنچه را که مقتضای عبودیت و بندگی است و از خداوند و به طریق پیامبران الهی به ما رسیده، فراگیرند و آن را پیشۀ راه زندگی خود سازند. به دنبال این مسئله، نگاه ابزاری به انسان و قابلیت هایش او را تا سرحد کالا و شیء تنزل میدهد. احیاء ارزش های دینی و اهمیت به تربیت دینی راه برون رفت از این چالش هاست. جامعه شناسان و روان شناسان امور متعددی مانند رنج کشیدن ها، ناکامیها، شکست ها و ناتوانی تفسیر آن ها را ازجمله عوامل درونی و اجتماعی مهم پوچ انگاری میدانند. در این میان به نظر میرسد که «مهم ترین عامل این معضل، ضعف یا عدم ایمان دینی باشد؛ انسانی که خدا را فراموش نموده است، به تعبیر قرآن کریم، حقیقت خود را فراموش نموده است و روشن است که آن که خود را گم کرده باشد، زندگی برایش بیمعنا خواهد بود» (والتر. تی. استیس، ١٣٧٣: ١٠٩).

در اصل «ارتقا روحیه و انگیزه» روایات نشان می دهد که استدلال حضرت رضا(ع) در خصوص ضرورت دانستن تفریحات سالم، نشاط و سرزندگی و تجدیدقوا بوده است. بدیهی است که نشاط و سرزندگی در ارتقاء کیفیت زندگی نقش اساسی دارد و یکی از عوامل زندگی سعادتمندانه به حساب میآید. دین اسلام دینی همه جانبه نگر است و برای سلامتی و سرزندگی آدمی نیز برنامه دارد. در سیرۀ حضرت رضا(ع) تغذیۀ صحیح علاوه بر پیشگیری از بسیاری از بیماریها، در تربیت نقش اساسی دارد و جسم و روح و روان انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. بااینکه تصریح حضرت بر این امر در «رسالۀ ذهبیه»؛ توصیه ای اقتضایی تلقی میشود، اما سؤال این است که چگونه در وضعیت حاضر، با وجود بیماریهای گوناگونی که دلیل اکثر آن ها نوع تغذیه افراد است، پدران و مادران با علم به موضوع همچنان دستورهای غذایی مضر را به کار میگیرند و مسئولان امر نیز در امر نظارت، عکس العمل مناسبی نشان نمیدهند.

اصل دیگر با عنوان «اخلاق مداری» به عنوان یک رویکرد اساسی خود را نشان داده است. مبنای مشروعیت اخلاقی حضرت رضا(ع) از منبع لایزال الهی و بر طبق شریعت بوده است. این مبنا یک نکتۀ اساسی برای الگوی تربیتی به شمار میآید؛ چراکه وقتی آبشخور عملی، الهی بوده باشد، یقینا آن عمل بر اساس فطرت انسانی شکل گرفته و برای تحقق زندگی سعادتمندانه که همان حیات طیبه است یک اصل به شمار میآید، علیالخصوص در دنیای امروز، در سایۀ وابستگی شدید انسان به فناوری و گاهی فاصله گرفتن از معنویات، انسان به سوی انحطاط اخلاقی سوق داده شده و هنجارهای اخلاقی را که معلول نیروی درونی و وجدان اخلاقی است، زیر پا گذاشته است.

یکی دیگر از اصول تربیت « تعامل مؤثر با جامعه» است. رفتار حضرت رضا(ع) با تکیه بر واقع گرایی و با توجه به حقایق زندگی مبتنی بر رئوفت و دوستی با مردم شکل گرفته بود. این مسئله یکی از نکات اساسی موفقیت حضرت در راهبری مردم بود و یکی از مؤلفه های ضروری برای الگوی تربیتی است. ازآنجاکه بخشی از ناهنجاریهای اجتماعی بازتاب هویت اجتماعی سرگردان و پرورش نایافته است، پرورش هویت اجتماعی اهمیت مییابد. به طورکلی انگارۀ زندگی خوب در پرتو تعالی انسانی شکل میگیرد و روح پایان ناپذیر انسان با رسیدن به غایت زندگی سیراب میشود. در سیرۀ امام رضا(ع)، غایت مطلوب زندگی انسان، خدا و بندگی اوست. در این بعد از تربیت، سیرۀ امام مبتنی بر روش عملی بود.

مؤلفه های الگوی مفهومی تربیت در این پژوهش؛ با رویکردی کاربردی و اثرگذار؛ بر مسائل و نیازهای روز توجه نموده است و نوآوری پژوهش نیز همین بوده است. به راین اساس، میتوان از مؤلفه های الگو به عنوان یکی از روش های تربیت استفاده نمود. معرفی الگوهای تربیتی شایسته و شیوه های تربیت صحیح در خانواده؛ از طریق سیاست گذاری در نهادهای تربیتی ؛ مانند رسانه و کاهش فاصله میان سخن و عمل الگوهای تربیتی؛ ازجمله پیشنهادهای کاربردی این پژوهش است.

فهرست منابع

- قرآن کریم، ترجمۀ محسن قرائتی.

- ابن بابویه، محمدبن علی بن الحسین قمی، (١٣٧٨)، عیون اخبارالرضا علیه السلام، به تحقیق و تصحیح مهدی لاجوردی، ج ٢، تهران: جهان.

- ابن بابویه، محمدبن علی (١٣٧٧). معانیالأخبار، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، ج ١، تهران : دارالکتب الاسلامیه.

- ابن بابویه، محمدبن علی (١٣٧٦). أمالی شیخ صدوق، ترجمه محمدباقر کمره ای، چ ٦، تهران : کتابچی.

- ابن بابویه قمی، محمدبن علی، (١٣٧٣)، ترجمه و متن عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران : صدوق.

- ابن بابویه، ابوجعفر محمدبن علیبن الحسین قمی، (١٤٠٤)، عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج اول و دوم، بیروت : اعلمی.

- ابن شعبه الحرانی، ابیمحمدحسن، (١٣٧٦)، تحف العقول، ترجمۀ محمدباقر کمره ای، چ ٦، قم: کتابچی.

- ایمان، محمدتقی و نوشادی، محمودرضا، (١٣٩٠)، تحلیل محتوای کیفی، عیار پژوهش در علوم انسانی، ٣(٢)،  44 -15.

- ایوانزتی، دیوید و دیگران، (١٣٨٠)، «بررسی مجدد رابطه دین و جرم؛ کنترل های غیردینی و محیط اجتماعی بر بزهکاری بزرگ سالان»، ترجمه علی سلیمی، روش شناسی علوم انسانی، شماره ٢٣، ١٤٢- ١٧٨.

- باردن، لورنس (١٣٧٥)، تحلیل محتوا، ترجمه ملیحه آشتیانی و محمد یمنی دوزی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

- بناری، علی همت، (١٣٩٧)، «الگوی تربیت فرزند بر مبنای تحلیل و تفسیر سوره لقمان»، دو فصلنامه آموزه های تربیتی در قرآن و حدیث، ٤(٢)، ٤١- ٦٠.

- پولادی، اسماعیل؛ جهانبخش، اسماعیل و محمدی، اصغر، (١٣٩٧)، پیش بینی صمیمیت زوجین از طریق الگوهای - تربیت خانوادگی (سبک های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی، الگوهای انسانی و رسانه ای تربیت خانوادگی)، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، ٦(٢)، ٩٧- ١١١.

- جعفری تبریزی، محمدتقی، (١٣٨٦)، فلسفه و هدف زندگی، چاپ هفتم، تهران: مؤسسۀ تدوین و نشر آثار علامه جعفری.

- جوادی آملی، عبدالله، (١٣٩١)، مفاتیح الحیات، چ ٩٥، قم: اسرا.

- حاجی بابایی، حمیدرضا (١٣٩٨)، تصویر زیبایی شناسانه نقش الگوی تربیتی توحیدی ازمنظر قرآن و حدیث، نشریه پژوهش های اعتقادی کلامی (علوم اسلامی) تهران، ٩ (٣٥)، ١٧٣ - ١٩٤.

- حکیمی، محمد، (١٣٨٨ الف)، فرازهایی از سخنان امام رضا(ع)، ج ١، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی.

- حمیری، عبدالله بن جعفر، (١٤١٣)، قرب الاسناد، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث.

- خوانین زاده، محمدحسین؛ شریفی، عنایت الله و فاضل نیا، محمد، (١٣٩٥)، «جایگاه و آثار باور به خدا در سبک زندگی خانوادگی ازمنظر قرآن و روایات»، پژوهش نامه معارف قرآنی، ٧(٢٥)، ٧- ٣٢.

- خوشناموند، محسن؛ فیاض، ایراندخت؛ سلحشوری، احمد و طایفی، شیرزاد، (١٤٠٠)، تبیین مبانی، اهداف، اصول و روش های تربیت حماسی در شاهنامه فردوسی (برای نظام تعلیم وتربیت رسمی)، فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم وتربیت اسلامی، ٢٩(٥٠)، ١٧٧- ٢٠٥.

- دسترنج، منصوره، (١٣٩٢)، «بررسی رابطه ویژگیهای خانواده با جامعه پذیری فرزندان»، زن و مطالعات خانواده، ٦(٢٢)، ٧٩- ٩٨.

- رضایی اصفهانی، محمدعلی، (١٣٩١)، صحیفۀ صحت: نامۀ طلایی امام رضا علیه السلام، مشهد: آستان قدس رضوی.

- رفیعی، بهروز، (١٣٩٢)، مربیان بزرگ مسلمان، تهران: سمت.

- زاهری، احسان (١٣٨٧)، اندیشه های رضوی، قم : الطیار.

- ساروخانی، باقر، (١٣٧٠)، دایرةالمعارف علوم اجتماعی، تهران: کیهان.

- سلیمی، علی (١٣٩٧)، «کاربرد تحلیل محتوای کیفی در استخراج تحلیل های اجتماعی قرآن کریم: گزارشی تحلیلی از روش یک تحقیق»، فصلنامه علمی پژوهشی روش شناسی علوم انسانی، سال ٢٤، شماره ٩٧، ٧٥- ٩٩.

- سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، (١٣٩٠)، تهران: دبیرخانۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی.

- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، (١٤٢٩)، الجامع الصغیر فیاحادیث البشیرالنذیر، ج ١، بیروت: دارلفکر للطباعه و النشر و التوزیع.

- شارجبیان، هاجر و ارشد ریاحی، علی، (١٣٩٤)، معناداری زندگی از دیدگاه ملاصدرا، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی.

- طوسی، محمدبن حسن، (١٤١٤ق)، الامالی، چ ١، قم: دار الثقافۀ.

- عسکرپور، زهرا؛ نجفی، محمد و نوروزی، رضا علی (١٣٩٩)، «مفهوم شناسی محیط در قرآن کریم و نقش تربیتی آن»، پژوهش در مسائل تعلیم وتربیت اسلامی، ٢٨(٧٤): ٦٢-٣٣.

- علی بن موسی الرضا (ع)، (١٣٨١)، طب الرضا، طب و بهداشت از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ترجمه نصیرالدین امیر صادقی، تهران: معراجی.

- علی بن موسی الرضا (ع)، (١٣٨٥)، طب الرضا، ترجمۀ نصیرالدین امیر صادقی، چ دوم، مشهد: ضامن آهو.

- علی بن موسی الرضا(ع)، (١٣٨٨)، طب الرضا، ترجمۀ احمد بانپور، تهران: جواهری.

- قائمی مقدم، محمدرضا، (١٣٨٢)، «روش الگویی در تربیت اسلامی»؛ معرفت، شماره ٦٩.

- قرشی، باقر شریف، (١٣٨٢)، پژوهشی دقیق در زندگی علی بن موسی الرضا، ترجمه سید محمد صالحی، تهران: دارالکتب اسلامیه.

- کاردان، علی محمد، اعرافی، علیرضا، پاکسرشت، محمدجعفر، حسینی، علی اکبر و ایرانی، حسین، (١٣٨٢)، فلسفه تعلیم وتربیت (درآمدی بر تعلیم وتربیت اسلامی)، ج ١، تهران: سمت.

- کلباسی، حسین و الهیان، مجتبی و محرابی، الهام، (١٣٩٥)، بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی، فلسفه دین، ١٣(٣).

- کلینی، محمدبن یعقوب (١٣٧٥)، اصول کافی، ج ٤، ترجمه محمدباقر کمره ای، قم: اسوه.

- کلینی رازی، محمدبن یعقوب، (١٤٠٧)، الاصول من الکافی، به تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، ج ٤، چ ٤، تهران: دار الکتب الاسلامیه.

- مجلسی، محمدباقر، (١٤٠٣)، بحارالانوار الجامعۀ لدرر اخبار الائمۀ الاطهار(ع)، ج ٢ و١٠و ٤٩ و٥٧ و٦٢ و٧١ و٧٤ و٧٥ و٧٨ و٧٩، چ ٢، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

- مصباح یزدی، محمدتقی، (١٣٩٠)، انسان سازی در قرآن، به تدوین محمد فتحعلی، چ سوم، قم : موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

- مظاهری، حسن، (١٣٩٤)، واکاوی اسناد تحول بنیادین آموزش وپرورش ازمنظر توجه به سبک زندگی اسلامی، دومین کنفرانس ملی و اولین کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در علوم انسانی، تهران: مؤسسه مدیران ایده پرداز پایتخت ویرا،

https: //www. civilica. com/Paper-MRHCONF02-MRHCONF02_353- html

- منسوب به امام رضا(ع)، (نشر١٤٠٦ قمری)، فقه الرضا، قم: موسسه آل ال یت علیهم السلام لاحیاء التراث.

- مهدی زاده، حسین، (١٣٨٢)، «آموزه های اسلامی در باب تقلید از الگوها (با تأکید بر دوره جوانی)؛ معرفت، شماره ٦٧.

- نقیب زاده، میر عبدالحسین، (١٣٨٦)، نگاهی به فلسفۀ آموزش وپرورش، چ ٢١، تهران: طهوری.

- نوابی نژاد، شکوه، (١٣٨٠)، سه گفتار دربارۀ راهنمایی و تربیت فرزندان، چ ٧، تهران: انجمن اولیا و مربیان.

- نوربخش، یونس و اویسی فردویی، قاسم (١٣٩٥)، «دین داری و الگوی تربیتی خانواده (بررسی تأثیرات خانواده بر رفتار دینی نوجوانان در شهر تهران)»، بررسی مسائل اجتماعی ایران (نامه علوم اجتماعی)، ٧(١)، ٢٨٣ - ٣١٤

- والتر، تی. استیس، (١٣٧٣)، در بی معنایی معنا هست، ترجمه اعظم پویا، نقد و نظر، ٨(١و٢).

- هرمان، چارلز، (١٣٩٣)، سیاست گذاری خارجی و پافشاری بر خطا، ترجمه علیرضا طیب، تهران: ابرار معاصر.

- Azarnioshan Behzad، Habibollah Naderi، Ali Asghar Shojaee and Askar Asghariganji (2019). The Mediating Role of Resilience in the Relationship Between Perceived Parenting Styles and Anger Management. intjsh. com. ؛ 6(3): e95048- doi: 10- 5812/intjsh. 95048

- Heni، Nurhaeni ؛ Dinarti and Dwi Priharti1- (2016). The Family Parenting Influenced Adolescent Brawls Behavior. International Journal of Evaluation and Research in Education. v5، n2، p126-134.

- Kirby James N. (2019). Nurturing Family Environments for Children: Compassion-Focused Parenting as a Form of Parenting Intervention. School of Psychology، The University of Queensland، Brisbane 4072، Australia. Educ. Sci. 2020، 10، 3؛ doi: 10- 3390/educsci10010003.

- Milgram، R. M.، (1990)، Teaching gifted and talented learners in regular Classrooms. U. S. A.

- Nanri A، Kimura Y، Matsushita Y، Ohta M، Sato M، Mishima N، et al (2010). Dietary patterns and depressive symptoms among Japanese men and women. Eur J Clin Nutr؛ 64(8): 832-9.

- Perry، B. 1997- Incubated in terror: Neurodevelopmental factors in the cycle of violence. In Children، Youth and Violence: Searching for Solutions، edited by Joy D. Osofsky. New York، NY: The Guilford Press.

- Stephen J. Bavolek، John J. Wilson (2000). The Nurturing Parenting Programs. U. S.  Department of Justice Office of Justice Programs Office of Juvenile Justice and Delinquency Prevention.

- Straus، M. A. (1991). Discipline and deviance: Physical punishment of children and violence and other crime in adulthood. Social Problems، 38(2)، 133-154.

پی نوشت ها:

[1] Perceived state.

[2] Desired state.

[3] روم، ٢١

[4] Virtue

[5] Wisdom

[6] Breeding

[7] Learning

[8] Nurturing Family Environments for Children: Focused Parenting «as a Form of Parenting Intervention».

[9] The Mediating Role of Resilience in the Relationship Between Perceived Parenting Styles and Anger Management.

[10] - The Family Parenting Influenced Adolescent Brawls Behavior

[11] Counseling teacher

[12] The Nurturing Parenting Programs

[13] U. S. Department of Justice Office of Justice Programs Office of Juvenile Justice and Delinquency Prevention.

دفتر دادگستری دپارتمان دادگستری ایالات متحده دفتر برنامه های عدالت و پیشگیری از بزهکاری نوجوانان.

[14] Straus

[15] Perry

[16] Emotional response

[17] Attachment

[18] Milgram

[19] Barden

[20] ان الایمان افضل من الاسلام بدرجۀ و التقوی افضل من الایمان بدرجۀ و لم یعط بنو آدم افضل من الیقین.

[21] و ان الإسلام غیر الإیمان و کل مومن مسلم و لیس کل مسلم مومنا.

[22] سئل علیه السلام عن حد التوکل فقال علیه السلام أن لا تخاف أحدا إلا الله.

[23] سأل النبی صلی الله علیه و آله عن جبرئیل ما التوکل علی الله عز و جل فقال العلم بأن المخلوق لا یضر و لا ینفع و لا یعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق فإذا کان العبد کذلک لم یعمل لأحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی أحد سوی الله فهذا هو التوکل الخبر.

[24]. لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاة و إنما العبادة کثرة التفکر فی أمر الله.

[25] ألذین إذا أحسنوا إستبشروا، و إذا أساؤوا إستغفروا و إذا أعطوا شکروا، و إذا أبتلوا صبروا، و إذا غضبوا عفو.

[26] جاثلیق عالم بزرگ مسیحی در زمان حضرت رضا(ع) بود. عنوانی است که برای رهبر ارشد کلیسایی خاص به ویژه در شاخه های مسیحیت شرقی به کار می رود.

[27] أرأیت الذی یکذب بالدین. فذلک الذی یدع الیتیم. و لا یحض علی طعام المسکین. فویل للمصلین. الذین هم عن صلاتهم ساهون. الذین هم یرآءون. ویمنعون الماعون. ماعون /١ - ٧.

[28] بل هو المغنم لا تعدن مغرما ما ابتغیت به أجرا و کرما.

[29] «مر الصبی فلیتصدق بیده بالکسرة و القبضۀ و الشیء و إن قل فإن کل شیء یراد به الله و إن قل بعد أن تصدق النیۀ فیه عظیم».

[30] سورۀ روم، آیه ٧.

[31] «طلب العلم فریضۀ علی کل مسلم... و العمل به جهاد».

[32] «العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعۀ السیر إلا بعدا عن الطریق».

[33] سورۀ قمر، آیۀ ٤٩.

[34] سورۀ بقره، آیۀ ٢٠٥.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان