بندگان صالح خدا

حضرت زین العابدین علیه السلام، از حضرت ربّ العزّه درخواست کرد که او را به درجات صالحان و مراتب مؤمنان برساند، در این زمینه به آیاتى از قرآن و روایات توجه کنید:

بندگان صالح خدا

 حضرت زین العابدین علیه السلام، از حضرت ربّ العزّه درخواست کرد که او را به درجات صالحان و مراتب مؤمنان برساند، در این زمینه به آیاتى از قرآن و روایات توجه کنید:

الا انَّ اوْلِیاءَ الّلهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ* الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ» «1»

آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند.

* آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیزکارى دارند.

الَّذینَ انْ مَکَّنّاهُمْ فِى الْارضِ اقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَ امَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» «2»

همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا مى دارند، و زکات مى پردازند، و مردم را به کارهاى پسندیده وا مى دارند و از کارهاى زشت بازمى دارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست.

انَّ الَّذینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ* وَ الَّذینَهُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ* وَ الَّذینَهُمْ بِرَبِّهِمْ لایُشْرِکُونَ* وَ الَّذینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ انَّهُمْ إلَى رَبِّهِمْ راجِعُونَ* اولئِکَ یُسارِعُونَ فِى الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» «3»

یقیناً آنان که از بیم پروردگارشان هراسان و نگرانند،* و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان مى آورند.* و آنان که به پروردگارشان شرک نمى ورزند.* و آنان که آنچه را [از زکات و دیگر انفاقات در راه خدا] مى پردازند، و در حالى که دل هایشان از این که به سوى پروردگارشان [براى محاسبه دقیق ] باز مى گردند، ترسان است.* اینانند که در کارهاى خیر مى شتابند، و در [انجام دادن ] آن [از دیگران ] پیشى مى گیرند.

رِجالٌ لاتُلهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ اقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» «4»

مردانى که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد، [و] پیوسته از روزى که دل ها و دیده ها در آن زیر و رو مى شود، مى ترسند.

 

خصال صالحان در سوره فرقان

 خداوند متعال در سوره فرقان، خصال صالحان ومؤمنان را چنین بیان مى کند:

1- راه رفتن به تواضع و فروتنى.

2- برخورد با جاهلان با سلامت نفس.

3- سجده و قیام در تاریکى شب.

4- دعا ودرخواست براى دفع عذاب قیامت.

5- انفاق نه در حد اسراف و نه آلوده به بخل.

6- جلوه توحید خالص در قلب.

7- خوددارى از خونریزى.

8- خوددارى از زنا و شهوت حرام.

9- پرهیز از شهادت ناحق.

10- برخورد کریمانه با اهل لغو.

11- با بصیرت و آگاهى و روشن بینى برخورد با آیات الهى.

12- دعا براى زنان و فرزندان در دنیا و آخرت باعث چشم روشنى است.

13- درخواست پیشوائى و رهبرى نسبت به اهل تقوا. «5» لاتَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آباءَهُمْ اوْ أبْناءَهُمْ اوْ اخْوانَهُمْ اوْ عَشِیرَتَهُمْ اولئِکَ کَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ ایَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجرِى مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ خالِدینِ فیها رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ اولئِکَ حِزْبُ اللّهِ الا انَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «6»

گروهى را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نمى یابى که با کسانى که با خدا و پیامبرش دشمنى و مخالفت دارند، دوستى برقرار کنند، گرچه پدرانشان یا فرزاندانشان یا برادرانشان یا خویشانشان باشند. اینانند که خدا ایمان را در دل هایشان ثابت و پایدار کرده، و به روحى از جانب خود نیرومندشان ساخته، و آنان را به بهشت هایى که از زیرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است درمى آورد، در آن جا جاودانه اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند. اینان حزب خدا هستند، آگاه باش که بى تردید حزب خدا همان رستگارانند.

 

خصال صالحان در کلام امام سجّاد علیه السلام

 حضرت زین العابدین علیه السلام با صفات زیر اولیاى خدا و صالحان و مؤمنان را معرفى مى نماید:

1- بجاآوردن واجبات الهى.

2- عمل کنندگان به سنّت رسول خدا.

3- پرهیز کننده از محرمات حق.

4- زاهد در امور زودگذر دنیا.

5- راغب به رحمت خدا.

6- طالب روزى حلال.

7- انفاق حقوق واجبه.

 

تفسیر شیخ بهائى از صالحان و عارفان در ذیل حدیث

عَنْ ابى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَنْ عَرَفَ اللّهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فاهُ مِنَ الْکَلامِ، وَبَطْنَهُ مِنَ الطَّعامِ، وَ عَفَّى نَفْسَهُ بِالصّیامِ وَ الْقِیامِ. قالُوا:

بِآبائِنا وَ امَّهاتِنا یا رَسُولَ اللّهِ هؤُلاءِ اوْلِیاءُ اللّهِ؟ قالَ: انَّ اوْلِیاءَ اللّهِ سَکَتُوا فَکانَ سُکُوتُهُمْ ذِکْراً، وَنَظَرُوا فَکانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً، وَ نَطَقُوا فَکانَ نُطْقُهُمْ حِکْمَةٍ، وَ مَشَوْا فَکانَ مَشْیُهُمْ بَیْنَ النّاسِ بَرَکَةً، لَوْلَا الآجالُ الَّتى قَدْ کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَقِرَّ ارْواحُهُمْ فِى اجْسادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَ شَوْقاً الَى الثَّوابِ. «7»

حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى فرماید:

کسى که خدا را شناخت و او را با بصیرت و بینایى تعظیم کرد، دهانش را از سخن منع مى کند، و شکمش را از طعام، مگر در حد ضرورت و به خصوص از حرام نگاه مى دارد، و نفسش را به روزه وقیام مى بندد، عرضه داشتند:

پدران و مادرانمان فدایت، اینان اولیاى الهى هستند؟

فرمود: اولیاى الهى ساکت شدند و سکوتشان ذکر است، و دیدند و دیدنشان عبرت است، و گفتند و گفتارشان حکمت است، و زندگى کردند و زندگیشان بین مردم برکت است، اگر اجل معینى که خدا بر آنان ثبت کرده، نبود، روحشان از خوف عذاب و شوق ثواب در قفس بدن نمى ماند.

شیخ بهائى مى فرماید:

این حدیث مشتمل بر نشانه هاى مهم عارفان و صفات اولیاى کامل الهى است.

اول: صمت و سکوت و حفظ زبان از حرف ناصواب است که این حقیقت براى انسان باب نجات است.

دوم: جوع و گرسنگى که کلید خیرات است.

سوم: زحمت و رنج نفس در عبادت به روزه روز و قیام شب.

چهارم: تفکر و اندیشه که بهتر از شصت سال عبادت است.

پنجم: ذکر است که یک مورد آن کلمه توحید است «لا اله الا اللَّه» که جاى شرح و بسط فوق العاده دارد، و آن موکول به جاى خود است.

ششم: نظر به اعتبار است که قرآن به آن دستور داده:

فَاعْتَبِرُوا یا اولِى الْأَبْصارِ» «8»

پس اى صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید.

هفتم: گفتن به حکمت است و آن سخنى است که صلاح دنیا و آخرت در آن باشد.

هشتم: رساندن برکت و خیر به مردم است.

نهم و دهم: خوف و رجا است. «9» همانند همه والهان و عاشقان و عارفان و نیازمندان، با تضرّع و زارى دست گدائى به پیشگاه مبارکش دراز کنیم و از حضرتش بخواهیم، چنانچه زین العابدین علیه السلام خواست درجات صالحان و مراتب مؤمنان را به ما و به اهل و عیال ما هم عنایت کند، و شرّ شیطان و نفس امّاره را از ما بگرداند، و سوء حال ما را به حسن حال تبدیل فرماید، و آن نباشیم که شوریده گلستان معرفت، حضرت فیض فرماید:

از حضور قدس جان را در سفر افکنده ایم

 

در سفر هم خویش را در شور و شر افکنده ایم

در کف نفس و هوا و دیو اسیر افتاده ایم

 

تا به لذات جهان بى جا نظر افکنده ایم

بهر تعظیم خسان و اعتبار ابلهان

 

خویشتن را چون گدایان در به در افکنده ایم

راه دوزخ پیش داریم و به سرعت مى رویم

 

بى محابا خویشتن را در خطر افکنده ایم

راه جنّت را بما بنموده حق با صد دلیل

 

از ضلالت خویش را ما در سفر افکنده ایم

     

(فیض کاشانى)

 

-----------------------------------------------------------------

(1)- یونس (10): 62- 63.

(2)- حج (22): 41.

(3)- مؤمنون (23): 57- 61.

(4)- نور (24): 37.

(5)- فرقان: (25): 63-/ 74.

(6)- مجادله (58): 22.

(7)- بحار الأنوار: 66/ 288، باب 37، حدیث 23؛ وسائل الشیعة: 1/ 87، باب 20، حدیث 207.

(8)- حشر (59): 2.

(9)- الکافى: 2/ 237، حدیث 25؛ بحار الأنوار: 66/ 288، باب 37، حدیث 23؛ وسائل الشیعة: 1/ 87، باب 20، حدیث 207.

 

 

برگرفته کتاب تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد هشتم نوشته استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان