قرآنکریم در مورد عمل نیک میفرماید:
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاة لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا([1])؛ «آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارتر هستید.»
خداوند هدف از مرگ و زندگی را آزمودن نیکی و عمل صالح افراد معرفی میکند، از این رو افراد نیک و نیکان این هدف را به اعلی درجه آن انجام میدهند. تمام برنامههای نیکان اعم از نماز، روزه و دیگر عبادات و کارهای روزمرۀ ایشان به بهترین صورت انجام میگیرد.
نیکان تمام اعمالشان، احسن عمل است زیرا ایشان معبود و معشوق حقیقی را شناخته و برای خشنودی او عمل میکنند و هر عملی که برای رضای حضرت حق باشد، احسن عمل است. مرحوم سیدمحمدباقردُرچهای در پنج وعده نمازشان، از وقت تکبیرة الاحرام تا سلام نماز، غرق در اشک بودند. این یعنی نماز احسن؛ نمازی که شخص نمازگزار با عشق و حال میخواند و از آن لذّت میبرد.
در مورد شناخت معبود حقیقی و خداوندمتعال حکایتی از ساخت مسجد گوهرشاد مشهد نقل میکنیم. حدود ششصد سال پیش زمین آن مسجد توسط گوهرشاد بیگم([2]) تهیه شد. ایشان در ساخت مسجد بسیار دقّت داشتند تا جائی که به معمار دستور داد: در حمل و نقل مصالح ساختمانی، کسی حق ندارد حیوان بارکشی را تند براند، یا او را با تازیانه بزند. همچنین دستور داد: در مسیر آوردن مصالح ساختمانی جهت حیوانات باربر، آب و علوفه بگذارند و به معماران دستور داد با کارگران و زیردستان در کمال محبّت رفتارکنند و به زیردستان خود تحکّم نکنند و سعیکنند کارگران را آزاد بگذارند.
آری، برای ساختن خانه خدا، باید تمام جهات حقوق خدایی و مردمی را رعایت کرد؛ به همین خاطر است که این مسجد یکی از با برکت ترین مساجد روی زمین است. ساعتی در شبانه روز نیست مگر این که خداوند مهربان، در آن مسجد به وسیلۀ نماز، قرآن، دعا، تعلیم و تعلّم اولیاء الهی و مؤمنین عبادت نشود.
به هر حال ساختن مسجد به دستور گوهرشاد و با نظارت مستقیم او شروع شد. گوهرشاد هر چندروز یکبار جهت نظارت به محوطۀ کارگاه می آمد و دستورهای لازم را به معماران می داد.
روزی برای بازدید به محل کارگاه ساخت مسجد آمد، باد مختصری وزیدن گرفت و گوشه چادرش کنار رفت. یکی از کارگران ساده، چهرۀ او را دید و دلباختۀ آن زن شد. جرأت اظهار نظر برای او نبود؛ زیرا بیم آنداشت که او را مؤاخذه کنند، کارگر ساده بنّائی و اظهار عشق به ملکه مملکت!!
چند روزی از آن دیدار اتّفاقی نگذشت که کارگر بیچاره به درد عشق مبتلا شد. أطباء از علاج او عاجز شدند، مادر مهربان کنار بستر تنها فرزندش اشک میریخت، فرزند چاره ای ندید جز این که دردش را به مادر اظهارکند. مادر ساده دل، برای رفع این مشکل به گوهرشاد مراجعه کرد و درد فرزندش را با او در میانگذاشت و علاج را از آن زن بزرگوار خواست.
گوهرشاد، از این داستان بسیار ناراحت شد و به آن مادر دل سوخته گفت: چرا زودتر با من در میان نگذاشتی تا بنده ای از بندگان خدا را از گرفتاری نجات دهیم؟! آنگاه گفت: ای مادر! به خانه برو و سلام مرا به فرزندت برسان و بگو: حاضرم با او ازدواج کنم، ولی شرطی را باید من رعایت کنم و شرطی را او؛ اما شرطی که من باید رعایتکنم جدایی از شاهرخ میرزاست و اما شرطی که او باید رعایت کند، پرداخت مهریۀ من است، البته قبل از آنکه این ازدواج سر بگیرد به فرزندت بگو:
مهریه من این است که مدّت چهل شبانه روز در محراب زیرگنبدِ مسجد نماز بخواند و ثوابش را به عنوان مهریۀ من قرار دهد.
مادر، به خانه برگشت و تمام آنچه را که بین او و گوهرشاد گذشت را برای پسر خود تعریف کرد. پسر از شدّت تعجّب خیره شد و از این خبر آنچنان شادمان گشت که به زودی از بستر رنج برخاست و با کمال اشتیاق پرداخت این مهریه را به عهده گرفت و پیش خود گفت: چهل روز که سهل است، اگر چهل سال هم درخواست میکرد، حاضر به اجرای آن بودم.
در هر صورت به محراب عبادت رفت، چهل شبانه روز برای رسیدن به وصال گوهرشاد نمازخواند. ولی بهتدریج به توفیق حضرت الهی در مسیر دیگری افتاد. پس از چهل شبانه روز، نمایندۀ گوهرشاد، به محراب عبادت آمد، تا از حال او باخبر شود، چون با او سخن گفت، ملاحظه کرد که اهمیّتی به مسألۀ ازدواج با گوهرشاد نمی دهد.
گفت: من نمایندۀ گوهرشاد هستم، آمدهام از حال تو برای خانم گزارش ببرم. کارگر عاشق گفت: به خانم بگو: من نمی توانم برای رسیدن به وصال تو، دست از محبوب واقعی عالم بردارم و من یک شب مناجات با خدا را به هزار شب با تو بودن نمیدهم!
اگر لذّت ترک لذّت بدانی
دگر لذّت نفس لذّت ندانی
سعدی
این است نتیجه شناخت واقعی خداوند متعال.
نیکان یعنی کسانیکه تمام وجودشان سرشار از عشق به وجود مقدس حضرت حقّ است. حضرت زهرا(س) که الگوی نیکی و نیکویی هستند، زمانیکه صدای مؤذن به «أشهَدُ أن لَا إلهَ إلَّا اللّه» بلند شد، فرمودند: «پوست، گوشت، خون، رگ، پی و اعضای من همه به وحدانیت وجود مقدّس حق ـ و این که محبوب و معشوقی غیر از او در این عالم یافت نمیشود ـ شهادت میدهد.»([3]) امام زین العابدین(ع) نیز هنگام شنیدن صدای مؤذن در شام به «أشهَدُ أن لَا إلهَ إلَّا اللّه»، فرمودند: «همۀ وجود من به او شهادت میدهد.»([4])
ارتباط ایشان با عالم معنا، رابطه قولی و زبانیِ تنها نبود، بلکه همۀ وجودشان در ارتباط با وجود مقدّس حضرت حقّ بود و هر که به این صورت مجذوب خداوند بشود، دیگر هیچ جاذبۀ غیرالهی قدرت جذب او را نخواهد داشت. این یک بهره و توفیق اختصاصی نیست که خداوندمتعال فقط تعدادِ کمی را از آن بهرهمند کرده باشد؛ بلکه حضرت حق هر آنچه که موجب تعالی انسان میشود را در اختیار او گذاشته و اجازه فرمودهاست که هر مرد و زنی به این مهم نائل آید.
------------------------------------------------------------------
[1]. ملک(67): 2.
[2]. گوهرشاد بیگم (780 ـ 861 هـ .ق)، همسر سلطان شاهرخ تیموری؛ از زنان نیکوکار دوران تیموری که مسجد گوهرشاد را در مشهد و مسجدی دیگر به همین نام در شهر هرات بنیان نهاد.
[3]. بحارالانوار: 43 / 157، ح 7، باب 7.
[4]. بحارالانوار: 45 / 139، باب 39.
برگرفته از کتاب سیمای نیکان نوشته استاد حسین انصاریان