ماهان شبکه ایرانیان

مردن یک امر وجودی

«یا ایتها النفس المطمئنة، ارجعی الی ربک راضیة مرضیة، فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی » (۱).حالت روح آرام و نفس آرام یافته را[بیان می کند]

«یا ایتها النفس المطمئنة، ارجعی الی ربک راضیة مرضیة، فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی » (1).حالت روح آرام و نفس آرام یافته را[بیان می کند].به تعبیر قرآن انسان آرامش واقعی را که دیگر هر گونه اضطراب و تزلزل از او گرفته شود، تنها وقتی پیدا می کند که به ذکر الله برسد، یعنی به خدا برسد، یاد خدا از روی ایمان و معرفت کامل است که آرامش کامل به انسان می دهد: «ای نفس مطمئن!بازگرد به سوی پروردگارت که تو از پروردگارت خشنودی و پروردگارت هم از تو خشنود است » .

این آیه هم نشان می دهدکه با یک شاعر(یعنی با یک مدرک)، با یک متفکر دارند حرف می زنند.اگرغیر از این باشد مثل این است که به چراغی در حالی که دارد خاموش می شود و حیات خودش را از دست می دهد، بگوییم ای چراغ حالا تو بازگرد!این دیگر بازگشتن نیست، تمام شدن است.بعلاوه، قرآن همین طوری که حیات را یک امر وجودی می داند و رسول و مامور و فرشته برای آن قائل است، برای مردن هم فرشته مخصوص و فرشتگان مخصوص قائل است.اگر مردن تمام شدن حیات می بود، دیگر این حرفها که ما فرستادگان و فرشتگانی داریم و آنها را می فرستیم که بگیرند و بیاورند معنی نداشت.بله، [درباره]هر چه حیات است می گفت ما فرشتگان خودمان را می فرستیم، به این عالم روزی می دهند، حیات می دهند، آن ساعتی که حیات ندادند[مردن است]، مردن یعنی حیات ندادن.اما قرآن مساله اماته را یک امری مافوق مردن و فقدان حیات تلقی می کند، یعنی آن را یک نوع حیات، یک نوع انتقال، یک تطور حیات و تنور حیات تلقی می کند. «میرانده شد» مثل این است که بگوییم بچه ای از مادر متولدشد، وضعی تبدیل به وضع دیگر شد، حیاتی تبدیل به حیات دیگر شد، نه اینکه حیاتی بود و بکلی سلب شد.

اینها سلسله آیاتی بود که ما در این زمینه پیدا کردیم که دلالت می کند انسان در فاصله مردن تا روز قیامت از یک نوع حیات - که بعدها حیات برزخی و عالم برزخ اصطلاح شده - برخوردار است.

.............................................................. 1.فجر/27 - 30.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان