"ذلک یوم مجموع له الناس" - یعنی آن روزی که عذاب آخرت، در آن به وقوع می پیوندد روزی است که همه مردم برای دیدنش جمع می شوند.بنا بر این، کلمه"ذلک"اشاره است به روزی که کلمه"عذاب الآخرة"بر آن دلالت دارد.و به قول بعضیها به همین جهت به لفظ مذکر آورده شده و نیز ممکن است مذکر آوردن اشاره(ذلک)بدین منظور بوده باشد که مبتداء با خبر تطبیق کند.
و روز قیامت را به روزی توصیف کرده که مردم برای آن مجموعند، و نفرموده: "بزودی
(اشاره به وجود ارتباط بین اعمال سابق و لاحق انسان و نیز ارتباطبین اعمال هر فرد و گروه با اعمال دیگران و لزوم رسیدگی به اعمال همگان در روزی که همه جمعند)جمع می شوند، و یا جمع می شوند برای آن مردم"تا دلالت کند بر اینکه جمع شدن مردم برای آن، از اوصاف لازم و لا ینفک آن است، و حاجتی نیست به اینکه از آن خبر داده شود.
و با در نظر داشتن اینکه حرف"لام"در کلمه"له"برای غایت است خصوصیت این روز این می شود که مردم به خاطر آن مجموعند.پس این روز شانی دارد که هیچ روز دیگرندارد، و آن شان صورت نمی گیرد مگر به اینکه همه مردم بدون استثناء جمع شوند و احدی ازحضور در آن تخلف نکند.
مردم نیز شانی دارند که با آن تمامی افراد بشر به همدیگر ارتباط یافته، اولی با آخری وآخری با اولی در آن مختلط می شود و بعض با کل مربوط می شود.و آن شان عبارت است ازرسیدگی به حساب اعمالشان، از نظر ایمان و کفر و اطاعت و معصیت.و کوتاه سخن از نظرسعادت و شقاوت.
پر واضح است که یک عمل واحد از یک انسان از تمامی اعمال گذشته اش که بااصول باطنیش ارتباط دارد سرچشمه گرفته، و اعمال آینده اش که آنها نیز با احوال قلبیش مرتبط است از آن یک عمل منشا می گیرد.و همچنین عمل یک انسان با اعمال هر کس که با او ارتباطدارد مرتبط می شود، یعنی یا اعمال آنها از عمل این متاثر گشته و یا اعمال ایشان در عمل وی مؤثر بوده است، و همچنین اعمال انسانهای گذشته با انسانهای آینده و اعمال انسانهای آینده باانسانهای گذشته ارتباط دارد.در بین گذشتگان، پیشوایانی بودند که یا مردم را هدایت می کردندو یا گمراه می ساختند و اعمال آنان در اعمال آیندگان اثر داشته و ایشان مسؤول آنند، همچنانکه در متاخرین اتباع و دنباله روهایی هستند که از غرور و فریب پیشوایان گذشته شان پرسش می شوند، و قرآن کریم در این باره فرموده: "فلنسئلن الذین ارسل الیهم و لنسئلن المرسلین" (1).
و نیز فرموده: "و نکتب ما قدموا و آثارهم و کل شی ء احصیناه فی امام مبین" (2).
و جزاء و کیفر هم از حکم فصل و داوری که حق را از باطل جدا می سازد تخلف پذیرنیست.
و مطلبی که وضعش چنین باشد، (و آن داوری که دامنه اش از ابتدا تا انتهای بشریت
............................................
(1)به یقین از اقوامی که پیغمبرانی به سویشان فرستاده شد پرسش خواهیم کرد، و از آن پیغمبرانی که گسیل شدند نیز پرسش خواهیم نمود.سوره اعراف، آیه 6.
(2)و می نویسیم آنچه که از پیش فرستادند و آثارشان را هم، و هر چیز را ما در امام مبین بر شمرده ایم.سوره یس، آیه 12
(عالم برزخ منزلگاه موقتی است و جنبه تمهیدی برای روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد)
گسترش داشته باشد)، جز در روزی که اولین و آخرین بشر یکجا جمع باشند، و احدی غایب نباشد صورت نمی گیرد.
از همین جا می توان فهمید که بازجویی از تک تک مردم در قبر، و اجرای پاره ای ازثوابها و عقابها در آن، بطوری که آیات راجع به عالم برزخ بدان اشاره نموده، و روایات وارده ازپیغمبر(ص)و امامان اهل بیت(ع)بطور تفصیل از آن خبر می دهد، غیر از مساله حساب روز قیامت و بهشت و دوزخ جاودانه ای است که خداوند از آن خبر داده.
چون بازجویی و سؤالی که افراد در قبر دارند، برای تکمیل پرونده اعمال است، تا برای فرا رسیدن قیامت بایگانی شود، و بهشت و دوزخ برزخی هم منزلگاه موقتی است، مانندمنزلگاههای موقتی که برای مسافرین در وسط راه آماده می سازند. آری، در عالم برزخ بطورکامل به حساب کسی نمی رسند، و در آنچه کرده حکم فصل و جزای قطعی صادر نمی کنند، همچنانکه آیه"النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشدالعذاب" (1) و آیه"...یسحبون فی الحمیم ثم فی النار یسجرون" (2) بدان اشاره دارند، چه از عذاب برزخیان تعبیر کرده به عرضه بر آتش، و از عذاب قیامتیان به داخل شدن در آن، که عذابی است شدیدتر، و در دومی از عذاب برزخیان تعبیر کرده است به"سحب در حمیم"(کشیدن در آب جوشان)، و از قیامتیان به"سجر در نار"(سوختن در آتش).
و نیز آیه شریفه"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاخوف علیهم و لا هم یحزنون" (3) که صراحت دارد در اینکه مربوط است به عالم قبر، وگفتگویی از حساب و بهشت خلد در آن به میان نیامده، تنها بطور اجمال پاره ای از تنعم ها راذکر کرده است.
و نیز آیه شریفه"حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحا
............................................
(1)جهنم که بامداد و شبانگاه عرضه بر آن شوند، و روزی که رستاخیز برپا شود فرعونیان را به سخت ترین عذاب داخل کنید.سوره مؤمن، آیه 46.
(2)...در آب جوشان کشیده شوند، و پس از آن در آتش سوخته گردند.سوره مؤمن، آیه 72.
(3)کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند و به آنچه که خدا از کرم خود به آنان داده خوشحالند و از سرنوشت کسانی که از پی می رسند و هنوزبه ایشان نپیوسته اند شادمانند که نه بیمی دارند و نه غمگین می شوند.سوره آل عمران، آیه 169 و 170
فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون" (1) ، که خاطر نشان می سازد مردم بعد از مردن در برزخی زندگی می کنند که متوسط است میان حیات دنیوی - که بازیچه ای بیش نیست - و میان حیات اخروی - که حقیقت زندگی است - همچنانکه فرموده:
"و ما هذه الحیوة الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون" (2).
کوتاه سخن، دنیا دار عمل، و برزخ دار آماده شدن برای حساب و جزاء، و آخرت دارحساب و جزاء است.
و آیه شریفه"یوم لا یخزی الله النبی و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم وبایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا" (3) که می رساند رسول خدا(ص)
و مؤمنینی که با اویند با نوری که در دنیا کسب نموده و در برزخ فراهم کرده اند به عرصه قیامت در آمده، آنگاه درخواست می کنند که خدا نورشان را تکمیل نماید و بقایای عالم لهو و لعب را ازآنان بزداید.
"و ذلک یوم مشهود" - این جمله به منزله نتیجه و تفریعی است که به ظاهرش برجمله قبلی: "ذلک یوم مجموع له الناس" مترتب شده است، چون جمع شدن مردم مستلزم مشاهده نیز هست، چیزی که هست لفظ جمله مورد بحث مقید به ناس(مردم)نشده، و اطلاقش اشعار دارد بر اینکه آن روز برای هر کسی که بتواند مشاهده کند مشهود است، چه مردم، چه ملائکه، و چه جن.و آیات بسیاری که دلالت می کنند به محشور شدن جن و شیاطین و حاضرشدن ملائکه در قیامت همه این اطلاق را تایید می کنند.
"و ما نؤخره الا لاجل معدود"
یعنی برای این روز اجل و سررسیدی است که قبل از رسیدن آن واقع نخواهد شد، وکسی نیست که حکم خدا را عقب بیندازد و قضای او را لغو کند، خود او هم آن روز را تاخیر
............................................
(1)و چون مرگ یکی از آنان فرا رسد، گوید پروردگارا مرا بازگردان شاید عمل شایسته ای انجام دهم، هرگز!این کلمه ایست که وی گوینده آنست، پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.سوره مؤمنون، آیه 99 و 100.
(2)زندگی این دنیا به جز بازیچه و سرگرمی نیست و اگر بدانند، زندگی حقیقی در سرای دیگراست.سوره عنکبوت، آیه 64.
(3)در آن روز که خدا، پیغمبر و آنان را که با وی ایمان آورده اند خوار نکند و نورشان پیشاپیش ایشان و برطرف راستشان در حرکت است، و گویند پروردگارا نور ما را کامل کن و ما را بیامرز که تو بر همه چیز توانائی.سوره تحریم، آیه 8.
(چند وجه در معنای: "یوم یات"در آیه شریفه)
نمی اندازد، مگر تا همان سررسیدی که خودش برشمرده است.وقتی آن عدد تمام شد سرآمدمزبور فرا می رسد، و قیامت قیام می کند.