یک چهره- یک روایت

مصاحبه، بازجویی نیست آقای تفرشی!

سند‌پژوه ایرانی مقیم لندن در حالی بر انتشار سخنان وزیر دولت شاپور بختیار در یک رسانه داخلی خرده گرفته که در آن مصاحبه او به شکل بی‌سابقه و صریحی اذعان می‌کند بختیار برای کودتا علیه جمهوری اسلامی دست کمک به سوی صدام و اسراییل دراز کرده بود و این اذعان نیاز به هر چالش بعدی را مرتفع می‌کرد.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آقای مجید تفرشی سند‌پژوه مقیم لندن و برنامه ساز صدا‌و‌سیما (‌در زمینه‌های تاریخی) درباره مصاحبۀ روزنامۀ هم‌میهن با آقای جواد خادم وزیر مسکن و شهرسازی دولت شاپور بختیار انتقاد کرده که چرا مصاحبه‌کننده با او چالش نکرده و چون چالش نکرده در عمل مصاحبه به رپرتاژ آگهی تبدیل شده است!

    البته قاعدتا باید توضیح و پاسخ خود را برای این روزنامه می‌فرستادند ولی به جای آن با انصاف‌نیوز مصاحبه کرده‌اند و دوستان ما در این تارنما هم به لحاظ جنبه‌های تاریخی موضوع از گفت‌و‌گویی که قطعا به پیشنهاد و خواست خود آقای تفرشی انجام شده استقبال کرده‌اند. چون قاعدتا دوستان انصاف‌نیوز که از محتوای گفت‌و‌گوی خصوصی و مکتوب ما در دو پیام رسان تلگرام و واتس‌اپ خبر نداشته‌اند می‌توان نتیجه گرفت خود آقای تفرشی خواستار شده‌اند.

    شاید بگویید بسیار خوب چرا اینها را در اینجا می‌نویسی‌؟ ربط قضیه این است که اشارتی هم به نویسنده این سطور داشته و گفته‌اند:

     «به دلیل آنکه با معاون سردبیر آشنایی طولانی‌تری داشتم فکر کردم که با ایشان تماس بگیرم و مواضع و نگرانی‌های خودم را بیان کنم اما متاسفانه رفتاری که در واکنش نشان دادند خلاف شئون اخلاقی و روزنامه‌نگاری و حیثیت آکادمیک بود. ایشان در واکنش اتهاماتی را متوجه من کرد؛ اتهاماتی مثل اینکه دلیل حرف‌هایی که من می‌زنم به خاطر این است که در کودکی در فلان مدرسه درس می‌خواندم یا اینکه به دلیل اینکه در تلویزیون برنامه دارم فرد مغرضی هستم و حرف‌هایم ناحسابی و بی‌ربط است.»

  چون مراد ایشان از معاون سردبیر در آن رسانه نویسندۀ این سطور است لازم است یادآوری کنم ایشان بخشی از واقعیت را گفته و قسمت دیگر را شوربختانه و قطعا نه. 

    واقعیت این است که ایشان انتقاد کرد که چرا خبرنگار شما با او چالش نکرد و توضیح دادم: قرار بود اذعان کند بختیار در کودتای نوژه دست داشته و صدام از او حمایت می‌کرده و توانستیم این سخن را از زبان آقای خادم بشنویم و همین کفایت می‌کرد و نیاز به ادامه چالش نبود. چون امکان داشت از ادامه مصاحبه منصرف شود و اتفاقا هنر خبرنگار این بود که با سوالات خود به این نتیجه رسید و به گونه‌ای تنظیم شد که نه مشکلی ایجاد کند و نه در مقام تکذیب برآید.

    شاید برای اولین‌بار که از اطلاع آیت‌الله شریعتمداری از کودتا زبان یکی از مخالفین می‌شنیدیم چون قبل‌تر از زبان مقامات خودمان یا در شرایط دادگاه بود و این هم نکته بسیار مهمی بود. 

    نویسنده این سطور همین توضیحات را برای آقای تفرشی آورد ولی ایشان به شکل غیر قابل‌باوری از الفاظ ناشایست برای کسی استفاده کرد که چند نوبت در ستایش او نوشته و آخرین آنها (‌توفان تفرشی/ خود کرده را تدبیر نیست) در همین سایت منتشر شده و واقعا اسباب تأسف شد.

    درباره تحصیل درباره فلان مدرسه هم گفتم این گونه مدارس مطلق‌انگار بار می‌آورند و شما با توجه به وجهه سند پژوهی نباید این‌گونه باشید. همکاری و کسب درآمد از تلویزیون هم البته جرم نیست. کما این که آقای خسرو معتضد که بسیار بیش و پیش از ایشان در تلویزیون برنامه تاریخی دارد 20 سال است در هفته نامه‌ای می‌نویسد که من سردبیر آن هستم. مخاطبان و بینندگان برنامه‌های آقای معتضد هم بسیاربیش از بینندگان برنامه «نرسیده به انقلاب» ایشان در شبکه 5 سیماست که در کل شبکه پرمخاطبی نیست و بیشتر به موضوعات شهر تهران می‌پردازد و لحن معتضد هم بسیار گرم‌ر و قصه‌گوتر است از لحن نسبتا خشک و جدی ایشان که البته به اقتضای حرفه‌شان و سال‌ها دوری از کشور است ولو در آمد و شد باشند.

    نویسنده این سطور با کلیات نقد ایشان بر سخنان آقای خادم موافق است و طبعا با قضاوت و داوری درباره مصاحبه کننده کاملا مخالف و شگفتا چرا  نظر مصاحبه کننده و مصاحبه شونده را مخلوط کرده و مگر خود او با این همه خارج‌نشین در قالب یک پروژه گفت‌و‌گو نکرده و اضافه بر اینها چند نکته دیگر :

    اول این که مصاحبه به قصد چالش از جنس بازگویی با جواد خادم انجام نشد. برای این بود که از زبان وزیر و مشاور بختیار به مخاطب ایرانی بگوییم صدام از بختیار حمایت می‌کرده و وقتی این را گفته دیگر چه نیاز به چالش بعدی؟ در کدام مخاطب ایرانی شنیدن نام صدام حس انزجار برنمی‌انگیزد تا نیاز به توضیح اضافی باشد؟

  در این جمله ها دقت کنید. آقای خادم وزیر بختیار  و نه من یا آقای تفرشی یا یک مقام فعلی یا سابق جمهوری اسلامی به صراحت می‌گوید:

    «ادوارد هیث سیاستمدار بریتانیایی از حزب محافظه‌کار بریتانیا و نخست‌وزیر این کشور که از 1970 تا فوریه 1974 و همچنین رهبر حزب محافظه‌کار بین سال‌های 1965 تا 1975 که نقش مؤثری در ملاقات بختیار با صدام داشت [نقل کرده] در اولین ملاقات صدام‌حسین از او پرسید:«شاپور خان! آیا کاری می‌توانید بکنید که از این مخمصه حمله به ایران چشم بپوشم؟» چون آمریکایی‌ها از  [امام]خمینی و انقلاب اسلامی وحشت دارند که تمام خاورمیانه را در برگیرد و منافع آنها را به خطر بیندازد. آقای بختیار طرح کودتا را پیش کشید و صدام بلافاصله برادر ناتنی‌اش[احتمالاً برزان تکریتی] که رئیس استخبارات بود، مامور ایجاد کمک‌های لازم کرد.»

 در اینجا خبرنگار می پرسد:  «آیا چنین همکاری‌‌یی درست است و چطور می‌شود شما با دشمن خود برای کودتا به توافق می‎رسید؟» و مصاحبه شونده پاسخ می‌دهد:

     «جواب ساده است دربعضی مواقع برای جلوگیری از جنگ خانمان‌سوز شما با دشمن خود برای نابودی دشمن مشترک، دوست موقتی می‎شوید؛ این اتفاقی بود که افتاد چون دشمن مشترک قصد نابودی هر دو را داشت...»

    تیتر مطلب هم گویاست: «بختیار برای کودتا باورهای بلندمدتش را کنار گذاشت»

     آن قدر جملات خادم گویاست و نشان می‌دهد بر خلاف تبلیعات، صدام ابتدا قصد حمله به ایران را داشته و از بختیار  به همین منظور حمایت کرده تا نیاز به حمله خودشان نباشد که خبرنگار به آنچه می‌خواسته دست یافته و نیاز به چالش بعدی نبوده. ضمن این‌که از آقای تفرشی می‌توان خواست ساعت‌ها مصاحبه خود با ایشان را منتشر کند تا ببینیم چگونه با مصاحبه کنندگان چالش می‌کرده و در عین حال این همه دوستی داشته است؟

     2. این که ایشان زبان انگلیسی را  از برخی هم‌وطنان خود بهتر می‌داند یا به برخی -و نه همه سندهای آزاد شده در لندن-  دست‌رسی دارد دلیل موجهی برای اهانت به دیگران و انگ‌زنی و نیت‌خوانی نیست. هر کس حرفه‌ای دارد و می‌دانیم ایشان اگرچه احتمالا به رایگان از این اسناد استفاده می‌کند اما به رایگان در اختیار متقاضیان رسمی قرار نمی‌دهد. 

     طبیعی است که روزنامه‌نگاران بر روی سوژه‌های متنوع و متفاوت کار می‌کنند و نویسنده این سطور یا همکاران او در رسانه های مختلف به موضوعات گوناگون می پردازند. در حالی که آقای تفرشی تمرکز بیشتری دارند ولی همین رسانه‌ها هستند که تاریخ را به میان مردم آورده‌اند و علاقه زیاد آقای تفرشی به گفت‌و‌گو با رسانه‌ها و استفاده از رسانه‌ها ناشی از درک درست همین موضوع است.

    3.  انتظار بازجویی از یک مصاحبه درست نیست. به چند دلیل: اول این که امکان دارد مصاحبه شونده ادامه ندهد و این بدترین اتفاق برای یک مصاحبه است. دوم به این خاطر که مخاطب احساس می‌کند مصاحبه کننده اصرار دارد حرف خود را به او هم القا کند در حالی‌که از پاسخ‌ها خود مخاطب متوجه می‌شود. سوم این که لذت خواندن مصاحبه را از بین می‌برد.

    چند سال پیش مجله «اندیشه پویا»  مصاحبه بسیار خواندنی و متفاوتی با آقای احمدی‌نژاد انجام داد. همان که با تیتر «من هم یک لیبرال هستم» سر و صدا کرد و بعد از آن در همین سایت آن را نمونه موفق یک مصاحبه معرفی کردم چون در عین صراحت کاری نکردند که او از میانه مصاحبه برخیزد و نیمه تمام بگذارد. دوستان «اندیشه پویا» هم در شماره بعد نقل و تشکر و اظهار لطف کردند.

   آقای تفرشی را به مطالعه یادداشت خواندنی گابریل گارسیا مارکز در کتاب «یادداشت‌های 5 ساله» ارجاع می‌دهم که از تبدیل مصاحبه به بازجویی برحذر داشته است.

  آن مصاحبه می‌خواست در مصاحبه‌ای کوتاه از زبان آقای خادم که وزیر و معتمد بختیار بوده به مخاطب ایرانی بگوید بختیار که مدعی نجات ایران بوده دست همکاری به جانب اسراییل و صدام حسین هم دراز کرده بود و وقتی مصاحبه شونده به صراحت همین را گفت دیگر به چه چالشی نیاز داشت و چون به تعبیر ایشان چالش بعدی درنگرفته متهم می‌کنند؟ 

   رپرتاژ آن است که تلویزیون تعطیل شده «من وتو» برای بختیار پخش کرد و به هیچ یک از این واقعیت‌های تاریخی و حتی اختلافات شاه و بختیار اشاره نمی‌شود چون در این صورت نمی توانستند هم سلطنت پهلوی را تطهیر کنند و هم از بختیار قهرمان بسازند.

    کلیات نقد آقای تفرشی بر ادعاهای آقای خادم مشکلی ندارد. مشکل در لحن و قضاوت ایشان است که حتی مصاحبه‌کننده انصاف نیوز را قانع نکرده و البته الفاظی که درباره نویسنده این سطور در پیام خصوصی و احتمالا از سر خشم به کار بردند و اسباب شگفتی نویسنده این سطور را فراهم ساختند.

   به لحاظ اخلاقی اگر بابت الفاظی که در پیام خصوصی به کار بردند پوزش بخواهند برای خودشان بهتر است و از حیث اثرگذاری بیشتر مستند 26 قسمتی شبکه 5 سیمای جمهوری اسلامی ایران هر چه از قضاوت قبلی دورتر باشند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان