به این ترتیب با ریزش 0.72درصدی شاخص بورس در هفتهجاری، میزان امیدواری نسبت به رشد دماسنج بازار برای شکلگیری موج صعودی عملا در سطوحی نازل قرارگرفت؛ بهویژه اینکه در این هفته مبلغی به میزان 363میلیاردتومان نیزاز گردونه معاملات خارج شد. به لحاظ حجم معاملات، با عبور دوباره ارزش روزانه دادوستدها از مرز 3هزار میلیاردتومان و رسیدن این سنجه آماری به سطح 4هزار میلیاردتومان نهتنها ورود جریان نقدینگی جدید به بورس مشهود نیست حتی از منظر مقایسه با قله اردیبهشت1402 این متغیر مهم در محدودهای کمتر از 81درصد پایینتر از میانگین 11ماهه ایستاده است. در تشریح دلایل این رکود بارها علاوهبر روند منفی بازارهای دارایی در نیمسال نخست سال، میتوان به سیاستگذاریهای اقتصادی اشاره کرد. بهنظر میرسد عدمانتظار معاملهگران مبنیبر استارت روند صعودی به دلیل بیاعتمادی حاکم بر بازار برخلاف انتظارات قبلی، یکی از مهمترین محرکهای فضای منفی بورس درمدت یادشده بودهاست.
از سوی دیگر اما نمادهای کوچکتر بورس تهران نیز که در ماههای قبل در وضعیت مطلوبتری قرار داشتند از ابتدای اسفند اغلب نتوانستند به محدوده مثبت معاملات بازگردند و پابهپای نماگر اصلی بازار در مسیری کاهشی گام برداشتند. با بستهشدن پرونده شاخصکل بازدهی بورس تهران از ابتدای اسفند در محدوده 3درصد، میتوان دریافت که شاخص سهام از انتظارات ابتدای سال عقبتر بوده و نتوانسته بازدهی مطلوبی را کسب کند، اما اکنون که افتهای شدید 6ماه نخست در بازارهای موازی به پایان رسیدهاست؛ لحن سیاستگذار در راستای کنترل انتظارات تورمی ملایمتر شده این پرسش بهوجود میآید که؛ چرا بورس نتوانست ورق بازی را به نفع خود بازگرداند؟ یکی از نکاتی که دراین راستا باید به آن پرداخت این است که طی ماههای اخیر صحبت جدی مبنیبر پایان مناقشات منطقه در آینده نزدیک بهوجود نیامده است؛ در واقع عدمپیشبینیپذیربودن وضعیت متغیرهای اثرگذار بر بازار شرایطی را بهوجود آورده که رویارویی معاملهگران با متغیرها عملا امکان ناپذیر شدهاست، بنابراین با توجه به اینکه نمیتوان نسبت به سناریوهای مختلف با قطعیت صحبت کرد، یکی از اصلیترین و مهمترین ویژگیهای بازارهای دارایی یعنی پیشبینی پذیر بودنشان در این مقطع به نقطه ضعفشان بدل شدهاست.
در همین راستا سیاستگذاریهای غیرمنتظره از سوی بانکمرکزی نهتنها نگرانیهای جدیدی درخصوص التهاب بازارها ایجاد میکند، به همیندلیل است که رفتار این نهاد پولی معمولا زیر ذرهبین سرمایهگذاران قرار دارد، بنابراین تغییر سیاستهای بانکمرکزی از جمله تغییرات افزایش و کاهش نرخ بهره و نوسانات تصمیمگیریها در مورد وضعیت اوراققرضه (بهعنوان یکی از رقیبهای بازار سهام) در شرایط کنونی از موضوعاتی است که سبب شد تا بورس همزمان با شکلگیری انتظارات تورمی جدید نتواند به رالی بازارها ورود پیدا کند. از سوی دیگر آنچه در سیاستگذاریهای جهانی نیز رخ میدهد؛ بر ورود و خروج نقدینگی به بورس از اهمیت فراوانی برخوردار است، از اینرو باید دید سرانجام سیاستگذاریهای اقتصادی چه خواهد شد و کدام سناریو به واقعیت نزدیکتر خواهد بود. با توجه به اینکه پیشبینیهای مختلفی درخصوص سیاستگذاریهای آمریکا وجود دارد، مشخص نیست در ادامه با چه رویکردی در بازارهای جهانی مواجه خواهیم شد و آمریکا چه سیاستی را بهصورت متقن از سر میگیرد. به این ترتیب میتوان گفت تنها در صورتیکه توفان در وضعیت متغیرها آرام بگیرد؛ تردیدهای مهم نسبت به روند کوتاهمدت و میانمدت جای خود را به ثبات و آرامش معاملاتی خواهد داد.