درباره امیرالمؤ منین علیه السلام مى گویند: قنبر برده و غلامى بود که در خانه ایشان بود. وقتى حضرت لباس تهیه مى کردند، زیباترین لباس را براى قنبر مى خریدند؛ ولى خودشان یک لباس معمولى شاید پایین تر از معمول ، و گاه کرباس مى پوشیدند.
ابن سوید درباره ابوذر که از تربیت یافتگان مکتب وحى است مى گوید:
رَاءَیتُ اَباذرّ الغفارىَّ و علیه حُلَّة ، و على غلامه حُلَّة ، فَسَاءلناه عن ذلک ؟ فقال : انَّ رسولَ اللَّه صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم قال له : اخوانکم خَوَلَکُم جَعَلَهُم اللَّه تعالى تَحت اءَیدیکم فمَن کان اءخوه تحت یده فلیُطعِمهُ ممَّا یاءکُلّ، ولیَلبِسُهُ ممَّا یَلبَسُ، ولا تُکُلِّفوهم ما یَغلِبُهُم فاءعِینُوهُم (67).
((ابوذر را دیدم که لباسى همانند لباس غلام خود پوشیده است . در مورد این کار از او سوال کردم . جواب داد: پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: غلامان شما برادارن شمایند که خداوند شما را بر آنان به واسطه جنگ ها مسلط کرده است . پس هر کس که برادرش زیر دست اوست باید از هرچه خود مى پوشد به او بپوشد و او را به کارهایى که قدرت و طاقتش را ندارد وادار نکند. پس اگر آنها را به آنچه طاقت ندارند وادار کردید باید کمکشان کنید)).
در همین مکتب است که فاطمه اطهر علیهاالسلام با فضه خادمه خانه خود، کار روزانه را تقسیم مى کند. در تاریخ زندگى و سیره آن حضرت نوشته اند که یک روز فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانه کار مى کردند و روز دیگر فضّه . این دیدگاه و روش عملى درست مقابل دیدگاه غربى ها و فلاسفه یونانى قرار دارد که اصلا منکر وجود روح انسانى در بردگانند. روایتى از رسول اکرم صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل شده است که :
انَّه راءى رجلا یشتَدُّ خَلفَه غلام ، فقال اءحمِلهُ فانَّهُ اءخوک المسلم ، و روَحهُ مثل روحِکَ(68).
((حضرت مردى را دیدند که سوار بر مرکب است و غلام او هم پشت سرش پیاده حرکت مى کند. حضرت فرمودند: غلامت را هم پشت سرت سوار کن ؛ او برادر مسلمان تو است و روحش مانند روح تو است )).
چطور تو احساس خستگى مى کنى و سوار مى شوى ؟ او هم مثل تو است ، و خسته مى شود.
این درست زمانى است که اصلا روح بردگان را روح پلید حیوانى مى دانستند جایگاه آنها در خانه هاى مالکانشان مانند جایگاه حیوانات بود. در همین زمان مى بینیم پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند که بردگان را طورى صدا نزنید که آنها از نظر روحى آزرده شوند؛ فرمودند:
لا یقل اءحدکم : عبدى و اءَمَتى ... ولیقُل المالک : فتاى ، و فتاتى ...(69).
((نگویید: غلام من ! کنیز من ! بگویید: پسرک من ! دخترک من !)).
و جالب توجه این آیه شریفه است که مى فرماید:
واعبدوا اللَّه و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا و بذى القربى والیتامى والمساکین والجار ذى القربى و الجار جنب و الصّاحب بالجَنبِ وابن السَّبیل و ما مَلَکَت اَیمانُکُم انَّ اللَّه لا یحبُّ مَن کان مختالا فخورا(70).
((و خدا را بپرستید؛ و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید؛ و به پدر و مادر نیکى کنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک ، و همسایه دور، و دوست و همنشین ، و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید؛ زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخرفروش است ، (و از اداى حقوق دیگران سر بازمى زند،) دوست نمى دارد)).
اول فرمان به توحید است و بعد به نیکى ؛ و اما نیکى به چه کسانى ؟ پدر و مادر، بستگان ، همسایه هاى نزدیک ، همسایه هاى دور، همنشینان و کسانى که در سفر درمانده اند؛ و به بردگانتان . چنان که مشاهده مى شود احسان به بردگان در شمار احسان به اقوام و همسایگان و در شمار نیکى به پدر و مادر تلقى مى شود.
در وصایاى آخر عمر پیغمبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم به این نکته تاءکید فراوان شده است :
اللَّه اللَّه فى اَلصَّلاة و ما ملکت اَیمانکم (71).
((شما را سفارش مى کنم نسبت به نماز و نسبت به بردگان خود)).
بنابراین امام سجاد علیه السلام به مدارا با آنها توصیه مى فرمایند:
اءن کَرِهتَهُ استبدلتَ به و لم تعذِّب خَلقَ اللَّه (72).
((اگر او را نمى پسندى حقّ ندارى او را بیازارى فقط مى توانى او را تغییر دهى )).
در مقابل این همه حقوق بردگان ، امام سجاد علیه السلام نیز به غلامان و کنیزان سفارش کرده اند که شما هم با رعایت این موازین ، زندگى تفاهم آمیز و برادرانه اى برقرار کنید. حضرت مى فرمایند: همان گونه که عقل و تدبیر اقتضا مى کند که انسان در حقوق سلطان و حقوق حاکم براى حفظ نظام اجتماعى و مصالح عمومى مماشات کند، علیه او اقدام نکند، دستورات او را اطاعت کند؛ برده هم باید براى حفظ نظام خانواده اى که در آن زندگى مى کند، اطاعت پذیر و فرمانبردار باشد.
چراکه نظام زندگى مختل نشود و همیشه جنگ و منازعه در جامعه کوچک خانواده برقرار نباشد؛ مگر این که مالک ، او را به نافرمانى خدا بخواند که این جا برده حقّ ندارد اطاعت کند.
آن گونه که در تاریخ زندگى امام سجاد علیه السلام ذکر شده است ، بعضى از بندگان را از حضرت خریدارى مى کردند یا مثلا حضرت مى خواستند بعضى از بردگان را به دیگرى ببخشند، به دلیل رعایت این اصول اخلاقى و کرامت هاى بى پایان آن حضرت ، این بردگان به هیچ وجه حاضر نبودند که خانه امام سجاد علیه السلام و محضر آن حضرت را ترک کنند و به خانه دیگرى بروند و یا حتى آزاد شوند.
همه اهتمام موازین حقوقى و اخلاقى اسلامى مبتنى بر تاءمین یک اجتماع سالم و آرام است ؛ اعم از اجتماع کوچک خانواده و یا اجتماع بزرگ جامعه که انسان ها بتوانند در سایه آن ، مراحل کمال معنوى را طى کنند. این جامعه قابل دسترسى نخواهد بود مگر این که هر فردى حدود وظایف شخصى خود را نسبت به خود و دیگران ، به درستى بشناسد و بدان عمل کند.