در اواخر ماه مارس، نخستوزیر محمد السودانی با رئیسجمهور اردوغان در آنکارا دیدار کرد. این دیدار چند ساعت به طول انجامید و در نهایت اردوغان اعلام کرد که کار «پروژه جاده توسعه» آغاز خواهد شد. با وجود اینکه ترکیه نقش اصلی را در اجرای این پروژه دارد، اما دولت عراق به دنبال مشارکت سایر بازیگران منطقهای در این پروژه بوده است؛ در درجه اول برای جذب سرمایهگذاری و بودجه، سپس برای ایجاد منافع مشترک اقتصادی و تقویت روابط به عنوان حائلی در برابر درگیریهای احتمالی.
این پروژه دارای پتانسیل اقتصادی عظیمی برای عراق در زمینه ایجاد اشتغال، توسعه زیرساختهای حملونقل و تامین مواد وارداتی از خارج است. البته ذکری از بازده مالی مستقیم از طریق کارمزد و مالیات به میان نمیآوریم. به گفته احمد الراوی، اقتصاددان، «جاده توسعه در صورت جدیت در اجرا، نمایانگر چشماندازی بلندپروازانه است و در توسعه زیرساختهای کشور در حوزه حملونقل و ایجاد فرصتهای شغلی عالی با ایجاد بیش از 250هزار شغل (با تکمیل پروژه) نقش عملی خواهد داشت.» بخشی از «پروژه جاده توسعه» ایجاد یک «کانال خشک» در جنوب عراق است که بندر بزرگ «فاو» را از طریق تونلهای غوطهور به بندر «امقصر» متصل میکند. این مسیر در مقایسه با حملونقل از طریق کانال سوئز، دوهفته در زمان صرفهجویی میکند.
اجرای پروژهای با چنین مقیاس، بهویژه در عراق، با چالشهایی مواجه است. از آنجا که «جاده توسعه» به تکمیل بندر بزرگ فاو وابسته است، اولین مانع کمبود بودجه بوده است. تاکنون تنها پنج اسکله از 99اسکلهای که پیشبینی شده، ساخته شده است. اگر بودجه در این سطح ضعیف ادامه یابد، تکمیل بندر بزرگ فاو بیش از 20سال طول خواهد کشید. در مورد چالشهای منطقهای، بندر «مبارک» در کویت که در حال ساخت است، قصد دارد ترافیک کشتیرانی را به سمت کویت هدایت کند. کویت با پیشبینی اینکه بندر مبارک قبل از بندر بزرگ فاو به بهرهبرداری میرسد، تلاش کرده است دولت عراق را متقاعد کند که بندر مبارک را از طریق راهآهن به «جاده توسعه» متصل کند. این کار میتواند بندر بزرگ فاو را بهشدت تضعیف کند؛ زیرا کویت کنترل بیشتری بر خطوط کشتیرانی خواهد داشت و مزیتهای اقتصادی عراق در «جاده توسعه» را کاهش خواهد داد.
پس از این، هند درگیر برنامهریزی یک کریدور اقتصادی جدید با عربستانسعودی و امارات است که در آن کالاها به صورت زمینی از طریق اسرائیل به سمت دریای مدیترانه و با دور زدن دریای سرخ منتقل میشوند. این پروژه نیز «پروژه جاده توسعه» را به چالش میکشد. به همین دلیل عراق باید اجرای بندر بزرگ فاو را سرعت بخشد. ایالاتمتحده مایل است اسرائیل را در اقتصاد کشورهای خلیجفارس ادغام کند و به همین دلیل است که هر کریدور اقتصادی که این کار را انجام دهد، از حمایت آمریکا برخوردار خواهد شد (و در این مورد، به بهای عراق و ترکیه).
عراق باید راههایی بیابد تا مسیر تجاری خود را جذابتر از دیگر مسیرها کند. این امر میتواند با آسانتر کردن تجارت در عراق و باز کردن مناطق آزاد تجاری و یکپارچه و ارزانتر و سریعتر کردن انتقال کالا به اروپا از آسیا از طریق عراق انجام شود. عراق جمعیت رو به رشدی دارد که آن را به بازاری باارزش تبدیل میکند. چند بخش توسعه نیافتهاند، به همین دلیل است که دولت باید با باز کردن منابع مالی از طریق کاهش تشریفات اداری، رشد بخش خصوصی را تشویق کند. به این ترتیب، مشاغل عراقی نیز میتوانند از بازار بزرگتری به دلیل «جاده توسعه» بهرهمند شوند.
عراق باید بهتدریج از تکیه بر صادرات نفت برای اقتصاد خود دور شود که «جاده توسعه» یکی از چندین پروژه موردنیاز برای انجام این کار است و مولفه حیاتی آن بندر بزرگ فاو است. به همین دلیل دولت عراق نباید اجازه دهد که پیشبرد یا رقابت کویت یا هند آن را تضعیف کند. علاوه بر سرعت بخشیدن به کار در «جاده توسعه»، یک چیز واضح است و آن اینکه اتکا به تولید نفت برای آینده بلندمدت قطعا انتخاب اشتباهی است. چنین است که کشورهای دیگر در حال دور شدن از آن بوده و خوشبختانه عراق هم به آنها پیوسته است. انتظار میرود این کریدور جریانهای تجاری بین اروپا و آسیا را افزایش دهد و جایگزینی مقرونبهصرفهتر برای مسیرهای دریایی سنتی از طریق کانال سوئز باشد.
پیامدهای «پروژه جاده توسعه» را از دو منظر میتوان بررسی کرد:
1. پیامدهای اقتصادی برای خاورمیانه
هدف این پروژه که پیشبینی میشود حدود 17میلیارد دلار هزینه داشته باشد و تا سال 2050 به صورت مرحلهای تکمیل شود، کاهش وابستگی منطقه به نفت از طریق تنوعبخشیدن به اقتصادها در لجستیک و تجارت است. زیرساختها شامل توسعه بندر بزرگ فاو در بصره است که از نظر ظرفیت و قابلیت از «جبل علی» در دبی فراتر خواهد رفت و عراق را به مرکز لجستیک جدید در خاورمیانه تبدیل خواهد کرد. این مسیر برای افزایش تجارت بینالمللی و یکپارچگی اقتصادی، تثبیت عراق و شرکایش به عنوان بازیگران اصلی در لجستیک تجارت جهانی طراحی شده است. با کاهش زمان حملونقل بین آسیا و اروپا، این پروژه میتواند به عنوان «جاده ابریشم جدید» عمل کند و جایگاه ژئواکونومیک کل منطقه را تغییر دهد.
2. توسعه شهری و صنعتی
فراتر از لجستیک، این پروژه قصد دارد توسعه شهری را با شهرهای جدید و قطبهای صنعتی در امتداد کریدور ایجاد کند. این پیشرفتها برای تقویت اقتصاد محلی، ایجاد شغل و تقویت/بهبود پیشرفتهای فناوری و تثبیت بیشتر چشمانداز اقتصادی منطقه در نظر گرفته شده است. این پروژه با وجود داشتن مزایای زیاد، با چالشهای مهمی مانند هزینههای مالی هنگفت و پیچیدگی هماهنگی بین ذینفعان مختلف بینالمللی مواجه است. موفقیت این پروژه به ادامه همکاری و سرمایهگذاری قدرتهای منطقهای و بازیگران بالقوه جهانی مانند چین بستگی دارد که انتظار میرود نقش مهمی در تامین مالی ایفا کنند.
منبع: Iraqi Thoughts