ماهان شبکه ایرانیان

پدر اسطوره شناسی ایران کیست؟

پژوهش‌های اسطوره‌شناسی در ایران به نام «مهرداد بهار» گره می‌خورد؛ فردی که سرتاسر عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیین‌های ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرح‌های علمی ارزشمندی در این زمینه بود.

 اسطوره شناسی ایران باستان ریشه در منطقه ایران بزرگ (قفقاز، آسیای مرکزی، آسیا‌ی جنوبی و آسیای غربی) دارد. پارسیان در ابتدا بخشی از اقوام مهاجری بودند که خود را با نام آریایی (کلمه‌ای به معنای نجیب و آزاده که ارتباطی با نوع نژاد ندارد) خطاب می‌کردند.

به گزارش اقتصاد24، شاخه‌ای از این اقوام آریایی که با عنوان هندوایرانی‌ها شناخته میشوند، تا قبل از هزاره سوم پیش از میلاد در منطقه‌ای که امروزه به نام ایران معروف است (در اصل شناخته شده با نام آریانا به معنای سرزمین آریایی ها) سکنی گزیدند و شاخه‌ای دیگر که با عنوان هندوآریایی شناخته میشوند، در منطقه‌ی رود سند ساکن شدند.

از آنجایی که هر دو شاخه تقریبا ریشه در یک فرهنگ و محیط داشتند، دارای نکات مشترکی در سیستم اعتقادی و مذهبیشان بودند که بعد‌ها به شکل هندوئیسم در هند، مذهب کهن ایرانیان و زرتشت گسترش یافت و تمامی آن‌ها تفکرات کلیدی و باور‌های ماوراء الطبیعی مشترکی داشتند.

اعتقاد به این موجودات و داستان‌های ماوراءالطبیعی (که امروزه با عنوان اسطوره شناسی شناخته می‌شود) سیستم مذهبی خالصانه آن‌ها را تشکیل میداد که مانند هر مذهب دیگری برای پیرو آن در دوران حاضر، دارای اعتبار بود. این اسطوره شناسی در ادامه بر روی مذهب زرتشت، که خود نیز بعد‌ها بر روی شکل گیری و توسعه یهودیت، مسیحیت و اسلام تاثیر می‌گذارد، اثر گذاشت.

پدر اسطوره شناسی ایران

پژوهش‌های اسطوره‌شناسی در ایران به نام «مهرداد بهار» گره می‌خورد؛ فردی که سرتاسر عمر خود را به مطالعه در زمینه فرهنگ، اساطیر و آیین‌های ایرانی اختصاص داد و بنیانگذار طرح‌های علمی ارزشمندی در این زمینه بود. ایرج افشار درباره مهرداد بهار می‌گوید: من از نبشته‌های ژرف، استوار و تازه بنیاد او در زمینه فرهنگ و زبان ایران هماره بهره‌وری داشته‌ام.

او فرزند شایسته پادشاه شعر معاصر فارسی (ملک‌الشعرای بهار) بود که دماوندوار در راه دامنه‌وری تحقیقات ایران باستان پای افشرده است و بی گمان حق سترگ و تحسین برانگیزی بر ما دارد. مهرداد هم فروتن بود و هم دانشمندی تمام. پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت این اسطوره‌شناس ایرانی به بررسی زندگی و پژوهش‌های او پرداخته است.

پدر اسطوره شناسی ایران کیست؟

تولد و خانواده مهرداد بهار

مهرداد بهار فرزند ملک الشعرا بهار در 10 مهر 1308 خورشیدی دیده به جهان گشود. پدرش ملک الشعرا از شاعران مشروطه خواه و مبارز بود که سابقه نمایندگی مجلس شورای ملی را نیز در کارنامه خود داشت و مادرش سودابه صفدری شاهزاده خانمی قاجاری از خانواده دولتشاه کرمانشاه و از نوادگان فتحعلیشاه قاجار بود. مهرداد بهار پنجمین فرزند ملک الشعراء بهار بود.

وی درباره پدرش می‌گوید: از جمله گرفتاری‌های ناراحت کننده برای او، برخورد بر سر مسایل مادی زندگی میان وی و مادر ما بود. هر دو مردمی، خوب و علاقه‌مند به خانواده بودند، ولی جهانِ مادرِ ما در مسایل خانواده و فرزندان خلاصه می‌شد و جهانِ پدر، پهنه‌ای عظیم بود، انباشته از تلاطم‌های سیاسی و اجتماعی و نتایج مادی آن ها؛ زندان، تبعید و فقر، اموری که خانه ما را از شادی لازم محروم داشته بود.

مادر نمی‌توانست بار سنگین خانواده را در این دریای مظلم به ساحلی برساند، پدر هم قادر به نوکری و ایجاد درآمد نبود. حتی هنگامی هم که از سیاست دست کشید، درآمدی مناسب وضع زندگی خود پیدا نکرد. او چند بار سعی کرد تا به کاری آزاد دست زند. یک بار مؤسسه‌ای بنیاد نهاد تا به خرید و فروش کتاب بپردازد، اما به زودی سرمایه را از کف داد و زیان بزرگی را متحمل شد.

یک بار هم سعی کرد دیوان اشعارش را به سرمایه خود چاپ کند و از آن راه سودی به دست آورد، شهربانی رضاشاه اوراق چاپ شده را توقیف کرد و مخارج سنگین چاپ بر عهده پدر ماند. او دیگر هرگز به کار آزاد اقدام نکرد. دعوای با زن قابل تحمل‌تر از دعوا با طلبکاران بود! 

هنگامی که مهرداد چهار ساله بود، پدرش به وسیله عوامل رضاشاه به اصفهان تبعید شد و زندگیشان دشوارتر گذشت چرا که هیچ درآمدی نداشتند. دورانی که به گفته خود او، پدر دیگر آن ملک الشعراء میدان سیاست و مجلس شورا نبود.

او از آسمان فرود آمده بود و از جمله برای من که در آن هنگام کودکی چهار ساله بودم، قصه می‌گفت. کاری که از او عجیب بود. هر چند این قصه‌ها که درباره دیوی به نام سیاه خان ستم گر بود، هیچ نشاطی، شوری و شوقی در من برنمی انگیخت.

او می‌خواست تا در پرده، به نام سیاه خان، رضاشاه را در چشم من، چون عفریتی جلوه دهد و نمی‌دانست که من در تلخی آن ایام به فرشته‌ای نیاز داشتم تا اینکه پس از مدتی دوران تبعید تمام شد، اما به قول مهرداد بهار تم اصلی زندگی ما دعوای مادر و پدر بر سر امور مالی باقی ماند که باقی ماند.

تحصیل و زندان مهرداد بهار

 مهرداد بهار تحصیلات ابتدایی را در مدرسه جمشید جم و دوران متوسطه را در دبیرستان‌های فیروز بهرام و البرز گذراند. پدر اسطوره شناسی ایران در مورد دبیرستان خود می‌گوید: به یاد دارم که در کلاس چهارم دبیرستان تجدیدی شده بودم. این زمان پدرم وزیر معارف بود. شکایت به او بردم و گمان می‌کردم با سفارشی کارم درست خواهد شد.

پدر بازرسی به دبیرستان فرستاد. پس از گزارش بازرس که به زیان من بود، نه تنها سفارشی به عمل نیامد بلکه پدر پوستی از کله من تنبل کند تا دیگر از این غلط‌ها نکنم. ما هرگز عادت نکردیم تا از موقعیتی سوء استفاده کنیم و به ما این امکان داده نمی‌شد.

پدر اسطوره شناسی ایران کیست؟

بهار در سال تحصیلی 1328-1329 خورشیدی در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شد، اما در سال دوّم در جریان جنبش ملی شدن نفت از دانشگاه اخراج و به اتهام اغتشاش دستگیر شد و سه ماه در زندان ماند. در همان زمان یعنی 1330 خورشیدی پدر خود ملک الشعرا را نیز از دست داد و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی به مانند بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی، ادبی و سیاسی به زندان افتاد و تا بهار 1334 خورشیدی در زندان‌های قصر، فلک الافلاک و قزل قلعه زندانی بود و در همان سال دوباره به دانشگاه تهران راه یافت و در 1336 خورشیدی مدرک لیسانس گرفت.

تحصیل مهرداد بهار در انگلیس

بهار سپس در 1337 خورشیدی برای ادامه تحصیل در حوزه ایرانشناسی به لندن رفت و در پاییز 1338 خورشیدی در مدرسه زبان‌های شرقی و آفریقایی، گروه مطالعات ایرانی دانشگاه لندن نزد استادانی همچون ولتر هنینگ، مری بویس و هارولد بیلی به مطالعه و پژوهش پرداخت. 

در همین زمان بهار در جنبش‌های دانشجویی ایران و انتشار نشریه‌های فرهنگی - دانشجویی همکاری داشت و یکی از اعضای هیات دبیران کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در 1339 تا 1340 خورشیدی و عضو هیات تحریریه مجله پژوهشی چاپ لندن و مدتی هم سردبیر آن بود و با نشریاتی همچون نامه پارسی همکاری می‌کرد.

بهار شش سال در انگلیس ماند و در رشته زبان‌های شرقی و آفریقایی فوق لیسانس گرفت دو سال نیز روی رساله دکتری خود با عنوان آفرینش در اساطیر ایران تحقیق کرد، اما رساله خود را به اتمام نرساند و به ایران بازگشت.

بازگشت مهرداد بهار به ایران

وی پس از بازگشت به ایران از رساله دکتری خود در دانشگاه تهران دفاع کرد و در آنجا به صورت حق التدریسی به تدریس پرداخت، اما ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) هرگز با استخدام او در دانشگاه موافقت نکرد و به ناچار در بانک مرکزی با عنوان دبیر هیات عامل بانک استخدام شد. در گوشه کتابخانه بانک مرکزی میزی به او دادند که آن جا می‌نشست و کار‌های تحقیقاتی اش را انجام می‌داد و همزمان هم در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد.

فعالیت مهرداد بهار در فرهنگستان زبان ایران

در همین زمان پرویز ناتل خانلری، بنیاد فرهنگ ایران را تاسیس کرد و مهرداد بهار هم به صورت انتقالی به آنجا رفت. او به زبان‌های اوستایی و پارسی باستان تسلط داشت و در 1351- 1352 خورشیدی در فرهنگستان زبان ایران موفق به تاسیس پژوهشکده زبان‌های ایرانی میانه و باستان گروه زبان پارسی میانه شد که در آنجا طی هفت سال متون پهلوی بسیاری به یاری او انتشار یافت. در کنار فرهنگستان زبان ایران در فرهنگستان ادب و هنر ایران نیز گروه اساطیر را با هدف تدوین دانشنامه اساطیر ایران تشکیل داد.

همسر و فرزندان مهرداد بهار

همسر مهرداد بهار، زهره سرمد استاد دانشگاه است و ثمره ازدواج‌شان یک پسر به نام میلاد و یک دختر به نام فرغانه است. همچنین بهار از ازدواج اول خود فرزند ارشدی به نام کاوه دارد.

درباره ریشه‌های ایران باستان

مهرداد بهار ضمن انتقاد از ملّی‌گرایی افراطی بر آن بود که تمدن عصر هخامنشیان محصول اندیشه‌های ایرانی و ناایرانی است و برای شناخت فرهنگ و تمدن باستانی ایران حتماً باید به مطالعهٔ تمدن‌های غیرایرانی بین‌النهرین و عیلام پرداخت. او معتقد بود که جهان باستان یک کل واحد را تشکیل می‌داده که در آن هیچ پدیده، فکر و اندیشه‌ای محصول نبوغ فردی یا یک تمدن خاص نبوده، بلکه تمام پدیده‌های باستانی در نتیجهٔ شرایط کلی اجتماعی، انسانی و طبیعی آن عصر شکل گرفته‌اند.

آثار و پژوهش‌های مهرداد بهار

•    نخستین کتاب بهار، با عنوان «اساطیر ایران» در سال 1352، از سوی بنیاد فرهنگ ایران منتشر شد.

•    کتاب «بندهش؛ فرنبغ دادگی» را انتشارات توس در 1369 خورشیدی به چاپ رساند. این کتاب، ترجمه متن فارسی میانه بندهش است و دانشنامه باستانی ایران به حساب می‌آید. بهار این ترجمه را بر پایه بررسی مقابله‌ای سه دستنویس ایرانی موسوم به TD 1، TD 2 و DH انجام داد و بنابر گفته خودش، این اثر محصول بیش از 20 سال کار پیوسته وی بر روی این متن کهن و متکی بر ترجمه انکلساریا، یادداشت‌های بیلی و ترجمه کوتاه هنینگ و نیز بخش‌هایی از بندهش است.

استاد این کتاب را از پهلوی ساسانی به فارسی بازگرداند به طوری که در 60-70 سال اخیر، حتی یک ترجمه اروپایی هم از این اثر نداریم و کار او، به نوعی مرجع و منبع به حساب می‌آید تا جایی که حتی او را به عنوان مفسر و معرف بندهش در جهان می‌شناسند. او که مری بویس؛ شرق شناس انگلیسی بر آثارش صحه می‌گذاشت.

•    کتاب «ادیان آسیایی» در 1375 خورشیدی و به وسیله انتشارات چشمه به چاپ رسید؛ کتابی که از سه گفتار با عناوین دین در ایران باستان، ادیان هندی و ادیان آسیایی در روم پیش از مسیحیت تشکیل شده است. بخش نخست به ادیان و آیین‌های ایران پیش از اسلام: زرتشتی، گنوسی، مانوی، مزدکی و مسیحی اختصاص دارد. در بخش دوم ادیان، آیین‌ها، اساطیر و خدایان هندی بررسی شده‌اند. بخش سوم به بررسی ادیان روم باستان پیش از مسیحیت پرداخته شده است.

•    «از اسطوره تا تاریخ» کتاب دیگری از مهرداد بهار، مشتمل بر 26 گفتار و در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست دربردارنده مقالات، بخش دوم سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و در بخش سوم نقد دیدگاه‌های بهار آورده است.

•    «کتاب جستاری در فرهنگ ایران» مجموعه‌ای از مقالات و گفتگو‌ها درباره فرهنگ ایران در اعصار کهن است که طی 30 سال کوشش مهرداد بهار، فراهم آمد و منتشر شد. درباره اساطیر ایران، کنگ دژ و سیاوش، سخنی چند درباره شاهنامه، از اسطوره تا حماسه، ورزش باستانی ایران و ریشه‌های تاریخی آن، ریشه‌های نخستین، اسطوره؛ بیان فلسفی با استدلال تمثیلی، نوروز، زمان مقدس، نوروز جشنی آریایی نیست، درباره جشن سده، دیدگاه‌های تازه درباره مزدک، شعری چند به گویش همدانی از باباطاهر، زندگی محمدتقی بهار و قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمد تقی خان پسیان از جمله بخش‌های مختلف این کتاب است.

•    «تخت جمشید» کتابی است که بهار به همراه نصرالله کسرائیان آن را تالیف کرد که یکی از آخرین آثار پژوهشی او نیز محسوب می‌شود. بهار در این کتاب به بیان دیدگاه‌های خود درباره تمدن‌های پیش از هخامنشیان و نیز معرفی و بررسی بنای تاریخی و ماندگار تخت جمشید پرداخته است.

•    ایشان دیوان پدرش ملک الشعراء بهار را تصحیح کرد و بر آن مقدمه 100 صفحه‌ای نوشت.

•    او در کتاب «ادبیات مانوی» خود، درباره عرفان و کیش مانوی نوشت و حتی نوشته‌های مانوی طرفانی - متعلق به طرفان (تورفان) در چین - به زبان فارسی میانه یا اشکانی هم آمده و حتی 50 صفحه مصور از مینیاتور‌های مانوی را هم شامل می‌شود. 

•    او درباره شاهنامه هم، تحلیلی عمیق کرد که نتیجه آن «رساله سخنی چند درباره شاهنامه» شد. همچنین سه داستان آن شامل جمشید شاه، بستور، رستم و دیو سفید برای کودکان را ساده نویسی کرد. 

پس از درگذشتش، سه اثر ادیان آسیایی، از اسطوره تا تاریخ و جستاری در فرهنگ ایران به چاپ رسید.

درباره جشن سده

شاید «درباره‌ی جشن سده» یکی از بهترین (و خلاصه‌ترین) آثار بهار برای بررسی شیوهٔ کار او باشد. در این مقاله بسیار کوتاه وی پس از مرور تحقیقات معاصران و دلیل‌هایی که از گذشتگان برای نامگذاری این جشن برشمرده شده است، تلاش می‌کند تحلیل خود را بیان کند.

ایشان سده را جشنی می‌داند که در ایران باستان و ادبیات زرتشتی کهن رسمیت نداشته («در اوستا و نوشته‌های پهلوی از آن ذکری نرفته است»)؛ آن را از «اعیاد بومی غیر آریایی» که «خود آئینی بس کهن بوده» برمی‌شمرد و اضافه می‌کند این‌گونه اعیاد «در جهان انسان اعصار قدیم کمابیش عمومیت داشته‌ است». سپس با یادآوری اینکه هر هشت دلیلی که در ابتدای مقاله آمده‌اند، به نوعی سعی می‌کنند «سده» را با عدد صد مربوط کنند، می‌گوید: «... و درست همین اسطوره‌سازی‌ها و دلایل متعدد تقویمی در ارتباط سده و صد است که ما را به شک می‌افکند که مبادا این واژه اصولاً ارتباطی با عدد صد نداشته‌است!» 

در ادامه به بررسی موقعیت تقویمی جشن می‌پردازد و تأکید می‌کند که زمان آن چهل روز (چله) پس از شب یلدا (تولدی دیگر) است. سپس واژه را در زبان‌های اوستایی و فارسی میانه ریشه‌یابی و آن را «ظهور، آشکارائی و پیدائی» معنا می‌کند.

در پایان برای روشن ساختن اینکه «این جشن‌ها بازگوی چه اعتقاداتی است» جشن چهارشنبه سوری را به عنوان سومین جشن آتش زمستانی نام می‌برد و با استفاده از نظریات میرچا الیاده به سراغ «جشن‌ها و آئین‌های مربوط به تجدید سال» می‌رود.

گذرا اشاره می‌کند که اجرای مراسم ارجی در این اعیاد خود به مقاله دیگری نیاز دارد؛ و برگزاری آن‌ها در شب را قابل‌توجه، و افروختن آتش در دل شب را خلقتی مجدد (در آشفتگی نخستین) معنا می‌کند.

درگذشت پدر اسطوره شناسی ایران

این اسطوره شناس در سال‌های پایانی عمر خود از بیماری سرطان خون رنج می‌برد تا اینکه سرانجام در 22 آبان 1373 خورشیدی در سن 65 سالگی چشم از جهان فروبست. 

نخستین فردی که در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد

خانواده بهار قصد داشتند او را در جوار آرامگاه پدرش در ظهیر الدوله دفن کنند، اما غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران به علت متروکه شدن ظهیرالدوله از خانواده بهار تقاضای فرصتی کوتاه کرد تا آرامگاهی مناسب او بیابد. تا اینکه 24 ساعت پیکر بهار در سردخانه ماند و سرانجام به دستور کرباسچی قطعه هنرمندان که در آن زمان خالی بود، آماده شد و بهار نخستین فردی است که در این قطعه به خاک سپرده شد.

بی‌احترامی شهرداری تهران به محل دفن و سنگ قبر مهرداد بهار

در اسفند 1398 امیرکاووس بالازاده، پژوهشگر، مدرس تئاتر و یکی از شاگردان مهرداد بهار درگذشت و جسد او روی قبر بهار دفن شد و در خرداد 1399 نیز سنگ قبر قبلی برداشته شد و به‌جای آن یک سنگ قبر مشترک برای بهار و بالازاده نصب شد.

این وقایع موجب اعتراض خانواده بهار شد. چهرزاد بهار (خواهر مهرداد بهار) در نامه‌ای سرگشاده خطاب به شهرداری و شورای شهر، این تصمیم را بی‌احترامی به مهرداد بهار قلمداد کرد که بدون کسب اجازه از خانواده او عملی شده است.

پس از آن همسر امیرکاووس بالازاده با انتشار متنی با اشاره به پیشینه خانوادگی و علمی بالازاده، اعلام کرد دفن بالازاده در «جوار استادش»، طبق رایزنی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده و قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران، مالکیت شخصی ندارد.

با این‌حال کاوه بهار با ارائهٔ تصویر سند مالکیت قبر و متنی توضیحی در خبرگزاری ایسنا خواستار انتقال جنازه امیرکاووس بالازاده به محلی دیگر و بازگرداندن سنگ مزار مهرداد بهار شد. خانواده بهار بر این عقیده‌اند که طبق سند مالکیت ارائه شده، دفن شخص دیگری به‌جز وابستگان مهرداد بهار، در آن محل مجاز نیست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان