نور/45:
و الله خلق کل دابة من ماء فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع، یخلق الله ما یشاء، ان الله علی کل شی ء قدیر .
خدا هر جنبنده ای را از آب آفرید، برخی از آنان بر شکم می خزند و برخی روی دو پا راه می روند و بعضی روی چهارپا.خدا بر هر چیز تواناست.
برخی از طرفداران فرضیه تکامل خواسته اند این آیه را به عنوان تایید آن فرضیه به کاربرند [زیرا علاوه بر آنکه به منشا آبی حیوانات اشاره دارد]، نخست از خزندگان و سپس دو پایان و بعد از چهار پایان، گفتگو می کند.
ما می گوییم که اولا: معلوم نیست این ترتیب زمانی باشد.
ثانیا: تبدیل حیوان دو پا به چهار پا، بنا بر فرضیه ی تکامل نیز، غیر قابل قبول است.
انسان از حیواناتی است که روی دو پا راه می رود، آیا اول حیوانات دو پا بوده اند و بعد چهار پایان به وجود آمده اند؟ نیز دلیلی نداریم که انسان مشمول آیه و منهم من یمشی علی رجلین نیست.
این گونه برداشت ها از قبیل «الغریق یتشبث بکل حشیش » است.غریق به هر چوپ پاره و خس و خاشاک چنگ می زند.و گرنه، نه این آیه و نه هیچ آیه ی دیگری دلیل صحت فرضیه تکامل نیست و هیچ مؤیدی هم ندارد.البته در مورد حیوانات، دلیل نفی تکامل هم نداریم اما در مورد انسان، دلیل نفی نیز داریم که محل بحث آن، مباحث انسان شناسی می باشد.
به هر حال در مورد حتی حیوانات نیز نمی توان این فرضیه را به قرآن نسبت داد.
زمر/6:
و انزل لکم من الانعام ثمانیة ازواج .
خدا برای شما از چارپایان هشت زوج فرستاد.که در موارد دیگر هم آمده است:
انعام/143:
ثمانیة ازواج من الضان اثنین و من المعز اثنین .
هشت نر و ماده، از میش یک جفت و از بز، یک جفت.
انعام/144:
و من الابل اثنین و من البقر اثنین...
و از شتر یک جفت و از گاو یک جفت.
چهارپایانی که معمولا انسان از شیر و گوشت و پشم آنها استفاده می کند، انعام چهارگانه است که هشت «زوج » می شوند، زوج در اینجا هر لنگه (از هر چیز دوتایی) را می گویند.این مطلب را قبلا نیز گفته ایم پس «ثمانیة ازواج » یعنی هشت فردی که جفت جفت اند.
نحل/66:
و ان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین .
همانا برای شما در چارپایان پندی است: از آنچه در شکم آنهاست از بین سرگین و خون، به شما شیری می نوشانیم پالوده و نیالوده و برای نوشندگان، گوارا.
شیر حیوانات از همان مواد غذایی که می خورند، ساخته می شود.این مواد غذایی پس از عبور از معده سه قسمت می شود: پاره ای به مصرف بقاء حیوان می رسد از طریق گردش خون به سلولها و نیز صرف ساخت و ساز خود خون می شود.و پاره ای به صورت شیر به پستانها می رود و مواد زائد نیز دفع می گردد.پس این شیر از میان خون و سرگین، برای شما به صورت غذایی لذیذ ساخته می شود.شگفت انگیز است که معمولا در مادیان و خفاش و انسان و چهارپایانی که از شیر آنها لبنیات نمی گیرند، اندازه ی شیر موجود در پستانها به اندازه ی خوراک نوزاد آنهاست و حد اکثر به اندازه ی یک یا دو نوزاد نیز (در آنها که چند قلو می زایند) .اما در میش و شتر و گاو چندین برابر خوراک و نیاز نوزاد، شیر وجود دارد.
نحل/66:
و ان لکم فی الانعام لعبرة .
نحل/5 تا 8:
و الانعام خلقها لکم فیها دف ء و منافع و منها تاکلون.و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون.و تحمل اثقالکم الی بلد لم تکونوا بالغیه الا بشق الانفس ان ربکم لرؤف رحیم.و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و زینة و یخلق ما لا تعلمون .
حیوانات اهلی را بیافرید که در آنها برای شما گرما وجود دارد (از پشم و کرک آنها لباس گرم می دوزید) و سودهای دیگر و نیز از (گوشت) آنها می خورید.و برایتان زیباست شباهنگام چون آن گله (گوسفندان را) به آغل می برید و (سپیده دم) چون (از آغل) (به سوی مراتع) سر می دهیدشان.
و بارهای گران شما را از شهری به شهری بر می دارند که خود نمی توانستید جز با مشقت به آنجا برسانید.همانا پروردگارتان مهربان و بخشنده است.اسبان و قاطرها و الاغها (را آفرید) تا بر آنها سوار شوید و نیز برای زیور و زینت و (خدا) چیز (هایی) می آفریند که شما نمی دانید.دف ء در لغت به معنی حرارت مطبوع و ملایم است.و در آیه بصورتی دقیق و زیبا در مورد حرارتی که از فراهم آوردن لباسهای پشمی و کرکی، در بدن ایجاد می شود، بکار رفته است.
نحل/6:
و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون .
این از نکته های شگرف در بیان قرآنی است زیرا، حتی خداوند به زیبائی شاعرانه ی راندن گله ها غروب هنگام به آغل ها و سپیده دم از آغلها به صحرا، اشاره می فرماید که براستی زیبایی ویژه ای است و در ادبیات همه ی ملل و منجمله در ادب فارسی نیز بویژه در شعر فارسی، جای جای انعکاس یافته است.
در آیه ی آخر به «زینت » سوارکاری نیز اشاره می فرماید که این نکته نیز، نظیر اشاره به زیبایی های «گله رانی » در آیه ی پیشین است.یعنی اشاره دارد به اینکه علاوه بر رفع نیاز برای حمل اثقال - که هنوز هم خاصه در جنگلهای کوهستانی تنها وسیله ی حمل سلاح های نیمه سبک و برخی از سلاحهای سنگین است - خود سوارکاری و داشتن اسب لذت دارد و یکنوع زینت زندگی است.