در واقعیت، فرصتهای آربیتراژ تا حدودی پیچیدهتر از مثال بالا هستند. در اختیار معاملات، این فرصتها میتوانند زمانی ظاهر شوند که آپشنها اشتباه قیمتگذاری شوند یا اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity) بهدرستی برقرار نشود. درحالیکه ایده آربیتراژ عالی به نظر میرسد، متاسفانه چنین فرصتهایی در بازارهای سرمایه کشورهای توسعهیافته بسیار کم است. هنگامی که این فرصتها رخ میدهند، موسسات مالی بزرگ با رایانههای قدرتمند و نرمافزارهای پیچیده مدتها قبل از اینکه هر معاملهگر دیگری فرصتی برای کسب سود داشته باشد، آنها را شناسایی میکنند. بنابراین، ما به شما توصیه نمیکنیم که در بازارهای جهانی با الگوریتمهای پیشرفته معاملاتی زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد آن کنید، زیرا بعید است که هرگز از آن سود جدی بگیرید، ولی در ایران قضیه فرق دارد و هنوز این فرصتهای آربیتراژی وجود دارد. در ادامه جزئیات بیشتری در مورد اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity) و اینکه چگونه میتواند منجر به فرصتهای آربیتراژ شود خواهید یافت. ما همچنین جزئیاتی در مورد استراتژیهای معاملاتی آوردهایم که در صورت یافتن فرصت مناسب میتوان از آنها برای سود بردن از آربیتراژ استفاده کرد:
اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity)
آربیتراژ روی قیمتهای اعمال (Strike Arbitrage)
آربیتراژ با استراتژی کانورژن (Conversion)، کانورژن معکوس (Reversal Conversion) و باکس (Box)
اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity)
برای اینکه آربیتراژ واقعا کار کند، اساسا باید مقداری اختلاف در قیمت اوراق بهادار وجود داشته باشد، مانند مثال سادهای که در بالا ذکر شد که در آن یک دارایی زیر قیمت (underpriced) ارزشگذاری شده بود. در معاملات اختیار معامله، عبارت زیر قیمت (underpriced) را میتوان در تعدادی از سناریوها برای آپشنها به کار برد. به عنوان مثال، ممکن است یک اختیار خرید نسبت به اختیار فروش یا نسبت به اختیار خرید دیگری با اعمال متفاوت یا تاریخ سررسید متفاوت با دارایی پایه یکسان زیر قیمت باشد. در تئوری، به دلیل مفهومی که به عنوان اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity) نامیده میشود، چنین اتفاقی نباید رخ دهد.
اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity) برای اولین بار توسط هانس استول در مقالهای که در سال 1969با عنوان «رابطه بین قیمت اختیار خرید و فروش» نوشته شد، مطرح شد. مفهوم این برابری اساسا این است که آپشنهای مبتنی بر یک دارایی پایه باید با در نظر گرفتن قیمت دارایی پایه، قیمت اعمال و تاریخ سرسید قراردادها، یک رابطه قیمتی ثابت (static) داشته باشند.
آربیتراژ روی قیمتهای اعمال (Strike Arbitrage)
«آربیتراژ روی قیمتهای اعمال» یک استراتژی برای کسب سود تضمینشده است و زمانی اتفاق میافتد که اختلاف قیمتی بین دو قرارداد اختیار با دارایی پایه و سررسید یکسان ولی با قیمت اعمالهای متفاوت وجود داشته باشد. سناریوی اساسی پشت این آربیتراژ این است که تفاوت بین قیمتهای اعمال دو اختیار متفاوتتر از تفاوت بین ارزش زمانی آنها باشد. در این مثال فرضی پایین تفاوت قیمت اعمالها یکهزار ریال (15000-14000) و تفاوت ارزش زمانی آنها که الان تقریبا برابر با تفاوت قیمت اختیار آنهاست، صفر ریال (15000-14000) است. درحالیکه باید حدود یکهزار ریال میبود. بنابراین همانطور که میبینید، بدون در نظر گرفتن اینکه چه اتفاقی برای قیمت دارایی پایه در آینده اتفاق خواهد افتاد، این استراتژی سود خواهد داشت.
آربیتراژ با استراتژی کانورژن (Conversion)، کانورژن معکوس (Reversal Conversion) و باکس (Box)
برای درک کانورژن و کانورژن معکوس و باکس، باید درک مناسبی از موقعیتهای مصنوعی و استراتژیهای معاملاتی آپشنهای مصنوعی داشته باشید، زیرا اینها موضوعات کلیدی هستند. اصل اساسی موقعیتهای مصنوعی در معاملات آپشن این است که میتوانید از ترکیبی از آپشنها و سهام برای بازطراحی دقیق ویژگیهای یک موقعیت دیگر استفاده کنید. کانورژن و کانورژن معکوس و باکس استراتژیهایی هستند که از موقعیتهای مصنوعی استفاده میکنند تا از ناهماهنگیها در اصل برابری اختیار خرید و فروش (Put Call Parity) برای کسب سود بدون ریسک استفاده کنند. پرکاربردترین موقعیتها و استراتژیهای معاملاتی آپشنهای مصنوعی به شرح زیر است:
خرید سهم = خرید اختیار خرید + فروش اختیار فروش ؛ فروش سهم (استقراضی) = فروش اختیار خرید + خرید اختیار فروش
کانورژن = خرید سهم + فروش اختیار خرید + خرید اختیار فروش (با اعمال و سررسید یکسان)
کانورژن معکوس= فروش سهم (استقراضی) + خرید اختیار خرید + فروش اختیار فروش (با اعمال و سررسید یکسان)
باکس = خرید اختیار خرید + فروش اختیار فروش + فروش اختیار خرید + خرید اختیار فروش (خرید اختیارهای درسودتر و فروش اختیارهای درزیانتر)
با توجه به اینکه در ایران نسبت به دنیا اختیار خرید نسبت به اختیار فروش نسبتا گرانتر قیمتگذاری میشود، فرصت آربیتراژی در این استراتژی یا ایجاد نمیشود یا خیلی کمبازده است. از طرفی دیگر با توجه به اینکه در ایران امکان فروش استقراضی سهم وجود ندارد، اجرای این استراتژی امکانپذیر نیست، مگر اینکه به جای فروش استقراضی از استراتژی مصنوعی معادل آن (فروش اختیار خرید + خرید اختیار فروش) استفاده کنیم، دوباره به خاطر بحث وجه تضمین فروش اختیارها بهشدت بازدهی را کم، صفر یا حتی منفی میکند.
با توجه به تغییر لحظهای قیمتها و تعداد زیاد موقعیتها (4 موقعیت) عملا انجام این استراتژی نیازمند استفاده از الگوریتمهای معاملاتی است. همچنین برای کسب بازدهی مدنظر یا قبل از سررسید باید موقعیتهای متقابل آنها را بگیریم (آفست کردن) یا سهم و وجه نقد کافی برای اعمال فیزیکی را داشته باشیم. پس به طور خلاصه ترتیب تمرکز روز آربیتراژ کانورژن، باکس، اعمالهای متفاوت و کانورژن معکوس باشد.