دروس امروز مدارس جذاب نیست و حتی تکراری است و بچهها از آن چیزی یاد نمیگیرند، حتی در زندگی چندان به دردشان نمیخورد؛ این در حالی است که مدرسه باید به گونهای باشد که دانشآموز با عشق آمدن به آن پر بکشد.
به گزارش اطلاعات آنلاین، سالانه حدود 140 میلیون جلد کتاب درسی برای حدود 16 میلیون دانشآموز چاپ میشود. این کتابها، یکبار مصرف هستند و هر سال از نو چاپ میشوند.
عناوین مختلف کتابهای درسی و حجم زیاد و محتوای دشوار آنها، صرفنظر از غیرکاربردی بودن برخی آموختههای دوران مدرسه، موضوعی است که سالهاست محل بحث و نقد کارشناسان آموزشی قرار میگیرد. حتی معلمان هم نسبت به این فرآیند معترض هستند و گلایههایی از سوی آنها مطرح میشود مبنی بر اینکه حجم کتابهای درسی زیاد است و با ساعات آموزش در طول هفته همخوانی ندارد یا مطالب کتابها از توان یادگیری دانشآموز فراتر است.
این همه ریاضی برای چه؟
معاون هنرستان پاپلی خلعتبری در گفتگو با اطلاعات، درباره محتوای کتب درسی و ضرورت تجدیدنظر در بخشی از این محتوا میگوید: به عنوان نمونه این حجم از ریاضی در دبیرستان، موردنیاز دانشآموزان ما نیست و کاربردی هم برایشان ندارد. در کشورهای دیگر همین درسها در مقطع لیسانس و فوقلیسانس تدریس میشود، نه در دبیرستان. البته رویکرد جدید وزارتخانه هم به گونهای است که دارد از صرف فرمول و تئوری خارج میشود.
رقیه معصومیپور میافزاید: در کنار تغییر و تحول در محتوای دروس، ابتدا باید برای معلمان کلاس بگذارند و توجیهشان کنند تا ماجرایی که برای درس «سواد رسانهای» پیش آمد دوباره تکرار نشود و معلمان با دید بازتر پیش بروند نه این که در برابر آن مقاومت کنند.
در مورد درسی مثل ادبیات، هم زمان کمی به آن اختصاص یافته و هم آن را سخت کردهاند و به درد روزگار ما نمیخورد. الان بچهها توان درست خواندن ندارند. زمان زنگ انشا بسیار کاهش یافته و از آن حالت قبلی که دانشآموز بتواند ایدهها و افکارش را به رشته تحریر در آورد، خارج شده است.
در نتیجه این کاستیها شاهد افت تحصیلی هستیم؛ به گونهای که اکنون اگر یک روزنامه را مقابل دانشآموزان قرار بدهی، نمیتوانند به درستی آن را بخوانند یا برخی کلمات را تلفظ کنند.
آموزش طوطیوار
خانم معصومیپور خاطرنشان میکند: بچه های امروز دیگر آن بچههای قبلی نیستند، مثلا مایلند تجارت الکترونیکی کنند و پول درآورند، به همین دلیل دروس دبیرستان، فاقد جذابیت برای نسل فعلی است. ضمن آن که نیاز است تا یکسری دروس جدید اضافه شود که البته نباید صرف یک کتاب باشد؛ مثلا درس «انسان و محیط زیست» اگر صرفا به شکل تئوری تدریس شود کارایی لازم را نخواهد داشت.
باید پروژه تعریف کرد تا دانشآموز در کار تمیز کردن مدرسه مشارکت کند یا به مرکز دفن زباله برود و با معضلات آن برای شهر و محیط زیست آشنا شود. با طوطیوار شنیدن دروس، آموزشی حاصل نمیشود و مشکلی حل نخواهد شد.
معاون آموزش هنرستان پاپلی خلعتبری، در پایان خواستار افزایش تعداد معلمان میشود تا مانند امروز، معلم ریاضی مجبور نشود درس محیط زیست را تدریس کند و معلم دینی، درس اجتماعی را.
وقتی ناهمگونی در توزیع معلم در تهران به این شکل است، وای به حال شهرستانها و و روستاها!
وی تأکید میکند: همچنین لازم است ساعت کاری معلمان مانند سایر کارمندان باشد تا بتوانند علاوه بر تدریس با بچهها کار کنند و پیگیر امور آنها باشند، در مقابل حقوقی هم مانند همتایان دولتی خود بگیرند.
تکراری و کم اثر
دبیر درس معارف در دبیرستان و دانشگاه با 35 سال سابقه خدمت، در زمینه کاستیهای محتوای کتب درسی به خبرنگار اطلاعات میگوید: برخی درسها از جمله معارف در مدرسه و دانشگاه تکرار شده است، در حالی که نوع آموزش این دروس اثر ملموسی در جامعه نمیگذارد. در هر مقطع میبینیم نماز، روزه و حجاب تکرار میشود اما آثار و نتایج آن در جامعه خیلی ملموس نیست. دروسی که این همه هزینه، وقت و عمر معلم و دانشآموز، پای آنها صرف میشود اما نتیجه لازم را به دست نمیدهند . مثلا یکبار از 200 دانشآموز خود خواستم اسم ائمه اطهار را بنویسند اما حتی 20 نفر از آنها هم نتوانستند. ببینید بچهها چگونه دارند درس میآموزند!
فرزانه جوادیپور میافزاید: در خارج از کشور، کودکان در شش سال اول مدرسه، فقط درس چگونه زندگی کردن میآموزند، در ایران میبینیم که دانشآموز دیپلم گرفته اما نهتنها نمیتواند با زبان خارجی که سالها آن را آموزش دیده صحبت کند، حتی گاهی قادر نیست یک نیمرو درست کند. یا مثلا در کشورهای خارجی به دانشآموزان به طور عملی پرورش گل را آموزش میدهند و بچهها با بازی درس را یاد میگیرند نه با اجبار.
در اینجا نمره گرفتن آنقدر حائز اهمیت شده بود که دانشآموز برای نیمنمره گریه میکرد. حالا معیار نمره را برداشتهاند و سنجش کیفی انجام میدهند اما آن هم ابهاماتی دارد. متأسفانه هر قانونی که گذاشته میشود بر اساس فکر و کارشناسیشده نیست و اشکالاتی در آن دیده میشود، برای همین درسها خستهکننده شده است.
تکراری شدن بعضی از دروس، نکته دیگری است که این معلم باسابقه به آن اشاره میکند و میگوید: بعضی از دروس خیلی تکراری شده و فاقد کارایی و کاربری است. به عنوان نمونه درس تاریخ، هم در دبیرستان و هم در دانشگاه تدریس میشود. خوب اگر این درس برای دبیرستان است چرا در دانشگاه تکرار میشود و اگر مخصوص دانشگاه است پس در کتب دبیرستان چه میکند؟!
یک عمر سرمایهگذاری پیش از مهاجرت!
جوادیپور در قسمت دیگری از سخنان خود درباره اتلاف وقت میلیونها دانشآموز و بودجه کشور برای دیپلم گرفتن اشاره میکند و میگوید: متأسفانه از گذشته تاکنون، دیپلم گرفتن در ایران فرآیندی طولانی داشته، درحالی که این مقطع را میتوان در 9 تا 10 سال به پایان رساند. امروز از یک طرف، معلمان خسته و گاه فاقد ویژگیهای لازم هستند و از طرف دیگر، دانشآموزان وقتی به مدرسه میآیند به نوعی هوششان تعطیل میشود.
دروس امروز مدارس جذاب نیست و حتی تکراری است و بچهها از آن چیزی یاد نمیگیرند، حتی در زندگی چندان به دردشان نمیخورد. این در حالی است که مدرسه باید به گونهای باشد که دانشآموز با عشق آمدن به آن پر بکشد. امروز به جز برخی از مدارس غیرانتفاعی، شوقی از طرف دانشآموزان برای حضور در مدرسه نمیبینیم.
این دبیر باسابقه، پس از تشریح کاستیهای نظام آموزش در مدارس کشور، از مهاجرت به عنوان موضوعی بغرنج یاد میکند و میگوید: در حال حاضر اکثر دانشآموزان و دانشجویان، سودای مهاجرت برای دستیابی به آیندهای مشخص و روشن به سر دارند. فرزند کوچک بنده با رتبه 86 در دانشگاه تهران قبول و با فوقلیسانس هوش مصنوعی راهی آلمان شد.
یکی از توجیههای پسرم این بود که چند سال باید کار کنم تا یک خانه یا یک خودرو آن هم به قیمت امروز بتوانم بخرم؟ این بچههای تحصیلکرده و بهخصوص رتبهدار، سرمایههای کشور و مانند الماس تراشخورده هستند، چرا راحت داریم آنها را از دست میدهیم؟
دروس بیربط و غیرضروری
یک معاون آموزشی هم در زمینه غیرضروری بودن بعضی از دروس در رشتههای تخصصی به اطلاعات میگوید: یکی از رشتههای پرطرفدار این دوره، رشته نرمافزار کامپیوتر است. باتوجه به این که دروس تخصصی این رشته تئوری و عملی است و حجم مطالب آن زیاد، پس یادگیری حتما باید در کارگاه و با کامپیوتر انجام شود، لذا ساعات زیادی را میطلبد.
به گفته شهناز غلامی، گنجاندن بعضی از دروس عمومی نظیر تاریخ معاصر، سلامت و بهداشت، انسان و محیط زیست، مدیریت خانواده و سبک زندگی و... در برنامه درسی که هنرجو در دوره اول متوسطه با مفاهیم آنها آشنا شده و با رشته تحصیلی هنرجو هم سنخیتی ندارد واقعا ضرورت چندانی ندارد، مضاف بر این که معمولا این دروس فقط در برنامه درسی گنجانده میشوند و مربیان اغلب از ساعات مختص به این دروس برای تدریس دروس تخصصی بهره میگیرند یا یادگیری آنها را به خود هنرجو واگذار میکنند. هنرجویان نیز اکثرا به این دروس علاقهای ندارند و به آنها فقط به عنوان دروسی که بالاجبار باید گذرانده شوند تا معدلشان را تا حدودی بالا ببرد نگاه میکنند.