ماهان شبکه ایرانیان

احترام به دیگران

"و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها..."این جمله امر به تحیت است، در مقابل تحیتی که دیگران به انسان می دهند، می فرماید: در پاسخ تحیت دیگران، تحیتی به مثل آن و یا بهتر از آن بدهید.و این حکمی است عمومی، تمامی تحیت ها را شامل می شود، چیزی که هست مورد آیات محل بحث ما به شهادت آیات بعد تحیت سلام و صلحی است که مسلمانان دریافت می کنند.

"و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها..."این جمله امر به تحیت است، در مقابل تحیتی که دیگران به انسان می دهند، می فرماید: در پاسخ تحیت دیگران، تحیتی به مثل آن و یا بهتر از آن بدهید.و این حکمی است عمومی، تمامی تحیت ها را شامل می شود، چیزی که هست مورد آیات محل بحث ما به شهادت آیات بعد تحیت سلام و صلحی است که مسلمانان دریافت می کنند.

گفتاری در معنای تحیت

امت ها و اقوام با همه اختلافی که از حیث تمدن و توحش تقدم و تاخر دارند در این جهت اختلافی ندارند که هر یک در مجتمع خود تحیتی دارند، که هنگام برخورد با یکدیگر آن درود و تحیت را در بین خود رد و بدل می کنند، حال یا آن تحیت عبارت است از اشاره به سر ویا دست و یا برداشتن کلاه و یا چیز دیگر، که البته اختلاف عوامل در این اختلاف بی تاثیرنیست.

و اما اگر خواننده عزیز، در این تحیت ها که در بین امت ها به اشکال مختلف دائر است دقت کند، خواهد دید که همه آنها به نوعی خضوع و خواری و تذلل اشاره دارد، تذللی که زیر دست در برابر ما فوق خود و مطیع در برابر مطاعش و برده در برابر مولایش، اظهار می داردو سخن کوتاه اینکه تحیت کاشف از یک رسم طاغوتی و استکبار است که همواره در بین امت ها در دوره های توحش و غیر آن رائج بوده، هر چند که در هر دوره و در هر نقطه و در هرامتی شکلی بخصوص داشته، و به همین جهت است که هر جا تحیتی مشاهده می کنیم که تحیت از طرف مطیع و زیر دست و وضیع شروع و به مطاع و ما فوق و شریف ختم می شود.

پس پیدا است که این رسم از ثمرات بت پرستی است، که آن نیز از پستان استکبار واستعباد شیر می نوشد.

و اما اسلام(همانطور که خواننده عزیز خودش آگاه است)بزرگترین همش محو آثاربت پرستی و وثنیت و غیر خداپرستی است و هر رسم و آدابی است که به غیر خداپرستی منتهی گشته و یا از آن متولد شود ما به همین جهت برای تحیت طریقه ای معتدل و سنتی در مقابل سنت وثنیت و استعباد تشریع کرد.و آن عبارت است از: سلام دادن که در حقیقت اعلام امنیت از تعدی و ظلم از ناحیه سلام دهنده به شخصی است که به وی سلام می دهد، شخص سلام دهنده به سلام گیرنده اعلام می کند تو از ناحیه من در امانی و هیچگونه ظلمی و تجاوزی از من نسبت به خودت نخواهی دید و آزادی فطری را که خدا به تو مرحمت کرده از ناحیه من صدمه نخواهد دید.و اینکه گفتیم سلام طریقه ای است معتدل، علتش این است که اولین چیزی که یک اجتماع تعاونی نیازمند آن است که در بین افراد حاکم باشد، همانا امنیت داشتن افراددر عرض و مال و جانشان از دستبرد دیگران است، نه تنها جان و مال و عرض، بلکه لازم است هر چیزی که به یکی از این سه چیز برگشت کند امنیت داشته باشند.

و این همان سلامی است که خدای عز و جل آن را در بین مسلمانان سنت قرار داد تا هرفردی به دیگری برخورد کند قبل از هر چیز سلام بدهد، یعنی طرف مقابل را از هر خطر و آزار وتجاوز خود امنیت دهد.و در کتاب مجیدش فرموده: "فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی انفسکم تحیة من عند الله مبارکة طیبة" (1) ، و نیز فرموده: "یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیربیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون" (2).

و خدای تعالی بعد از تشریع این سنت، مسلمانان را با رفتار پیامبرش یعنی سلام دادن آن جناب به مسلمانان با اینکه سید آنان و سرورشان بود، به این ادب مؤدب نمود و فرمود: "واذا جاءک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم، کتب ربکم علی نفسه الرحمة" (3) ،

علاوه بر این دستور داد به غیر مسلمانان نیز سلام بدهد و فرمود: "فاصفح عنهم و قل سلام فسوف یعلمون" (4).

البته تحیت به کلمه"سلام"بطوری که از تاریخ و اشعار و سایر آثار جاهلیت بر می آید، در بین عرب جاهلیت معمول بوده، در کتاب"لسان العرب"آمده: که عرب جاهلیت چند جورتحیت داشتند، گاهی در برخورد با یکدیگر می گفتند: "انعم صباحا"، گاهی می گفتند:

"ابیت اللعن"و یا می گفتند: "سلام علیکم"، و کانه کلمه سوم علامت مسالمت است و درحقیقت به طرف مقابل می گفتند: بین من و تو و یا شما جنگی نیست، (پس از آنکه اسلام آمدتحیت را منحصر در سلام کردند و از ناحیه اسلام مامور شدند سلام را افشاء کنند). (5) چیزی که هست خدای سبحان در داستانهای ابراهیم سلام را مکرر حکایت می کندو این خالی از شهادت بر این معنا نیست که این کلمه که در بین عرب جاهلیت مستعمل بوده، ازبقایای دین حنیف ابراهیم بوده، نظیر حج و امثال آن که قبل از اسلام معمول آنان بوده، توجه بفرمائید: "قال سلام علیک ساستغفر لک ربی"، در این جمله از ابراهیم(ع)حکایت کرده که در گفتگو با پدرش گفت: سلام علیک به زودی من از پروردگارم برایت طلب مغفرت می کنم" (6) و نیز فرموده: "و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا سلاما قال سلام" (7) و این قضیه در چند جای قرآن کریم آمده.

و بطوری که از آیات کریمه قرآن استفاده می شود خدای تعالی کلمه سلام را تحیت خودش قرار داده است، به آیات زیر توجه فرمائید: "سلام علی نوح فی العالمین" (8) ، "سلام علی ابراهیم" (9) ، "سلام علی موسی و هرون" (10) ، "سلام علی آل یاسین" "سلام علی المرسلین" (12). (11)

و صریحا فرموده که سلام تحیت ملائکه است، توجه بفرمائید: "الذین تتوفیهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم" (13) ، "و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم" (14).

و نیز فرموده: "تحیت اهل بهشت در بهشت سلام است: "و تحیتهم فیها سلام"، "لایسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما" (15).

بحث روایتی

(روایاتی در باره آداب تحیت و روایاتی در باره شان نزول آیات گذشته)

در مجمع البیان در ذیل آیه شریفه: "و اذا حییتم..."گفته: علی بن ابراهیم در تفسیرخود از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)روایت آورده که فرمودند: مراد از تحیت در آیه شریفه سلام و سایر کارهای خیر است، (16) (منظور این است که تنها رد سلام واجب نیست، هر احسانی دیگر که به مسلمان بشود مسلمان موظف است آن را تلافی کند."مترجم").

و در کافی به سند خود از سکونی روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص)فرمود: سلام مستحب و رد آن واجب است. (17) در همان کتاب به سند خود از جراح مدائنی از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود: کوچکتر به بزرگتر و رهگذر به کسی که ایستاده و عده کم به عده بسیار سلام می کند. (18)

و در همان کتاب به سند خود از عیینة"در نسخه بدل عنبسه آمده"از مصعب از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود: در برخورد نفرات کمتر با عده زیاد، کمترها ابتدابه سلام می کنند و در برخورد سواره به پیاده، سواره ابتدا می کند و اگر همه سوارند بعضی قاطرسوار و بعضی دیگر الاغ سوارند، قاطر سوارها ابتدا می کنند.و در برخورد اسب سواران با قاطرسواران، اسب سواران آغاز می کنند. (19)

و در همان کتاب به سند خود از ابن بکیر از بعضی از اصحابش از امام صادق(ع)روایت کرده که گفت: من از آن جناب شنیدم می فرمود: سواره به پیاده و پیاده به نشسته سلام می کند.و چون دو طائفه به هم برخوردند، آن طائفه که عده نفراتش کمتر است به آنان که بیشترند سلام می کنند.و چون یک نفر به جمعیتی برخورد کند آن یک نفر به جماعت سلام می کند. (20)

مؤلف: قریب به این مضمون را صاحب تفسیر در المنثور از بیهقی از زید بن اسلم ازرسول خدا(ص)روایت کرده. (21) و در همان کتاب به سند خود از آن جناب(ع)روایت آورده که فرمود: وقتی چند نفر از جمعیتی می گذرند، کافی است که یک نفر آنان به جمعیت سلام کند و وقتی به جمعیتی سلام می دهند کافی است یک نفر از آنان جواب سلام را بدهد. (22) و در تهذیب به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: شرفیاب حضورحضرت باقر(ع)شدم، دیدم که در نمازند، عرضه داشتم: السلام علیک، فرمود:

السلام علیک، عرضه داشتم: حالتان چطور است؟حضرت چیزی نفرمودند، همینکه از نمازفارغ شدند، پرسیدم: آیا در نماز می توان جواب داد؟فرمود: آری، به همان مقداری که به اوسلام داده اند. (23) و در همان کتاب به سند خود از منصور بن حازم از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود: وقتی کسی به تو سلام داد در حالی که مشغول نماز هستی جواب سلامی آهسته و به مثل سلام او به او بده. (24)

و در کتاب فقیه به سند خود از مسعدة بن صدقه از امام باقر از پدرش(علیهما السلام)روایت آورده که فرمود: بر یهود و نصارا و بر مجوس سلام ندهید، و همچنین بر بت پرستان وبر کسانی که کنار سفره شراب نشسته اند.و بر کسی که مشغول بازی شطرنج و نرد است، و برمخنث(کسی که مردان را به خود می کشد)و بر شاعری که نسبت های ناروا به زنان پاکدامن می دهد و بر نمازگزار سلام ندهید، چون نمازگزار نمی تواند جواب شما را رد کند.آری سلام دادن برای شما مستحب است ولی رد آن برای شنونده واجب است و نیز به ربا خوار و به کسی که در حال ادرار کردن است و به کسی که در حمام است، و نیز بر فاسقی که فسق خود راعلنی می کند سلام ندهید. (25)

مؤلف: روایات در معانی گذشته بسیار است و احاطه به بیانی که ما درباره تحیت آوردیم معنای روایات را روشن می سازد.

پس کلمه"سلام"تحیتی است که گسترش صلح و سلامت و امنیت در بین دو نفر که به هم برمی خورند را اعلام می دارد، البته صلح و امنیتی که نسبت به دو طرف مساوی و برابراست و چون تحیت های جاهلیت قدیم و جدید علامت تذلل و خواری زیر دست نسبت به ما فوق نیست.

و اگر در روایات فرمودند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند، یا عده کم به عده زیادیا یک نفر به چند نفر، منافاتی با این مساوات ندارد، بلکه خواسته اند با این دستور خود حقوق رعایت شده باشد و بفهمانند که حتی در سلام کردن نیز حقوق را رعایت کنید.

آری اسلام هرگز حاضر نیست به امت خود دستوری دهد که لازمه اش لغو شدن حقوق وبی اعتبار شدن فضایل و مزایا باشد، بلکه به کسانی که فضیلتی را ندارند، دستور می دهدفضیلت صاحبان فضل را رعایت نموده، حق هر صاحب حقی را بدهند، بله به صاحب فضل اجازه نمی دهد که به فضل خود عجب بورزد، و به خاطر اینکه"مثلا پدر و یا مادر است و یاعالم و معلم است و یا سن و سال بیشتری دارد نسبت به فرزندان و مریدان و شاگردان و کوچکتران تکبر ورزیده، خود را طلبکار احترام آنان بداند و بدون جهت به مردم ستم کند و با این رفتارخود توازن بین اطراف مجتمع را بر هم زند.

و اما اینکه از سلام کردن بر بعضی افراد نهی کرده اند، این نهی، فرع و شاخه ای است از نهی واردی که از دوستی و رکون به آن افراد نهی نموده، از آن جمله فرموده: "لا تتخذواالیهود و النصاری" (26) و نیز فرموده: "لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء" (27).

و نیز فرموده: "و لا ترکنوا الی الذین ظلموا" (28) و آیاتی دیگر از این قبیل.

بله چه بسا می شود که مصلحت اقتضاء کند انسان به ستمکاران تقرب بجوید برای اینکه دین خدا را تبلیغ کند، بطوری که اگر با آنها نسازد نمی گذارند تبلیغ دین در بین مردم صورت بگیرد و یا برای اینکه کلمه حق را به گوش آنها برساند، و این تقرب حاصل نمی شودمگر با سلام دادن به آنها، تا کاملا با ما مانوس شوند و دلهاشان با دل ما ممزوج گردد، به همین خاطر که گاهی مصلحت چنین اقتضا می کند رسول خدا(ص)نیز به این روش مامور شدند، در آیه: "فاصفح عنهم و قل سلام" (29) ، همچنانکه در وصف مؤمنین فرمود: "و اذاخاطبهم الجاهلون قالوا سلاما" (30).

و در تفسیر صافی از رسول خدا(ص)روایت آورده که مردی به آن جناب سلام کرد و گفت: السلام علیک، حضرت در پاسخش فرمود: السلام علیک و رحمة الله، مردی دیگر رسید و گفت: السلام علیک و رحمة الله، حضرت در پاسخش فرمود: السلام علیک ورحمة الله و برکاته، مردی دیگر رسید و گفت: السلام علیک و رحمة الله و برکاته، حضرت درپاسخش فرمود: و علیک، آن مرد سؤال کرد که چطور رد سلام مرا کوتاه کردی، و به آیه شریفه:

"و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها..."عمل نکردی؟حضرت فرمود: تو برای من چیزی باقی نگذاشتی تا من رد سلام خود را با آن بچربانم وبدین جهت عین سلامت را به تو برگرداندم. (31) مؤلف: نظیر این روایت را سیوطی در در المنثور از احمد(در کتاب زهد؟و از ابن جریرو ابن منذر و ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن مردویه، به سندی حسن از سلمان فارسی نقل کرده. (32) و در کافی از امام باقر(ع)و آن جناب از امیر المؤمنین(ع)روایت کرده: که روزی به جمعیتی عبور کرد و به آنان سلام گفت، گفتند: علیک السلام و رحمة الله وبرکاته و مغفرته و رضوانه، حضرت به ایشان فرمود: "در ادب و تحیت"از ما اهل بیت جلونزنید(و ما در تحیت اکتفا می کنیم به)مثل آنچه ملائکه به پدر ما ابراهیم(ع)گفتند، رحمة الله و برکاته علیکم اهل البیت. (33)

مؤلف: در این روایت اشاره ای است به اینکه سنت در سلام این است که آن را تمام وبطور کامل بدهند و سلام کامل این است که سلام دهنده بگوید: السلام علیک و رحمة الله و برکاته، و این سنت از حنفیت ابراهیم(ع)اخذ شده و تاییدی ست برای چیزهائی که قبلا گفته شد که تحیت به سلام از دین حنیف است.

و در کافی روایت شده که فرمود: از تمامیت و کمال تحیت این است که شخص واردبا آن کسی که او به وی وارد شده، مصافحه کند و وی با آن شخص اگر از سفر آمده معانقه نماید. (34) و در خصال از امیر المؤمنین(ع)روایت کرده که فرمود: وقتی شنیدید که یکی از شما در حضورتان عطسه کرد بگوئید: یرحمکم الله و او هم در پاسخ بگوید: یغفر الله لکم و یرحمکم و دعای"یغفر الله لکم"را اضافه کند، چون خدای تعالی فرمود: "و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها..." (35).

و در کتاب مناقب آمده که کنیزی از کنیزان امام حسن(ع)دسته ای ریحان برای آن جناب آورد، حضرت در عوض به وی فرمود: تو در راه خدا آزادی، شخصی پرسید: آیابرای یک طاقه ریحان کنیزی را آزاد می کنی؟فرمود: خدای تعالی ما را ادب آموخته و فرموده:

"اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها..."و تحیت بهتر از یک طاقه ریحان برای او، همین آزادکردنش بود. (36)

مؤلف: این روایات بطوری که ملاحظه می کنید معنای تحیت در آیه شریفه راعمومیت می دهند، بطوری که شامل هدیه و تحفه نیز بشود.

پی نوشتها:

(1)پس چون به خانه هائی در می آئید به یکدیگر سلام کنید که تحیتی است مبارک و پاکیزه ازناحیه خدای تعالی."سوره نور، آیه 61".

(2)ای کسانی که ایمان آوردید داخل خانه هائی که از خود شما نیست مشوید، مگر بعد از آنکه بااهل خانه انس برقرار سازید، و بر اهل خانه سلام بدهید که این برای شما بهتر است، امید است متذکر شوید.

"سوره نور، آیه 27".

(3)وقتی افرادی که به آیات ما ایمان آورده اند نزد تو می آیند بگو: سلام علیکم، پروردگار شمارحمت به شما را بر خود واجب کرده است."سوره انعام، آیه 54".

(4)از آنان درگذر و بگو سلام، که به زودی خواهند دانست."سوره زخرف، آیه 89".

(5)لسان العرب، ج 12 ص 289، ط بیروت.

(6)"سوره مریم، آیه 47".

(7)فرستادگان ما به منظور بشارت دادن به ابراهیم نزد وی آمدند و گفتند: سلام، ابراهیم نیز گفت سلام."سوره هود، آیه 69".

(8)سلام بر نوح در همه عالمیان."سوره صافات، آیه 79".

(9)"سوره صافات، آیه 109".

(10)"سوره صافات، آیه 120".

(11)"سوره صافات، آیه 130".

(12)"سوره صافات، آیه 181".

(13)فرشتگان به کسانی که در حال قبض روحشان پاک هستند می گویند سلام علیکم."سوره نحل، آیه 32".

(14)ملائکه از هر دری بر آنان در می آیند که سلام بر شما."سوره رعد، آیه 24".

(15)در بهشت نه لغوی می شنوند و نه به یکدیگر نسبت گناه می دهند، آنچه می شنوند همه سلام است."سوره واقعه، آیه 26".

(16)مجمع البیان، ج 2 ص 85، ط تهران.

(17)اصول کافی، ج 2 ص 644، ط تهران.

(18)اصول کافی، ج 2 ص 646، ط تهران.

(19)اصول کافی، ج 2 ص 646.

(20)اصول کافی، ج 2 ص 647.

(21)در المنثور ج 2 ص 189.

(22)اصول کافی، ج 2 ص 647.

(23)تهذیب، ج 2، ص 329.

(24)من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 368.

(25)من لا یحضره الفقیه.

(26)یهود و نصارا را ولی خود مگیرید."سوره مائده، آیه 51".

(27)دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید."سوره ممتحنه، آیه 1".

(28)به کسانی که ستم کردند رکون مکنید و دل مبندید."سوره هود، آیه 113".

(29)فرمود: از جرم آنها درگذر و سلام بگو."سوره زخرف، آیه 89".

(30)و چون جاهلان، مؤمنین را به سخن زشت خطاب می کنند مؤمنین در پاسخ سخن سالم وصلح آمیز می گویند."سوره فرقان، آیه 63".

(31)تفسیر صافی، ج 1 ص 442.

(32)در المنثور، ج 2 ص 188.

(33)اصول کافی، ج 2 ص 646.

(34)اصول کافی، ج 2 ص 646.

(35)خصال شیخ صدوق، ص 127.

(36)مناقب، ج 4 ص 18.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان