اما آیا منش و اظهارنظرهای طارمی هم مثل کیفیت فنی او در زمین مسابقه است؟ قطعا خیر؛ صحبتهای او در جمع خبرنگاران به گونهای بود که انگار بنا بر این بوده که او از داخل رختکن بیاید، از قلعهنویی و تیم دفاع کند، به مردم بابت انتقادها نهیب بزند و دست آخر منتقدان – مخصوصا خداداد عزیزی – را به صلابه بکشد! بله؛ خوب است کاپیتان بیرون از زمین هم وظایفش را انجام بدهد، اما این اتفاق علاوه بر اینکه نیاز است به شیوه درستش انجام شود، باید همیشگی باشد نه اینکه به اقتضای زمان و مکان تغییر کند. این مهدی طارمی که در صف اول مبارزه علیه منتقدان تیم ملی ایستاده، همان مهاجمی است که در زمان دراگان اسکوچیچ، ابتدا غیرمستقیم و سپس به شکل علنی علیه مربی کروات شورید و ردپای او در کودتای بازگرداندن کارلوس کیروش هنوز قابل رویت است. حالا اینکه شرایط چقدر متفاوت شده که او از اپوزیسیون کادرفنی اسبق تبدیل شده به جانفدای کادر فعلی، سوالی است که پاسخش را خود او باید بدهد. طارمی حتی زمانی که میخواهد پاسخ منتقدان را بدهد، از صعود به چهار دوره پیاپی جام جهانی به وسیله «خودشان» در مقابل یک راهیابی «آنها» همراه با پلیآف و حماسه صحبت میکند. اصلا همین که او بین نسلهای مختلف تیم ملی دیوار کشیده و با ضمیر «ما» و «آنها» صحبت میکند، یک ایراد بزرگ است؛ پس دیگر کاری نداریم که تیم ملی هنوز چهارمین صعود متوالیاش را قطعی نکرده و در صعود اول از این سلسله راهیابیها هم مهدی طارمی هیچ نقشی نداشت! آیا بهتر نیست او فوتبالش را بازی کند و بیخیال این مسائل شود؟ ای کاش طارمی باور کند که این موضوع برای پرسونال برندینگ خودش هم خوب است.