ماهان شبکه ایرانیان

ایمان آوردن زنان

یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاءتلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تؤمنوا بالله ربکم ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالمودة و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل (۱))و ان فاتکم شی ء من ازواجکم الی الکفار فعاقبتم فآتوا الذین ذهبت ازواجهم ...

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاءتلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تؤمنوا بالله ربکم ان کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالمودة و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل (1))و ان فاتکم شی ء من ازواجکم الی الکفار فعاقبتم فآتوا الذین ذهبت ازواجهم مثل ما انفقواو اتقوا الله الذی انتم به مؤمنون (11)یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن اولادهن و لا یاتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن و لا یعصینک فی معروف فبایعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحیم (12)یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم قد یئسوا من الآخرة کما یئس الکفار من اصحاب القبور (13)

ترجمه آیات

ای کسانی که ایمان آورده اید زنانی که به عنوان اسلام و ایمان(از دیار خود)هجرت کرده و به سوی شما آمدند خدا(به صدق و کذب)ایمانشان داناتر است شما از آنها تحقیق کرده و امتحانشان کنیداگر با ایمانشان شناختید آنها را(بپذیرید)و دیگر به شوهران کافرشان برمگردانید که هرگز این زنان مؤمن برآن کفار و آن شوهران کافر بر این زنان حلال نیستند، ولی مهر و نفقه ای را که شوهران مخارج آن زنان کرده اند

صفحه : 408

به آنها بپردازید و باکی نیست که شما با آنان ازدواج کنید درصورتی که اجر و مهرشان را بدهید و هرگزتمسک مکنید به عصمتهای زنان کافر و شما(اگر زنانتان از اسلام به کفربرگشتند)از کفار مهر و نفقه مطالبه کنید آنها هم(اگر زنانشان ایمان آوردند)مهر و نفقه بطلبند، این حکم خداست میان شما بندگان وخدا به حقایق امور دانا و به مصالح خلق آگاه است(10).

و اگر از زنان شما کسانی(مرتد شده)به سوی کافران رفتند شما درمقام انتقام برآیید و به قدرهمان مهر و نفقه ای که خرج کرده اید به مردانی که زنانشان رفته اندبدهید و از خدایی که به او ایمان آورده اید بترسید و پرهیزکار شوید(11).

ای پیغمبر!چون زنان مؤمن آیند که با تو بر ایمان بیعت کنندکه دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند وسرقت و زنا نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند، و بر کسی افتراءو بهتان میان دست و پای خود نبندند(یعنی فرزندی که میان دست و پای خود پرورده و علم به آن از انعقاد نطفه دارند به دروغ به کسی نبندند)وبا تو در هیچ امر به معروفی(که به آنها کنی) مخالفت نکنند بدین شرایط با آنهابیعت کن و بر آنان از خداآمرزش و غفران طلب کن که خدا بسیار آمرزنده و مهربانست(12).

ای اهل ایمان هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده(یعنی جهودان)یار و دوستدار خودمگیرید که آنها از عالم آخرت به کلی مایوسند چنان که کافران از اهل قبور نومیدند(13).

بیان آیات حکم زنانی که ایمان آورده به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)هجرت می کردند ازدواج با آنها و...

یا ایهاالذین امنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن...سیاق و زمینه این آیه شریفه چنین می رساند که بعد از صلح حدیبیه نازل شده.و درعهدنامه هایی که بین رسول خدا(ص)و مردم مکه برقرار گردیده نوشته شده است که اگر از اهل مکه مردی ملحق به مسلمانان شد، مسلمانان موظفنداو را به اهل مکه برگردانند، ولی اگر از مسلمانان مردی ملحق به اهل مکه شد اهل مکه موظف نیستند او رابه مسلمانان برگردانند.و نیز از آیه شریفه چنین برمی آید که یکی از زنان مشرکین مسلمان شده، و به سوی مدینه مهاجرت کرده و همسر مشرکش به دنبالش آمده و درخواست کرده که رسول الله(ص)او را به وی برگرداند، و رسول خدا(ص)درپاسخ فرموده: آنچه در عهدنامه آمده این است که اگر مردی از طرفین به طرف دیگرملحق شود باید چنین و چنان عمل کرد، و در عهدنامه در باره زنان چیزی نیامده، و به همین مدرک رسول الله(ص)آن زن را به شوهرش نداد، و حتی مهریه ای را

صفحه : 409

که شوهر به همسرش داده بود به آن مرد برگردانید.اینها مطالبی است که از آیه استفاده می شود، و آیه شریفه دلالت بر احکامی مناسب این مطالب نیز دارد، البته احکام مربوط به زنان.

پس اینکه درآیهیا ایها الذین امنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجراتزنان را قبل ازامتحان و پی بردن به ایمانشانمؤمنات خوانده از این جهت بوده که خود آنان تظاهر به اسلام و ایمان می کردند.

فامتحنوهن- یعنی ایمان آن زنان را بیازمایید، یا افرادی به ایمان آنان شهادت دهند، و یا خودشان سوگند یاد کنند به طوری که یقین و یا اطمینان پیدا کنید که به راستی ایمان آورده اند.ودر اینکه فرمود: الله اعلم بایمانهناشاره است به اینکه شما مسلمانان نمی توانید به واقعیت امورعلم پیدا کنید، چنین علمی خاص خدای تعالی است، و اما شماکافی است که علم عادی به دست آورید.و در جملهفان علمتموهن مؤمنات فلا ترجعوهن الی الکفارمی توانست بفرماید: فان علمتموهن صادقاتولی چنین نفرمود، بلکه صفت ایمان را دوباره ذکر کرد، و فرمود: اگر دیدید مؤمنندو این برای آن است که به علت حکم اشاره نموده، فهمانده باشداینکه گفتیم چنین زنانی را نزد خود نگهدارید، برای ایمان آنان است، چون ایمان باعث انقطاع علقه زوجیت بین زن مؤمن و مرد کافر است.

و دو جملهلاهن حل لهموو لا هم یحلون لهنمجموعا کنایه است از همان انقطاع رابطه همسری، نه اینکه بخواهد حرمت زنان مؤمن بر مردان کافر و به عکس را توجیه کند.

و اتوهم ما انفقوا - یعنی شما مسلمانان مهریه ای راکه مردان کافر به زنان مؤمن خودداده اند به آنان بدهید.

و لا جناح علیکم ان تنکحوهن اذا اتیتموهن اجورهن - کلمهاجردراین آیه به معنای مهریه است، می فرماید: وقتی مهریه آن زنان را به همسران کافرشان دادید، دیگر مانعی برای ازدواج شما با آن زنان باقی نمی ماند.

و لا تمسکوابعصم الکوافر - کلمهعصمجمععصمتاست که به معنای عقد و ازدواج دائمی است، و بدین جهت آن را عصمت نامیده اند که زن را حفظ و ناموسش رانگهداری می کند.وامساک عصمتبه معنای این است که در صورت کافر بودن زن بازهم عقد ازدواج او را ابقاء دارند.پس به حکم این جمله مردان مسلمان باید در اولین روزی که به اسلام در می آیند، زنان کافر خود را رها کنند،چه اینکه زنان مشرک باشند، و یا یهود و یا نصاری و یا مجوس.

در سابق یعنی در تفسیر آیه شریفهولا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن(1) و نیز در

............................................ (1)سوره بقره، آیه 221.

صفحه : 410

معنای آیه شریفه: وان فاتکم شی ء من ازواجکم...تفسیر آیه شریفهو المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم(1) گفتیم که: بین این دو آیه و آیه مورد بحث نسخی واقع نشده.

و اسئلوا ما انفقتم و لیسالواما انفقوا - ضمیر جمع در کلمهو اسئلوابه مؤمنین،وضمیر دریسئلوابه کفار برمی گردد، و معنای جمله مورد بحث این است که: اگر زنی ازشمامسلمانان به کفار پیوست، شما نیز باید از کفار مهریه ای که به آن زن داده اید مطالبه کنید، همچنان که آنها می توانند مهریه زنی را که به شما مسلمانان پیوسته از شما مطالبه کنند، آیه شریفه با جمله ای ختم شده که در آن به این معنا اشاره شده است، که احکام مذکوردر آیه حکم خداست، می فرماید: ذلکم حکم الله یحکم بینکم و الله علیم حکیم.

و ان فاتکم شی ء من ازواجکم الی الکفار فعاقبتم فاتوا الذین ذهبت ازواجهم مثل ما انفقوا...راغب گفته: کلمهفوتبه معنای دور شدن چیزی از آدمی است، به نحوی که دسترسی به آن ممکن نباشد، و در آیهو ان فاتکم شی ء من ازواجکم الی الکفاربه همین معنااست(2) و کلمهمعاقبهوعقاببه معنای رسیدن به آخر و عاقبت هر چیز تفسیر شده، و منظور ازآن در آیه این است که اگر از کفار غنیمتی که عاقبت جنگ است به شمارسید.وبعضی(3) گفته اند که: عاقبتمبا اینکه از باب مفاعله است به معنایعقبتم - با تشدیدقاف - از باب تفعیل است.بعضی(4) دیگر گفته اند: از عقبه به معنای توبه گرفته شده.

و آنچه به ذهن نزدیک تر می رسد این است که مراد از کلمهشی ءدرآیه شریفه مهریه باشد، و حرفمندر جملهمن ازواجکمابتدای غایت را برساند، و جملهالی الکفارمتعلق باشدبه جملهفاتکمو مراد از جملهالذین ذهبت ازواجهم بعضی ازمؤمنین باشد، و ضمیر درانفقوابه همانان برگردد، در نتیجه معنای آیه چنین باشد: واگر از شما مهریه ای از همسران کافرتان نزد کفار مانده و از دست رفته باشد، و همسرانتان به کفار پیوسته باشند، اگر مؤمنین در جنگ به غنیمتی رسیدند، مهریه این گونه افراد را به همان مقداری که از چنگشان رفته به آنان بدهند.

البته آیه شریفه به وجوهی دیگر نیز تفسیر شده، اما وجوهی است که از فهم دور است، و به همین جهت از نقل آنها چشم پوشیدیم.

و اتقوا الله الذی انتم به مؤمنون- در این جمله امر به تقوی نموده، و خدای تعالی را

............................................ (1)سوره مائده، آیه 5. (2)مفردات راغب، مادهفوت. (3 و 4)روح المعانی، ج 28، ص 79.

صفحه : 411

حکم بیعت زنان مؤمن با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)وشرایط آن با صله و موصول توصیف کرده، تا علت لزوم تقوی را بیان کرده باشد، در نتیجه معنایش این می شود که: از خدا پروا کنید، برای اینکه به او ایمان دارید.

یاایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک...این آیه شریفه حکم بیعت زنان مؤمن با رسول خدا(ص)را معین می کند، و در آن اموری را بر آنان شرط کرده است که بعضی مشترک بین زنان و مردان است، مانند شرک نورزیدن، و نافرمانی نکردن از رسول خدا(ص)درکارهای نیک، وبعضی دیگر ارتباطش به زنان بیشتر است، مانند احتراز جستن از سرقت وزنا، و کشتن اولاد، و اولاد دیگران را به شوهر نسبت دادن که این امور هر چند به وجهی مشترک بین زن و مرد است، و مردان هم می توانند چنین جرائمی را مرتکب شوند،و لیکن ارتباط آنها با زنان بیشتر است، چون زنان به حسب طبع عهده دار تدبیر منزلند، و این زنانند که باید عفت دودمان را حفظ کنند، و اینها چیزهایی است که نسل پاک و فرزندان حلال زاده به وسیله آنان حاصل می شود.

بنا بر این،جملهیا ایها النبی اذ جاءک المؤمنات یبایعنکجمله ای است شرطیه، وجواب شرط جملهفبایعهن و استغفر لهن اللهمی باشد.

وجملهعلی ان لا یشرکن بالله شیئاشرط اول را بیان می کند،می فرماید با ایشان شرط کن که هیچ چیزی را شریک خدا نگیرند، نه بت، و نه اوثان، و نه ارباب اصنام را.واین شرطی است که هیچ انسانی در هیچ حالی از این شرط بی نیاز نیست.

و لا یسرقن - این شرط دوم است می فرماید: و نیزاز شوهران و از غیر شوهران چیزی ندزدند.و از سیاق استفاده می شود که بیشتر، منظور ندزدیدن از شوهران مورد عنایت است.ولا یزنینیعنی با گرفتن دوستان اجنبی و با هیچ کس دیگر زنا نکنند، و چنین نباشد که ازراه زنا حامله شوند، آن وقت فرزند حرام زاده، را به شوهر خود ملحق سازند که این عمل کذب وبهتانی است، که با دست و پای خود مرتکب شده اند، چون زن وقتی بچه می آورد، بچه اش بین دست و پایش می افتد، و این شرط غیر از شرط قبلی است که از زنا جلوگیری می کرد، چون دو عمل است و دو تا نهی لازم دارد.

و لا یعصینک فی معروف - در این جمله فرموده تو را معصیت نکنند،و نفرموده خدارا معصیت نکنند، با اینکه معصیت رسول خدا(ص)و نافرمانی نسبت به آن جناب هم،منتهی به نافرمانی خدا می شود، و این بدان جهت بوده که بفهماند آنچه رسول خدا(ص)در مجتمع اسلامی سنت و مرسوم می کند، برای جامعه

صفحه : 412

یاد آوری شقاوت و هلاکت ابدی یهود(مغضوب علیهم)و نهی از دوستی با آنان اسلامی عملی معروف و پسندیده می شود، و مخالفت با آن در حقیقت تخلف از سنت اجتماعی و بی اعتبار کردن آن است.

از این بیان روشن می شود که عبارتمعصیت در معروفعبارتی است که هم شامل ترک معروف، از قبیل نماز، روزه، و زکات می شود، و هم شامل ارتکاب منکر،از قبیل تبرج، و عشوه گری زنان - که از رسوم جاهلیت اولی است - می شود.

ان الله غفور رحیم - این جمله بیان مقتضای مغفرت است، و هم حس امید را در آن زنان تقویت می کند.

یا ایها الذین امنوا لاتتولوا قوما غضب الله علیهم...مراد از اینقومیهوداست که در قرآن مجید مکرر به عنوانمغضوب علیهمازایشان یاد شده، از آن جمله در باره آنان فرموده: و باءوا بغضب من الله (1) شاهد اینکه منظوریهود است ذیل آیه است که از ظاهر آن برمی آید که غیر از کفار سابق الذکر است.

قدیئسوا من الاخرة کما یئس الکفار من اصحاب القبور - مراداز آخرت، ثواب آخرت است، و مراد ازکفاردر این جمله همان طور که گفتیم کفار در آیه قبلی است که منکرخدا و قیامت بودند می فرماید: یهودیان مغضوب علیهم مانند کفار مشرک بت پرست منکرمعادند.بعضی از مفسرین(2) گفته اند:مراد از این کفار فقط مشرکین مکه اند، چون الف و لام در الکفارالف و لام عهد است، و حرفمندر جملهمن اصحاب القبوربرای ابتدای غایت است.خدای تعالی می خواهد در این آیه شقاوت دائمی و هلاکت ابدی یهود را به یادمؤمنین بیاورد تا از دوستی با آنان و نشست و برخاست با ایشان پرهیز کنند، می فرماید: یهودیان از ثواب آخرت مایوسند،همان طور که منکرین قیامت از مردگان خود مایوسند، یعنی برای آنهاوجود و حیاتی قائل نیستند، چون مرگ را هیچ و پوچ شدن می دانند.

بعضی از مفسرین(3) گفته اند: مراد از کفار، معنای معروف آن نیست، بلکه منظور همه مردگان است که در قبر نهفته شده اند، چون کلمهکفربه معنای ستر و نهفتن است.درنتیجه به قول این مفسرین معنا چنین می شود: همانطور که نهفته شدگان در قبر مایوسند.

بعضی دیگر گفته اند:(4) مراداز کفار همان کفار اصطلاحی است، و کلمهمنبیانیه است،و معنای جمله این است که: یهودیان از ثواب آخرت مایوسند، همانطور که کفار مدفون

............................................ (1)سوره بقره، آیه 61. (2)روح المعانی، ج 28، ص 82. (3)مجمع البیان، ج 9، ص 277. (4)روح المعانی، ج 28، ص 82.

صفحه : 413

در قبور ازمیان همه اهل قبور مایوس از آنند، چون در آیه ای دیگر فرموده:ان الذین کفروا وماتوا و هم کفار اولئک علیهم لعنة الله (1).

............................................ (1)کسانی که کافر شدند،و با حالت کفر مردند، لعنت خدا شامل حالشان است.سوره بقره، آیه 161.

بحث روایتی روایاتی در باره زنان مهاجر، امتحان ایمان آنها، بیعتشان با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، حکم ازدواج با
آنها و...

در مجمع البیان از ابن عباس روایت آورده که گفت: رسول خدا(ص)در حدیبیه با مشرکین مکه صلح کرد به اینکه هر کس از اهل مکه نزد مسلمانان آید، به اهل مکه برگردانند، و هر کس از اصحاب رسول خدا(ص)به مکه آید، اهل مکه او را به آن جناب برنگردانند، و این صلح نامه را نوشتند و مهر کردند.

بعد از این جریان، زنی به نام سبیعة دختر حارث اسلمیه در همان حدیبیه مسلمان شد، و نزد رسول خدا(ص)آمد.به دنبالش شوهر کافرش - که بنا به روایتی نامش مسافرو از قبیله بنی مخزوم بوده، و به قول مقاتل، صیفی بن راهب بوده - به طلب همسرش آمد، و عرضه داشت: ای محمد!زن مرا به من برگردان، چون تو شرط کردی که هرکس از ما نزد تو آید به ما برگردانی، و مهر عهدنامه تو هنوز خشک نشده،در همین بین بود که آیه شریفهیا ایها الذین امنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات - من دار الکفر الی دار الاسلام فامتحنوهننازل گردید.

ابن عباس می گوید: امتحان زنان نامبرده این بود که سوگندبخورند که بیرون آمدنشان از دار الکفر فقط به خاطر محبتی بوده که به خدا و رسولش داشته اند،نه اینکه ازشوهرشان قهر کرده باشند، و یا مثلا از زندگی در فلان محل بدشان می آمده، و از فلان سرزمین خوششان می آمده، و یا در مکه در مضیقه مالی قرار داشته اند، و خواسته اند در مدینه زندگی بهتری به دست آورند، و یا در مدینه عشق مردی از مسلمانان را در دل داشته اند، بلکه تنها و تنها انگیزه شان در بیرون آمدن عشق به اسلام بوده.و سوگند را به این عبارت یاد کنندبه خدایی که به جز او هیچ معبودی نیست، من جز به خاطر علاقه به اسلام از شهر خود بیرون نیامده امسبیعه دختر حارث اسلمیه این سوگند را خورد، و رسول خدا(ص) مهریه ای را که او از شوهر کافر خود گرفته بودبه شوهرش داد.مخارجی هم که برای اوکرده بود داد، و خود او را به وی رد نکرد، و عمر بن خطاب با وی ازدواج نمود.

رسول خدا(ص)هر مردی که از طرف کفار به مدینه می آمد به

صفحه : 414

کفار پس می داد، ولی زنان را نگه می داشت تا امتحان کند،بعد از امتحان مهریه شان را به همسران کافرشان می رسانید.

سپس می گوید: زهری گفته است: وقتی این آیه نازل شد، که در آن می فرماید:و لاتمسکوا بعصم الکوافرعمر بن خطاب دو تا از زنان خود را که در مکه و مشرک بودند، طلاق گفت،یکی از آن دو قرینه(و یا قریبه)دختر ابی امیة بن مغیره بود که بعد از طلاق عمر، معاویة بن ابی سفیان با او ازدواج کرد، و هر دو در مکه بودند، و مشرک می زیستند.و دیگری ام کلثوم دختر عمرو بن جرول خزاعی، مادر عبد الله بن عمر بود که بعد از طلاق عمر ابو جهم بن حذاقة بن غانم که یکی از مردان قبیله خزاعه بود با وی ازدواج نموده، و مشرک در مکه زندگی کردند.

از آن جملهارویدختر ربیعة بن حارث بن عبد المطلب،همسر طلحة بن عبید الله بود که اسلام بین آن دو جدایی انداخت،چون فرموده بود: و لا تمسکوا بعصم الکوافرطلحه مسلمان شد، و مهاجرت کرد، و اروی همچنان در مکه نزد فامیل خود بماند، ولی چیزی نگذشت که مسلمان شد، و بعد از طلحه شوهر اولش خالد بن سعید بن عاص بن امیه با اوازدواج نمود.البته وی نیز از آن زنانی بودکه از مکه فرار کرد و به سوی رسول خدا(ص)به مدینه آمد، و رسول خدا(ص) او را نگه داشت، وپس از چندی او را به عقد خالد در آورد.

یکی دیگر امیه دختر بشر بود که در مکه همسر ثابت بن دحداحه بود، و مسلمان شد واز مکه به سوی مدینه فرار کرد، چون شوهرش در آن ایام کافر بود.رسول خدا(ص)او را نگه داشت و به عقد سهل بن حنیف در آورد، و از سهل دارای فرزندی به نام عبد الله بن سهل شد.

باز می گوید: شعبی گفته: (یکی دیگر)زینب دختر رسول خدا(ص)همسر ابو العاص بن ربیع بود، که مسلمان شد، و خود را در مدینه به رسول خدا(ص)رسانید، و شوهرش ابو العاص مشرک و کافر در مکه بماند، و پس از چندی به مدینه آمد، و زینب به اوامان داد، و سرانجام مسلمان شد، و رسول خدا(ص)همسرش را به او برگردانید.

و از جبائی نقل می کند که گفته: در مواد صلح نامه حدیبیه بیش ازاین نیامده بود که اگر مردی از کفار مکه به مدینه آمد باید مسلمانان او را به اهل مکه برگردانند، و نامی از زنان برده نشده بود، و به همین جهت وقتی ام کلثوم دختر عقبة بن ابی معیط مسلمان شد، و به مدینه

صفحه : 415

زن هایی که از اسلام خارج شدند و به کفار پیوستندمهاجرت کرد، دو برادرش به مدینه آمدند، و از رسول خدا(ص) خواستندخواهرشان را به ایشان رد کند، حضرت فرمود شرط میان ما و شما در خصوص مردان بود، و به همین دلیل ام کلثوم را به ایشان نداد (1).

مؤلف: این معانی در روایت دیگر از طرق اهل سنت وارد شده،و بسیاری از آن روایات را سیوطی در تفسیر الدر المنثور خود آورده(2) و نیز داستان امتحان این گونه زنان،و برنگرداندن آنان به کفار، و دادن مهریه هایشان را به شوهرانشان در تفسیر قمی آمده (3).

در آن تفسیر می گوید: زهری گفته: و اما زنانی که از حوزه اسلام گریختند و به کفارپیوستند، مجموعا شش نفر بودند: 1 - ام الحکم دختر ابی سفیان که همسر عیاض بن شدادفهری بود 2 - فاطمه دختر ابی امیة بن مغیرة، خواهر ام سلمه که همسر عمر بن خطاب بود، وداستانش چنین بود که وقتی عمر بن خطاب خواست مهاجرت کند فاطمه حاضر نمی شد، ودر آخر از دین اسلام برگشت و درمکه باقی ماند 3 - بروع دختر عقبه همسر شماس بن عثمان 4 - عبده دختر عبد العزی بن فضله بود که همسر عمرو بن عبدودبود 5 - هند دختر ابی جهل بن هشام، همسر هشام بن عاص بن وائل 6 - کلثوم دختر جرول، همسر عمر که رسول خدا(ص)مهریه های این زنان را از غنیمت به شوهرانشان داد، و شوهرانشان، آن مهریه را به همسران سابق خود رساندند (4).

و در کافی به سند خود از زراره از امام باقر(ع)روایت کرده که فرمود: سزاوار نیست مسلمان با اهل کتاب ازدواج کند.عرضه داشتم فدایت شوم!حرمت این عمل در کجای قرآن است.فرمودو لا تمسکوا بعصم الکوافر (5).

مؤلف:این روایت بر این اساس درست است کهامساک بعصمعمومیت داشته باشد و در نکاح دائمی، هم شامل حدوث آن باشد، و هم شامل بقائش.

و نیزدر همان کتاب است که زراره از امام باقر(ع)معنای آیهوالمحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکمرا پرسید، فرمود: این آیه به وسیله آیهو لاتمسکوا بعصم الکوافرنسخ شده (6).

............................................ (1)مجمع البیان، ج 9، ص 273 و 274. (2)الدر المنثور، ج 6، ص 205 - 211. (3)تفسیر قمی، ج 2، ص 63 - 64. (4)مجمع البیان، ج 9، ص 275. (5 و 6)کافی، ج 5، ص 358، ح 7 و 8.

صفحه : 416

چند روایت در باره ازدواج با زنان کافر و توضیحی در باره جمع بین آیه: و لا تمسکوابعصم الکوافرو آیهو المحصناتمن الذین اوتواالکتاب...مؤلف: شاید مراد از نسخ آیه مذکور به وسیله آیهولا تمسکوا...این باشد که آیه سوره مائده یعنی آیه و المحصنات من الذین اوتوا الکتابازدواج با زنان اهل کتاب هم به طور دائم راشامل می شده و هم به طور متعه را، و آیه و لا تمسکوا بعصم الکوافرتنها نکاح دائم با آنان را نسخ کرده و اما نکاح متعه آنان همچنان بر جواز خود باقی است.و بنا بر این، پس منظور از نسخ، نسخ اصطلاحی نیست، بلکه منظور تخصیص است، و چطور می تواند نسخ اصطلاحی باشد بااینکه آیه مورد بحث قبل از آیه سوره مائده نازل شده، و معنا ندارد آیه ای که قبلا نازل شده، آیه ای را که بعدا نازل خواهد شد نسخ کند.خواهی گفت این اشکال درتخصیص هم وارداست.می گوییم: خیر، آیه ای که قبلا نازل شده تنها یک قسم نکاح با زنان اهل کتاب راحرام می کرده،و آن نکاح دائمی بوده، و آیه سوره مائده آن قسم دیگرش را حلال کرده. علاوه بر این، آیه مائده در زمینه منت گذاری نازل شده، و خواسته است گشایشی به کار مؤمنان بدهد، و آیه ای که چنین زمینه ای دارد قابل نسخ نیست.

و در مجمع البیان در ذیل آیهو المحصنات من الذین اوتوا الکتابمی گوید:ابی الجارود از امام ابی جعفر(ع)روایت کرده که این آیه به وسیله آیهو لا تنکحواالمشرکات حتی یؤمنو نیز به وسیله آیهو لا تمسکوا بعصم الکوافرنسخ شده است (1).

مؤلف: این روایت غیر از ضعف راوی اش از یک جهت دیگر ضعیف است،و آن این است که آیهو لا تنکحوا المشرکات...، تنها شامل زنان مشرک از بت پرستان می شود، و آیه شریفهوالمحصنات...این معنا را افاده می کند که ازدواج با زنان اهل کتاب جائز است، و بین این دو آیه منافات و معارضه ای نیست تا یکی از آن دو ناسخ دیگری باشد.ما در سابق در باره نسخ شدن آیهوالمحصنات...به وسیله آیهو لا تمسکوا بعصم الکوافربحث کردیم، و در تفسیر آیهو المحصنات من الذین اوتواالکتاب من قبلکمنیزمطالبی گذشت که مفید مطالب این بحث است.

و در تفسیر قمی در روایت ابی الجارود از امام ابی جعفر(ع)آمده که در ذیل جملهو ان فاتکم شی ء من ازواجکمفرمود: یعنی اگر زنانی از شما مسلمانان به طرف کفاری که با آنان عهدنامه نوشته اید رفتند، مهریه آنان را از ایشان بگیرید، و اگر از زنان کفارافرادی به شما پیوستند، شما هم مهریه آنان را به شوهران کافرشان بدهید.این حکم خدای شما است که در بینتان مقرر نموده (2).

............................................ (1)مجمع البیان، ج 3، ص 162. (2)تفسیر قمی، ج 2، ص 363.

صفحه : 417

مؤلف: از ظاهر این حدیث برمی آید که امام(ع)خواسته است کلمهشی ءرا بهزنتفسیر کند.

و در کافی به سند خود از ابان از امام صادق(ع)روایت کرده که فرمود: بعد از آنکه رسول خدا(ص)مکه را فتح کرد بامردان بیعت فرمود.سپس زنان آمدند تا بیعت کنند، خدای تعالی این آیه را فرستادیاایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک....هندگفت: خدا شرط کرده که اولاد خود را به قتل نرسانیم و ما این کار راکرده ایم، بچه هایی را بزرگ کردیم و بعد کشتیم.ام حکیم دختر حارث بن هشام همسرعکرمة بن ابی جهل هم عرضه داشت: یا رسول الله!این معروفی که خدا شرط کرده تو را درمورد آن معصیت نکنیم، چیست؟فرمود: این است که لطمه به صورت نزنید، و چهره خود رانخراشید،و موی خود مکنید، و گریبان چاک نکنید، و جامه سیاه نپوشید، و صدا به واویلا بلندنکنید.زنان مکه پذیرفتند، و با آن جناب بر طبق این شرایط بیعت کردند.

هند پرسید: چه جور بیعت کنیم، رسول خدا(ص)فرمود: من بازنان مصافحه نمی کنم، لذا دستور داد قدحی آب آوردند، خودش دست در آب نهاد، و بیرون آورد و فرمود حال دست خود را در این آب کنید (1).

مؤلف: روایات در این معانی بسیارزیاد وارد شده، هم از طرق شیعه و هم از طرق اهل سنت.

و در تفسیر قمی به سند خود از عبد الله بن سنان روایت آورده که گفت: من از امام صادق(ع)از معنای جمله شریفهو لا یعصینک فی معروفسؤال کردم، فرمود: معروف همان اموری است که خدای تعالی برزنان واجب کرده، مانند نماز و زکات و هر عمل خیر دیگری که به ایشان دستور داده (2).

مؤلف:این روایت شاهد روایاتی است کهمعروفرا تفسیر می کرد به اینکه لطمه به صورت نزنید، و چه نکنید و چه نکنید، و در بعضی از آنها آمده که فرمود: وعشوه گری های دوران جاهلیت را ترک کنید.و همه اینها از باب اشاره به بعضی از مصادیق آن است.

............................................ (1)کافی، ج 5، ص 527، ح 5. (2)تفسیر قمی، ج 2، ص 364.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان