چالشهایی که اکنون کشورهای بریکس با آنها روبهرو هستند، بسیار بزرگتر از زمان تاسیس این گروه است و فضای بینالمللی نیز به مراتب خصمانهتر و خطرناکتر شده است. روابط کشورهای عضو بریکس با غرب و در رأس آنها آمریکا یکسان نیست. سه کشور چین، روسیه و ایران روابط دشواری با غرب دارند. این وضعیت عمدتا توسط ایالاتمتحده و متحدان و اقمار آن و در قالب موانع تجاری، محدودیتها و تحریمهای مختلف ایجاد شده است. در طرف مقابل برزیل و هند روابط نسبتا خوبی با ایالاتمتحده، اروپا و ژاپن دارند؛ اما آنها بهخوبی خطرات ناشی از وضعیت گذار در نظم بینالمللی را درک میکنند. در این شرایط مقاومت آمریکا و متحدانش در برابر کاهش نسبی قدرت اقتصادی، جمعیتی و سیاسی، تاثیرات بیثباتکنندهای بر همه کشورها از جمله هند و برزیل خواهد داشت.
چین و نگرانیهای ناشی از آن
چین به دلایل آشکاری منبع اصلی نگرانی آمریکا است. چین تبدیل به بزرگترین اقتصاد جهان از نظر تولید ناخالص داخلی بر اساس قدرت خرید شده و واقعیت این است که ایالاتمتحده با شک و حسادت به این رشد مینگرد. وضعیت حال حاضر جهان، مشابه وضعیتی است که در دهههای قبل از جنگ جهانی اول وجود داشت. آلمان در حال رشد بود و این امر در بریتانیا که قدرت هژمونیک رو به افول بود، نگرانیهای فراوانی را ایجاد کرد. بریتانیای پیمانشکن (La perfide Albion)، به تعبیر ناپلئون، با ایجاد یک ائتلاف گسترده علیه رقیب در حال ظهور، شکست آلمان در سال 1918 را رقم زد. چین از این سابقه آگاه است و احتمالا تجربه آلمان را با دقت مطالعه کرده است.
گسترش بریکس؛ مزایا و معایب
با وجود دیدگاههای متفاوت ملی و ناهمگن بودن کشورهای بریکس، ایجاد دو سازوکار بانک نوین توسعه (NDB) و ترتیبات ذخیره احتیاطی (CRA) در قالب این چارچوب نشان داده است که تحقق واقعی همکاری و تلاش برای تغییر در معماری مالی بینالمللی امکانپذیر است. به شرطی که اعضای جدید به این سازوکارها بپیوندند و در پیادهسازی آنها مشارکت فعال داشته باشند. حتما باید بین هیاهوهای سیاسی و رسانهای و واقعیتهای موجود نسبت به پذیرش اعضای جدید، تمایز قائل شد. بیشک ورود اعضای جدید، میتواند نفوذ بریکس را افزایش دهد؛ بهویژه اگر آنها کشورهای متوسط یا بزرگ باشند. اما جنبه منفی الحاقات این است که بریکس بیش از حد ناهمگون شود و ظرفیت آن برای تولید نتایج عملی، تضعیف شود. این خطر که بریکس مثل گروه77 تریبون سخنرانیهای طولانی و ادبی بدون تاثیر واقعی در امور جهانی شود، وجود دارد.
شواهد بیواسطه از مذاکرات منتهی به تاسیس NDB و CRA و همچنین اداره بانک توسعه نوین نشان داده است که حتی با وجود فقط پنج کشور در میز مذاکره، دستیابی به توافقات بسیار دشوار بوده است. سنت تصمیمگیری با اجماع که از شکلگیری سیاسی بریکس به عملکرد بانک آن نیز منتقل شده است، کار را سختتر میکند. اجماع، اگر به عنوان اتفاق آرا فهم شود، میتواند فرآیند تصمیمگیری را فلج کند. در این شرایط اگر دهها کشور متقاضی به سرعت ملحق شوند، این معضل به مشکلی بدون راهحل تبدیل خواهد شد. بنابراین هرگونه گسترش بریکس باید تدریجی صورت پذیرد و کشورهای متقاضی میتوانند ابتدا بهعنوان شریک راهبردی و نه عضو قطعی پذیرفته شوند.
چالشهای دلارزدایی در بریکس
در صورت اصرار بر اجماع در تصمیمگیری، هدف از ایجاد ترتیبات جایگزین برای دلار آمریکا و سیستمهای پرداخت غربی، محقق نخواهد شد. درباره اینکه چرا ترتیبات جایگزین نیاز است، نظرات بسیاری گفته شده است، فقط برای تاکید باید گفت اولا دلار، یورو و سیستم پرداخت غربی بهعنوان سلاحهای سیاسی و اقتصادی بهصورت فزاینده مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. دوما آسیبپذیریهای مالی ایالات متحده باعث ایجاد شک و تردید درباره امکان ادامه اتکا به دلار بهعنوان ارز ذخیره بینالمللی شده است. بنابراین وقت عمل در بریکس است؛ اما کار سختی در پیش است.
در درجه اول، ایالات متحده بهشدت با هر تلاشی برای کاهش نقش دلار و تضعیف آنچه دوگل آن را «امتیاز گزاف» مینامید، مقابله میکند. حق ویژه و منحصربهفردی که تنها به آمریکا اجازه میدهد برای پرداخت تعهدات و بدهیهایش بیمحابا پول چاپ کند. آمریکا کوچکترین تردیدی برای مقابله شدید با هر شخص و کشوری در این زمینه به خود راه نمیدهد. در درجه بعدی چالشهای فنی قرار دارد. ساختن یک سیستم پرداخت جایگزین نیازمند کار سخت و تخصصی و همچنین مذاکرات طولانی و دشوار است. تحت ریاست روسیه بر بریکس در سال2024، تلاش برای پیشبرد این مباحث نسبتا موفقیتآمیز بوده است.
بهعنوان مثال، گروهی با حضور کارشناسان مستقل نظیر جفری ساکس، اقتصاددان آمریکایی، ایجاد شده است تا به بررسی اصلاحات سیستم پولی بینالمللی و امکان ایجاد ارز بریکس بپردازند. به نظر میرسد پیشرفتهایی در زمینههای مرتبط از جمله معاملات با ارزهای ملی بین کشورهای بریکس و همچنین ساخت جایگزینهای احتمالی برای سیستم پرداخت سوئیفت، مانند «بریکس پی» یا «پل بریکس» صورت گرفته است. باید امیدوار بود که برزیلیها در سال2025 که ریاست بریکس را بر عهده دارند در همین مسیر گام بردارند.
نیاز قطعی به ارز جایگزین
نکته اصلی این است که در نهایت وجود یک ارز ذخیره جایگزین برای تحقق دلارزدایی ضروری است. تنها در این صورت تسویه حساب با استفاده از پولهای ملی در میان کشورها کار میکند. در غیاب آن، کشورها یا به نوعی مبادله پایاپای برمیگردند یا به دلار آمریکا و سایر ارزهای موجود بازمیگردند. این ضرورت، در قالب یک مثال بیشتر نمایان میشود. روسیه مازاد قابل توجهی در تجارت با هند دارد و مبادلات تجاری بین این دو کشور نیز بیشتر با پولهای ملی آنها انجام میشود. بنابراین، روسیه در حال جمع آوری ذخایر بزرگ روپیه است. اکنون ممکن است مسکو نخواهد این ارز را برای همیشه در ذخایر خود نگه دارد، شاید به این دلیل که روپیه بهصورت کامل قابل تبدیل نیست یا اینکه بانک مرکزی روسیه درباره ثبات ارزش روپیه تردید دارد. گزینههای روسیه چیست؟
میتواند با جستوجوی فرصتهای سرمایهگذاری در هند یا تلاش بیشتر برای خرید کالاها و خدمات هندی، این مازاد روپیه را خرج کند. همچنین میتواند از این روپیهها در کشورهای ثالثی که بهدلیل نزدیکی اقتصادی به هند علاقهمند به دریافت ارز هند هستند، استفاده کند. با این حال، این جایگزینها به وضوح در رتبه دوم ترجیحات روسیه قرار دارند. دقیقا برای جلوگیری از این سیستم ناکارآمد مبادلهای بود که پول در وهله اول بهعنوان وسیله پرداخت، معیار مشترک ارزش و ابزاری برای نگهداری ذخایر ایجاد شد. به همین دلیل، BRICS به یک ارز ذخیره جدید بهعنوان جایگزینی برای دلار آمریکا و سایر ارزهای ذخیره سنتی نیاز دارد.
مخالفان ارز جدید در داخل بریکس
ایجاد یک ارز جدید در قالب بریکس بیش و پیش از همه چیز به اراده سیاسی کشورهای عضو بستگی دارد و باید گفت مخالفتها در برخی از اعضا بهویژه هند بسیار قابل توجه است. هند در پازل مهار چین توسط آمریکا نقش محوری را دارد و نمیخواهد آشکارا بر خلاف نظر آمریکا عمل کند. حتی در آفریقای جنوبی و برزیل نیز نیروهای سیاسی که ارتباطات گسترده تجاری با ایالات متحده دارند، مانعی برای اجراییسازی این ایده هستند. هنوز برای قضاوت درباره نقش امارات متحده عربی، مصر و اتیوپی در این خصوص زود است؛ اما با نگاهی به تنیدگی روابط این کشورها با غرب، تردیدها و نگرانیها بسیار مواجه خواهند بود. با وجود این، وضعیت روابط هند و چین عامل تعیینکننده در موفقیت این ایده است. در این شرایط پیشنهاد میشود بریکس از سنت اجماع گذر کند و با برخی از اعضا ایده ایجاد ارز جدید را عملیاتی سازد.
ویژگیهای ارز جدید بریکس
ارز جدید نمیتواند چیزی شبیه به یورو در اتحادیه اروپا باشد و ارزهای ملی را کنار بگذارد. این ارز باید به موازات پولهای ملی و اختیارات بانکهای مرکزی تعریف شود. ارز پیشنهادی کاغذی هم نخواهد بود و میتواند چیزی شبیه به ارز دیجیتال بانکهای مرکزی باشد. با استفاده از ارز دیجیتال، نقش و اعمال نفوذ بانک صادرکننده در صورتی کاهش خواهد یافت که نگهداری این ارز نیاز به حساب رسمی در بانک نداشته باشد.
پیشنهاد میشود یک نهاد در ساختار بریکس این ارز و اوراق قرضه آن را به نحوی منتشر سازد که به راحتی قابل تبدیل به یکدیگر باشند. تضمین این ارز دیجیتالی جدید نیز با خزانهداریهای کشورهای عضو خواهد بود. از جهاتی این پیشنهاد شبیه ایده رنتمارک توسط کارل هلفریک در آلمان1923 است. در این مسیر باید سبدی شبیه SDR بهعنوان سازوکار انتقالی ایجاد شود که با میزان تولید ناخالص ملی کشورها تناسب داشته باشد. مثلا چین 40درصد، روسیه، برزیل و هند هر کدام 10درصد و 30درصد الباقی نیز سهم سایر کشورها باشد.
چرا یوآن چینی به مصلحت نیست
ایده جایگزین، استفاده از رنمینبی چینیها به جای دلار است که اشکالاتی دارد. همه آن انتقادها به دلار بهعنوان ارز جهانگیر هژمون، میتواند درباره ارز چین هم صادق باشد؛ با این تفاوت که مشخص نیست چینیها قصد رعایت تبدیلپذیری ارزشان را داشته باشند. به معنای دیگر آنها باید محدودیتهای سرمایهگذاری در چین را بردارند و بپذیرند که اقتصادشان از فراگیر شدن ارزشان متاثر خواهد شد و تقاضا برای رنمینبی بهطرز چشمگیری افزایش پیدا میکند. آنگاه کشورها باز به خانه اول برمیگردند و به این پرسش میرسند که ذخایر ارزی به دلار، یورو یا رنمینبی بهتر است؟!
امیدواری به شرط عملگرایی
بنابراین، باید به سمت ایجاد یک ارز ذخیره جدید حرکت کرد؛ ارزی که میتواند نقش بزرگی در امور پولی و مالی جهانی ایفا کند. در عین حال، باید به گسترش معاملات با ارزهای ملی و کارهای ادامهدار بر روی جایگزینهای سیستمهای پرداخت غربی پرداخت. به یاد داشته باشید که اگر بریکس تنها در عرصه شعارها، سخنرانیها و اعلامیهها باقی بماند و نتواند ابتکارات عملی و موثری را ارائه دهد، ناامیدیهای زیادی در سراسر جنوب جهانی ایجاد خواهد شد.