ماهان شبکه ایرانیان

گفت سیر نار و دوزخ می کنم ازسید حسن حسینی

گفت سیر نار و دوزخ می کنمعارفانه طی برزخ می کنمیک طرف پیغمبر و یک سو یزیدادخلوها جفت با هل من مزیدپس دو دست خود ز غم بر سر گرفتفطرتش هم تیر و قرآن بر گرفتگفت ای دادار غفّارالذنوبکاشف الاسرار و ستّار العیوبگر دل خاصان تو بشکسته امباز دل بر عفو عامت بسته امو آنکه آمد تا به نزدیک خیامگفت از حرّ مرشد دین را سلامتوبه کردم لیک توّابم توییعفو خواهم لیک و ...

گفت سیر نار و دوزخ می کنم
عارفانه طی برزخ می کنم
یک طرف پیغمبر و یک سو یزید
ادخلوها جفت با هل من مزید
پس دو دست خود ز غم بر سر گرفت
فطرتش هم تیر و قرآن بر گرفت
گفت ای دادار غفّارالذنوب
کاشف الاسرار و ستّار العیوب
گر دل خاصان تو بشکسته ام
باز دل بر عفو عامت بسته ام
و آنکه آمد تا به نزدیک خیام
گفت از حرّ مرشد دین را سلام
توبه کردم لیک توّابم تویی
عفو خواهم لیک وهّابم تویی
مهر تو فرعون را موسی کند
جذبه ات دجال را عیسی کند
گر بخوانی خیمه بر گردون زنم
ور برانی غوطه ها در خون زنم
شاه گفت اهلاً و سهلا مرحبا
ای دو کونت بنده ی بند قبا
گر تو ببریدی ره ظاهر ز ما
ما ره باطن نبردیم از شما
بحر کی در انتقام از قطره شد
مهر کی در انکسار از ذرّه شد
گر ز تو نسبت به ما سر زد خطا
آن خطا این جا بدل شد بر عطا
حر چو الطاف شه اندر خویش دید
عشق وا پس مانده را در پیش دید
گفت چون اوّل من آزردم تو را
اذن ده تا گردمت اوّل فدا
بود او را نیمه جانی کز امام
دید بر بالبن خود جانی تمام
زیر لب خندان سوی جنات رفت
از صفت بگسسته سوی ذات رفت


منبع : سید حسن حسینی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی