ماهان شبکه ایرانیان

فرار بشار اسد از واقعیت / دیکتاتورها شبیه هم هستند

تصور می شد بشار که در این روزها در مسکو نشسته و گزارش ها از دمشق و سوریه را می بیند بالاخره تسلیم واقعیت می شود اما بیانیه ای که منتشر کرد خلاف آن را نشان داد. مشخص شد فرار از واقعیت ادامه دارد چه دمشق باشد چه مسکو.

عصرایران ؛‌ رضا غبیشاوی  - بیانیه اخیر بشار اسد نشان داد او نه تنها از سوریه فرار کرده بلکه از واقعیت هم فراری است. اتفاقا ریشه اصلی آنچه بر سر سوریه و بشار اسد آمد هم همین فرار از واقعیت است.

واقعیت، پدیده عجیب و غریبی است. از ویژگی های "واقعیت"، اینکه هر چقدر هم فرار کنیم باز هم خود را تحمیل می کند حتی اگر برای دهه ها و سال های طولانی، یک حکومت، چشم بر واقعیت ها ببندد؛ ناراست و دروغ را تکرار کرد و همه هم در ظاهر تایید کنند اما باز هم پیروز، واقعیت است. بالاخره واقعیت خود را نشان می دهد و همه دروغ ها و ناواقعیت ها را کنار می زند و رخ می نماید. ماه برای همیشه پشت ابر باقی نمی ماند.

تا قبل از بیانیه بشار اسد، با خود فکر می کردم بشار اسد آخرین روز و شب را چگونه در دمشق گذراند. یعنی اخرین ساعت ها قبل از رفتن به فرودگاه و پرواز به سمت پایگاه هوایی ارتش روسیه در استان لاذقیه. تصور می کردم بشار اسد وقتی مخالفان مسلح به دمشق رسیدند و او مجبور شد شبانه فرار کند و شاهد سقوط حکومتش باشد بالاخره واقعیت را دید و تسلیم واقعیت شد.

اینکه صبح یکشنبه را چگونه آغاز کرد وقتی مردم را شاد و خوشحال از سرنگونی حکومتش دید. وقتی دید مردم عکس هایش را پاره می کنند و مجسمه های پدرش را سرنگون. وقتی باز شدن زندان ها و آزادی زندانیان تحت شکنجه را دید.

تصور می شد بشار که در این روزها در مسکو نشسته و گزارش ها از دمشق و سوریه را می بیند بالاخره تسلیم واقعیت می شود اما بیانیه ای که منتشر کرد خلاف آن را نشان داد. مشخص شد فرار از واقعیت ادامه دارد چه دمشق باشد چه مسکو.

بشار اسد و معمر قذافی

البته این فرار از واقعیت در میان دیکتاتورها، فراگیر است. از آن روزی که اولین اعتراضات سوریه را در سال 2011 نادیده گرفت و بعد از سرکوب شدید، آن را تروریسم دانست تا روزی که در سخنرانی در پارلمان و در میان تشویق گرم نمایندگان، وعده مشت آهنین داد.

دیکتاتورها شبیه هم هستند حتی اگر با فاصله سقوط کنند. قبل از او، معمر قذافی رهبر لیبی هم وقتی اعتراض مردم برخواست، آن را ندید و معترضان و مخالفان را موش نامید و وعده داد آنها را خیابان به خیابان ، کوچه به کوچه و اتاق به اتاق دنبال خواهد کرد. واقعیت اما خود را تحمیل کرد. وقتی مخالفان به پایتخت لیبی رسیدند و او را از حکومت کنار زدند تا آواره شهر همسایه شود و در نهایت تحقیر، کشته شود.

صدام هم اینگونه بود. واقعیت شکنجه ها و کشتارها و سرکوب های حکومتش، بالاخره دامن گیر او شد هر چند "ابوعدی" از واقعیت فراری بود و دوست داشت در تخیل شیرین خودش باشد. پس از سرنگونی و در دادگاه همچنان خود را رئیس جمهوری قانونی و مشروع عراق می دانست و به قاضی امر و نهی می کرد. در نهایت البته واقعیت،‌ خود را تحمیل کرد. 

دیکتاتورها شبیه هم هستند. از صدام تا قذافی. مرغ یک پا دارد و چشم بستن بر واقعیت و لجاجت با حقیقت، ستون دین آنهاست.  
بشار اسد مثل پدرش، مثل همه دیکتاتورها،‌ واقعیت را ندید اما این واقعیت بود که در نهایت پیروز شد و او را مجبور کرد تا از چند هزار کیلومتر آن طرف تر، در پی توجیه فرار و شکست باشد بدون ذره ای عذرخواهی یا دیدن واقعیت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی