ماهان شبکه ایرانیان

خلافت ولید بن یزید

بطور قطع یکی از مهمترین علل سقوط امویان که همیشه مورد توجه شورشیان و قیام کنندگان بود، بی دینی حکام اموی بوده است

بطور قطع یکی از مهمترین علل سقوط امویان که همیشه مورد توجه شورشیان و قیام کنندگان بود، بی دینی حکام اموی بوده است. بی توجهی آنها به عقاید دینی مردم و اعمال ضد دینی صریح آنها، مردم علاقمند به دین را وادار می کرد تا علیه آنان بپاخیزند. از جمله این چهره های فساد آلود اتفاقا در این اواخر دولت اموی بر سر کار آمد و اضمحلال آنان را بیش از پیش تسریع کرد، ولید بن یزید است. او پس از مرگ هشام در ربیع الثانی سال 125 بر سر کار آمده و بعد از گذشت یکسال و دو ماه بقتل رسید.

منابع تاریخی بدون استثنا فساد و تباهی او را تایید کرده (1) و اشعار و نیز وقایعی را که او را به صورت یک ملحد توصیف کرده نقل کرده اند. طبری می نویسد: روایاتی که درباره اهانت ولید به دین رسیده فراوان است. او بخاطر اینکه کتابش به تطویل نینجامد از ذکر آنها خودداری کرده است! (2) مسعودی بخشی از این نقلها را آورده است. علاقمندی او به شرابخواری در حدی بسیار گسترده بوده، چنانکه شب نشینی در مجالس غنا و لهو و لعب و جمع آوری آوازه خوانان از هر سوی از عادی ترین رفتارهای بی قیدی او در امر دینداری است. (3) از بدترین کردارهای او این حکایت است که گفته اند: زمانی این آیه را قرائت کرد که «و استفتحوا و خاب کل جبار عنید» . وی از آیه اظهار تنفر کرده، قرآن را در محلی قرار داد و با تیراندازی به او این چنین سرود:

اتوعد کل جبار عنید

فها انا ذاک جبار عنید

اذا ما جئت ربک یوم حشر

فقل یا رب حرقنی الولید (4)

آیا تو جبار عنود را تهدید می کنی؟من همان جبار عنیدم. زمانی که روز حشر فرا رسید به خدا بگو که ولید را آتش بزن.

در شعر، ولید الحاد خویش را با انکار رسالت آشکارا اظهار کرده است:

تلعب بالخلافة هاشمی

بلا وحی اتاه و لا کتاب (5)

مستوفی درباره یکی از اعمال زشت او می نویسد: گویند روز آدینه با کنیزکی شراب خورده بود و مجامعت کرده چون قامه (اقامه) گفتند آن کنیزک مست جنب را الزام نمود تا دستار بر سر بست و ذوابه فرو گذاشت و چون خطبا به منبر رفت و خطبه خواند و اهل اسلام را امامت کرد. (6) یعقوبی نیز با اشاره به این نکته که در دوره حاکمیت او اوضاع شهرها درهم ریخته و ولید مسلط بر امور نبوده و فردی اهمال کار بوده، از جمله کارهای زشت او را این نقل کرده است که: تصمیم گرفت تا بر بام کعبه، اتاقی جهت لهو و لعب بسازد، مهندسی نیز برای این کار فرستاد. (7) گویا نزدیکانش به سبب هراسی که از مردم داشتند او را از این اقدام منصرف کردند. زمانی به نصر بن سیار نوشت تا اسباب غنا را از خراسان برای او بفرستد. (8) برادر ولید نیز که در قتل او با یزید بن ولید همکاری کرد شهادت به فسق و فجور ولید می داد. (9) جالب آن که نقش انگشتری او: «یا ولید احذر الموت » بوده است! (10)

اعمالی که از ولید سر زد و میان مردم شایع شد (و ظهر للناس منه تهاون بالدین و استحفاف به (11) سبب سستی موقعیت بنی امیه در میان مردم گردید. ابو الفرج درباره او آورده: اشعار زیادی از او نقل شده که دلالت بر خباثت و کفر او دارد. (12) با اینکه بیشتر خلفای اموی به این گونه فسق و فجور عادت داشتند و مردم نیز کم و بیش از آن مطلع بودند اما هیچگاه این فسق به این حد از شیوع نرسیده بود. سستی ولید نیز در اداره امور سبب رخنه نفاق در درون دستگاه اموی شده و فرصت را برای دیگر از امویان که آخرین کوشش را برای حفظ سلطه این سلسله کرد، فراهم آورد. طبعا با رفتاری که او از خود نشان داده بود همه را از خود منزجر کرده و راه را برای قتل خویش فراهم ساخته بود.

شرح حال مفصل او را ابو الفرج اصفهانی در آغاز جلد هفتم کتاب اغانی آورده است. سراسر زندگی او با شراب و زن و غنا و میگساری سپری شده است. اتهام زندقه نیز شایع شده است. غیر از اشعاری که از او نقل شده، نقل دیگری درباره اعتقاد او به «مانی » به عنوان پیامبر اولین و آخرین در اغانی آمده است. (13) از مدائنی نقل شده که با کثرت هتک حرمتی که از او ظاهر گردیده و فرو غلطیدن در لذات و شرب خمر و آزاری که در حق فرزندان هشام بن عبد الملک کرد، مردم از او بیزار شدند. (14) در زمانی که قصر او در محاصره سپاهیان وفادار به یزید بن ولید بود از بالای قصر از مردم پرسید که به چه دلیل به او حمله برده اند، در حالی که او حاتم بخشی فراوانی در حق آنها کرده است؟آنها گفتند به جهت: «انتهاک ما حرم الله و شرب الخمور و نکاح امهات اولاد ابیک و استخفافک بامر الله » . به دلیل هتک حرمت آنچه را خداوند تحریم کرده و نیز شرابخواری، ازدواج با کنیزکان پدرت که صاحب فرزند از آنها بوده و سبک کردن امور الهی. او گفت: شما در اشتباهید «و ان فیما احل الله لسعة عما ذکرت » (15) آنچه را که خداوند حلال کرده بیش از آنی است که از آن صحبت شده!!

به هر روی پس از آن به دست شورشیان به قتل رسید و کار خلافت به دست یزید بن ولید معروف به یزید ناقص و یا یزید سوم افتاد. از ایوب سختیانی یکی از حفاظ نقل شده که ای کاش خلیفه ما را نمی کشتند. راوی نقل کرده که او از ترس فتنه این سخن را گفته بود. (16) بعدها رشید و پسرش مهدی عباسی از ولید به نیکی یاد کرده و قاتل او را که یزید ناقص باشد لعنت می کردند! (17)

پی نوشت ها:

1. اصفهانی در اغانی گفته باست که برخی این مطالب را قبول ندارند اما شهرت این اخبار برخلاف این نظر است نک: الاغانی، ج 7، ص 2

2. تاریخ الطبری، ج 5، ص 538

3. مروج الذهب، ج 3، ص 213، العقد الفرید، ج 5، ص 197، نک: تاریخ مختصر الدول، ص 118، الاغانی، ج 7، ص 46

4. مروج الذهب، ج 3، ص 216، تاریخ گزیده، ص 286، الحور العین، ص 190، بهج الصباغة، ج 5، ص 339، الاغانی ج 7، ص 49، النجوم الزاهرة، ج 1، ص 299

5. مروج الذهب، ج 3، ص 216، الحور العین، ص 190، بهج الصباغة، ج 5، ص 339

6. تاریخ گزیده، ص 286، الاغانی، ج 7، ص 47

7. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 335، تاریخ الطبری، ج 5، ص 521. او تصمیم داشت تا شراب در این اطاق بگذارد. بهج الصباغه، ج 5، ص 340

8. تاریخ الطبری، ج 5، ص 533

9. همان، ج 5، ص 555

10. مآثر الانافة فی معالم الخلافة، ج 1، ص 156

11. تاریخ الطبری، ج 5، ص 521، العقد الفرید، ج 5، ص 206

12. الاغانی، ج 7، ص 2

13. الاغانی، ج 7، ص 72 و نک: 74

14. همان، ص 73

15. همان، ج 7، ص 80

16. همان، ص 82

17. همان، ص 83

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان