به گزارش خبرآنلاین، محمد میر محمدی کارشناس مسائل بین الملل درباره مصاحبه اخیر شیرین هانتر نوشت: مصاحبه کوتاه خانم شیرین هانتر، عضو ایرانی آمریکایی شورای روابط خارجی آمریکا با یکی از صفحات خبری ایرانی که در آن دیدگاه و تحلیل خودش از شرایط موجود بین ایران و آمریکا در نتیجه ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید را مطرح کرده است، اشکالات روشن در فهم پژوهشگران و محققان آمریکایی از عوامل موثر بر تصمیمات و رفتار سیاست خارجی ایران را برجسته می سازد، و همزمان ناتوانی جدی مراکز مطالعاتی آمریکا در درک سیاست های دولت ترامپ را نشان میدهد. وی سابقه تلاش های طولانی مدت و مکرر ایران برای رفع تنش با واشنگتن را نادیده می گیرد و رفتارهای خصمانه آمریکا نسبت به ملت ایران را با دشواری توجیه می کند.
در حالی که آگاهی نسبت به نقطه نظرات موجود در جامعه مطالعاتی آمریکا و شورای روابط خارجی آن کشور که یک نهاد تحقیقاتی قدیمی است، اهمیت دارد اما اظهارات خانم هانتر در این مصاحبه دارای نقاط ضعف مهم و پیش فرض های نادرستی است که نه تنها احتمال و شائبه قطع ارتباط شورای روابط خارجی با دولت جدید آمریکا را تقویت می کند، بلکه همزمان تاثیر تبلیغات رسانه ای و انتشار اطلاعات غلط توسط اسراییل بر فهم جامعه فکری آمریکا از حقایق، و ضعف خانم هانتر در درک و تحلیل دقیق از نیات و رفتار ایران در شرایط حاضر را نشان می دهد.
ایران، معتقد به خلع سلاح جهانی
خانم هانتر با یک پیش فرض اشتباه، واکنش ایران به فشار حداکثری ترامپ را حرکت به سمت ساخت سلاح اتمی معرفی می کند و همین فرضیه نادرست او را وادار به ارائه تحلیل های بی بنیان در باره مشکلات رقابت هسته ای ایران با آمریکا پس از ساخت چند سلاح اتمی توسط ایران مینماید. این فرضیه از اساس اشتباه است. وی به سیاست ها و مواضع اصولی و مکرر مقامات بلندپایه ایرانی در باره ممنوعیت ساخت سلاح اتمی توجه نکرده است و همین امر کل تحلیل او از رفتار ایران را دچار خطا می سازد. این تحلیل تحت تاثیر فضا سازی های خصمانه و یا آموزه های مکتب واقع گرایی است که مدتهاست ضعف آن در فهم و تحلیل مبانی فرهنگی - هویتی سیاست گذاری در نهادهای سیاسی متفاوت با غرب، از جمله نظام سیاسی ایران، روشن شده است.
او همچنین تحت تاثیر کارزار عظیم و پر هزینه انتشار اطلاعات غلط در باره ایران در فضای رسانه ای غرب توسط اسراییل است که اتفاقا هدف آن اخلال در ادارک و محاسبات نخبگان کشورهای غربی است و او ظاهرا در این دام افتاده است. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که مطابق معیارها و اعتقادات دینی خود اصولا قصد ساخت سلاح اتمی ندارد. خانم هانتر نباید بیهوده تلاش کند چنین ابزاری را برای ایران بی ارزش جلوه دهد، این ابزار بطور ذاتی برای ایران بی ارزش است و ایران معتقد به خلع سلاح جهانی و یا حداقل خلع سلاح در سطح منطقه ای است.
ایران، مبتکر مذاکرات
پیش فرض دوم خانم هانتر هم باندازه پیش فرض نخست وی اشتباه است. هانتر ادعا می کند که ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمایلی به مذاکره با آمریکا نداشته و یا دچار غرور بیش از حد است. این فرضیه تاریخ مذاکرات متعدد ایران و آمریکا را نادیده می گیرد که در بسیاری از آنها ایران مبتکر مذاکرات بوده و تا انتها به تعهدات خود پایبند مانده است. آخرین نمونه از این رویکرد سازنده، مذاکرات گسترده و طولانی مدت بر سر برنامه صلح آمیز هسته ای ایران می باشد که منجر به توافق برجام شد. ترامپ با خروج از این توافق مهم بین المللی نشان داد که این طرف آمریکایی است که به مذاکره و نتایج آن پایبند نیست و متهم سازی های مکرر ایران بی اساس است. خانم هانتر با زیر سوال بردن علاقمندی ایران به مذاکره در دام افراد رادیکال و ضد ایرانی افتاده است که قلدرمآبی های ترامپ و رفتارهای سلطه جویانه و غیرقانونی دولت های دیگر آمریکا را توجیه می کنند، و تحریم های غیر قانونی و غیر انسانی را برای تسلیم ایران توصیه می نمایند، تحریم ها و فشارهایی که معیشت مردم و داروی بیماران را گروگان تقاضاهای غیر قانونی و خواسته های بی حد و مرز و سلطه جویانه آمریکا کرده است. البته ایران دارای ملت بزرگ و تاریخ پرافتخاری است، و لذاست که نه ملت و نه دولت مذاکره تحت فشار و تهدید را نمی پذیرند زیرا هدف آنرا تسلیم می دانند.
خانم هانتر بنا به هر دلیلی، از جمله رفتارهای جنجالی و دوگانه ترامپ؛ شعارهای به ظاهر زیبای او در کنار سیاست های کاملا خصمانه اش که با اظهارات جنجالی و خلاف قوانین بین المللی همراهی می شود، قادر نیست یک تصویر واضح از نیات و رفتار دولت جدید آمریکا از مذاکره با ایران و تفکیک تاکتیک و استراتژی آن ارائه کند. این ناتوانی احتمالا ناشی از الگوی شخصیتی و رفتار غیر قابل پیش بینی ترامپ و رفتار غیر صادقانه اوست. با این وجود خانم هانتر ایده قدیمی مذاکره برای مذاکره را مطرح می کند با این توجیه عامیانه که ممکن است در خلال مذاکره اتفاق مثبتی بیفتد.
خانم هانتر اظهارات شما باعث تاسف است!
این باعث تاسف است که یک تحلیلگر در شورای روابط خارجی آمریکا نمی تواند حتی چارچوب صادقانه ای از اهداف دولت آمریکا از مذاکره را ترسیم کند اما کماکان گناه عدم مذاکره را به گردن ایران می اندازد در حالی که طرف ایرانی هم هدفش از مذاکره و هم روش آنرا بخوبی و با صداقت روشن کرده است.
فارغ از همه مشکلات این مصاحبه، خانم هانتر به یک نکته کلیدی و درست در فهم عمیق سیاست های دولت ترامپ اشاره می کند، و آن نقش منافع اسراییل در تعیین مسیر سیاست خارجی آمریکاست. هانتر ادعا می کند که سیاست های منطقه ای ایران برای آمریکا حتی اهمیت بیشتری نسبت به برنامه اتمی ایران دارد. این همان بخش نیمه پنهان از سیاست خارجی آمریکاست که آنرا دچار بی صداقتی می کند. حتی مردم آمریکا نمی توانند غلبه منافع اسراییل بر منافع آمریکا را بپذیرند و جنبش "اول آمریکا" که آقای ترامپ خود را طرفدار آن معرفی می کند، دقیقا بدنبال افشای این بعد نیمه پنهانی در سیاست خارجی آمریکا و مقابله با آن است.
اصولا جایی برای مذاکره با آمریکای وابسته وجود دارد؟
این یک حقارت قدیمی است که طی چند دهه اخیر گریبانگیر سیاست خارجی آمریکا شده است. جامعه آمریکا، از جمله حامیان حزب جمهوریخواه نسبت به این وضع و خطاهای عظیم در سیاست خارجی آمریکا در دو دهه اخیر به دلیل تاثیرگذاری محافل اسراییلی بر آن، واکنش نشان داده و خواستار رفع سایه اسراییل از سر سیاست خارجی آمریکا شده اند. ترامپ نیز بارها در کارزار انتخاباتی خود بر این شعار تاکید کرده بود.
وظیفه خانم هانتر پاسخ به این سوال است که چرا جوامع فکری در آمریکا اجازه حاکمیت و برتری منافع اسراییل بر منافع ملی و دراز مدت آمریکا و جهت دهی پنهانی به رفتار خارجی آمریکا را می دهند در حالیکه متوجه نقض حاکمیت آمریکا و خسارت های مالی و آبروئی هنگفت این وابستگی به اسراییل هستند. آیا تا زمانی که اسراییل رفتار آمریکا را تا این اندازه دیکته می کند، اصولا جایی برای مذاکره با آمریکای وابسته وجود دارد؟
315 315