ماهان شبکه ایرانیان

ضرورت شناخت کامل قرآن

خدا را سپاسگزاریم که یک ماه رمضان دیگر مهلت و فرصت داد، تا روزی از روزهای مبارکمان را مثل سالهای قبل در جمع شما قرای قرآن و حمله ی کلام الهی بگذرانیم

خدا را سپاسگزاریم که یک ماه رمضان دیگر مهلت و فرصت داد، تا روزی از روزهای مبارکمان را مثل سالهای قبل در جمع شما قرای قرآن و حمله ی کلام الهی بگذرانیم . همچنین خدا را سپاسگزاریم که شما امسال، هم کما و هم کیفا، از پارسال بهتر هستید . انسان، هم چهره های جدیدی در عرصه ی تلاوت قرآن می بیند، هم آن کسانی که چند سال است ما آنها را می شناسیم و تلاوتشان را شنیدیم و مبلغ آشنایی آنها را با کلام الله عزیز حمید دانستیم، می بینیم که بحمدالله پیشتر رفته اند و پخته تر و کاملتر شده اند . اینها همه از برکات انقلاب است .

انقلاب، ما را وارد وادی آشنایی با قرآن کرد . ما تازه وارد این وادی شده ایم . وقتی در کشوری، مثلا بیست یا بیست و پنج میلیون جوان از زن و مرد هست، جا دارد که در میان اینها، اقلا یک دو، سه میلیون تالی قرآن، با آداب و شرایطش باشد؛ اقلا یک میلیون از این جوانان، حافظ کلام خدا باشند؛ تعداد معتدبهی از جوانان، عارف به معانی قرآن و قادر به فهم الفاظ و ظواهر قرآن باشند؛ تعداد معتدبهی، عالم به قرائات مختلف و نوافل قرائت و زینتهای تلاوت قرآن باشند و بدون استثنا، همه ی مردم در این کشور، قادر به روخوانی قرآن باشند . این، قاعده است . نمی شود قبول کرد، در کشوری که مردمش معتقد به اسلام هستند، احدی از آحاد مردم غیر از اطفال بسیار کوچک باشند که نتوانند قرآن را بخوانند؛ چه رسد به این که در نظامی، مردم بر پایه ی اسلام زندگی کنند .

این دوری ما از قرآن را رژیم کافر ملحد معاند پهلوی به وجود آورد . لذا وقتی که من می گویم اگر ما پنجاه میلیون نفر هستیم غیر از چند میلیون بچه های کوچک زیر پنج سال بقیه باید بتوانند قرآن را از رو تلاوت کنند، شما تعجب می کنید؛ در حالی که تعجب ندارد . مگر این طوری نبود؟ قبل از دوران رژیم گذشته، تقریبا این گونه بود . بی سوادها اکثریت قاطع بودند؛ اما غالب آنها قرآن را بلد بودند . شما جوانان ندیده اید؛ ولی من و کسانی که در سنین من هستند، به تکرار و تکرار، کسانی را دیده ایم که سواد روخوانی نداشتند و حروف فارسی را نمی شناختند؛ لیکن می توانستند قرآن را از رو بخوانند .

مکتبهای قرآن، بچه های چهارساله و پنجساله را قرآن درس می داد . من خودم در سن پنجسالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم . امثال من، در همان مکتبی که ما می رفتیم، زیاد بودند و اصلا مکتبخانه ها همین طور بود . این مکتبخانه هایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانه هایی برای تعلیم قرآن بودند . یک زن یا مردی می نشست، بچه های مردم را قرآن یاد می داد، بعد این بچه ها در جامعه یی می افتادند که در آن، سواد و علم و فرهنگ، متعلق به عده ی خاصی بود؛ اما قرآن را بلد بودند . جامعه ی اسلامی، این طوری است . جایی که مسلمانان هستند، این گونه اند .

باید همه قرآن را بلد باشند . امروز، فردی دارای تحصیلات عالیه و احیانا قادر به نطق به چند زبان بیگانه، بلد نیست یک سطر قرآن را بخواند! شما را به خدا، این در جامعه ی ما طبیعی است، یا تصنعی و تحمیلی؟! طبیعی نیست . مگر این می شود؟ انسان می بیند که کاسب، تاجر، کارگر، دانشجو، حتی طلبه، در صحیح خوانی قرآن کمبود دارند . این، نقص بزرگی است؛ این را باید برطرف کنیم . قبل از انقلاب، کسی از ما توقع نداشت . همان قدر که می توانستیم، در یک گوشه یا در یک مسجد، چهارنفر بچه ی کوچک یا جوان را دور هم جمع می کردیم که اینها قرآن یاد بگیرند؛ اما امروز چه؟

همت را بر این مسأله بگمارید که تمام مردم بتوانند قرآن را یاد بگیرند . شما آقایانی که قرآن را بحمدالله می خوانید و انصافا خوب هم می خوانید و دیگر راحت می شود به بعضی از شما برادران، استاد قرآن گفت یعنی هیچ بحثی در آن نیست موظف و مسؤولید . شما باید این کار را بکنید . سازمانها سازمان تبلیغات و اوقاف و بقیه ی مراکز هم باید این کار را انجام دهند . این، مقدمه برای فهم قرآن است . آن وقتی که انس عمومی با قرآن باشد، فهم قرآن ممکن و آسان است .

البته در هر جامعه یی، اگر ما بخواهیم رسمی را رواج بدهیم (کسانی که در فلسفه ی این خواندنها و این تشویقها تردید دارند، این نکته را توجه کنند) باید از آن رسم، نقطه های اوجی در این جامعه داشته باشیم؛ والا این رسم رواج پیدا نخواهد کرد . ممکن نیست شما در جامعه یی بگویید که مثلا همه ی مردم باید روزی ده دقیقه نرمش و ورزش کنند؛ اما رسم پهلوانی را در این جامعه بکلی براندازید . این طور نمی شود . مردم ورزش نخواهند کرد . حرکت عمومی، فقط با استدلال و بیان و اثبات عقلانی که نیست؛ چیزهای دیگری هم در کنارش لازم است . احساسات و تشویقها و ایجاد شوق به قله ها لازم است . لذا ما باید قله هایی را داشته باشیم، تا همه ی مردم به دامنه ها برسند . پس، اگر می خواهیم همه ی مردم در قرآن اوج پیدا کنند، باید قله داشته باشیم . قله، یعنی همین شماهایی که امروز در این جا بحمدالله بعضی تلاوت کردید و اکثرا تلاوت نکردید . من شما آقایان را که در این جا تشریف دارید و تلاوت هم نکردید، می شناسم و غالبا با تلاوتها و صدای شما آشنا هستم . بحمدالله در جامعه ی ما، نعمت زیاد است .

حالا که شما در این رشته پیشرفت کردید، بعدش چه؟ طریقه ها را که یاد گرفتید، حروف را که خوب از مخرج ادا می کنید، زیر و بمهای صدا را که بلد شدید، نفستان هم که الحمدلله روی دست بعضی از نفسدارها و پیشکسوتهای شما زده است، حالا بعدش چه؟ آیا در همین جا متوقف می مانید؟ نه، شما هنوز اول راهید . همین شما خوبها که می دانید هم من چه قدر به شماها علاقه و ارادت دارم یکی، دو نقص عمده در تلاوتهای شماست که باید آنها را برطرف کنید . من به مناسبت این مسابقاتی که بود و تلاوتهایی که در این چند ماه اخیر شنیدم، لازم دانستم که این نکات را متذکر شوم . البته قبلا هم به این نتیجه رسیده بودم و در همین جلسه هم بارها اینها گفته شده است؛ لیکن حالا بر این معنا مصممتر هستم .

یکی این است که قطع و وصلهایتان، همیشه بمیزان نیست . من در این جا، همین مواردی را که شما خواندید، یادداشت کرده ام که البته وقت نیست همه ی آنها را مطرح کنم . اگر وقت بود، به شما می گفتم که کجا را اشتباه وصل کردید، یا اشتباه قطع کردید . گاهی این اشتباه دیده می شود و معنا خراب می گردد؛ گاهی هم معنا خراب و ضایع نمی شود، اما آن زیبایی را دیگر ندارد . وقتی شما می گویید: «و قالوا اتخذ الله ولدا سبحانه» (1) ، از این عبارت، ما یک طور چیزی می فهمیم؛ اما وقتی می گویید: «و قالوا اتخذالله ولدا سبحانه» با یک فاصله ی کم، نفس را می کشید طور دیگری می فهمیم . این دومی درست است . وقتی شما به شکل اول می گویید، می توان این معنا را استنباط کرد که «سبحانه» هم مقول قول همان کسانی است که گفتند: «اتخذ الله ولدا» . البته اگر وصل کردید، غلط نیست؛ زیرا که آن استنباط، استنباط خیلی واضحی نیست . لذا قاعدتا در قرآن (م) یا (قف) نگذاشته اند .

شما که به این قشنگی می خوانید، شما که این قدر خودتان را زحمت می دهید، برای این که خوب بخوانید، چه طور می خواهید چیز به این واضحی را رعایت نکنید؟ این، به میزان زیادی از زیبایی تلاوت شما خواهد کاست . اگر در جمع کسانی که قرآن را می فهمند، بخوانید، حتی نه فقط قطع و وصل، بلکه لحن شما مورد دقت قرار می گیرد . این قرای خوبی که در دنیا هستند و معاریفی که خواص، اینها را می پسندند و دوست می دارند، همه اش به خاطر این نیست که صدایشان خوب است؛ مقدار زیادی مربوط به این چیزهاست .

مثلا فرض کنید، وقتی که از قول فرعون نقل می کند: «فقال انا ربکم الاعلی» (2) که الان یکی از برادران می خواندند باید شما طوری این «انا ربکم الاعلی» را ادا کنید که آن چنان نباشد که وقتی خدای متعال می گوید: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار» (3) ، آن طوری ادا بشود . یعنی «انا ربکم الاعلی» را باید طوری ادا کنید که کسی که می شنود، بفهمد این حرف، حرف دروغی است و آن کسی که گفته یعنی فرعون دروغ گفته است . این، ممکن است . این، چیزی است که در نوارهای «شیخ مصطفی اسماعیل» شنیده می شد . اصلا اهمیت کار شیخ مصطفی اسماعیل، در همین است . او، این طوری می خواند . باید این طوری بخوانید . و این نمی شود، مگر این که معنای قرآن را بدانید .

الان یکی از آقایان، سوره ی شریفه ی مزمل را می خواندند که انصافا خیلی هم خوب بود . «قم اللیل الا قلیلا . نصفه او انقص منه قلیلا . او زد علیه و رتل القران ترتیلا . انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (4). این «انا سنلقی» ، به قبلیها ارتباط پیدا می کند . آماده شو؛ «انا سنلقی» . نمی شود شما «و رتل القران ترتیلا» را بگویید و یک نفس بکشید و یک خرده استراحت بکنید، بعد بگویید : «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» . نه، در این جا قطع بکنید، اما آیه ی بعد را زود شروع کنید و فاصله نیندازید .

یا فرض بفرمایید، آیات شریفه ی آخر سوره ی بقره را که آقای محمدی خواندند و خیلی هم قشنگ خواندند، بعد از این که می گویید: «و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر» (5) ، درست است که شما قطع کردید، اما البته در این جا نوشته شده است که اگر وصل بکنید، بهتر است؛ «الوصل اولی» . اما حالا گاهی قطع هم ایرادی ندارد؛ مثل این جا که مانعی ندارد . این چیزهایی که نوشتند، بعضی از موارد اشتباهاتی دارد؛ لیکن یک وقت شما می گویید: «اطعنا غفرانک ربنا» ، این غلط است و معنا درست نیست؛ یک وقت هم می گویید: «و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا، و الیک المصیر» . ببینید چه قدر لحن تفاوت می کند . نمی توانید این طوری بخوانید، مگر این که معنا را بدانید .

پی نوشت:

1) بقره: 116

2) نازعات: 24

3) غافر: 16

4) مزمل: آیات 2 تا 5

5) بقره: 285

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان