به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام و المسلمین سیدمحسن میری در دومین هماندیشی «جایگاه مطالعات قرآنى در تحول علوم انسانى» با عنوان تاثیر قرآن کریم بر فلسفه اسلامی سخنرانی کرد، وی در ابتدای سخنانش گفت: فلسفه اسلامی که بر بستر فلسفه یونانی و فلسفه اسکندرانی شکل گرفته است، با تاثیر از قرآن زمینههای جدیدی یافته است. در قرآن در مورد توحید تاکید زیادی شده است. حکمای اسلامی پس از قرآن تغییرات عمدهای در جهت فلسفه دادهاند. ارسطو مطالب کمی در مورد خداشناسی دارد اما فلسفه اسلامی بسیار گسترده به این بحث پرداخته است.
میری ادامه داد: از سوی دیگر قرآن در حوزه دغدغهها بر فلسفه اسلامی تاثیر گذاشته است. مساله معاد و موضوع اعاده معدوم در فلسفه اسلامی از قرآن برگفته شده است.
ساحات وجود، تربیت و محیط زیست امکانهای قرآنی فلسفه اسلامی وی تصریح کرد: فلسفه اسلامی موجود تا حد زیادی از ساحات وجود انسان، رنج، امید، خوشی تلخیها و ... دور است و دغدغه وجود اگزیستانس را ندارد و با رویکرد عرفانی ملاصدرا جبران شده اما راه زیادی در پیش است. این در حالی است که قرآن دغدغههای وجود انسان را مورد توجه قرار داده است. آیات مربوط به قربانی کردن حضرت اسماعیل از این دست است.
میری افزود: رابطه من-تو در قرآن مورد توجه است، اما فلسفه اسلامی به این مسئله توجه نکرده است. باید فلسفه اسلامی به این سمت حرکت کند که با استفاده از مسائل قرآنی به مسائل وجودی توجه کند.
وی با بیان اینکه فلسفه قدرت جمع کردن خود را ندارد، گفت: در خصوص معرفتشناسی مباحث زیاد و پراکندهای مطرح شده است اما بسیار گسترده و پراکنده است. اما رویکرد قرآنی در باب ربوبیت و معاد ضمن استدلالهایی که ارائه شده رویکردی جامع است و با اهداف و جریان تربیت اثرگذار همراه است.
میری ادامه داد: تربیت در قرآن از اهمیت زیادی برخوردار است، اما در فلسفه اسلامی این رویکرد مورد توجه نیست. ما در فلسفه اسلامی این را نمیبینیم و باید این اتفاق بیفتد. همچنین محیط زیست نیز در فلسفه اسلامی غایب است در حالی که قرآن پیوسته به مسئله طبیعت پرداخته است.
مطالعات قرآنی و نیازهای عصر حاضردر ادامه این نشست مجید معارف با موضوع «مطالعات قرآنی و نیازهای عصر حاضر» به سخنرانی پرداخت، وی در آغاز سخنانش گفت: مطالعات قرآنی و نیازهای دوران معاصر دو قرائت اخباری و قرائتی انشائی خواهد داشت. در قرائت اخباری دو وجه مثبت و منفی میتوان داشت، اینکه بگوئیم نیازهای مطالعات قرآنی در دوران معاصر به قدر کافی صورت گرفته و یا نگرفته است قرائتهای اخباری از این مسئله است. قرائت انشائی این مساله آن است که مطالعه قرآنی در دوران معاصر چگونه باید باشد.
معارف ادامه داد: مراد از مطالعات قرآنی مطالعاتی مستقیم و غیرمستقیم در خصوص قرآن است، در دوران معاصر به لحاظ کمی مطالعات قرآنی کم نیست اگر طبقهبندی کنیم مطالعات قرآنی در سه حوزه کلی مطالعات شناسنامهای، علمی و محتوایی خواهد بود. مراد از مطالعات شناسنامهای مطالعه بر روی قرآن به عنوان یک متن تاریخی است که این رویکرد مستشرقان است. شناخت علمی همان شناختی است که امروزه در علوم قرآن صورت میگیرد و مراد از شناخت محتوایی مراد سخن از محتوای قرآن است که تفاسیر متکفل آن هستند.
رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران، گفت: مراد از نیازها کمبودهایی است که در یک زمینه وجود دارد در پژوهش علمی اول باید دید کمبودی است و یا نه برای این کار باید وضع موجود را خوب بشناسیم. زمانی مطالعات جدیدی باید صورت بگیرد که سوال جدیدی بهوجود داشته باشد. نیازها ما را باید به مسائلی برسانند که ارزش فکر کردن داشته باشند. مسائل ما مربوط به خود قرآن و مخاطبان قرآن است.
معارف در خصوص دوران معاصر گفت: یکی از اختصاصات دوران معاصر ظهور قدرت انسان در همه عرصهها انکارها و اثباتها رویکرد استدلالی قوی دارد. امروز چالشهای فراروی قرآن بحث اعتبار تاریخی، اهلی و بشری بودن اصل، بحث الفاظ، اعجار قرآن و وجه قابل قبولش، زبان و دلالت قرآن، تاریخی و فراتاریخی بودن قرآن، منابع و مصادر قرآن از دید شکاکان، رابطه قرآن با علوم در دو ساخت علوم تجربی و علوم انسانی از مباحثی است که در دروان جدید مطرح میشود.
نسبت مطالعات فرهنگی و مطالعات قرآنیدر پایان نشست امروز نعمتاله فاضلی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با موضوع نسبت مطالعات فرهنگی و مطالعات قرآنی، به سخنرانی پرداخت. وی در آغاز سخنانش گفت: مطالعات قرآنی و فرهنگی هر دو از سنخ مطالعات هستند و مطالعات مفهوم جدیدی است و با دو مفهوم رشته و علوم، فرق دارد.
فاضلی ادامه داد: تحولاتی در معرفت جهانی روی داد که مفهوم رشته به کنار رفت و مطالعات یعنی علم جدید رشته نیست. رشته نظم میدهد و دانشی را در پارادایم خاصی هدایت میکند. مطالعات گشوده است به این معنا که مطالعات به سوی رشتههای مختلف و موضوعات مختلف باز است. مطالعات قرآنی و فرهنگی هر دو بازند.
وی افزود: فهم از قرن رشته بداند و انضباط دهد مطالعات فرهنگی نیز نوعی پاد گفتمان علوم اجتماعی مدرن است. از این رو اگر این دو مطالعات باشند تلاش باری تخصصی کردن این دو محکوم به شکست خواهد بود.
فاضلی با بیان این که رفتن به سوی مفهوم جدید به افقهای بازتری میرسد، گفت: به لحاظ ارزش مطالعات، انضباط سنتی را ندارد که به معنای فرارفتن از پارادایم پوزیتیو(positive) و محدود کننده دانش انسانی است. در ایران یک سو تفاهم وجود دارد و به دلایلی تصور شده است که مطالعات قرآنی و فرهنگی با هم در تضاد هستند و این تصور نادر است. متاسفانه در 37 سال گذشته به وجوه اشتراک این دو بیتوجهی شده است. کل علوم انسانی به ویژه مطالعات فرهنگی اشتراک وسیعی با مطالعات قرآنی دارند.
فاضلی تصریح کرد: اعتقاد به مسmله اخلاق، علم ورزی، رفع تبعیض و گسترش عدالت، مخالفت با فرهنگ اشرافی و به رسمیت شناختن فرهنگ عامه از اشتراکات مطالعات قرآنی و مطالعات فرهنگی است.