به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، دومین همایش بینالمللی «مطالعات اسلامی در غرب، رویکردی انتقادی» به همت دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، سازمان سمت، جامعةالمصطفی العالمیه و معاونت فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی روز گذشته 30 آذر، در سالن خیام دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
تبدیل مطالعات اسلامی در غرب به بت اشتباه استحجتالاسلام و المسلمین محسن الویری، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم و نویسنده کتاب «مطالعات اسلامی در غرب»، در ابتدای صحبتهای خود، از دکتر مرتضی خلجاسعدی یاد کرده و نقش ایشان را در آغاز بررسی مطالعات اسلامی در غرب بیان کرد.
الویری درباره رویکرد انتقادی در مطالعات اسلامی در غرب تأکید کرد: قید انتقادی به این معناست که باید از روشهای تفکر خلاق و بررسی عمیقتر برای تعیین و تفسیر مطالعات اسلامی در غرب بهره جست. رویکرد انتقادی گامی است برای دستیابی به حقیقت و روشی است در عکسالعمل به روشهای دیگر. تفکر انتقادی نه خودمحور است نه دیگرمحور. تفکر انتقادی یعنی درست پرسیدن، درست استدلال کردن و درست جستوجوکردن ودرست ارزیابی کردن.
وی در ادامه گفت: لازمه تفکر انتقادی آزاداندیشی است. آیا میتوانیم برداشتهای متفاوت با برداشتهای رایج داشته باشیم؟ الزامات رویکرد انتقادی چیست؟ تن دادن به گفتوگو از الزامات اولیه است. در گفتوگو کوشش برای فهمیدن طرف مقابل و فهماندن خود مطرح است. گفتوگو با مناظره و جدل تفاوت دارد.
الویری افزود: در جامعه فعلی ما، مطالعات اسلامی در غرب برای عدهای بسان بت است. عدهای میگویند دربرابر این بت باید کرنش کرد وعدهای قایل به شکستن این بت با تبر نفی و طرد هستند. گروه سومی هم هستند که بهتزده و منفعل نیستند و رویکرد انتقادی در پی تبیین این مهم است. در این رویکرد، میتوان با نگاهی باز، هم عیوب را دید و هم نقاط مثبت را بازگو کرد.
الویری تصریح کرد: پیشفرضهای ما درباره غرب و جدا نساختن مطالعات حقیقتجویانه از مطالعات استعماری یا سیاستزده، از جمله موانع این رویکرد است. به برکت انقلاب اسلامی ایران، دعوت به رویکرد انتقادی امر غریبی نیست، اما باید گامهایی برداشته شود تا به وضع مطلوبی درباره این رویکرد انتقادی دست یافت. در این ارتباط، باید ادبیات دینی و غنای فرهنگ دینی در نقد را مغتنم شمرد.
ضرورت تشکیل این همایشمرضیه محصص، دبیر این همایش، سخنران دیگر این نشست به ضرورت و اهمیت این همایش پرداخت و گفت: گستردگی مبحث مطالعات اسلامی در غرب و نیاز جامعه علمی ما به آگاهی در این باره از ضرورتهای این همایش است. مواجهه روشمند با نقصانهای تحقیقات اسلامشناسان، آشنایی با سیر شکلگیری این مطالعات و آگاهی بیشتر از منظر بیرونی نسبت به میراث اسلامی، از دیگر ضرورتهای برگزاری چنین همایشی هستند.
مکتب اسلامشناسی اسپانیاسیّداحمدرضا خضری، استاد دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه تهران، دیگر سخنران همایش بود. وی ضمن ابراز خوشحالی از حضور در دومین همایش مطالعات اسلامی درغرب و قدردانی از دستاندرکاران همایش، به شخصیت برجسته مرتضی خلجاسعدی اشاره کرده و از تحقیقات پرمایهی وی تجلیل نمود.
«مکتب اسلامشناسی اسپانیا» موضوع سخنرانی خضری بود، وی دراین زمینه گفت: مکتب اسلامشناسی اسپانیا عبارت است از مجموعهای نظامیافته از پژوهشهایی که درطول تاریخ گذشته به وسیله اسلامشناسان شبهجزیره ایبری دربارهی اندیشه، تاریخ، تمدن، سیاست، آثار فکری، مذاهب، شخصیتها ودین در جهان اسلام صورت گرفته است. این مکتب از بقیه مکاتب اسلامشناسی متفاوت است، چرا که بر مبنای یک نیاز و ضرورت اساسی شکل گرفت و پژوهشگران درپی پاسخ به این سؤال بودند که مسلمانان که مدتی در سرزمین آنان حکم راندند، چه کسانی بودند و چه میخواستند؟
وی ادامه داد: این مکتب دقیقاً به زمان فتوحات برمیگردد و از اینرو قدیمیترین مکتب اسلامشناسی است. پیروان این مکتب، با مسلمانان همزیستی و همراهی داشتهاند و از نزدیک با مسلمانان آشنا بودهاند. مکتب اسلامشناسی اسپانیا، همهی موضوعات فکری مربوط به اسلامشناسی چون ادبیات، تاریخ، کلام، تصوف و عرفان اسلامی، کتابشناسی و رجالشناسی را پوشش داده است.
خضری ادامه داد: اولین انگیزه شناخت اسلام در این مکتب، سیاسی بود. درگام دوم، انگیزهی دینی و مذهبی مطرح بود، چرا که مسلمانان در عمل، در حال رقابت با مسیحیت بودند و این دو دین، رقبای جدّی یکدیگر بودند که عاقبت، میسیحیت موفق شد، اسلام را از اسپانیا براند. اندیشه توسعهطلبی از دیگر انگیزههای این مکتب بود. چرا که به صورت کلی، اسپانیاییها در پی بازیابی قدرت خود بودند و صبورانه دنبال توسعهطلبی و پس گرفتن زمین خود میرفتند.
وی افزود: در کنار سایر مکتبها، برخی از پژوهندگان این مکتب نیز، به دلیل کنجکاوی و شناخت چیستی اسلام، به اسلامشناسی میپرداختند. دورهی فتوح (96-92)، عصر والیان(138-96)، عصر حکومتهای اسلامی(897-138) عصر مدجّنها و موریسکوها(1018-897) ، عصر استعمار(جنگ جهانی دوم-1018) و عصر جدید (تاکنون-جنگ جهانی دوم) دورههای تاریخی مکتب اسلامشناسی اسپانیا را شکل میدهند.
دیدگاه رومانتیکها نسبت به اسلامدر بخش بعد از ظهر همایش، میثم سفیدخوش، استادیار دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، به مقایسه رویکرد اندیشمندان دوره رومانتیک به شرق با رهیافت اندیشمندان دوره روشناندیشی پرداخت و گفت: رومانتیکها در پایان سده هجدهم و سرآغاز سده نوزدهم، تحولی در اندیشههای فلسفی و فرهنگی رقم زدند که یکی از نمودهای آن در تصویر جدیدی است که از شرق به دست میدهند. این تصویر جدید نسبت معناداری با پدیدهی زایش علوم انسانیِ تجربی و تاریخی دارد. هردر، فیلسوف مهم آلمانی، بیش از همه این نسبت را برقرار کرد. گوته و شیلر، مستقیماً تحت تأثیر هردر بودند. گوته ملهم از هردر مطالعات مفصلی دربارهی اسلام و بعدها فرهنگ ایرانی به طور خاص آغاز کرد که امروزه فهرست کتابهایی که در این زمینه مطالعه کرده، موجود است.
وی افزود:پیش از گوته، لسینگ در رمان ناتان حکیم، تعارض سنتی دینی میان اسلام و مسیحیت و یهودیت را به چالش کشیده بود. گوته از این فراتر رفت و به الهام از قرآن و سپس منظومههای ادبی ایرانی اقدام کرد. در یکی از اشعار گوته شعری با این مضمون دیده میشود: «شرق از آن خداست/غرب از آن خداست/ و سرزمینهای شمال و جنوب نیز/ آسوده در دستان خداست». این بیت، تناسب روشنی با آیهی 115 سورهی بقره دارد که در دستنوشتههای وی با ذکر آدرس یادداشت شده است. توجه او به این آیه کاربرد الهیاتی ندارد، بلکه بیشتر واکنشی به رویکرد فرهنگی تقابلگرایی فرهنگی میان شرق و غرب است.
سفیدپوش تصریح کرد: به نظر میرسد گاهی کسانی در فرهنگ ما جملاتی که رومانتیکها درباره فرهنگ ایرانی و اسلامی گفتهاند را برای تفاخر یا اثبات حقانیت و مانند آنها ذکر میکنند، بدون آنکه به بافت مفهومی و تاریخی این عبارات توجه کافی کنند.
نقد بیتوجه بودن به ابنرشد
ابراهیم نوئی، استادیار دانشکدهی الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، در خصوص «نقد عقیدهی مستشرقان و موافقان وطنی در باب بیتوجهی متکلمان و فیلسوفان مسلمان به آثار ابنرشد» سخنرانی کرد، وی گفت: ابنرشد برای فلسفه زحمت بسیاری کشیده است. غربیان وی را بیشتر شارح آثار ارسطو میدانند، در حالی که وی فیلسوف و بهویژه متکلم مستقلی است. تعدادی از مستشرقان و محققین ایرانی بر این باورند که با مرگ ابنرشد، آثارش به فراموشی سپرده شد و علمای اسلامی از آنها یادی نکردند. این در حالی است که ابن تیمیّه و ابن قیّم جوزی، در آثار خود از ابن رشد نام برده و از آثارش استفاده کردهاند.
وی افزود: جلالالدین دوّانی، مدتها با آثار ابنرشد مأنوس بوده و ملاصدرا، با آنکه به صراحت از آثار ابنرشد یاد نکرده است، اما مشخصاً آثار او، از منابع کارش بوده است. فیاض لاهیجی، قاضی سعید قمی و محمدنعیم طالقانی نیز ابنرشد را میشناختند و مطالبی را از آثار او نقل کردهاند. به صورت کلی، گر چه شأن ابنرشد به عنوان فیلسوف جای مناقشه دارد، اما دانشمندان اسلامی او را فراموش نکردهاند و آثار او از منابع کاری آنان بوده است.
نقش کلیدی غزالی در انتقال اندیشههای فلسفی میترا پورسینا، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، مقاله خود با عنوان «جریانی جدید در شرقشناسی: نقش کلیدی غزالی در انتقال اندیشههای فلسفی» گزارش داد و گفت: در دیدگاه سنتی، فلسفه پس از غزالی به موقعیت پیشین خود بازنگشت و در واقع با شکست مواجه شد. اما امروزه در مطالعات اسلامی، دیدگاهی جدید مطرح شده است که در مقابل دیدگاه سنتی قرار میگیرد. طبق این دیدگاه، غزالی نهتنها موجب افول فلسفه در جهان اسلامی نشد، بلکه دیدگاههای خاص فلسفی را به نسل پس از خود انتقال داده و مباحث فلسفی را وارد مسایل کلامی اشعری نمود. در این دیدگاه، فلسفه پس از غزالی از حرکت باز نایستاده و به رشد خود ادامه داده است.
بررسی آسیبشناسانهی مطالعات دینی در غرب با تأکید بر حوزهی اخلاقمقاله ارائهشده فاطمه وجدانی، عضو هئیت علمی دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، «بررسی آسیبشناسانهی مطالعات دینی در غرب با تأکید بر حوزهی اخلاق» بود.
وی یکی از مسائل مهم حوزهی اخلاق را، ارتباط دین و اخلاق دانست و گفت: در مقابل این دیدگاه که دین در اخلاق نقش محوری داشته و بدون دین، اخلاق معنایی ندارد، دیدگاهی وجود دارد که نقش دین را نهتنها ضروری نمیداند، بلکه آنرا برای حوزه اخلاق مخرب میپندارد. طبق این دیدگاه، که مبتنی بر دلایل متعددی است، دین خشونت را تئوریزه میکند، جایگاه زنان را ارج نمینهد و برای سایر باورهای دینی، اهمیتی قایل نمیشود.
وجدانی ادامه داد: برخی از دلایل مطروحه این دیدگاه متوجه دین اسلام میشوند. از اینرو بایسته است که دلایل نامبرده شناخته، دستهبندی و اولویتبندی شوند و با کارهای علمی و پژوهشی شایسته، در پی یافتن پاسخ آنان بود.