خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم.
اللهم صلی علی شفیع المذنبین و رحمه للعالمین ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین، اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله، شما بندگان گرامی خدا را و خودم را توصیه می کنم به پرهیزگاری بتقوای خدا به ترس از خدا به حفظ حرمتهای الهی و حدود خداوند متعال که مایه سعادت دنیا و آخرت است. من توی خطبه اول به مناسبت مبحث عدالت که صحبت شد راجع به عدل الهی بود که من در حاشیه این بحث عدل الهی حرکت می کنم توی متنش نمی توانم وارد بشوم. این از عقاید مسلم شیعه است و جزو اصول دین شمرده شده در کنار امامت و بحثی بوده که در آن قرون اولیه اسلام خیلی محفلهای علمی را داغ کرده بود و جنجالهای فراوانی بر حسب مساله جبر و اختیار و امثال اینها مطرح شده بود و راجع به عدل الهی بحثهای خیلی مفصلی بود که امروز دیگر ما درگیر این مباحث نیستیم ولی آنچه که به هر حال همه مردم عزیز ما باش آشنا باشند یک توضیحاتی راجع به عدل الهی عرض کردم که این عدل ابعادی دارد یک بعدش در دستگاه خلقت و آفرینش است یعنی خدا هرچی خلق کرده بجا خلق کرده و خوب خلق کرده و آنچنان که باید خلق کرده و ما از عدلی که مطرح می کنیم مرادمان همین است و در اینجا عدل با کلمه حق و با حکمت خیلی هم مرز هستند و خیلی نزدیکند. عرض کردم در این خطبه همه چیز مخلوق خداست الله خالق کل شی ء ما کلمه عامه تر از شی ء و چیز در فارسی نیست چیز کلمه آنقدر گسترده نیست ماسوای خدا همه را شامل می شود این کلمه پس غیر از خدا هر چی هست در جهان هستی مخلوق خداست و آنچنان خلق شده که باید باشد هم از نظر اصل خلقتش باید خلق این می شد هم از نظر کیفیتش و خصوصیات و ویژگیهایش که از آن بهتر دیگر تصور نمی شود و همه چیز حد و حدود معینی دارد «انا کل شی ء خلقناه بقدر» ما هر چیزی را که خلق کردیم با یک حد و حدود و مقدار معینی خلق کرده ایم یعنی بی حساب و کتابی هیچ جای دنیا نیست هر چه را حساب بکنید از قطرات باران حساب بکنید از ریگ بیابان حساب بکنید از ورق درختان حساب بکنید از هر چه به ذهن ما بیاید آنها که به ذهن ما نمی آید و اطلاعی نداریم به اندازه صحیح و هندسه دقیق خلق شده دقیقترین مهندسیها در آن بکار رفته این همان مساله حق و عدل است چیزی باطل که خلق نشده «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما باطلا ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار» ما آسمان و زمین و آنچه که بین آسمان و زمین بیهوده و عوض و بازیچه نیافریدیم پس خلق شده هدفدار هم خلق شده. آنچه که شما تصور می کنید در هوا، در دریا، در خشکی، در آسمان، در زمین، همه مخلوق هدفدار خداوند متعال است و همه هم در یک حق محدودی و در یک دایره محدودی خلق شده از خصوصیات خلقتش، از موقعی که خلق شده تا دورانی که طی می کند تا به مرگش برسد تمام اینها حساب معینی دارد، به آن مسیر دقیق خودش حرکت می کند و از آن مسیر هیچ انحراف ندارد. همینجور که خورشید ما نمی تواند انحراف داشته باشد هیچ چیز دیگر نمی تواند انحراف داشته باشد تمام عالم هم بهم وصل است، همه پیوسته است و حرکت در همه جا به جاهای دیگر مربوط است و همه «کل فی فلک یسبحون » همه در یک دائره خاص خودشان حرکت می کنند و تا مادامی که بناست این حیات و این زندگی روی زمین باشد و این زمین محل سکونت انسانها باشد وضع همین است. هیچ اش دست نمی خورد مگر آنوقتی که بخواهد این زندگی خاتمه پیدا بکند آنوقت همه چیز بهم می خورد خورشید و ماه و ستارگان و آسمان و زمین و هر چی هست همه بهم می خورد «یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و برزوا لله الواحد القهار» این یک اجمالی است که اینها بعدش تفاصیلش به خواسته خدا عرض بکنم. این جزو عقاید عدلیه است معتقدین به عدل آن هم عدلی که شیعه معرفی می کند نه عدلی که معتزلی ها معرفی می کنند این عقیده برکات زیادی دارد. یک اشاره به آثار و برکاتش می کنم و بحثم را خاتمه می دهم یک کسی که چنین عقیده دارد این درجه اول یک خوشبینی به همه جهان دارد یعنی همه عالم را با یک دید خوشبینی نگاه می کند اگر سرما می بیند اگر گرما می بیند اگر سیل می بیند اگر زلزله می بیند اگر آفاتها را می بیند اگر سلامتی می بیند اگر بیماری می بیند اگر زندگی می بیند اگر مرگ می بیند و هر چه می بیند در این عالم همه را با یک دید خوشبینی خدا خلق کرده درست خلق کرده هدفی دارد از این خلقت باید این چنین باشد غیر از این غلط است حتما این مسیر صحیح را دارد همه طی می کنند من هم یکی از موجوداتی هستم که مثل همه موجودات دیگر یک خلقتی دارم خلقت هم از یک نقطه شروع می شود یک مسیری دارد طی می کند به یک نقطه ختم می شود پس از ختم آن هم دوباره یک زندگی دیگری در پیش دارم. این آن حس بدبینیهای فلسفی در خیلی افراد پیدا می شود که مایه هلاک انسان است، مایه سرگردانی انسان است، مایه گاهی خودکشی و انتحار می شود، آن حس بدبینیهایی که کسانی که دستشان از خدا و از این عدل الهی کوتاه است دچار آنها می شوند و به انواع بدبختیها گرفتار می شوند. یک انسان مسلمان معتقد به عدل الهی را از همه آن آفاتها و مهلکه ها مصون می دارد، حفظش می کند و این خیلی ارزش بالایی است صرف نظر از اینکه در باب خداشناسی بالاخره بنده باید خدای خودش را بشناسد و از صفات خدا عدل و حکمت و حق است اینها باید بشناسد، نمی تواند انسان نسبت به خالق خودش در این عالم بی تفاوت باشد و هدف خلقت خودش را فراموش بکند علاوه بر آن بعد نظریه قضیه و بعد شناخت خدا در بعد زندگی فردی و اجتماعی عقیده اثر دارد یک زندگی آرامی به انسان می دهد که دیگر از هر خوش و ناخوشی استقبال می کند+ می داند بی جا نیست، بی جهت نیست، می داند که خدا با کسی دشمنی ندارد+ آن کسانی که از خدا از عدل الهی بی خبر بودند خیلی هایشان اصلا علم دشمنی با خدا را بر پا کردند+ اصلا به عنوان دشمن خدا به عنوان دشمنی با خدا تعبیرهای بسیار زشت و زننده بود و تند نسبت به خدا که خیال بکنند خدا با اینها بد کرده خدا شر برای اینها آفریده خدا خیر اینها نخواسته و اینها گرفتار شرها و آفتها و مهلکه ها و گرفتاریها کرده+ آن حالت سبب می شود یک زندگی پریشان، مضطرب، سرگردان و گاه منتهی به انتحار و خودکشی می شود ولی آن کسی که این عقیده را دارد آن دیگر به همه چیز عالم را با یک دید دیگری نگاه می کند اگر جهنم هم هست می گوید این جهنم باید باشد نمی تواند نباشد، اگر عذاب دنیا هم هست این عذاب باید باشد نمی تواند نباشد حالا ما فلسفه اش بفهمیم - نفهمیم بعضیهایش یک جزئیش ممکن است بفهمیم ولی بیشترش نمی فهمیم سر جای خودش است. اگر انسان دچار غرور علمی شد خیال کرد همه چیز باید بفهمد این دچار همین پریشان خاطریها می شود خیلی چیزها را نمی فهمد چون نمی فهمد شروع می کند حرفهای نامناسب زدن ولی آدم مؤمن به خدا هر چیزی که فهمید فهمیده است و نه فهمید با آن عقیده ای که خدایی هست و خدا عادل است و خدا حکیم است و خدا حق است و خدا هر چیز می کند خیر است و خوبی با آن عقیده هضم می شود مشکلاتش آنوقت با این وضعیت مخلوق خدا به خدا نگاه می کند خدا قهرا مهربان است از جهت مهر خلق کرده با رافتش خلق کرده با رحمتش خلق کرده+ وسعت رحمته کل شی ء آنوقت می رود سراغ محبت خدا را پیدا می کند نه تنها دشمنی نیست بلکه محبت است بلکه حب خدا در او پیدا می شود تا آن درجه ای که دیگر ما می گوییم ولی حقیقتش را نمی فهمیم و واقعا نمی فهمیم که در مناجات با خداوند متعال می گوید که «ان اخذتنی اخذتک بعفوک و ان اخذتنی بذنوبی اخذتک بمغفرتک و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک » وقتی این حرف می خواهد بگوید نمی فهمد واقعا احساس کوچکی می کند احساس ذلت می کند احساس حقارت و ناچیزی می کند در مقابل این جمله می گوید خدایا اگر بخواهید مرا به جرمم مواخذه کنید و بگویید تو مجرمی می گویم خدایا تو هم عفو و بخشش دارید پس عفوت را، بله من مجرم ولی تو هم بخشنده. اگر من به گناهانم می خواهید مواخذم بکنید می گویم درست است من گناهکارم اما تو هم مغفرت دارید آمرزش دارید این گناهان من آن هم مغفرت توست ، جمله که عرض کردم این عمده است «و ان ادخلت » منا اگر روز قیامت من را وارد آتش بکنید آن آتش آن عذاب، آنی که واقعا قابل تصور نیست و نیست و نیست و خدا بحق محمد و آل محمد و بحق منشیان این دعا ما را از آن عذاب حفظ کند می گوید اگر مرا توی آتش ببرید به همه جهنمیها می گویم که من خدا را دوست می دارم. الله اکبر! یعنی اینجور می شود انسان آن عذاب را ببیند و بچشد و گرفتارش بشود که تصور نمی شود باز هم محبت خدا از دلش بیرون نرود این نتیجه آن خداشناسی معنای متعالیش است. خدایا به حق قرآن ما را با معارف اسلام و با خودت هر چی بیشتر آشنا بفرما. قلب ما به نور ایمان و یقین و اخلاص روشن فرما. ما را هیچ وقت به خودمان وا مگذار. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم، و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
خطبه دوم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین الحمد لله الواحد الاحد الفرد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد، و الصلاه و السلام علی البشیر النذیر و السراج المنیر ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین، اللهم صلی علی مولانا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین و الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم المهدی صلواتک و رحمتک و رضوانک علیهم اجمعین. اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله، با توصیه مجدد به تقوی و با عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت امام عسکری یازدهمین امام و پدر بزرگوار حضرت ولی عصر ارواحنا فداه که این مصیبت را به درجه اول به آن امام عزیزمان و به آن حجت خدا و به آن ولی عصرمان تسلیت عرض می کنیم و بعد هم به مقام معظم رهبری و همه امت اسلامی و به شیفتگان مقام عصمت اهل بیت علیهم السلام و به شما نمازگزاران عزیز. مناسبتهای این ایام زیاد است با اشاره باید عبور کنیم مناسبت اولی که می خواهم عرض بکنم مساله این اجلاس تاسیسی سازمان بین المجالس اسلامی است. من واقعا این اجلاس را تبریک عرض می کنم هم به مسئولین عزیز خودمان و هم به مجلس شورای اسلامی و هم به همه مردم شریفمان و هم به همه مهمانان عزیزی که از حدود 40-50 کشور مختلف اسلامی در این اجلاس شرکت کردند. اجلاس بسیار اجلاس مبارکی بود جزو هدفهای عالی بود که از اول امام ما و انقلاب اسلامی دنبال می کرد مساله وحدت اسلامی مساله پیوند بین همه کشورهای اسلامی و مرکزی برای تصمیم گیریهای مشترک و چاره جویی برای حل مشکلات جهان اسلام این از آرزوهایی بود که همیشه بوده و بدنبال تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی در ایران که آن پیش درآمدی بود برای همین اجلاس و با تلاشهایی که مقام معظم رهبری مدتهای زیادی کردند و وزارت خارجه در آن زمان پیگیریهای بسیار زیادی کرد آن اجلاس برگزار شد و ایران به عنوان رئیس ریاست کنفرانس اسلامی شناخته شد و ریاست دوره ای به ریاست محترم جمهوری اسلامی داده شد و به دنبالش این اجلاس بحمد الله در این ایام تشکیل شد و نمایندگان مردم و رؤسای مجالس اسلامی و مجالس مشورتی در این اجلاس شرکت کردند اساسنامه را تصویب کردند. ایران به عنوان دبیرخانه دائم این اجلاس، این اتحادیه شناخته شد این هم یک ارزشی است برای ما. واقعا جای خوشبختی است و به دشمنان ما نشان می دهد علی رغم این همه جنجالها و تبلیغات سوء که شما کردید باید اعتراف بکنید که این منطقه منطقه امن است منطقه با ثبات است ایران یک کشور با ثبات و با امنیتی است و با اقتداری است و جهان اسلام پذیراست این ثبات و امنیت این مملکت را و آمادگی دارد برای این که دبیرخانه اتحادیشان را در اینجا قرار بدهند و قهرا اینجا مرکز تصمیم گیریهایی می شود که در این اتحادیه باید بررسی بشود و در اجلاسهای مختلفی که دارند اینها را رسیدگی بکنند، این برای ما خیلی ارزش فوق العاده ای است و ما تقدیر می کنیم، تشکر می کنیم. البته دشمنان همین هم نمی توانند هضمش بکنند و شروع کردند یک مزخرفات گفتند که من تکرار حرفهای آنها صحیح نمی دانم حالا آنهایی که خواه ناخواه می شنوند از خودشان بشنوند، پیامی که مقام معظم رهبری دادند برای این اجلاس پیام بسیار ارزنده ای بود نکات بسیار حساسی درآن بود که یکی همین بالاخره این حرکت حرکتی اسلامی است این یک حرکتی نیست که سیاسی باشد و بریده از اسلام، اسلام می خواهد که ملل اسلامی با هم باشند اسلام می خواهد که مردم نمایندگانی داشته باشند که برای آنها بتوانند حل مشکل بکنند و مجالس اسلامی تعیین نمایندگان مردم مسلمان اینها چیزی است که امرهم شوری بینهم دستورش را داده و همان سنت پیامبر عزیز اسلام و همان سننی که از خداوند متعال در کتاب مجیدش ما احساس می کنیم همین است که مردم باید مشارکت فعال داشته باشند در تعیین سرنوشت خودشان و قهرا لازمه مشارکت اینجوری این است که نمایندگانی داشته باشند که اینها به نیابت از اینها و از طرف اینها امور مردم را حل و فصل بکنند و بعد هم کل جهان اسلام بهم وصل بشود هر کسی بر خودش یک نغمه و نوای خاصی نداشته باشد این خواسته های اسلام است و بنابراین پیامی که دادند به این اجلاس این است که بنشینید برای حل مشکلات جهان اسلام چاره جویی کنید. بسیار خوب الحمد لله رب العالمین این نطفه اینجا منعقد شد و مبارک است ولی باید باربر بشود هیچ کس به این دلش خوش نیست که یک تشکیلاتی بوجود بیاید و خدای ناکرده بی خاصیت یا کم خاصیت، با این که این همه نیرو که مصرف بشود امکاناتی که مصرف بشود زحمتهایی که کشیده می شود باید با نتایجی که متناسب با این همه زحمت کشیدن و کار کردن و صرف امکانات داشته باشد و عمدتا چاره جویی جهان اسلام هم کشورها خودشان جداگانه مستقلا کار بکنند هم به صورت مجتمع در این اتحادیه کارهای مشترکی صورت بگیرد. و ایشان اشاره کردند به مشکلاتی که ما گرفتارش هستیم مساله کوزوو و مساله فلسطین و کشمیر و موارد دیگری که جهان اسلام سخت با آن مبتلاست و باید بر این چیزها فکر بشود، چاره جویی بشود. من همین جا یک جمله اشاره می کنم که ای عزیزان! که شما در این اجلاس شرکت کردید و ای کسانی که با این اجلاس و با این اتحادیه به نوعی ارتباط پیدا می کنید بدانید امروز از پیکر جهان اسلام خون می ریزد و اگر علی بن ابی طالب علیه السلام بود نمی دانم واقعا چه می کرد آیا می توانست تحمل کند با آن صبری که داشت یا از غصه دق می کرد که می گوید اگر کسی یک هزارم آنچه که آنجا می گذارد در انبار گذاشته بود می گوید اگر کسی از غصه بمیرد نباید ملامتش کرد حالا ما ببینیم چه می کنند در کوزوو نمی خواهم بگویم و نمی توانم بگویم و نباید گفت یک کارهایی را ولی آنهایش که گفتنی است همین مساله ی گورهای دسته جمعی را و آواره گیها را و کشتارها و آتش زدن ها و سوزاندن ها و امثال اینها اینجور مردم مسلمان گرفتارند. و یک عده ای خیالشان راحت است، خوابشان راحت است، نمی دانم خدا با اینها چه باید کرد و چه عذابی در انتظار اینها هست؟ واقعا وجدان انسانی اجازه می دهد و احساس غیرت مذهبی و انسانی اجازه می دهد که همچنین اتفاقی می افتد و تحمل کند؟ بالاخره جهان اسلام همین مجالس اسلامی می توانند، بالاخره یک مقداری تخفیف بدهند از این مصیبتها و مشاکل. یکی دیگر در این پیام مساله این است که دنیا دارد از این تمدن مادی سرخوردگی پیدا می کند احساس خلاء معنویت می کند احساس نیاز می کند به این مسائل معنوی و روحانی از این فرصت باید جهان اسلام استفاده بکند یا کشورهای اسلامی استفاده بکند الان در یک گزارشی که من دیدم در کشور چین همین گرایش به معنویت و سرخورده از این زندگی مادی زیاد به چشم می خورد که سران کشور احساس نگرانی کردند از این گرایشهای اینجوری، معلوم می شود در حد بالایی بود بالاخره بشر خداخواه و خداجو و معنویت طلب است و هر جا که این خواسته خودش را نبیند تا یک مدتی تحمل می کند بعد مثل بچه ای که مدتی تحمل بی شیری می کند و بالاخره گرسنگی وادارش می کند به فریاد و داد زدن همین حالت فریاد پیدا می شود در جامعه ها خوب همین وضعیت باید جامعه اسلام استفاده بکند فرهنگ غنی اسلامی را عرضه بکند با تهاجم فرهنگی غرب مقابله می کند مطلبی که چقدر مقام معظم رهبری روی این قضیه تهاجم فرهنگی تاکید دارند به هر مناسبتی گوشزد می کنند به هر مناسبت دشمنی آمریکا را با ما گوشزد می کنند من نمی دانم آنهایی که می خواهند نرم نرم بروند دست سینه بگذارند و ذلت خودشان و حقارت خودشان به دشمنانشان نشان می دهند بعد گذشته های انقلاب و اسلام و آن بچه مسلمانها و این بسیجیان و این حزب الله عذرخواهی بکنند و اظهار ندامت بکنند اینها چه فکری می کنند؟ واقعا دشمن با یک احساس کوچکی کردن و ذلت کردن و اظهار ندامت کردن قانع می شود و دیگر مشکلات حل می شود و دیگر مردم تحمل می کنند این تشییع جنازه شهدا نشان داد که مردم ما هنوز همان مردم دوران جنگند، ششصد شهید تشییع شد اینها آوردند به خانواده هایشان تحویل دادن آیا حساب می کنند یک عده ای یعنی چی؟ هنوز خون این شهیدان دارد می جوشد هنوز استخوانهای این شهدا قسمتی حتی کشف نشده در آینده کشف می شود من آن جنازه ای که در مقابلم بود یعنی آن استخوانی در مقابلم بود که تابوت برداشتم نگاه کردم یک قسمتش دارد دیدم یک جمجمه اش که نیمی ازش از بین رفته و نیمی دیگر از خاک پر شده و در بعضی قسمت استخوان هایی در کفنی پیچیده شده بود اینها چرا رفتن شهید شدند؟ اینها چه پیامی دارند؟ خانواده های اینها چه انتظاری دارند؟ آیا ما می توانیم بنشینیم و دستاوردهای این شهدا و این خونها و این جهادها بر باد برود؟! غیرت اسلامی لازم است، اسلام دین غیرت است، اسلام دینی است که علی بن ابی طالب برای یک گوشواره که از گوش یک زن یهودی یا مسیحی بکشند خونش بجوش می آید، آرام ندارد، بگوید اگر انسان بمیرد حقش است اسلام یک همچنین دین است اسلام دین بی تفاوتی نیست آنهایی که اسلام را از دید تصوف می بینید از دید مثنوی می بینند که گوشه بنشیند و شعر بگو بخیر و شر مردم کار نداشته باشد فقط توی معنویت کار بکند و روحانیت که آن هم یک بعد اسلام است و از ابعاد دیگرش غافل بشوند اینها اسلام را نشناختند و نمی خواهند بشناسند اسلام بعد معنوی و روحانی دارد بالاترینش را که در دنیا تصورش نمی شود+ بعد نظامی دارد، بعد سیاسی دارد، بعد امر به معروف دارد، بعد نهی از منکر دارد، بعد جهاد فی سبیل الله دارد، بعد اقتصادی دارد، بعد عدالت اجتماعی دارد. اگر همه اینها قبول شد یک مسلمان کامل هر مقداری که ماند یک مسلمان ناقص به هر حال این حالا توی همینجا فرصت نیست برای رسیدگی به این بحث.
بحث بعدیمان که باز ارتباط به همین نیست بحث جهاد سازندگی ببنید ما اسلام را قیافه امام در چهره نورانی امام باید ببینیم واقعا یک فرزند حقیقی اسلام بود بهترین عبادتها را داشت بالاترین عرفانها را داشت، عرفانی که مثنوی مولوی باید پیش او شاگردی بکند، به عبادتش مقید بود، به قرآن خواندنش مقید بود، به نماز خواندنش مقید بود، به آداب مستحبش مقید بود، در عین حال یک نظامی بود+ در آنجا که می گفت ای کاش من هم یک سپاهی بودم واقعا اگر می توانست لباس نظامی می پوشید می رفت توی میدان. اینجوری بود یک نظامی بود یک انسان مردمی و مستضعف دوست بود. یک سال هنوز نگذاشته بود از تشکیل جمهوری اسلامی کمیته امداد از یک طرف دستور داد جهاد سازندگی یک طرف تشکیل داد یعنی باید مملکت ساخته بشود باید از نقاط محروم شروع بشود این جهاد سازندگی جناب حجت الاسلام حاج آقای حیدرزاده قسمتی از مطالبش را شنیدم و قسمتش هم نشنیدم فرموده اند از آن به روستاها چقدر خدمت کردند. این است اسلام این است امام این است فقه این است حوزه علمیه این را می گوید بسیجی این را می گوید بچه مسلمان این را می گوید اسلام را باید اگر کسی می خواهد ببیند در قیافه های مسلمانهای جامع ببیند در قیافه امام ببیند در قیافه شهید چمران ببیند طلبه بود نظامی بود دوره چریکی رفت در مصر دید آموزش چریکی در لبنان رفت به یک عده آموزش چریکی داد در بعد سیاسی نماینده مجلس شد وزیر شد معاون نخست وزیر شد در ابعاد جنگهای نظامی مردمی خودش حرکت کرد رفت بصورت یک سرباز آنجا توی جبهه شرکت کرد هر جا که وجودش لازم بود می آمد پابرهنه وقتی در خطر بود دستور امام دادند برو آنجا نجات بده کردستان را نجات بده و رفت این کار را کرد و آتش فتنه در آنجا خاموش کرد و هر جا وجودش لازم بود به آنجا حرکت کرد و بهترین و ممتازترین درجات علمی هم داشت دوره آمریکا دیده بود و تخصص بالا هم داشت که خیلی از این آدمهایی که پر ادعا ندارند با این وضعیت یک انسان مسلمان بود و بعد هم شهید شد اسلام این است یک بعدی به اسلام نگاه کردن انسان را به خطا می اندازد جهاد سازندگی اجمالا خیلی کار کرده طبق آماری که به من داده اند در حدود 22 هزار روستا را آبرسانی کرده 29 هزار روستا را برق رسانی کرده میلیونها کیلومتر راهسازی کرده توی مساله شیلات و توی مساله دامداری همینجوری که حاج آقای حیدرزاده فرمودند مساله خودکفایی ما دیگر الان از نظر شیر و از نظر پنیر احتیاج به خارج نداریم و می توانیم صادر بکنیم و از نظر گوشت خودکفایی رسیدیم خیلی کار کردیم اینها کار اسلام است اینها کار انقلاب است اینها کار امام است آن کسانی که خیال می کنند روحانی فقط به مسائل غسل و وضو می پردازد اینها را چشمشان نمی بیند واقعا فمن لم یجعل الله له نورا فما له من نور و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلا جلو چشمش و نمی بیند از این هم بگذرم.
مساله بعدی مساله فراغت دوران تابستان جوانهاست خوب تابستان می آید عرض شود که بچه ها چند میلیون جوان و نوجوان دوران بیکاری می گذرانند باز اینجا را عرض می کنم بهترین سرمایه های مملکت بچه های جوان و نوجوان هستند که برای آیندگان آمده باشند و بهترین سرمایه اینها هم وقتشان و آن هم وقت فراغت این وقت فراغت می تواند خیلی خلاها را پر کند تا مشغول درس است سرش توی کتاب و درس خواندن است و به دنبال امتحان و نمره و امثال اینها است فراغت برای رسیدن به خودش کم است آنهایی که می خواهند برای ایام فراغت کار بکنند صدا و سیما کار بکند بسیج باید کار بکند سپاه کار بکند و تربیت بدنی باید کار بکند شورای عالی جوانان باید کار بکند و سازمان تبلیغات اسلامی باید کار بکند و همه اینها بیشتر باید به این فکر باشند در عین این که نشاط بچه ها باید حفظ بشود در عینی این که باید تفریح بشوند داشته باشند باید شادابیشان حفظ بشود در عین حال باید برسند به خودشان خوب ما برای چی آمدیم توی این دنیا کی ما را آورده کی ما می برد کجا می رویم چه خبر است بعد از مرگ خدا کیست خدا از ما چی خواسته خوب آخر این چیزهایی است که رویش باید فکر کرد از این فرصت باید استفاده بکنند خانواده ها باید استفاده بکنند در درجه اول نباید بگذارند بچه هایشان به دام شکارچیها بیفتند یا با مواد مخدر این را مخدر را آلوده اش بکنند یا به دام شهواتشان بیاندازند یا به ولگردی خیابانها اینها را بکشانند یا چشم چرانی و امثال اینها درجه دوم بالاخره یک همکاری می خواهد برنامه ریزی می خواهد حالا من نمی توانم توی این موضوع حرف بزنم که اینها به خودشان برسند خودشان فراموش نکنند اینجور نشود که خطاب بشود که نسوا الله فانساهم انفسهم خودشان فراموش کنند و خدا اینها را فراموش بکنند این مساله اساسی و اصولی است و همه چیزی باید فرع این باشد این هم یک مساله است و پیش از این هم فرصت نیست.
مساله دیگر مساله این جاسوسهای اسرائیلی است یعنی یهودیهایی که در ایران هستند و بعضیهایشان خانواده هایشان هم در فلسطین هستند و مدتها مشغول جمع آوری اطلاعات و فرستادن از طریق ترکیه یا از جای دیگر به اسرائیل بودند و این بچه های گمنام، سربازان گمنام امام زمان رویشان کار کردند تا اینها را کشفشان کردن حالا 13 نفر از اینها یهودی هستند حالا اولین وهله ای که این قضیه اعلام شد در یک گوشه در یک روزنامه نوشته شده یک صحبتی از رسانه ای شد فورا اینها 24 ساعت نشده اسرائیل به دست و پا افتاد آمریکا به دست و پا افتاد انگلستان که همیشه نوکر در گوش آمریکا طراحی بکند آن هم به دنبالش حرکت می کند آن هم به دنبالش بعد هم کم کم فرانسه یک مرتبه یک جو عجیب و غریب راه انداختند که حقوق بشر در ایران از بین رفته، اقلیت ها امنیت ندارند همین حرفها که هی می زنند من نمی فهمم در کجای دنیا یک جاسوسی که می گیرند به این سادگی می شود رها کرد در خود آمریکا یک جاسوسی گرفتند توی نیروی دریایی آمریکا که مدتها برای اسرائیل جاسوسی می کرده اسرار نیروی دریایی آمریکا به اسرائیل می داده این را گرفتند زندانش کردند آن که اسرائیل تلاش کردند که او را نجات بدهند هنوز نتوانستند نتانیاهو مستقیم صحبت کرد که این را آزاد کنید رئیس سازمان سیاه گفت اگر این آزاد کنید من استعفا می دهم خوب شما خودتان این کار نمی کنید و هیچ کشوری نمی تواند با جاسوس با نرمش و انعطاف کار بکند مملکتش باید بفروشد دست بردارد ولش کند اسرار مملکت هر کسی بیاید ببرد هیچ جای دنیا جاسوس را به این سادگی رهایش نمی کنند و اینها هم قابل معامله نیست اگر آنها خیال می کنند با این جنجالها ما حاضر بشویم معامله کنیم می گوییم این جاسوسها ول می کنیم شما هم نمی دانیم فلان امتیاز به ما بدهید جاسوس حکمش اعدام است . البته کار سیر قانونی خودش را می کند دادگاه دستگاه قضایی رسیدگی می کند محاکمه می کند پرونده تکمیلش می کند وقتی که تکمیل شد هر حکمی که برای جاسوس مسلمان اجرا می کنند برای این جاسوسها اجرا می کنند به عنوان یهودیت برای اینها کیفری قائل نمی شوند خوب ما یهودی در ایران باز هم داریم دارند زندگی می کنند کسی باآنها کاری ندارد هر حکمی که به یک جاسوس ایرانی مسلمان که برای اسرائیل دارد کار می کند بدهند همین حکم را به اینها بدهند و این عین عدالت است وعین حق است و هیچ چیزی ماورای حق و عدالت نیست حقوق بشر هم غیر از این نمی تواند چیزی بگوید و الا معنی اش این است که بله اینها بگذارید آزاد باشند چون اینها بشرند و 60 میلیون جمعیتی که منافعشان اینها دارند به باد می دهند اینها دیگر اشکال ندارد آنها حقوقشان محفوظ نباشد آنها طوری نیست! به هر حال ما باید حرفمان را روشن به دنیا بزنیم هم همه کسانی که از اینها حمایت می کنند به آنها می گوییم کارهایی که دنیا با جاسوسان می کند به رخشان بکشیم من مطمئنم علاوه این که من از ریز جریان و محاکمات اطلاعی ندارم و آن پرونده ها که دارد تشکیل بشود ولی من مطمئنم اگر یک کسی را یک ایرانی در آمریکا نه تنها این مقدار که اینها این خیانتی کردند یک دهم این کار را کردند و بعضی از اسرار مملکت را بعضی از مسائل محرمانه مملکت را به عنوان جاسوسی به یک کشور دیگری داده بود چه بلایی به سر این می آوردند توی زندانهایشان چه می کردند با اینها ما کمتر از این اینها توی زندانها می کردند که واقعا شرم آور است حالا اینها اینجا دارند محاکمه می شود کسی با آنها کاری ندارد اذیت و آزاری هم ندارند شکنجه هم ندارند سئوال و جوابی ازش بشود پرونده تشکیل می شود مثل بقیه مجرمین مثل بقیه خائنین پرونده شان وقتی آماده شد تحویل دادگاه داده می شود دادگاه رسیدگی می کند و آن حکمی که و آن قانونی که اسلام قانون نظام جمهوری اسلامی گفته برایشان اجرا می شود.
و آخرین عرض من این است که تعدادی از طلاب عزیز حدود 80 نفر از طلابی که دوره تربیت مبلغ دیده اند در سازمان تبلیغات اسلامی در نماز جمعه حضور دارند که اینها آماده هستند و تعهد دارند که بروند در مناطق محروم تبلیغ کنند حداقل 4 سال دو سال دوره دیدند دوبرابرش آنجا تبلیغ بکنند و بسیاری از اینها که رفتند قبلا و خواهند رفت اینها می ماند آنجا این هم از کارهایی که جمهوری اسلامی برای مناطق محروم می کنند چون ما برای محرومین نه تنها باید آب و نان فراهم کنیم که باید حتما این کار را کرد بلکه باید فرهنگ، دین، عقیده، ایمان و معنویت تامین کرد و این هم از همین راههاست و باید هر کسی هر کاری ازش می آید در این زمینه بکند. خدایا به حق محمد و آل محمد شر دشمنها را از سر مسلمانها همه جا کوتاه فرماید. خدایا ما را آنی به خودمان وا مگذارد. خدایا آبروی ما را در دنیا و آخرت مریز. گناهانمان ببخش و بیامرز. امواتمان رحمت فرما. خداوندا دلهای همه مسلمین را باهم متحد فرما. فرج حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نزدیک فرما. ما را از انصار و یارانش قرار بده. توفیق شهادت در رکابش را به ما عنایت فرما. مقام معظم رهبری را تا ظهور آن حضرت با عزت و قدرت و شوکت مستدام بدار. خدایا سرزمینهای تشنه ی اسلامی را به حق محمد و آل محمد از باران رحمتت مشمول و عنایت بفرما. خدایا عاقبت امر همه مان ختم به خیر بفرما. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.