ماهان شبکه ایرانیان

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله کاشانی ۷ / ۱۲ / ۱۳۷۷

نحمده و نستعینه و نشکره و نتوکل علیه و نعوذ به تعالی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم سیما بقیه الله فی ارضه، قال الله العظیم یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن.

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

نحمده و نستعینه و نشکره و نتوکل علیه و نعوذ به تعالی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم سیما بقیه الله فی ارضه، قال الله العظیم یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن.

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

بحثم در خطبه ی اول پیرامون معاد بود و اسامی رووس معاد را و قیامت را در قرآن کریم توضیح می دادم عرض کردم یکی از اسامی معاد و آن روز روز قیامت است و یکی دیگر یوم الحسره است یکی دیگر از اسامی روز قیامت یوم التغابن است روز تغابن که در قرآن کریم سوره یی به نام سوره ی تغابن آمده است و آیه مبارکه که تلاوت نمودم در همین زمینه است ( (یوم یجمعکم لیوم الجمع)) روزی همه ی شما را از اولین و آخرین خدا در یک نقطه یی جمع کند آن روز روز تغابن است تغابن به چه معنی تغابن همانطوری که از ظاهر کلمه پیدا است به معنای غبن است و غبن یعنی کسی که با پنهانی و با مکر و شیطنت به طوری که آشکار نیست ضرر کرده و به قول معروف کلاه سرش رفته آن کسی که کلاه گذشته و ضرر زده غابن می گویند آن کسی که ضرر خورده مغبون می گویند ولی تغابن همانطوری که بر اهل ادب روشن است از باب تفاعل است و طرفین را اقتضا می کند یعنی هر دو کلاه سرهم گذاشته باشند و هر دو بهم خسارت زده باشند و پنهان به طوری که بود متوجه نشده باشد خوب آنوقت روز قیامت چطور روز تغابن است چطور خوبان و بدان در برابر هم ظاهر می شوند و می توانیم بگویم خوبان به بدان زیان زدند و بدها به خوبان خسارت وارد کردن چون معنای تغابن همین طرفینی است مفسرین قرآن روی این احتمالات داده است و شاید بهترین احتمال را همین گفته باشند که هم شیخ اعلی الله مقامه در تبیان می گوید و مفسرین دیگر هم از علمای اهل تسنن می گویند و تشیع که این تغابن طرفینی نیست و باب تفاعل همواره طرفینی نیست گاهی هم طرفه است ولی سر این که به باب تفاعل آمده چون مبالغه ی غبن مبالغه ی در خسارت است یعنی کسی که مغبون شده خیلی احساس غبن می کند بعد مثال می زنند مثل تواضع مثل تحامل مثل تداین که این الفاظ گرچه از باب تفاعل ولی به این معنی نیست که این در برابر آن تواضع کند و آن در برابر این تواضع کند یا آن به این بدهکار باشد و این به آن بدهکار باشد می گویند تغابن به این معنی است یعنی آدمهایی که خسارت دیدن آنچنان ناراحتند آنچنان باطن برایشان باز شده که بالاتر از غبن است مهمتر از صرف غبن همینطوری که از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که رسول اکرم فرمود قیامت که بر پا شود ((عری المومن)) مومن جایش نشان داده می شود و غیر مومن هم محلش به او نشان داده می شود مومن احساس غبن می کند که چرا بیش از این نکرده است و نسبت به آن چه عمل کرده و به دست آورده ازداد شکرا شکر خدا کند که خدایا تو چنین مقامی به ما داده اید و غیر مومن و تبهکار و گنهکار ناراحت شود که چه زیانی من بردم و چه خسارتی دیدم به این جهت گفته می شود یوم التغابن در اینجا یک بیانی هم از امیرالمومنین سلام الله علیه در نهج البلاغه در خطبه 76 ((عباد الله ان انصح الناس لنفسه اطوعهم لربه)) آن کسی که در میان مردم از همه ناصحتر است مشفق تر است و واقع بینتر است کسی است که مطیع خدا بیشتر است ((و ان اغشهم لنفسه اعصاهم لربه)) آن کسی که غش او و خیانت او از همه بیشتر است آن کسی است که گناه می کند و المغبون آن کسی است که گناهش در پیشگاه خدا بیشتر است ((و المغبون من غبن نفسه و المغبوط من سلم له دینه)) مغبون آن کسی است که خودش را خسارت زده و کلاه سر خودش گذاشته و مغبوط کسی که به او غبطه می برند می گویند کاش ما او بودیم آن کسی است که دین او سالم است بنابراین مساءله ی غبن و احساس زیان در قیامت خیلی است بعد از مرگ این احساس خیلی بالاست بنده خودم یک احتمالی می دهم در معنی تغابن این احتمالم عرض می کنم بعد یک بیانی یک حدیثی در معنای تغابن باز عرض می کنم آن احتمالی که عرض می کنم این است که اگر بخواهیم تغابن را به معنای اصلیش باقی بگذاریم و بگوییم هر دو نسبت به یک دیگر زیان زده اند می توانیم دنیا و آخرت را یک کاسه کنیم اگر دنیا و آخرت را با یک چشم دیدیم و با یک مقیاس ارزیابی کردیم می بینیم خوب و بد هم غابنند و مغبون شاید گیرم جای غبن و مغبون بودنشان دوتا در دنیا یعنی در آخرت آنوقت باز می شود برایشان در آخرت صحنه و کلیدند به این حقیقت می رسند خوبان به این حقیقت می رسند که در دنیا مغبون بودند و غابن بدان بودند در آخرت آنان غابنند و بدها مغبونند و همچنین بدها و گناه کاران در آخرت می بینند که در دنیا برنده بودن ولی در آخرت بازنده اند فقط نکته ای که هست این است که تغابن ولو نسبت به دنیا و آخرت است ولی کشف آن در قیامت است یعنی در قیامت پرده برداشته می شود و در قیامت باز می شود آنجا هر دو می فهمند غابن و مغبونند ولی نسبت به دو طرف دنیا و آخرت در هر حال این حدیث می خواهم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بشنوید:((انه یفتح للعبد یوم القیامه الا کل یوم من ایام عمره اربعه و عشرون خزانه)) برای هر کسی در قیامت برای هر فردی در قیامت 24 خزانه برای هر شبانه روزش جلویش پیداست در برابر هر ساعتی یک خزانه یی عدد الساعات اللیل و النهار به اندازه ساعات روز و شب فخزانه مملوه نورا و سرورا یک خزانه می بیند پر از نور و سرور است این آن ساعتی است که انسان عبادت خدا می کرده آنقدر نورش و سرورش بالاست لو بث علی اهل جهنم که اگر توزیع بشود بر جهنمیان همه را شاد می کند این ساعتی است که آدم مطیع خداست ساعت مناجات با خدا ساعت استغفار ساعت نماز با خضوع ساعت اداء امانت است ساعت صدق و راستگویی ساعت انفاق و کمک به بی نوایان ساعت کمک کردن به تهی دستان ساعت احسان به کسانی که آبرومندند و در این شرایط در مشکل هستند ساعت احترام به والدین ادای حقوق دیگران تمام آن ساعتهایی که انسان درگاه خدا قدم برمی دارد حالا بهر یک از آن چه رضای خدا آن خزانه خزانه ای است پر نور و سرور خزانه ی دیگری است که این خزانه ظلمت تمام آن خزانه که ظلمت است خزانه ای که آتش همه را با ظلمت گرفت و آن وقتی است که آدم گناه می کند آنچنان آن آتش داغ است و تاریک است که لو بث علی اهل الجنه اگر توزیع شود بر بهشتیان همه را ناراحت می کند و آن وقتی که بنده خدا گناه می کند بنده خدا تهمت می کند بنده خدا دروغ می گوید بنده خدا ترک صلاه کند بنده خدا مراقبت عفتش نیست حجابش نیست تقوایش نیست نه چشمش پاکیزه است نه قدم و دستش پاکیزه است نه گوشش پاکیزه است آن ساعاتی که خدا راضی نیست خدا راضی نیست نغمه ی گناه بشنویت خدا راضی نیست صدای گناه بشنوید راضی نیست سخن گناه بگویید آنجا که خدا راضی نیست آن ساعت ساعتی است که آنجا تاریک تاریک یک ساعت هم هست فارغ از این ساعت نه تاریک نه روشن نه سرور است و نه غم و آن ساعتی که انسان نه در گناه است و نه در اطاعت بلکه مشهود یک سلسله مباهات اشتغل فیها بشی ء من المباهات فیناله من الغبن و الاسف آن وقت است که ببیند عجب تاسفی است برایش چرا ساعات از خدمت پر نکرد چرا از پاکی پر نکرد این ساعت ها آن وقت است که تاسف می خورد بعد رسول اکرم می فرماید و من هذا قوله تعالی ذلک یوم التغابن یوم یجمعکم لیوم الجمع ذلک یوم التغابن یوم التغابن همین است همین است که انسان احساس خسارت فوق العاده می کنیم گیرم باید ارزیابی درست بشود نکته اینجاست که باید ارزیابی درستی بود باید واقع بین بود اگر آدم درست عالم را دید درست می تواند حساب کند این حرفها هم تکیه می کند که آدم خودش را می سازد یک بیانی می دیدم مناسب دیدم اینجا نقل کنم از سقراط این بیان را افلاطون در کتاب جمهوریتش نوشته می نویسد روزی سقراط رفت به دیدن یکی از حکمای عصرش به نام سفالس او در یک روستایی زندگی می کرد پیدا بود حکیم و عارف بود سقراط هم جوان بود سفالس به او گفت سقراط نمی آیی اینجا تو مرد فرزانه و دانشمندی هستی من اگر پیر نبود از روستا می آمدم به شهر چون باید پیاده بیایم و نمی توانستم بیایم تو بیشتر بیا سقراط هم جواب داد من چقدر به تو علاقه دارم بعد گفت من از صحبت با سالخوردگان حظ می برم چون سالخوردگان راهی رفتند می خواهم ببینم چگونه رفتند بعد سقراط گفت سفالس من که دیدم ردگان ناراحتند گاهی می گویند خوشا به جوانی از جوانی یاد می کنند از عشق یاد می کنند از نوش یاد می کنند از مستی یاد می کنند از کارهای جوانی یاد می کنند خواستم ببینم که تو چگونه می دانی جوانی این سوال سقراط از سفالس البته در بین ما هم هست گاهی می گوید جوانی کجایی که یادت بخیر ولی خوب اگر می توانست دوتا زردپلو بخورد حالا نمی تواند بخورد تمسک بجوید به این که جوانی کجایی که یادت بخیر یا در شهوات دیگر گفت آن حکیم سقراط تو پیری را چگونه می دانید سفالس گفت سقراط من حقیقت را به تو می گویم و آن این است که پیری سعادت می بینم برای خودم و جوانی را نه بعد سقراط گفت چه طور با این که تو این همه نیرو داشتی گفت بله نیرو داشتم ولی یک مشت دیوان مست و ستمگران مست به جان من افتاده بودن شهوات نمی گذاشت یاد خدا باشم من حالا آزاد شدم از آن ستمگران گفت مثل من دیگری هم هست بعد اسم چند نفر دیگر هم برد از شعرای یونان و اینها گفت اینها هم همین حرف را می زنند حالا البته این نکته سفالس گفت که بعضی از پیران از آشنایانشان گله مندند که آنها نسبت به اینها خوب نگاه نمی کنند و نارحتند از اینها از اطرافیان پیر زنان و پیر مردان ولی بعد گفت آنها نمی دانند رمز کار کجاست نمی دانند راه کار کجاست آن جوانی چه می کرد آدم با آن نیرو و اینان دور این پیر مرد و پیر زنند نمی دانند که چه ارزشی دارند اگر درست عمل بکنند نکته اینجاست از این نکته غافل هستند حالا واقعا اینجور اگر بشود آدم حساب کند از جوانی همینجا ممکن است احساس غبن کند جوانی خوب است ولی نه جوانی که انسان نماز صبحش هم قضاء بشود نه جوانی که انسان در شهوات باشد که از یاد خدا برود نیروی چشم و گوش و دست و پا خوب است اگر در راه خدا خرج می شود این نکته مهم است احساس غبن را بعضی شاید در همین دنیا بکنند مثل همین حکیم احساس غبن کرد و سقراط گفت من حظ بردم از تو فهمیدم تو راست دارید می گویید ولی این کم است آنجایی انسان احساس غبن می کند که در آن عالم دارد دیدم همینطوری که عرض کردم برای آن آدم ایمان لازم است باور لازم است آن باور است اگر آن باور بود اگر آن یقین بود انیشتاین یک ریاضی دان معروف بود انیشتاین بزرگترین فیزیک دان بود او می گوید در مقدمه کتاب نسبیتش می گوید من حالا که به این نقطه رسیدم احساس می کنم الف بای این جهان را دارم مطالعه می کنم الف باء یعنی در شناخت این عالم یک کودکی در روزهای اول مکتب و مدرسم این وقتی که انسان به این نقطه از علم رسید اگر اهل علم و تحقیق می فهمد که نمی داند می فهمد که این عالم خیلی پیچیده است تازه انشتاین نسبت به طبیعت می گفت نسبت به ملک می گفت نه ملکوت نه جبروت نه لاهوت نه عالم قضاء نه عالم قدر نه عالم لوح نه عالم قلم نه عالم برزخ نه عالم قیامت از آنجا که خبری نداشت آنها که خبر دارند به ما خبر می دهند و به قول ابن سینا که می گوید برای اهل علم و محقق سه قدم است یک قدم اول که یک خورده درس خوانده فکر می کند همه چیز را می فهمد ما می فهمیم ما داناییم ما به سر تا پای عالم آگاهیم قدم دوم که رفت می بیند که نه متواضع می شود می بیند نمی داند متواضع می شود در قدم سوم می فهمد که نفهمید بو علی گفت من به گام سوم رسیدم فهمیدم که نفهمیدم این اشعار از اوست گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزار خورشید بتابد آخر به کمال ذره ای راه نیافت اگر انسان اینجور ارزیابی از عالم کرد اینجور عالم را فکر کرد آنوقت می رود سراغ ارزیابان وجود آنهایی که همه ی عالم را دیدن همه ی عالم را فهمیدن می رود سراغ امیرالمومنین که چه جور عالم را بیان می کند سراغ صاحب امشب علی بن موسی الرضا علیه السلام می رود که او چگونه عالم را درک کرده و فهمیده و بیان کرده برای بشر این است که ایمان لازم است ایمان به این گفته ها باور به این سخنها اگر ایمان داشتیم که هر ساعتی از 24 ساعت ما برایش یک خزانه ای باز می شود بعد از مرگ آدم هر ساعتی به یک نقطه نگاه می کند و یک نقطه رفیق اوست و یک جا بااو انیس است باید در این ساعت با شتاب بگذارد به ساعت بعد آنوقت می گوید وا غبناه وا اسفاه وا مصیبتاه.

خدایا ما را به این حقایق نورانیت بیش از این مومن بفرما.

خدایا دل ما را به معارف دینت تابناک بفرما.

خدایا قلب جوانان ما فرزندان ما نسل ما که در این تهاجم فرهنگی قرار گرفتن و می خواهند این ذخایر را از دلها ببرند می خواهند این جواهر را از این کالبدها بیرون کند خدایا این دلها را به نور خودت بدار، از شر دشمنان مصون بفرما.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و علموا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.صدق الله العلی العظیم.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد و علی وصیه و خلیفته امیرالمومنین و علی قره عین الرسول الزهراء البتول و علی الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم العسکری حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک .

شب میلاد فرخنده ی ثامن الحجج صاحب ولایت کلیه ی الهیه علی بن موسی الرضا سلام الله و سلامه علیه است، حضرت در سال 148 میلادی مثل امشبی بر دامن مادرش نجمه یا طاهره طلوع کرد و در سال 202 یا 203 به شهادت رسید.

بحثم در خطبه دوم پیرامون مجلس خبرگان و مساءله ی ا و مسائل مختلفی است که جمله هم به حج اشاره می کنم و بهتر این است که رشته ی سخن را به دست علی بن موسی الرضا علیه السلام بدهیم و از زبان مبارک ایشان می شنویم قبلا این عید پر برکت را و ولادت آن بزرگوار را به فرزند عظیم الشاءن اش وجود اقدس امام عصر ارواح العالمین له الفداء تهنیت و تبریک عرض می کنیم و سپس به حضور رهبر معظم انقلاب و مراجع معظم تقلید و علما و حوزه های علمیه انسانهایی که در راه ولایت اهل بیت علیهم السلام قدم برمی دارند در تمام جهان، جهان اسلام خاصه ملت بزرگ ایران که در این عشق گوی سبقت از دیگران برده اند و در این اخلاص و ارادت به نقطه ی زیبایی رسیدند و از منتهای خدا بر این ملت است که علی بن موسی الرضا علیه السلام در این کشور است و ما از برکات بزرگوار دم به دم بحمد الله بهرمندیم، آن جمله یی که از امام هشتم سلام الله علیه نقل می کنند آن جمله کلامی است که مفسر در نامه یی که امام هشتم علیه السلام مرقوم فرمودند ذوالریاستین که وزیر مامون است به امر مامون نامه ای می نویسد به علی بن موسی الرضا و از حضرت درخواست می کند که شما حلال و حرام و دین را برایم بیان کنید حالا چرا از امام هشتم می پرسد او خود یک فلسفه ی سیاسی دارد که توی همان باب آوردن امام رضا از مدینه به طوس باید مطالعه کرد و گفت بر اساس مکرها و آن شیطنتهایی بود که داشتند، علی بن موسی الرضا هم اسلام را باز بیان می کند چند ورق است ولی من فقط یک اشاره می کنم که به آن نکته که می خواهم عرض کنم برسم و آن این است که علی بن موسی می فرماید فصل اول عقاید، توحید، نبوت ، معاد، ایمان به قبر، قیامت یک بخش از این بخش می گذرد نبوت بعد می آید راجع به امامت و اءئمه هدی و حجج بالغه ی پروردگار بعد می فرماید آنها چنین بودند و من دینهم الورع و العفه و الصدق و الصلاه و الاجتهاد و اداء الامانه و طول السجود و القیام باللیل و اجتناب المحارم و انتظار الفرج می شمرد مقداری و تعداد زیادی از اخلاقیات از جمله انتظار فرج امام عصر ارواح العالمین له الفدا و توجه به معنویات و توجه به نماز شب و سجده ی طولانی می فرماید این از دین و روش ائمه هدی بود اینها همه از اصول اسلام است در پایان می فرماید هذه اصول الاسلام بعد راجع به وضو، غسل، حیض، نفاس، حج، زکات تمام اینها را اشاره می کند بعد در لابه لای همینها بعضی از اینها می فرماید الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و التولی لاولیاء الله و التبری عن اعداء الله و الجهاد مع امام عدل که می فرماید که این تا تمام اینها مجموعه ی اسلام یعنی در کنار نماز ولایت و الاقتداء باهل الولایه به اهل ولایت اقتدا کند نماز را یا دوستان حق را دوست بدارد دشمنان خدا را دشمن بدارد امر به معروف و نهی از منکر کند در عین حال می آید سراغ احکام قضاء سراغ احکام زنان سراغ حقوق مردان تمام باهم به یک کاسه حساب می کند از اینجا بعد می فرماید:((و هذه اصول الاسلام)) خواستم عرض کنم اسلام و دین در منطق علی بن موسی الرضا علیه السلام مجموعه ایست از عقاید افکار اعمال که همه با هم است و دست همه به گردنم اسلام اگر نماز تنها بود بدون امر به معروف و نهی از منکر اسلام اگر حج تنها بود و زکات تنها بود بدون تولی و تبری و بدون آنچه در دین مطرح در مواقع و ساعت و شرافت خودش که باید انجام بشود این تهی می شود از آن حقیقت اسلام تهی می شود از مغز اسلام حالا این نکته ی اساسی، این نکته ی اساسی امروز در دنیای استکبار این نکته خیلی شده خاری در گلو دنیای استثمار و استعمار و استکبار که هم استثمار است میوه ی مسلمین را می چیند و هم استعمار است از آبادانی مسلمین استفاده می کند و هم استکبار است در عین حال می گوید من می گوید من بزرگم و شما کوچک این وضع دنیای امروز این تفکر اسلام که تفکری است در متن قرآن کریم و سنت رسول خدا و احادیث ائمه خدا و مشی پیشوایان دین این حقیقت را بیان کرده این در مقاطع مختلف بیان می شود مقاطع مختلف مثلا در بعضی در مدینه فاضله افلاطون در مدینه فاضله بحث کرده دیگران هم در مدینه فاضله بحث کردن که چگونه مدینه فاضله بوجود می آید ولی ابونصر فارابی که معروف است از شخصیتهای سال سوم و چهارم هجری است و در اسلام تربیت شده او می گوید مدینه فاضله در اسلام است ما به سراغ طرفهای افلاطون نمی رویم مدینه فاضله یعنی عمل به همه ی اسلام همانطوری که کاشف الغطاء فرمود ((المثل العلیا فالاسلام)) اگر همه ی اسلام باشد این می شود مدینه فاضله این مدینه فاضله این را در مختلف اعلام کرده هر وقت که می آمد استکبار چنگش محکم بیاندازد مسلمین یکی از بزرگان دین یک جمله یی از همین جمله ها می گفتن مثل تحریم تنباکو این همه ی افکار و توطئه هایشان را بهم ریخت در پیامی که رهبر معظم انقلاب ((دام ظله)) به مجلس خبرگان دوره سوم داشتند و همچنین از بیانات بسیار جالب و جامع ایشان در دیروز که خبرگان به خدمتشان بودند نکته ی بسیار مهم که قابل توجه است که اشاره ی به این نکات کردن یکیش همین است اسلام اهمیت این اسلام ناب این اسلام به این وصف این به صورت یک تفکر مطرح در دنیا کی اسلام خودش را به دنیا عرضه کرده بود کی متفکرین دنیای مسیحیت و دنیای غرب اینجور متوجه به تفکر اسلام شده بودن با این که اسلام با یک همچین حقیقتی است که هر کدام خود در وقت خود به شراعت خود اثر مطلوب خودش را دارد به این جهت این را می خواهند ضربه می زنند خوب حالا این را که باید حفظ کند و چه کسانی باید حفظ کنند این را اصلش را اسلام آورد اءئمه ی خدا علیهم السلام هم در راه این جان باختن هر جور توانستند بیان کردن از جمله یکی از آن بزرگان وجود صاحب امشب امام رضا صلوات الله و سلامه علیه، این حقیقت را امام راحل ما با حمایتی که ملت بزرگ ایران کردن حقیقت بینی که مردم ما داشتن جان فشانی که ملت داشتن آن شهدای عزیز و جوانهای ما داشتن این فکر الان در دنیا عرضه کردن و در دنیا مطرح کردن این فکر حدوث یعنی بوجود آمد ولی توی همان مایه باید باقی بماند بقای آن در همان مایه همین است که رهبر عزیز ما مثل امام که همینطور هم هست با همان صلابت صلابت و همان وقار و همان عزت و همان توکل و همان ایمان آنچه دین مطرح کنید و ملت عزیز ما هم این نعمت اسلام را این نعمت ولایت را این عزتی که اسلام به این مملکت بخاطر این انقلاب دارد برای هر مسلمان و بروز کرد در این کشور بخاطر این انقلاب این عزت و عظمت او را بهش توجه کنند بحمدالله مردم ما حضور دارند امروز مساءله ی شوراهاست رای دادن برای شوراهاست چند وقت قبل برای خبرگان مردم ما حضور یافتن الان هم حضور دارند حضور یافتن خبرگان را فرستادن خبرگانی که آنها هم یکی از رسالتهایشان همین است یعنی بیان اسلام است بیان اسلام جامع است حمایت از اسلام جامع است حمایت از اسلامی است که در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه و رهبری دینی این حقیقت این حقیقت از وظائف خبرگان است همینطوری که رهبر عزیز ما بهش اشاره کرده است این حقیقت را خبرگان یعنی باید بهش توجه کنند یا خبرگان بعد بهش توجه کنند و از وظائف ما از طرفی هم ملت بزرگ ما حضورشان الان در همین شوراها و انتخاب امین تر راستگو تر و پاکیزه تر و بهتر آن کسی که به فکر مردم باشد نه بخواهد مقام پیدا کند نه می خواهد در آن خط و خطوط سیاسی کور و پیچ و خم حرکت کند و فقط مردم ما راءی داده باشند و آنها کار خودشان را بکند انتخاب کنند آن کسی که صالح است آن کسی که امین است آن کسی که از همه بهتر است این بحمدالله این شعور این حضور این فهم این وجود دارد در کشور ما حالا هرچه هم می خواهد بیگانه می گوید بیگانه ها خیلی چیزها می گویند توی این روزها خیلی حرفها می زنند بعضی عکسها به دیوارها دیدن خیلی خوشحالی می کنند می گویند ایدئولوژی در ایران ضعیف شد ولی چنین نیست در راءی دادن مردم می فهمیم که ایدئولوژی ضعیف است یا قوی تفکر دینی ضعیف است یا قوی ((تکبیر نمازگزاران))، این یک حقیقتی است امروز ولی مشکلی که بوجود آورده و این مشکل قلم بدست دشمن داده و دشمن کف می زند و او را به غلط انداخته این مساءله این اختلافات البته من اینجا یک جمله یی عرض کنم بعد این را اشاره کنم در مساءله ی شوراها و اهتمام به راءی دادن و انتخاب فرد شایسته و بهتر که انشاءالله همه ی مردم عزیز ما توجه دارند و بیشتر توجه دارند و بیشتر هم توجه کنند و بیشتر هم دقت کنند ولی این نکته را هم باید عرض کنم که مردم ما از اسراف رنج می برند از تبذیر رنج می برند از تبلیغات و از آن پوسترهایی که بیش از حد متعارف برای این که خود شخص معرفی کند ناخشنودند نباید اینجور در یک جامعه اینچنین باشد، این جمله ی را من خواستم اینجا عرض کنم برگردم به اصل عرضم که خواستم بگویم که تمام آن که مهم است الان در جامعه ما این است در مملکتی که این همه گرفتاری است دشمن دولت این همه مشکل دارد الان اقتصاد مملکت این همه مشکلات دارد شب عید است شب عیدی دمی هستند در جامعه ی ما واقعا ندارند، واقعا ندارند، باید به فکر این مردم بود، البته آنهایی که دارند بفکر باشند همینطوری که در خطبه اول عرض کردم مقبول خواهیم بود اگر داشتیم و به بینوا ندادیم مردیم آهمان بلند خواهد شد وا اسفا که نگه داشتیم و ندادیم ولی در عین حال دولت باید در مسائل اقتصادی دستش باز باشد و بتواند کارهایش را انجام بدهد آنوقت این مشکلات سیاسی این اختلافات داخلی و این بهم ریختن ها هم انسجام ضربه می زند نمی گذارد کارها خوب انجام بگیرد هم دشمن را شاد می کند آن امنیت سیاسی و آن امنیت اقتصادی که امروز باید رویش اهتمام کنند دولت جمهوری اسلامی آن در یک آرامش باید بر این معنی اهتمام کرد در یک سکون باید بهش اهتمام کرد باید دست برداشت از آن کارهایی که این کارها جزو خیانت به این حرکت بیشتر نیست خیانت به اسلام است خیانت به انقلاب است آنهایی که قلم دست بگیرند هر جور بخواهند بنویسند هر جور می خواهند بگویند اساس انقلاب زیر سئوال ببرند ارزشها و اصول انقلاب را مخدوش کنند خوب این چه ضربه ای می زند چه جور دشمن الان در آن وقت که می خواهد خبرگان تشکیل بشود در وقتی که بخواهد 22 بهمن قبل از 22 بهمن همه رادیوهای بیگانه گفتن، گفتن ایران دارد 20 سالگرد انقلاب جشن می گیرد در حالی که اختلاف داخلی دارد انقلاب را می پوسند و دارد انقلاب از بین می برد و دروغ آنها می گویند و دورغ نیست چنین کور خواندن نیست چنین بحمدالله و بعضیها می نویسند ولی چقدر طرفدار دارند بعضیها می گویند چقدر از مردم حامیشون است انقلاب بر دوش متن ملت است و متن ملت بحمدالله بیدارند و مومنند و نگهدار خون شهدایند ((تکبیر نمازگزاران))، آن چیزی که انسان را حفظ می کند تقوی است تقوی است توکل تفویض امر خدا جهان بینی درست واقع بین، واقع بین، آدم ببیند چه جور باید عمل کند این وقتی آدم واقع بین نبود حرکتی می کند بر ضرر این ملت است بر ضرر این انقلاب است ولی اسمش می گذارد حمایت از دین حمایت از اسلام برای این که آن ریشه و اساس سست است.

خدایا به ما تقوی و ورع بیشتر مرحمت فرما.

خدایا ما را در سایه خوف از خودت خشیه از خودت راز و نیاز با خودت از این گناهان دور بدار.

عرض کردم اسلام یک اصلی است جامع که امام هشتم فرمود حج هم همینطور است نماز هم همینطور است جماعت هم همینطور است، خدا رحمت کند استاد مطهری را وقتی از زندان شاه یک وقتی ایشان زندان بودند و آمده بودند بیرون بنده به دیدن رفته بودم از یکی از مقامامت پلید ساواک اسمش هم بردن نمی خواهم اسمش ببرم از معروفین رض کردن برای بنده که آن با من صحبت می کرد می گفت دین به صورت فکر آمد توی جوانها شما دین را به صورت فکر دارید عرضه می کنید از امام نام برده بود که به صورت فکر دارد دین را عرضه می کند این است بله دین فکر است دین یک کلیسا نیست مسجد ما، حج ما یک حجی است که جامع تمام آثار دینی است آنچه در امکان باشد البته میسور باشد و همچنین تمام اعمال ما البته نماینده محترم ولی فقیه مطالب وافی و شافی درباره ی حج بیان کردن من اشاره ای خواستم عرض کرده باشم عرض کنم اسلام یک چیزی است جامع این اسلام است این را باید نگهش داشت باید حفظش کرد و همین جمله ی که شکر این نعمت شکر اسلام شکر ولایت شکر این که ما اهل ولایتیم شکر این که ما عشق به اهل بیت داریم عشق به امام عصر داریم این بحث ولایت و این که کسی به نیابت از امام عصر ارواح العالمین له الفدا حکومت را مدیریت کند نظام را مدیریت و امامت کند اینها همه نعمت حضور مردم و هوشیاری مردم شکر این نعمت، نعمت را افزود می کند ((و من شکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان ربی غنی کریم)) به نفع خود ملت است به نفع خود انسان است شکر این نعمت شکر به زبان فقط نیست شکرا لله نیست همانطوری که توبه هم به استغفر لله نیست استغفر لله فقط بازی است بدون ندامت شکر هم بدون عمل بازی است شکر نیست شکر اعتقادی است شکر قولی است شکر عملی است این است که آدم نعمت را تحققش بدهد نعمت اسلام را نعمت حضور مردم را این نعمتی که الان نصیب ما شده آدم می رود دنبال تحققش با همدلی با همیاری با همکاری با عشق به حق با حب به حق با کار کردن برای خدا در راه خدا نه در راه جمع و گروه و باند و تظارب و بهم ریختن و دشنام و آبروبردن و امثال این امور و اینها همه خسارت است و همه ناشکری است و همه کفران نعمت است یک جمله هم در پایان عرض کنم در یکی از دعاهای کوتاه شبهای مبارک رمضان است این جمله در آخر دعاست ((اللهم انی اساءلک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تجعلنی ممن تنتصر به لدینک و لا تستبدل به غیری)) خدایا مرا چنان قرار بده که یاور دینت باشم یک بار نباشد من را کنار بزنید کسی به جای من یاور باشد ما اگر شکر نعمت نکنیم شکر نعمت انقلاب شکر نعمت حضور مردم شکر اسلام شکر تشیع و این عشق به اهل بیت علیهم السلام و ولایت اگر این نباشد از دست ما خدا می گیرد بعد آنوقت دشمنان بر ما مسلط می شوند و پناه می بریم به خدا از چنین روز شوم و ساعات ظلمانی که باید آنوقت یک جواب داد در پیشگاه خداوند.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.

اللهم یا حمید بحق محمد و یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمه و یا محسن بحق الحسن و یا قدیم الاحسان بحق ن صلواتت را بر محمد و آل محمد فرو فرست.

فرج امام عصر را زودتر مرحمت بفرما.

این حکومت ما و این انقلاب ما را و این پرچم نظام اسلامی ما را با سلامت رهبر عزیز ما و به دست رهبر عزیزمان بدست مبارک امام عصر ارواح العالمین له الفدا بسپار.

مشکلات این نظام را حل بفرما.

گرفتاریها را رفع بفرما.

به ما تقوی مرحمت کن.

ورع مرحمت کن.

خوف خودت را عنایت کن.

بیمارمان عافیت مرحمت بفرما.

بیماران منظور را لباس عافیت عنایت بفرما.

شهدا و امام شهدا را مقامشان والاتر و بالاتر بگردان.

به اوج مغفرت و رحمت خودت برسان.

ایثارگران و جانبازان عزیزمان را کمک بفرما، نصرت بفرما.

ما را به آنچه رضای توست مرحمت کن.

اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی