نماز جمعه تهران به امامت آیت الله یزدی ۳/۱/ ۱۳۸۰

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی لااله الا هو عالم الغیب و الشهادة وهو الرحمن الرحیم و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراء و خاتم الرسل محمد و آله الطاهرین .

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی لااله الا هو عالم الغیب و الشهادة وهو الرحمن الرحیم و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراء و خاتم الرسل محمد و آله الطاهرین .

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی خودم و شما برادران و خواهران نمازگزار را توصیه و سفارش می کنم به تقوای الهی و رعایت حدود و مقررات و احکام خدا .

یک حدیثی را در این زمینه به عرضتان می رسانم از وجود مقدس حضرت امیر سلام الله علیه حضرت فرمود الایمان ان تؤثر الصدق حیث یضرک علی الکذب حیث ینفعک اگر در زندگی رسیدید به یک مرحله ای که اگر راست بگویی ممکن است به ضررت تمام بشود و اگر دروغ بگویی به نفعت تمام بشود اینجا یکی از علائم مؤمن این است که حاضر نمی شود دروغ بگوید راست بگوید ولو به ضررش تمام بشود آنجایی که راستگویی به ضررش تمام می شود و با دروغ می تواند منفعتش تامین کند دروغ را انتخاب نمی کند و این همان اعتقاد به اینست که زبان و گفتار وقتی گناه بود می بایست خودداری کرد از گناه و در موقعی که دوران بین منفعت و ضرر بوجود می آید روشنتر می شود که انسان می تواند انتخاب کند.

و ان لایکون فی حدیثک فضل عن عملک. در گفتارش بیشتر از رفتارت حرف نزن آنقدر که اهل کاری و اهل عملی سخن بگو حرف زدن زیاد و کار نکردن خوب نیست انسان بقدری که می تواند کار بکند باید بگوید که من چنین بکنم چنان بکنم یا وعده بدهد یا بهرحال حرف انسان در حد عمل انسان باید باشد.

یکی از علائم مؤمن باز هست: و ان تتق الله فی حدیث غیرک. و علامت سوم و یا مطلب سوم این است که خدا را بپرهیزی رعایت بکنید فی حدیث غیرک برخی از شارحین نهج البلاغه فرمودند یعنی فی حدیث الغیر یعنی وقتی نقل می کنی مطلبی را از دیگری اتق الله یعنی حرف او را درست نقل کن یعنی تقطیع نکن سانسور نکن قسمتش را بگیری و قسمتش را رد کنی که مطلبش به گونه دیگری فهمیده بشود این کار را نکن بلکه مطلبش را آنطور که خود گفته است حدیث او را همانطور نقل بکن و یا این که در توضیحش گفتن دیگر چیزی رویش نگذارد یا افتراء به او مبند اضافه نکن که فلانی چنین گفت چنان گفت در حالی که نگفته است مطلبش را داری نقل می کنی یک چیزی اضافه به اش می کنی اگر فی حدیث غیرک فی حدیث الغیر باشد همین شرح درست است همینطوری که فرمودند و می شود احتمال هم داد که وقتی درباره ی دیگران صحبت می کنی رعایت بکن البته این معنا کمی دور هست به صورت ظاهر جمله که حالا اضافه بگیریم و بگوییم فی حدیث غیرک اضافه است باز همان معنای حدیث الغیر را بدهد ولی برخی احتمال دادند که وقتی درباره ی دیگری صحبت می کنی فاتق الله به عبارت دیگر نتیجه این می شود وقتی انسان حرف دیگران را نقل می کند یا درباره ی دیگران حرف می زند خدا را در نظر می گیرد همینجوری حیثیت یک کسی را با حرف نمی شود برد کم و زیاد نمی شود کرد و طبعا همانطور که از جناب استاد حضرت آیت الله مصباح همین الان همه شنیده ایم حرف وقتی حرام شد به مقدار که برد انتقالش بیشتر باشد حرمتش شدیدتر می شود یک کسی صحبت می کند بعد دیگری هم در یک محفل دوستانه در ایام عید در دید و بازدیدها نقل می کند در حد 10 یا 15 نفر یا 20 نفر فامیل خودش یک کسی وسیعتر در یک تریبون عمومی نقل می کند یک کسی مسئول خبرگزاری می شود و خبرگزاری اداره می کند و به عنوان یک مقام رسمی برای انتشار اخبار حرف می زند خوب او بردش خیلی وسیعتر است سطح کشور و خارج کشور هم می گیرد اینجا اگر بخواهد سانسور بکند یک قسمتش بگوید یک قسمتش نگوید یک مقداری اضافه کند یک مقداری کم بکند نتیجه چه می شود؟ این بزرگترین ضربه به نظام زده این بزرگترین ضربه به اعتبار و حیثیت دستگاه حاکمه زده چون او یک دستگاه رسمی کشور است و مورد اعتماد است حدیث و بعد می گوید من کاری ندارم من فقط حرف را نقل کردم حرف را گفتم بله حرف را گفتی ولی وقتی در رسانه های امروزی آمد در فاصله ی زمانی بسیار کم در دورترین نقطه ی دنیا منعکس می شود اگر درست منعکس شده باشد یک جور اعتبار دارد و یا اگر خلاف منعکس شده باشد و یا تقطیع شده باشد تا چه رسد خدا ناکرده افتراء و اینها هم رویش باشد از این جهت کار خبرگزاران و کار خبرنگاران و کار روزنامه داران کار بسیار حساسی می شود که بیشتر باید دقت کنند و ان تتق الله فی حدیث غیرک این توصیه ایست که وجود مقدس امیرالمؤمنین سلام الله علیه به همه ی ما فرمودند که تقوا را در خود تقویت کنیم.

ما در خطبه ی اول بحثمان درباره شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی بود بحثمان رسیده است به اصل چهارم اصل سوم طولانی بود و 16 بند داشت و یک یک بندها را مطرح کردیم بحث کردیم امروز رسیدیم به اصل چهارم اگر از مهمترین اصول قانون اساسی این اصل چهارم نباشد یکی از مهمترین اصول قانون اساسی اصل چهارم من امروز مطرح می کنم و مختصری هم درباره اش صحبت می کنیم ولی حداقل یکی دو جلسه درباره اش صحبت کرد متن اصل ملاحظه می کنید می گوید کلیه ی قوانین و مقررات مدنی جزائی مالی اقتصادی اداری فرهنگی نظامی سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد این یک بخشش این اصل بر اطلاق و یا عموم همه ی اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است این بخش دومش تشخیص این امر بر عهده ی فقهای شورای نگهبان است این بخش سوم اصل چهارم خوب ملاحظه می کنید مطلب خیلی روشن است می گوید که آنچه که در حکومت اسلامی تصویب می شود که به اجرا باید دربیاید و مردم باید عمل کنند هر کجا بخواهد تصویب بشود چه در مجلس شورای اسلامی باشد چه در هیئت دولت باشد چه آئین نامه هایی که به وسیله ی وزاری محترم تصویب می شود چون کلمه ی مقررات هم دارد و قوانین و مقررات مقررات شامل آئین نامه و بخشنامه ها دستورالعملها هم می شود قوانین چیزهایی است که مجلس تصویب می کند و یا حتی مجمع تشخیص مصلحت که توضیحش را انشاءالله بعدها باید یک کمی بیشتر بازتر صحبت کرد آنچه که در کشور تصویب بشود به اجرا گذاشته بشود و قوه ی مجریه باید عمل بکند از هر قسمتی که باشد چه مدنی باشد یعنی ارتباطات و دادستدها و قوانینی که مربوط به زندگی اجتماعی هست که خوشبختانه لابد اطلاع دارید قانون مدنی امروز کشور ما همان قانون مدنی است که به وسیله ی جمعی از علما نوشته شده و درباره اش تعبیر می کنند یک دوره ی فقه است یک دوره ی خلاصه ی فقه است بسیار قانون جامع و متین و جالبی است که پس از پیروزی انقلاب که قوانین گاهی برای اصلاحش به مجلس داده می شد امروز ما در کمیسیون قضائی مجلس شورای اسلامی بودیم این قانون را که آوردند مثل این که دوتا جزئیاتی که بیشتر در کیفیت ابلاغ و زمان و بعضی جزئیات دیگری بود اصلاح شد ولی متن قانون مدنی متن بسیار متین و دقیقی بود که متن فقه است و قانون بسیار معتبری است در قوانین ما قوانین جزائی یعنی مجازاتها خوب مجازاتها قبل از انقلاب به گونه ای بود ولی پس از انقلاب بحمدالله بتریج قوانین جزائی شکل گرفت تنظیم شد تصویب شد حتی بخش زیادش با اصل 184 از مرحله ی آزمایشی و تصویب یک کمیسیون گذشت و بعد دیگر از تصویب مجلس هم گذشت و امروز یکی از قوانین مادر یعنی قوانین مهم و مبسوط و مورد توجه قانون مجازاتهای اسلامی است که حدود 400 بند ظاهرا اینطور در ذهنم هست حدود 400 ماده دارد این قانون هم قانون مجازاتهاست که بر اساس اسلام تنظیم شده مجلس تصویب کرده شورای نگهبان تایید کرده امروز در دست اجرا هست قوانین مالی که متاسفانه در کشور خیلی فراز و نشیب گذرانده و امروز هم هنوز سرگرم و درگیر هستند و کلیاتش البته روشن است ولی در مرحله ی اجراء با بن بستهایی روبرو هست که می بایست مسئولان اجرایی و تصمیم گیرندگان یک مقدار سریعتر قاطعتر اقتصاد کشور را از این وضع دربیاورند خوب من اهل این فن نیستم ولی به برخی از مسئولان رده ی اول اقتصاد کشور مستقیم گفتم و حتی حالا یا با جد و یا با مزاح گفتم آن جمله ای که آن نماینده ی مجلس شورای اسلامی می گفت که اگر به جای اختلاف گفتگوی تمدنها و گفتگوی احزاب و گفتگوی ادیان گفتگوی ارز شود که رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد را به جایش بگذاریم شاید نفعش برای کشور بیشتر باشد یعنی بهرحال این اختلافات عمقی در مسائل اقتصادی یک جایی باید حل بشود و اگر حل نشد مجریان و تصمیم گیرندگان باید ببرند و تمام بکنند نمی شود کشور را سرگردان نگه داشت به خاطر این که اختلاف نظر هست اختلاف نظرها حالا حالا باید طول بکشد تا یک روزی حل بشود خیلی خوب یک روزی که حل شد و یک طرف قطعی شد آن روز آن طرف ولی تا آن روز نشده است نمی شود همینجور سرگردان نگه داشت به خصوص مسئله ی اقتصادی، در هر صورت عبارت قانون اساسی اینست اقتصادی مالی اقتصادی اداری که خوب بهرحال امروز یک مقداری اصلاحاتی انجام گرفته و قوانین اداری برخش دارد یک مقدار تغییر می دهد دارد اصلاح می شود فرهنگی که بیشتر مربوط به وزارت ارشاد است من با اجمال فهرستها را می گذارم و اگر توفیقی بود بعدها توضیح خواهد داد سیاسی و غیر اینها با این که 7 ، 8 تا عنوان را ذکر کرده باز می گوید غیر اینها یعنی حتی چیزهایی که ممکن است تحت هیچ یک از این عناوین نگنجد یعنی به عنوان نظامی سیاسی نمی دانم مالی اقتصادی را به خود نگیرد ولی بهرحال یک مصوبه است و باید عمل بشود مثل برخی از چیزهایی که در اصل سوم داشتیم که مثلا می بایست حقوق همه رعایت بشود یک چیزهایی که در این مسیر بخواهد تصویب بشود و آنچه که در گذشته گفته شد و یا در جاههای دیگر هست که این عناوین هم برایش صدق نکند همه ی اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد اسلام بر همه ی این قوانین حاکم است خارج از اسلام هیچ کس حق قانونگذاری ندارد نه نماینده حق قانونگذاری دارد نه دولت حق آئین نویسی و تنظیم کردن آئین نامه دارد و نه وزیر حق تهیه و تنظیم آئین نامه یا بخشنامه هر چیزی که با اسلام نخواند حق ندارد و اگر خلاف باشد حالا در جمله بعد عرض می کنم که گاهی هم طرف حق پیدا می کند به دیوان عدالت اداری شکایت می کند و دیوان عدالت این شکایت را عینا می فرستد شورای نگهبان و شورای نگهبان بررسی می کند و می گوید این تصمیم باطل است این آئین نامه باطل است یا این قانون باطل است حالا تشخیصش به عهده ی شورای نگهبان است در شرعی بودنش همان مسئله ی فقهای شورای نگهبان هستند و بهرحال باید بر اساس موازین اسلامی باشد یک جمله اینجا از امام راحل رضوان الله تعالی علیه نقل می کنم و تفصیل بحث می گذارم وقت دیگری امام فرمودند که نمایندگان مجلس برای تصویب چیزی که غیر اسلامی باشد اساسا نمایندگی ندارند یعنی وقتی رای به آنها داده شده است که بروند در مجلس و قانونگذاری داشته باشند قانونگذاری و حق قانونگذاریشان محدود است در چارچوب موازین اسلامی حالا شما نمایندگی مجلس شورای اسلامی را از باب وکالت می دانید که وکالت و عقد وکالت طبعا در حدودی است موکل معین کرده و زائد بر آنچیزی که موکل معین کرده است وکیل حق تصرف ندارد که بعضی فکر کرده اند و یا نماینده ی مجلس اهل وکالت نیست تسامحا به اش وکالت گفته می شود نماینده مجلس وکیل نیست اصطلاحا و تسامحا کلمه ی وکیل گفته می شود ولذا اگر وکالت بود باید موکل بتواند عزلش بکند باید یک نماینده که ازش ناراضی شد بعد از دو سه تا سخنرانی بتواند بیاید می گوید این نماینده نمی خواهم ولی اینجور نیست یک نماینده که در مجلس رفت اعتبارنامه اش تصویب شد تا چهارسالش هست بالاخره ولو حوزه ی انتخابیه اش متفقا هم بیایند بگویند که ما این را نمی خواهیم که ما در دوره ی اول مجلس شورای اسلامی نمونه داشتیم نمایندگی مجلس وکالت نیست تسامحا وکالت گفته می شود حاکمیت یک قانون است که بر اساس این قانون اشخاصی که واجد این شرایطند می توانند کاندید بشوند اشخاصی که این رقم رای آوردند می توانند مجلس بروند مجلس هم بررسی می کند اعتبارنامه شان که تصویب شد می شوند نماینده و تمام وکیلم یا نه این بحث جدایی است وکالت نیست حالا چه وکالت بدانید و چه آنطور که بنده اشاره کردم و معمولا اهل تحقیق در حقوق می گویند نماینده مجلس در حد احکام اسلامی و موازین اسلامی نمایندگی دارد روح نمایندگیش هرچی می خواهد باشد نماینده هم که باشد نه وکیل چون این اصل می گوید همه مصوبات باید در چارچوب موازین اسلامی باشد بیرون از این چارچوب حق به اصطلاح فصخ قانون ندارد توضیح بیشترش در فرصتهای دیگری بند دوم و مطلب دوم این اصل می گوید که این اصل یعنی این که باید براساس موازین اسلامی باشد بر اطلاق و عموم همه ی قوانین حتی سایر اصول همین قانون اساسی حاکم است حاکم در اینجا آن اصطلاح به اصطلاح ما طلبه ها اصولیست که اصطلاحی داریم حاکم اصطلاحی داریم وارد می گوییم این اصل بر اطلاق یا عموم سایر اصول یا اصول قوانین حاکم است یعنی اگر یک جایی یک قانونی داشتیم که عمومش غیر اسلام را هم می گرفت و خلاف موازین هم بود و یا اطلاقش شامل خلاف موازین هم می شد تخصیص می خورد یا تقیید می خورد اگر اطلاق تقیید می خورد اگر عموم تخصیص می خورد و این اصل حاکم است یعنی محکم کرده مطلب را که غیر از اسلام چیز دیگری را نمی شود تصویب کرد در هیچ مرحله ای خوب این که آیا این مصوبه برابر اسلام است یا نه خوب یک مرجع تشخیص لازم دارد یک مرجع تشخیص رسمی مرجع تشخیص رسمی را گفته است که تشخیص این امر بر عهده ی فقهای شورای نگهبان است فقهای شورای نگهبان باید تشخیص بدهند که آیا این مصوبه خلاف شرع هست یا نیست چنانچه خود شورا جمعا حقوقدانان و فقهایشان باید بگویند که این مصوبه خلاف قانون اساسی هست یا نیست و آنچه که تصویب می شود از مجلس می آید شورا بررسی می کند می گوید خلاف اصل نیست یا خلاف شرع نیست یا خلاف قانون اساسی نیست و تایید می شود و برای اجرا ابلاغ داده می شود به مجلس و مجلس برای اجرا ابلاغ می کند و یا نه می گویند اینجایش خلاف شرع است اینجایش خلاف قانون اساسی و مجلس موظف می شود که اصلاح بکند این هم قسمت سومش هست یک نکته ی دیگری را اینجا اشاره بکنم و تشریح بیشتر بحث را بگذارم برای نوبت دیگری خوب این که می گویید باید بر اساس موازین اسلامی باشد موازین اسلامی چیه یک وقتی یادتان هست اینجا بحث مطبوعات بود و اصلی که می گوید که مطبوعات آزادند تا جایی که به مبانی اسلام اخلال در مبانی اسلام به موازین اسلام نداشته باشند بحث شد مبانی اسلام چیه یا اینجا موازین اسلام چیه مسئله خیلی پیچیده نیست موازین اسلام و مبانی اسلام در ضروریات خیلی روشن است اصلا جای اجتهاد نیست مجتهدین هم حق تصرف و کم و زیاد کردن ندارند موازین قطعی اسلام یعنی محرمات قطعی اسلام و واجبات قطعی اسلام اینها چیزهایی است که ضروری است ضروریات که نمی شود اجتهاد درش کرد مثلا حجاب واجب است حجاب واجب است این چیزی است که کسی تردید بکند بگوید که دنیای امروز معلوم نیست بپسندد و یک خورده سخت بگیرید چنین و چنان می شود حجاب متن قرآن است و ضروری است و اختلاف فتوای درش نیست و کسی حق ندارد که بگوید حالا یک خورده ملایمتر بگیریم حجاب واجب است حکومت اسلامی موظف است که این واجب را رعایت کند رعایت نکرد کوتاهی کرده و بعد هم گرفتاریش خودش می بیند شراب حرام است خریدش و فروشش تهیئه اش هرچیزش حالا اگر قاچاق آوردن و قاچاق گرفتن و نمی دانم چنین و چنان است می گوید که مالیات دارد و مثلا همینجور ازبین نبریم و خوب است چنین بکنیم چنان کنیم این توجیهات با مسلمات اسلام نمی خواند قمار حرام است به هر شکلی دربیاورند حالا گاهی هم کسانی را می بینید که طرحهای جدیدی می ریزند که ناچار می شوند از مراجع می پرسند که آقا این طرحها درست است به این عنوان پولهای مردم را جمع بکنند و بعد هم می گویند ما چنین جایزه می دهیم و چه جایزه های سنگین که آدم گاهی تعجب می کند از اصل پول مردم این جایزه ها می شود داد تا چه رسد به سودش بعضیهایش واقعا وقتی خوب بررسی بشود روحش قمار است روحش همان بلیت بخت آزمایی است که در زمان رژیم گذشته بود و همچنین قمار حرام است آن تشخیص مصداقش البته یک مسئله عرفی است عرف باید بگوید قمار است یا قمار نیست عرف باید تشخیص بدهد حرمت شراب حرمت قمار وجوب حجاب اینها چیزهایی نیست که کسی بخواهد رویش اجتهاد بکند ضروریات اسلام است اصلا اجتهاد در ضروریات راه ندارد قطعیات و ضروریات راه ندارد نماز واجب است روزه واجب است علنی خوردن روزه در خیابان منکر است حتما می بایست این منکر را باهاش برخورد بکنند امر به معروف و نهی از منکر واجب است اینها چیزهایی نیست که درش اختلاف نظر باشد و می خواهیم بگوییم نظر این آقا و نظر آن آقا ضروریات اسلام است بله در برخی موارد که اختلاف نظر هست در فروعات است در فروعات آنجایی که اجتهاد راه دارد مجتهدین اسلامی آنها را بررسی می کنند هر کسی هم که بلد شد مثلا دوتا آیه قرآن را ترجمه کند یا دوتا حدیث را بگوید که نمی شود بگوید مجتهد به کسانی می گویند قرائت ما این است فهم ما این است برداشت ما این است خیلی خوب برداشت شما برای خودتان محترم است ولی برای جامعه ی اسلامی این برداشت هیچ ارزشی ندارد چون شما شرایط اظهارنظر را ندارید شما شرایط استنباط و اجتهاد اینطور که در اسلام گفتند ندارید یکی از نزدیکان حضرت امام نقل می کرد که از ایشان سئوال کردند که برای رسیدن به درجه ی اجتهاد چه مقدار لازم است ایشان تبسمی کردند و فرمودند یک دوره 70 ساله یک دوره 70 ساله ای که یعنی واقعا رسیدن به مرحله ی که آدم بتواند احکام خدا را از اصول استنباط کند نه استنباط کند یعنی سلیقه ی خودش را بگوید یعنی بتواند بگوید قرآن این را بگوید بتواند بگوید حدیث این را می گوید بتواند بگوید ائمه ی اطهار سلام الله علیهم اجمعین این را می گویند و نسبت بدهد به خدا و روز ماه مبارک رمضان جرأت کند و بگوید که اینه حکم خداست مگر ساده است که کسی بتواند بگوید این حکم خداست در مواردی که مسائل اختلافی هست تازه مجتهدین درجه ی اعلا و مسلم و بسیار قوی هم آن آخرش هم می گویند این استنباط ماست و ممکن است این حکم خدا باشد برای ما حجت است برای مقلدین ما هم حجت است برای بقیه نمی دانیم ممکن هم هست اینجور نباشد یعنی ببینید جرأت این که بگوید حکم خداست گاهی تردید واقعا می کند می گوید من نمی دانم اما برای من حجت است آن آیه شریفه را یاد می کند.

دیگر می گوید ءالله اذن لکم ام علی الله تفترون خدا به شما گفته است بگویید این حلال است این حرام است یا به خدا افترا می گویید که بگویید این حلال است این حرام است مگر ساده به راحت بگویید چه حلال است چه حرام است پس وقتی گفته می شود که موازین اسلام یا مبانی اسلام بعد در جریده در روزنامه می بینید قطعیات اسلام را زیرسئوال می برد این اخلال در مبانی اسلام نیست ضروریات اسلام است در ضروریات که دیگر بحث ندارد به عقیده این به عقیده آن یا یک هیئتی بروند ببینند کدام درست می گویند می گوید مسئله قضائی است و محاکم هست و دیوان عالی کشور است که دوتا محکمه حکم کرده باشند و یک جمعی از قضات بنشینند ببینند کدامشان صحیحتر می گوید بهرحال این نکته آخر این بحث است که موازین اسلام در ضروریات روشن است 1400 سال برایش گذشته است رویش بحث شده در برخی فروعات که اجتهاد هست اختلاف پیدا می شود فقهای شورای نگهبان در همین مواردی که این اختلافات هست می توانند نظر بدهند نه در همه ضروریات و همه جا در اینجا هم که اختلاف نظر هست معمولا نظر مشهور فقها را می گیرند و در اجرائیات نظر فقهی که ولی بالفعل هست باید عمل بشوند که حالا من یک فهرستی از کار شورا برایتان عرض می کنم انشاءالله اگر توفیقی بود در خطبه ی دوم بعضی نکات مهمی هست که نمی شود یک فقیهی که کنار از جامعه هست و یک نظری دارد و می خواهد آن نظر به اجرا در متن جامعه بیاید یعنی جان مردم مال مردم ناموس مردم عرض مردم زندگی مردم می خواهد باش برخورد عملی بشود باید آن فقیهی که مسئولیت بالفعل اداره ی امت را دارد اگر اختلاف نظر بود با فقیه دیگر آن فقیه نظرش مقدم هست این یک بحثی است که در جای خودش انجام می گیرد بنابراین این اصل مهمترین اصول است و آن اینست که اسلام در کشور حاکم است در حکومت اسلامی از دید قانون اساسی غیر اسلام اعتبار و ارزشی ندارد و اسلام این را زیر پوشش و پرچم خودش می گیرد یعنی اقلیتها را در حمایت خودش با ضوابط و قوانین خاصی بگیرد غیر از اسلام کسی نمی تواند اینجا به عنوان اصلاحات بگوید که این بحث را باید در خطبه دوم هم به اش اشاره بکنم که بعضیها واقعا خیال می کنند اصلاح این است که اسلام بردارند و مثلا هم دمکراسی غربی را بیاورند و اسمش می گذارند اصلاحات.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه و الصلاة و السلام علی محمد و آله و نصلی و نسلم علی محمد رسول الله و علی وصیه امیرالمؤمنین و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء و علی سبطی الرحمة الحسن والحسین و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی امناءالله فی بلاده و خلفائه علی عباده صلوات الله علیهم اجمعین.

در این خطبه قبل از هرچیز ایام نوروز را به همه شمانمازگزاران و هموطنان صمیمانه تبریک عرض می کنم امیدوارم که سال بسیارخوب وپربرکتی رادر پیش داشته باشید نوروز آداب و رسومی دارد که برخی مستقلا در اسلام تاکید و تایید شده و حمایت شده دید و بازدیدها حتی زیارت برادر مؤمن عنوان زیارت خدا به اش داده شده است یعنی این اندازه اعتبار و ارزش دارد این دید و بازدیدها موجب می شود که کدورتها از بین برود و در حقیقت قلبها هم زنده تر می شود بهار جدیدی پیدا می کند بخلها کینه ها حسدها از بین برود به جایش دوستیها مهربانیها بیاید و معمولا این در همین دید و بازدیدها بدست بیاید و تا آنجایی که امکان دارد بایدتشریفاتش راکمتر کرد و دید و بازدیدها را اضافه کرد همسایه گان بستگان دوستان رفقا و کسانی که انسان می تواند با آنها ارتباط داشته باشد حدالامکان در این ایام بالاخره دید و بازدیدی باشد بسیار بجاست و خوب است حالا بعضی معتقدند که مثلا یک روز دو روز اول عید هست بعضیها این دید و بازدید را تا روز 13 باز عید حساب می کنند و ادامه می دهند ولی در هر صورت اصل این رفت و آمدها و دیدوبازدیدها خوب هست مسئله ی پاک کردن و تمییز کردن و آلودگیها را کنار زدند هم در ظاهر زندگی و هم در باطن قلبها و دلها در این ایام باید بیشتر مورد توجه باشد در دعا که در آن لحظات تحویل مثلا می خوانیم حول حالنا الی احسن الحال مقدار زیادیش هم دست خود آدم است همینجوری دعا کردن که خدایا حال مرا به حال خوب برگردان خوب حال من به حال خوب برگردان خدا می گوید بله چشم من کمکت می کنم ولی خودت هم یک قدم بیا دست از این بدبینیهات بردار دست از کینه ها و حسادتها بردار دست از این کار زشتت بردار خودت را اصلاح بکن اگر می خواهید حال تبدیل بشود باحسن الحال احسن الحال این است که زشتیها از درونت بیرون کن و زیبائیها در درونت وارد کن این می شود احسن حال خوب من مقدماتت را فراهم می کنم شرائط فراهم می کنم تو خودت هنوز غرور داری تکبر داری خودت را بزرگ می دانی متشخص می دانی مثلا یک لباس نو که می پوشی خیال می کنی که دیگر حالا خیلی مهمی همه باید به ات سلام بکنند این حرفها چیه اینها را بریز دور خودت را متواضع مهربان دوست رفیق با همه المؤمن آلف مألوف مؤمن انس گیرنده است انس می گیرند به او او با دیگران انس می گیرد با آن همه روایاتی که در این باب هست این یک مطلب که خوب بحمد الله به اش توجه بوده و توجه هست و برخیش به عنوان یک سنت به اش توجه می شود.

مسئله دوم سخنان بسیار مهم مقام معظم رهبری هم در نماز جمعه گذشته و هم در پیام نوروزی و هم در مشهد مقدس واقعا حجت را بر همه ی ماها و همه ی مردم تمام کرد و مسائل خیلی روشن برای همه دیگر نقطه ی مبهمی باقی نمانده است من با استفاده از این بیانات یکی دوتا مسئله جزئی اشاره می کنم که در حقیقت متبرک می کنم بحثم را با صحبت ایشان یک نکته این بود که سال گذشته سال امام بود و بحمد الله به نام امام علی علیه السلام کارهای فرهنگی خیلی شد مقاله نوشتند کتاب نوشتن سمینار گذاشتن سخنرانی کردن شعر گفتن هنر و ادبیاتی را ایجاد کردن خوب همه اینها خیلی خوب بود و خوب هست اما آنچه که مهم است این است که ماها روشمان را راهمان را منشمان را با روش و راه امیرالمؤمنین سلام الله علیه نزدیک بکنیم البته خود حضرت هم فرمودند که شماها نمی توانید مثل ما زندگی کنید ولکن اعینونی بورع و اجتهاد ولی گرچه نمی توانید مثل ما باشید ولی یک کمی کوشش کنید نزدیکتر بشوید پرهیز و ورع داشته باشید از بدیها و به تدریج به خوبیها نزدیک بشوید تا زندگی به شما نزدیک بشود میزان روز قیامت هستن یعنی چی میزان هر چیز چیزی است که مناسب با خود او باشد گرمی و حرارت بدن با چی می سنجند با سنگ کیلو نمی سنجند که متراژ زمین را با چی می سنجند نه با میزان الحرارت می سنجند و نه با سنگ کیلومتر می سنجند انسانها را با چی می سنجند انسانها را با انسان درجه ی اول و درجه ی عالی می سنجند امیرالمؤمنین سلام الله علیه میزان روز قیامت است یعنی هر فردی نگاه می کنند می بینند چقدر به علی نزدیکتر است چقدر از علی دورتر است هرچی به علی نزدیکتر است وزینتر است هرچی از علی دورتر است سبکتر است باید عملا نزدیکتر شد البته نوشته ها و گفته ها و کارهایی که انجام گرفته است بی تاثیر نبوده و مطمئنا مؤثر بوده مؤثر هست ولی واقعا سعی کنیم خودمان را نزدیکتر کنیم بخصوص مسئولان بخصوص متصدیان امور بخصوص آنهایی که یک حرفشان یک جمله شان یک حرکتشان در جامعه اثر می گذارد از نمایندگان محترم مجلس از وزرای محترم دولت از رؤسای قوای سه گانه و تا برسد به یک استاندار و یک فرماندار و یک بخشدار فرق نمی کند بالاخره شما در جامعه منشا اثرید روش و راه و منش علی سلام الله علیه را باید بدست آورد تا به علی نزدیک شد والا علی علی گفتن و شعر علی را قشنگ درست کردن و گاهی نمی دانم نغمه و موسیقی که من نمی دانم درست است یا درست نیست زدن با اسم علی بعد هم می گوییم مرید علی هستیم نمی دانم علی با ما چه خواهد کرد دیگر آنجا که باید به نفع من بیایی باید به نفع حرف بزنید باید به راه من عمل کنید اصلا اعتنا نکردید ولی برای شعار دادن علی علی گفتی مثلا بهرحال این یک نکته ای بود که در فرمایش ایشان بود من اشاره می کنم که حرف بسیار درستی است باید ما بیشتر به اش توجه کنیم، نکته ی دیگر این بود که در سال گذشته فهرست کارهای انجام گرفته و فهرست کارهای انجام نشده وقتی باهم مقایسه می کردند کارهای انجام نشده بیشتر از انجام شده است انشاءالله در سال آینده و سال 1380 فهرست کارهای انجام شده بیش از کارهای انجام نشده باشد من نمی دانم با چه زبانی مطالب را گفت من به نظرم مؤدبترین رساترین دقیقترین و گویاترین جمله همین است که رهبر یک کشور به مسئولان کشورش بگوید احترامشان کرده تجلیلشان کرده تقدیر از کارهای انجام شده کرده ولی بالاخره می گوید فهرست کارهای انجام نشده کارهای انجام نشده یعنی کارهای که می شود انجام بشود و انجام نشده نه کارهایی که نمی شده انجام بشود کارهایی که می شده ولی انجام نشده به خاطر دعواهای سیاسی به خاطر دنبال یک توسعه هایی بودن که نمی دانم این توسعه ها کی بناست تمام بشود که به کار اصلی برسیم بهرحال این یک جمله خیلی مهمی است این تعبیر واقعا مؤدبترین و رساترین تعبیری است که رهبر کشور به مسئولان کشور و به کسانی که کار دستشان می گویند که انشاءالله در سال 1380 فهرست کارهای انجام شده در پایان سال بیش از فهرست کارهای انجام نشده باشد و انشاءالله همینطور باشد و انشاءالله همه مان تصمیم بگیریم و بخصوص در این مسئله اشاره کردند به مسئله اشتغال به علت این که من تکرار می کنم قیدی بود که ایشان در کلمه ی اشتغال اضافه کردن اشتغال مفید و مولد هر اشتغالی ارزشمند نیست پشت میز نشستن و فقط نامه نوشتن و یک نامه که با دوتا اطاق می شود طی کرد ده تا اتاق بگردد این کار نیست این اشتغال نیست کار دولت را سنگین کردن و هی کارمند اضافه کردن و مردم را معطل کردن پشت این درب و پشت این درب برای یک کاری که واقعا در ظرف دو روز سه روز می شود با دوتا اطاق تمامش کرد باید 20تا اطاق برود و یک ماه هم طرف بدود و آخرش هم بگویند برو فردا بیا یک وقتی این مثل معروف شده بود که برو فردا بیا تا به ات بگویم بروید کی بیایی چون الان فرصت ندارم بگویم برو کی بیایی اینجوری نمی شود اداره کرد کشور را بهرحال می بایست یک مقداری اشتغالی منظورم این نیست که این اشتغال نیست که بیاید پشت میز بنشیند خوب اگر کاری هست خیلی خوب است و اگر هم کاری نیست روزنامه می خواند و کار هم برای خودش درست می کند حالا یا جدول حل می کند یا بالاخره یک طرح جدیدی درست می کند و یک سخنرانی و یک اجتماعی یک جایی بالاخره یک کاری را انجام می دهد اشتغال مفید و مولد یعنی مسئولان کشور در صدد باشند که کارهایی در کشور بوجود بیاید این کشور سرمایه دارد این کشور استعداد دارد این کشور معدن دارد آب دارد زمین دارد انسانهای خوش استعداد فراوان دارد ما طرح تهیئه کردیم انشاءالله درست می شود بعد 6 ماه بعدش آن طرح عوض شده طرح دیگری آن طرح کی بیاییم به نتیجه می رسد طرح دیگری من گاهی در خدمت برخی از مشاورین جناب رئیس جمهور گفتم که شما چندتا مشاور هستید بالاخره چی آنطرح ساماندهی مسائل اقتصادی چطور شد به کجا رسید عوض شد دوباره یک گوشه اش حذف شده گوشه ی دیگری اضافه شده بعدش چطور شد و بعدش چطور شد 4 سال کافی نیست برای این که یک طرح اقتصادی عمل بشود البته یک کارهایی هم عمل شده است یک کارهایی انجام گرفته است یک جاهایی هم تکمیل شده است یک ساختمانهایی هم افتتاح شده است یک کارهای خوبی هم انجام گرفته است به تعبیر ایشان کارهای انجام شده فهرستش دربرابر کارهای انجام نشده کم است یعنی خیلی کارهای دیگر می شود کرد مسئله اشتغال ایشان خیلی به اشان توجه فرمودند و حرف درستی هم هست بیکاری مبدا فساد است فقر مبدا فساد است فقر و بیکاری اولین عامل ایجاد فساد و بهم ریختن یک کشوری است این بایست در این مسائل درست فکر کرد البته جوانها مقدمند و با استعدادها مقدمند اما صرفا همه اش بگوییم جوان ولی شایسته ها واهل کار و اهل عمل و اهل تجربه را بریزیم کنار و بگوییم باید جوانها بیایند من نمی دانم این مفهومش چیه در هر صورت این هم یک جمله بود که در کلمات ایشان بود، مطلب دیگر باز مسئله ی وحدت ملی و امنیت ملی که اول سال فرموده بودند فرمودند آخر سال هم من باز تکرار می کنم شاید من نمی دانم این تعبیر را اینجا اشاره می کنم اشکالی ندارد منظور کیها هستن چه می دانم منظور کیها هستن کیها هستن چه می دانم منظور کیها هستند یعنی هر کسی ذهنش می رود به یک جایی به قول ما طلبه ها مرجع ضمیر را پیدا می کند آنهایی که آمریکا ازشان تعریف می کند تکلیفشان با مردم روشن کنند آنهایی که آمریکا حمایتشان می کند آنهایی که آمریکا باشان مصاحبه می کنند آنهایی که با آمریکا مصاحبه می کنند آنهایی که دنبال آمریکا هستند تکلیفشان با مردم روشن کنند بگویند ما اینطرفیم یا آنطرفیم روشن کنند مردم وقتی فهمیدن که کی چه کاره است می توانند تصمیم بگیرند ولی به نعل میخ زدن که این کار دست نیست که گاهی از این طرف گاهی از آن طرف آخرش هم نفهمیدیم که بالاخره باکی هستید به کجا می خواهید بروید این هم یک جمله ای بود که در فرمایشان اخیرشان یک مقداری روشنتر فرمودند شاید هم من برداشتم این حرف که بهرحال تعریف کردن دشمن در نماز جمعه ی هفته ی گذشته که در حرم امام بود همین بحث را مقداری توضیح فرمودند که این تجربه ایست از زمان امام ما داریم که هر وقت دشمن تعریف کرد بدانید که یک جای کارتان اشکال دارد که دشمن تعریفتان می کند البته من یک مرجع ضمیرهایی پیدا کردم شما هم یک مرجع ضمیرهایی لابد پیدا می کنید امیدواریم که همه اشان تکلیفشان روشن کنند با مردم و بعضیهایش هم آنقدر روشن هست که مردم راحت می فهمند که منظور کی هست این هم یک مسئله.

فرا رسیدن ایان محرم راهم چند جمله عرض کنم که ایام محرم درپیش هست و وظیفه ی همه ما هست طبق معمول این ایام را گرامی بداریم جلسات فراوانی داریم عزاداری داریم سخنرانی داریم و امید است که بیشتر در این ایام سراغ بیان فلسفه ی شهادت اباعبدالله علیه السلام برویم یعنی بگوییم حضرت اباعبدالله سلام الله علیه برای چی کشته شدند حضرت اباعبدالله سلام الله علیه زن وبچه شان برای چی آوردن کربلا این حادثه برای چی بوجود آمد امام حسین سلام الله علیه چی می خواستند اینها بگوییم عزاداری هم البته باید بکنیم گریه کردن اشک ریختن تعزیه کردن سینه زدن همه این حرفها درست است اگر مطلبی دارند بنویسند من خدمتشان هستم گریه کردن عزاداری کردن سینه زدن همه اینها لازم است و خوب است ولی نزدیک شدن به فلسفه ی شهادت حضرت اباعبدالله مسئله ی مهمی است چرا حضرت واقعا زن و بچه را برداشتن و آوردن در یک میدان کذایی این جنگ خطرناک و خودشان و بچه ها را به شهادت رساندن و بچه هایشان اسیر کردن این همه خسارت دیدند این همه مشکل متحمل شدند برای چی چه محاسبه ای این مطلب را تجویز می کرد این روشن کنیم وقتی رسید به نقطه ای که اسلام در معرض سقوط مطلق بود و به نام اسلام داشتن اسلام را بکلی ازبین می بردن امام حسین سلام الله علیه تصریح فرمودند که ان کان ذلک فعلی الاسلام السلام اگر اینجوری باشد که فاتحه ی اسلام باید خواند من باید اسلام را نجات بدهم ولو با شهادتم که حضرت با شهادت و با اسارت زن و بچه اش اسلام را نجات داد این بحث را انشاءالله در این ایام واقعا گویندگان خطبا وعاظ حتی روزه خوانها شعرا مداحان همینطور که مقام رهبری هم اشاره فرمودند مداحان عزیز ما که این همه ازشان تجلیل شده است محتوای اشعار را بالاتر بیاورند از میدان عواطف میدان عواطف میدان وسیعی است ولی میدانهای وسیعتری در میدانهای هنر و شعر هست که عمق جان انسان را واقعا با جان اباعبدالله علیه السلام می پیوندند برخی اشعار را آدم می بیند چقدر بلند است و بعضیهایش می بیند که در حقیقت مثل خودش و زن و بچه ی خودش حساب کرده مثل یک حادثه ی خانوادگی حساب کرده و می خواهد گریه به خاطر این که یک حادثه خانوادگی بوجود آمده امیدواریم که در مسئله عاشورا هم به فلسفه ی شهادت و راز و رمز اصلی این حادثه ی عظیم علل پیدایش جهت این عمل نتایج این عمل حداقل این سه بحث را در این ایام بررسی کنند.

مسئله ی دیگر که خلاصه بگویم یک فهرست فشرده ی از عملکرد شورای نگهبان در سال گذشته به نظر من خیلی ضرورت دارد که خیلی فشرده است که به عرضتان می رسانم در سال گذشته یعنی سال 1379 شورای نگهبان 71 جلسه داشته فقهای شورا 9 جلسه داشتند در کل 80 جلسه داشتند در این جلسان که مشترک بوده حقوقدانها و فقها 123 مصوبه ی مجلس شورای اسلامی مورد رسیدگی قرار گرفته از 123 مصوبه تنها 11 مورد که 5 لایحه بوده و 6 طرح بوده رد شده ولی بقیه یعنی 112 مصوبه مجلس تایید شده فرستاده شده ابلاغ شده و به اجرا گذاشته شده یا در دست اجراست 9 مورد غیر از مصوبات مجلس اساسنامه ها بوده که باید بیاید شورای رسیدگی شده 14 مورد نامه های دیوان عدالت اداری بوده که مسائل شرعی می فرستند جای خلاف شرع هست یا نیست یک بخشنامه ی و یا یک آئین نامه و یا یک مصوبه ی یک وزیر کسی شکایت می کند دیوان عدالت می آورد اینجا کلا 135 مورد رسیدگی شده خوب بعضیها فکر می کنند که رسیدگی شده چیزی مهمی نیست ممکن است چند صفحه قانون بوده رسیدگی شده بله در چندین جلسه بسیاری از این قوانین بشکل یک کتابچه و مبسوط بوده من دو سه تاش فقط اشاره می کنم برنامه ی سوم الان بسیار مفصلی بوده که آمده شوری و شوری بررسی کرده بودجه سال 1380 خوب بودجه می دانید چقدر بحث داشته و مجلس شورای اسلامی چقدر کار رویش کرده و چقدر بحث کرده همه اش آمده مجلس شوری و شوری بررسی کرده آئین نامه دادرسی دادگاههای عمومی انقلاب تشکیل وزارت جهاد و کشاورزی یعنی ادغام دو وزارت در یک وزارت و همه ی مواد مربوط معادن و صنایع حمایت از حقوق پدیدآوردگان نرم افزارهای رایانه ای بحث بسیار دقیق و فنی و حقوقی بوده رسیدگی کرده و نظر نهایش داده و در مسائل شرعی هم یکیش خیلی مهم بود و مخصوصا پزشگان مملکت خیلی به اش توجه داشتن و گروهی از پزشکان متخصص تشریف آوردن توضیح دادن من شخصا از آن توضیحاتشان خوب استفاده کردم و خیلی خوشحال شدم که در کشور ما پزشگهایی با این تخصص با این دقت با این آشنایی موضوع درست روشن کردن چون نظر دادن به مقدار زیادی بستگی دارد به تشخیص موضوع که من اجمالا اینجا اجمالا اشاره می کنم مسئله مرگ مغزی است آمار و ارقامش به جای خودش که در تهران تنهای ما در ماه چند نفر در اثر تصادف مبتلا به مرگ مغزی می شوند و چند نفر نیازمند می شوند به اعضای و جوارح او می شود استفاده کرد آیا می شود این کار کرد یا نمی شود این کار کرد این مسئله بسیار مهم و حساسی بود که مدتی هم ما درگیر بودیم از نظر فقهی بحث از این طرف و آن طرف خوشبختانه از فهرستی که از مرکز تحقیقات فقهی امام خمینی در قم استفاده شد مسئله حل شد و نتیجه خوب بود و هم مجلس خیلی خوشحال بود و بهداشت و درمان خوشحال بود و هم پزشکان متخصص این طرح دیگر وقت گذشته است من بیشتر معطلتان نکنم.

یک جمله هم راجع به انتفاضه که خوب واقعا 7 سال مذاکرات صلح خاورمیانه طول کشیده و خوشبختانه هیچ نتیجه ای نگرفتن از روزی که آقای شارون آمد در مسجدالاقصی یعنی 7/7/79 انتفاضه مسجدالاقصی شروع شد که تا حالا نزدیک 5 ماه هست در این 5 ماه عرض شود که 350 نفر شهید شدند 6 هزار نفر زخمی شدند و به خصوص اگر نوع شهادت شهدا و نوع زخمی بودن مجروحان را بررسی کنید عمق جنایات ارتش اسرائیل را خواهید دید که چه مردم بی رحم و بی مبالات و به هیچ یک از مقررات بین المللی پایمان نبوده و نیستند و امیدواریم که خداوند انشاءالله شر اینها را از سر مسلمانها کوتاه کند و حق فلسطینیان است که به خانه ی خودشان برگردند و تا روزی که اینها به خانه ی خودشان برنگردند غیر ممکن است که اینجا مسئله ای به نام صلح شکل بگیرد.

بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر