مقدمه:
پیامبر گرامی اسلام (ص) زحمتهای زیادی را برای هدایت بشریت متحمل شده است، خداوند متعال در یکی از آیات قرآن مجید اجر این تلاش ها را مودت مردم نسبت به نزدیکان ایشان قرار داده است، منظور از مودت در این آیه چیست؟ و نزدیکان پیامبر که مردم باید آنان را دوست داشته باشند چه کسانی هستند در این مقاله به این دو سؤال پرداخته شده است.
"قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی"
آن چیزی که درخواست اجر مزد در مقابل آن نفی شده، تبلیغ رسالت و دعوت دینی است.می فرماید : بگو در برابر اینها مزدی درخواست نمی کنم.و خدای تعالی این معنا را از عده ای از انبیاء از قبیل نوح و هود و صالح و لوط و شعیب (ع) حکایت کرده که در ضمن سخنانی که به امت خود می گفتند، این را نیز خاطرنشان کرده اند که"و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین" (1) در سوره شعرا و سوره هایی دیگر باز از رسول خدا (ص) حکایت شده که به امت خود فرموده : "و ما تسئلهم علیه من اجر" (2) که در این جمله او را دستور داده مردم را خطاب کند به اینکه من از شما مزد نمی خواهم، و نیز فرموده: "قل ما اسئلکم علیه من اجر" (3) و نیز فرموده: "قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله" (4) و نیز فرموده: "قل لا اسئلکم علیه اجرا ان هو الا ذکری للعالمین" (5) در این آیه اخیر به علت مزد نخواستن اشاره کرده، می فرماید: قرآن تذکری است برای تمام عالم، نه برای یک طایفه معین، تا از آن طایفه مزد گرفته شود.
و نیز فرموده: "قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا" (6) و معنای آن به بیانی که در تفسیرش گذشت این است که: مزد من این است که یکی از شما بخواهد راهی به سوی پروردگارش اتخاذ کند، یعنی دعوت مرا به اختیار خود بپذیرد، همین مزد من است، و خلاصه چیزی بجز دعوت در کار نیست، نه اجری و نه مزدی.
خدای تعالی در آیه مورد بحث بر خلاف آیاتی که به عنوان شاهد ذکر گردید اجری برای رسول خدا (ص) معین کرده، و آن عبارت است از مودت نسبت به اقربای آن جناب، و این را به یقین از مضامین سایر آیات این باب می دانیم که این مودت امری است که باز به استجابت دعوت برگشت می کند، حال یا استجابت همه دعوت، و یا بعضی از آن که اهمیت بیشتری دارد .و به هر حال، ظاهر این استثناء این است که استثناء متصل است، نه منقطع، چیزی که هست باید بطور ادعاء مودت به ذی القربی را از مصادیق اجر دانست، پس دیگر حاجتی نیست به اینکه ما نیز مانند دیگران خود را به زحمت بیندازیم تا هر طور شده استثناء را منقطع بگیریم .
مودت به ذی القربای رسول خدا (ص) به چه معنا است؟ اقوال مفسرین در معنای آن مختلف است .
بعضی از مفسرین (7) و به طوری که می گویند بیشتر مفسرین گفته اند: خطاب در این آیه به قریش است، و اجری که در آن درخواست شده مودت قریش نسبت به رسول خدا (ص) و نزدیکان ایشان از قریش است، و این بدان جهت بوده که قریش آن جناب را تکذیب می کردند و دشمن خود می دانستند، چون آن جناب بر اساس آنچه که در برخی از روایات ذکر شده متعرض خدایان قریش می شد، لذا خدای تعالی دستورش داده که از ایشان بخواهد: اگر ایمان نمی آورند حداقل با او دشمنی نکنند، برای اینکه آن جناب با آنها قرابت و خویشاوندی داشته.و نیز آن حضرت را مورد بغض و کینه خود قرار ندهند و اذیت ننمایند.پس بنا بر این تفسیر، کلمه"قربی"به معنای خویشاوند نیست، بلکه به معنای قرابت و خویشاوندی است، و حرف"فی"به معنای سببیت است.
ولی این تفسیر اشکال دارد، برای اینکه معنای اجر وقتی تمام می شود که درخواست کننده آن، کاری کرده باشد، و سودی به مردم رسانده باشد، و در ازاء آن مزد طلب کند، مزدی که برابر عمل عامل باشد، و در مورد بحث، اجر وقتی معنا دارد که رسول خدا قریش را هدایت کرده باشد، و ایشان ایمان آورده باشند، چون با فرض باقی ماندن در کفر و تکذیب دعوت آن جناب، چیزی از آن جناب نگرفته اند تا در مقابلش اجری بدهند، و به فرض هم که به آن جناب ایمان آورده باشند، تازه به یکی از اصول سه گانه دین ایمان آورده اند، نه به همه آن تا باز بدهکار مزد باشند، علاوه بر اینکه در همین فرض دیگر بغض و دشمنی تصور ندارد، تا ترک آن مزد رسالت فرض شود، و رسول خدا آن را از ایشان بخواهد.
و کوتاه سخن اینکه: در صورتی که پرسش شدگان در این سؤال کافر فرض شوند معنای اجر تصور ندارد، و در صورتی که مؤمن فرض شوند، دشمنی تصور ندارد تا به عنوان مزد بخواهند دست از آن بردارند.
این اشکال بنا بر فرضی که استثناء منقطع باشد و مودت قربی اجر نباشد بلکه حکمی جداگانه باشد نیز وارد است، چون درخواست اجر از مردم به هر حال وقتی تصور دارد که ایمان آورده باشند، چون در این فرض هم استدراک از جمله مورد بحث با همه قیودش می باشد (و معنا چنین می شود: بگو من از شما هیچ مزدی نمی خواهم و لیکن مودت قربی را می خواهم) خوب دقت بفرمایید .
بعضی (8) هم گفته اند: مراد از مودت نسبت به قربی همان معنایی است که از بیشتر مفسرین نقل کردیم، اما خطاب در آن به قریش نیست، بلکه به انصار است.آنگاه گفته اند:
انصار مالی برای آن حضرت آوردند تا به مصارف شخصی خود برساند، در اینجا آیه مورد بحث نازل شد، و رسول خدا (ص) آن مال را رد کرد، و چون رسول خدا (ص) در بین انصار خویشاوندانی از ناحیه سلمی دختر زید نجاریه، و از جهت مادرش آمنه بطوری که گفته اند داشت، لذا در آیه خطاب به انصار کرد، که من از شما مزد نمی خواهم تنها مزدم این باشد که با خویشاوندان من که در بین شمایند مودت کنید.
این تفسیر نیز صحیح نیست، برای اینکه دوستی و علاقه انصار نسبت به رسول خدا (ص) به حدی شدید بود که دیگر حاجت به سفارش نداشت، و احدی در آن شک و تردید ندارد.چگونه ممکن است به انصار که از آن جناب وقتی که در مکه بود تقاضا کردند که به سرزمینشان مهاجرت فرماید، و در مدینه او را منزل دادند، و جانها و اموال و فرزندان خود را فدای او کرده، و در یاریش منتهای درجه کوشش را مبذول داشتند، و حتی به کسانی هم که از اهل مکه با آن جناب به مدینه آمده بودند احسان نمودند، و خدای سبحان در آیه"و الذین تبوؤا الدار و الایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة" (9) ایشان را ستوده و همه می دانیم که دوستی انصار با مهاجرین آن هم به این حد از دوستی تنها به خاطر رسول خدا (ص) بود آن گاه بفرماید: من از شما مزدی نمی خواهم مگر مودت به خویشاوندم را.
و وقتی پایه علاقه و محبت انصار نسبت به آن جناب به این حد است، دیگر چه معنا دارد که خدای سبحان مامورش کند که از ایشان بخواهد نسبت به خویشاوندان مادریش که یک خویشاوندی بسیار دور است مودت بورزند؟
علاوه بر اینکه عرب چندان اعتنایی به خویشاوندان مادری یعنی خویشاوندان زنان خود ندارند، این عرب است که می گوید:
بنونا بنو ابناءنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الاباعد
"فرزندان ما فرزندان پسران مایند، و اما فرزندان دختران ما فرزندان مردان بیگانه اند ".
و نیز می گوید:
و انما امهات الناس اوعیة
مستودعات و للانساب آباء
"مادران مردم، ظرف و صدف پدید آمدن مردمند، و سلسله انساب تنها به وسیله پدران حفظ می شود ".
آری، این اسلام است که زنان را در قرابت داخل و آنان را با مردان برابر، و نواده های پسری و دختری را یکسان کرده که در مباحث گذشته در باره اش سخن رفت.
بعضی دیگر گفته اند: خطاب در آیه به قریش است.و منظور از مودت به قربی، مودت به سبب قرابت است، لیکن مراد از آن، مودت پیغمبر است، نه مودت قریش که در وجه اول آمده بود، و استثناء هم منقطع است، در نتیجه معنای آیه چنین است: بگو من از شما در برابر هدایتی که به سوی آن دعوتتان می کنم تا شما را به روضات جنات و خلود در آن برساند مزدی نمی خواهم، و پاداشی توقع ندارم، لیکن این علاقه ای که من به خاطر خویشاوندیم به شما دارم به من اجازه نمی دهد در باره شما بی تفاوت باشم، مرا وادار می کند که شما را به آن هدایت برسانم، و به آن روضات جنات رهنمون نمایم.
اشکال این وجه این است که: با تحدیدی که خدای سبحان در مساله دعوت و هدایت کرده نمی سازد، چون خدای تعالی در بسیاری از موارد در کلام مجیدش این معنا را مسجل فرموده که (وظیفه او تنها دعوت است)، و او مردم را به سوی خدا هدایت نمی کند، بلکه هدایت تنها به دست خدا است، و نیز او نباید به خاطر کفر کفار و رد دعوتش اندوهگین شود، چون وظیفه او تنها ابلاغ است.پس او نمی تواند بخاطر علاقه فامیلی که با خویشاوندان خود دارد آنها را هدایت کند، و یا به خاطر دشمنی و کراهتی که از دیگران دارد از هدایت آنها روی بگرداند.
و با این همه چطور ممکن است در آیه"قل لا أسئلکم..."رسول خدا (ص) را مامور کند که به کفار قریش اعلام نماید که علاقه اش به آنان به خاطر اینکه فامیل اویند، وادارش می کند که هدایتشان کند، نه به خاطر مزدی که از ایشان درخواست نماید؟ !
و بعضی (10) دیگر گفته اند: مراد از مودت به قربی، مودت خود قربی است، و خطاب در آیه به قریش و یا به عموم مردم است، و معنایش این است که: بگو من از شما مزدی نمی خواهم مگر همین که با اقربای خودتان مودت داشته باشید.
این وجه نیز اشکال دارد، و آن این است که مودت به اقربا بطور مطلق پسندیده نیست تا اسلام بشر را به آن دعوت کند، با اینکه قرآن صریحا فرموده: "لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم أو أبناءهم أو اخوانهم أو عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه" (11).
و سیاق این آیه شریفه نمی تواند مخصص یا مقید آیه مورد بحث باشد (تا معنای مجموع آن دو چنین شود که: من از شما مزدی نمی خواهم به جز محبت به خویشاوندانتان مگر اینکه آن خویشاوندان که یا پدران هستند یا فرزندان یا برادران دشمن خدا باشند) تا در نتیجه مودت قریش نسبت به اقربای مؤمن اجر رسالت قرار گیرد.بعلاوه وقتی منظور از این مودت، مودت خاصی باشد، یعنی محبت به خویشاوندان مؤمن، دیگر معنا ندارد تمامی قریش و یا تمامی مردم بدهکار چنین مزدی باشند، (چون تمامی افراد قریش چنین اقربایی ندارند، و همچنین تمامی افراد بشر چنین خویشاوندی ندارند، تا با مودت ورزیدن به او، مزد رسالت آن جناب را بدهند) .
آری اسلام هرگز مردم را دعوت نمی کند به اینکه خویشاوند خود را به خاطر اینکه خویشاوند است دوست بدارند، بلکه آن محبت به خویشاوندی که اسلام بشر را بدان خوانده، محبت فی الله است، بدون اینکه مساله خویشاوندی کمترین دخالتی در آن داشته باشد.البته اسلام اهتمام زیادی به مساله قرابت و رحم دارد، اما به عنوان صله رحم، و اینکه با رحم قطع رابطه نکنند، و از دادن مال عزیز و مورد حاجت خود به ارحام فقیر مضایقه ننمایند، نه به عنوان اینکه رحم خود را دوست بدارند، چون اسلام بر هر محبتی به جز محبت به خدا خط بطلان کشیده.
و ما نمی توانیم بگوییم که مودت به قربی در آیه شریفه کنایه است از همین صله رحم و احسان به ایشان و انفاق مال به آنان، چون در آیه شریفه هیچ قرینه ای نیست که دلالت کند بر اینکه معنای حقیقی مودت منظور نیست، بلکه صله رحم منظور است، چون صله رحم مساله دیگری است و حب فی الله مساله ای دیگر.
بعضی (12) دیگر گفته اند: معنای"قربی"تقرب به خدا است، و"مودت به قربی"
عبارت است از مودت به خدا از راه تقرب جستن به او به وسیله اطاعت و معنای آیه این است که: من از شما اجری نمی خواهم مگر همین را که به وسیله تقرب جستن به خدا به او مودت کنید.
اشکال این وجه این است که: بنا بر این وجه در جمله"الا المودة فی القربی"
ابهامی خواهد بود که جا ندارد با آن ابهام خطاب به مشرکین شود، چون خلاصه مفادش این است که مردم با خدا تودد کنند، و یا ود و دوستی او را داشته باشند به اینکه به درگاهش تقرب جویند، و حال آنکه مشرکین منکر آن نیستند، چون مشرکین اگر آلهه خود را می پرستند به همین ملاک تودد با خدا و تقرب به سوی او می پرستند، و خدای تعالی از همین مشرکین حکایت می فرماید که گفته اند: "ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی" (13) و نیز گفته اند:
"هؤلاء شفعاؤنا عند الله" (14).
پس اگر به گفته مفسرین مزبور معنای جمله"الا المودة فی القربی"تودد نسبت به خدا از راه عبادت است، باید آن را مقید کرده باشد به عبادت خدا به تنهایی، و بفرماید: شما که با پرستش بت ها می خواهید به خدا تقرب جویید، راه تودد و تقرب این نیست، بلکه راهش این است که تنها خدا را بپرستید و من از شما جز این را توقع ندارم، و در چنین مقامی مهمل گذاشتن این قید با ذوق سلیم سازگار نیست.
علاوه بر اینکه در آیه شریفه کلمه"مودت"آمده، نه"تودد"و در کلام خدای سبحان سابقه ندارد که کلمه"مودت"اطلاق شده باشد بر تودد مردم نسبت به خدای تعالی و تقرب به او، هر چند که عکس این در کلام خدای تعالی آمده، و خدا را نسبت به بندگان ودود و دارای مودت خوانده، و فرموده: "ان ربی رحیم ودود" (15) و"و هو الغفور الودود" (16) و شاید ودود خواندن خدا از این باب باشد که کلمه مودت اشعار دارد بر اینکه دارنده این صفت نسبت به افراد مورد مودت، خود را متعهد می داند که مراعات حال آنان را نموده و از حالشان تفقد کند.حتی
بعضی از اهل لغت بطوری که راغب حکایت کرده گفته اند: مودت خدا نسبت به بندگان این است که مراعات حال ایشان را بکند.
و اشکال سابق هم به قوت خود باقی است.و اگر مودت فی القربی را تفسیر کنند به محبت های طرفینی مردم نسبت به یکدیگر در راه تقرب به خدا، به طوری که تقرب ها اسبابی باشد برای محبت در بین آنان، در جواب می گوییم این محبت را هم مشرکین در تقرب های خود هر چند از نظر دین توحید باطل است دارند، و باز این قسم نمی تواند مزد رسالت رسول خدا (ص) باشد .
بعضی (17) هم گفته اند: مراد از مودت به قربی، دوستی خویشاوندان رسول خدا (ص) که همان عترت او از اهل بیتش باشند است و بر طبق این تفسیر روایاتی هم از طرق اهل سنت، و اخبار بسیار زیادی از طرق شیعه وارد شده که همه آنها آیه را به مودت عترت و دوستی با آن حضرات (ع) تفسیر کرده، اخبار متواتری هم که از طرق دو طائفه بر وجوب مودت اهل بیت و محبت آن حضرات رسیده، این تفسیر را تایید می کند.
و اگر در یک طایفه دیگر اخبار که آن نیز متواتر است، یعنی اخباری که از هر دو طریق از رسول خدا (ص) رسیده، و مردم را در فهم کتاب خدا و معارف اصولی و فروعی دین و بیان حقایق آن، به اهل بیت (ع) ارجاع داده مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه و امثال آن دقت کافی به عمل آوریم، هیچ شکی برایمان باقی نمی ماند که منظور از واجب کردن مودت اهل بیت، و آن را به عنوان اجر رسالت قرار دادن تنها این بوده که این محبت را وسیله ای قرار دهد برای این که مردم را به ایشان ارجاع دهد، و اهل بیت مرجع علمی مردم قرار گیرند.
پس مودتی که اجر رسالت فرض شده چیزی ماورای خود رسالت و دعوت دینی و بقاء و دوام آن نیست.پس بنا بر این تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایری با آیات دیگر که اجر رسالت را نفی می کنند ندارد.
در نتیجه برگشت معنای آیه مورد بحث به این می شود که: من از شما اجری درخواست نمی کنم، چیزی که هست از آنجا که خدای تعالی مودت به عموم مؤمنین را که قرابت من هم از ایشانند بر شما واجب فرموده، من مودت شما را نسبت به اهل بیتم اجر رسالتم می شمارم.و خدای تعالی در این معنا فرموده: "ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا" (18) و نیز فرموده: "و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض" (19) با این بیان فساد و بطلان گفتار آنهایی که بر این وجه ایراد گرفته اند روشن می گردد، آنها گفته اند (20): نمی شود منظور از قربی اهل بیت آن جناب باشد، برای اینکه مقام نبوت در مظان تهمت قرار می گیرد.مردم می گویند، پیغمبر خدا هم مانند سایر مردم مادی که برای تامین آتیه فرزندان خود تلاش می کنند دین خدا را وسیله معاش فرزندان و خویشاوندان خود کرده.
و نیز فساد و ایراد دیگرشان روشن می گردد، که گفته اند (21): اگر معنای آیه، مودت به عترت باشد، با آیه"و ما تسئلهم علیه من اجر" (22) منافات دارد.وجه فسادش این است که گفتیم بنا بر این تفسیر، مودت اهل بیت ادعاء اجر خوانده شده، و گر نه حقیقت آن همان چیزی است که سایر آیات این باب بر آن دلالت دارد و چیز دیگر غیر آن را نمی گوید، چون خواننده عزیز توجه فرموده که اجری که در این آیه درخواست شده، نفعی است که عاید خود بشر می گردد، نه عاید عترت.و دیگر مظنه تهمتی در کار نیست.
علاوه بر اینکه آیه مورد بحث بنا بر این تفسیر در مدینه نازل شده، و خطاب در آن به مسلمین است، و مسلمانان هرگز پیامبر خود را که با عصمت الهی مصون از هر خطا است، به چنین تهمتی متهم نمی کنند، چون به نبوت و عصمت او ایمان دارند، و دستوراتش را دستورات پروردگار خود می دانند.
و به فرضی که ممکن باشد مؤمنین به وی او را در این آیه متهم کنند، و به گفته شما چنین سفارشی مناسب به شان نبوت نباشد، باید همین اتهام و این ناسازگاری با شان نبوت در سایر خطاب های بسیاری که مشابه این خطابست جریان یابد، مانند آیات بسیاری که اطاعت رسول خدا (ص) را به طور مطلق بر امت واجب می کند، و باز مانند آیاتی که انفال را ملک خدا و رسول خدا (ص) می داند و نیز آیاتی که دادن خمس را به اقربای رسول خدا (ص) واجب می کند، و آیاتی که برای آن جناب در مساله ازدواج با زنان توصیه هایی می دهد، و آیاتی دیگر از این قبیل.
علاوه بر اینکه خدای تعالی خودش در آیه بعد متعرض این تهمت شده، و از آن جواب داده و دفع کرده است، و فرموده: "أم یقولون افتری علی الله کذبا فان یشا الله یختم علی قلبک "که بیانش خواهد آمد ان شاء الله تعالی.
و بر فرض که ما آیه را از چنین معنایی برگردانیم و به منظور دفع آن تهمت، معنای دیگری برایش بکنیم، اخبار بی شماری را که هم از طرق اهل سنت و هم از طرق شیعه در مورد مودت اهل بیت از رسول خدا (ص) روایت شده چه کنیم؟
و اما اینکه گفته اند: این تفسیر با آیه"و ما تسالهم من اجر"منافات دارد، جوابش از آنچه گذشت روشن، و بطلانش واضح گشت، چون مضمون آیه را اگر با آیاتی که درخواست اجر را نفی می کند مقایسه کنیم نظیر مضمون آیه"قل ما أسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا" (23) می شود که در سابق ذکر شد.
زمخشری در کشاف بعد از آن که همین وجه را اختیار کرده، می گوید: حال اگر بپرسی چرا فرمود : "الا المودة فی القربی"و نفرمود"الا المودة للقربی"و یا"الا مودة القربی"در پاسخ می گویم برای اینکه عرب برای مودت ظرفی قائلند، مثلا می گویند: لی فی آل فلان مودة من در آل فلان مودتی دارم"و نیز می گویند"ولی فیهم هوی و حب شدید من در آنان عشق و محبتی شدید دارم"و منظورشان این است که افراد فلان قبیله مورد و محل محبت منند.
آنگاه می گوید: متعلق"فی القربی"کلمه"مودت"نیست، به خلاف اینکه فرموده باشد"الا المودة للقربی"که در این صورت متعلق"للقربی"خود کلمه"مودت"است، و در آیه مورد بحث قهرا"فی القربی "متعلق به چیزی می شود که حذف شده، و تقدیر آن"الا المودة الثابتة فی القربی مگر مودتی که ثابت باشد در قربی"می باشد (24).
پی نوشت ها:
1) من از شما در برابر رسالتم اجری نمی خواهم، اجر من تنها نزد پروردگار عالم است.سوره شعراء، آیه .180
2) سوره یوسف، آیه .104
3) بگو در برابر رسالتم هیچ اجری از شما طلب نمی کنم.سوره ص، آیه .86
4) بگو آن اجری هم که از شما خواستم به نفع خود شما است و سودش عاید خودتان می شود.سوره سباء، آیه .48
5) بگو من در برابر این رسالت از شما اجری درخواست نمی کنم، این رسالت (و یا قرآن) جز تذکر برای عالمیان نیست.سوره انعام، آیه .90
6) سوره فرقان، آیه .57
7) روح المعانی، ج 25، ص .30
8) روح المعانی، ج 25، ص .30
9) سوره حشر، آیه .9
10) روح المعانی، ج 25، ص .32
11) تو هرگز از بین کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند، کسی را نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسول دوستی کنند، هر چند که پدران و فرزندان و برادران و خویشاوندانش باشند، چون خدای تعالی ایمان را در دلهای آنان رسوخ داده، و با روحی از خود تاییدشان کرده.سوره مجادله، آیه .22
12) روح المعانی، ج 25، ص .32
13) ما این بتها را نمی پرستیم مگر برای اینکه قدمی به سوی خدا نزدیکمان کنند، سوره زمر، آیه .3
14) اینها شفیعان ما نزد خدایند.سوره یس، آیه .18
15) سوره هود، آیه .90
16) سوره بروج، آیه .14
17) مجمع البیان، ج 9، ص .28
18) کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح کردند خدای رحمان به زودی محبتشان را در دلها می اندازد.سوره مریم، آیه .96
19) مؤمنین و مؤمنات دوستان یکدیگرند.سوره توبه، آیه .71
20 و 21) روح المعانی، ج 25، ص .33
22) و هیچ گونه اجری از ایشان درخواست نمی کنی.سوره یوسف، آیه .104
23) سوره فرقان، آیه .57
24) تفسیر کشاف، ج 4، ص .220