بسم الله الرحمن الرحیم
به همه ی حضار محترم و برادران عزیز خوش آمد عرض می کنم و از این که دعوت جمهوری اسلامی را اجابت و در این گردهمایی شرکت کردید، تشکر می کنم. شما به خانه ی خود و به میان برادران خود تشریف آورده اید و ایران میهن دوم همه ی مسلمانان در هر نقطه ی دنیاست.
این گردهمایی در وقت بسیار لازمی تشکیل شده است؛ زیرا امروز مسلمانان در سرتاسر دنیا با حوادث و تهدیدها و چالشهای جدیدی مواجه اند. وقتی یک موجود زنده تهدید می شود، مقتضای عقل و منطق این است که نیروی خود را جمع کند، فکر خود را به کار بیندازد و در مقابل تهدید، اقدام شایسته و مناسب را بکند. نشستن و سرنوشت را به دست حوادث سپردن، کار یک ملت زنده مثل ملت اسلام نیست. امت اسلامی در همه ی احوال از سوی اسلام به حرکت و قیام و اقدام و فکر تشویق و تحریض شده است. بنابراین جای این گردهمایی امروز در دنیای اسلام خالی بود، و شما آن را پُر کردید. انتظار ما این است که به این اجتماع بجِدّ نگاه شود و مسائل دنیای اسلام و توانایی های امت اسلامی به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد و راه استفاده ی از آن توانایی ها هم مشخص شود. ما به عنوان دولت جمهوری اسلامی - که بحمداللَّه به خدای متعال و به یک ملت بزرگ و زنده متکی هستیم - آماده ایم سهم و نقش خود را در آنچه امروز وظیفه ی امت اسلامی است، ایفا کنیم.
درست است که امروز دنیای اسلام با تهدیدهای تازه یی مواجه است، اما در مقابل، فرصتهایی هم در اختیار امت اسلامی قرار دارد که در گذشته وجود نداشت. وقتی صحبت از فرصتها می شود، ذهن ابتدا به سمت فرصتهای مادی می رود - مثل موقعیت جغرافیایی، سابقه ی تاریخی، وجود ذخایر زیرزمینی و تراکم جمعیت در دنیای اسلام - البته شکی در اینها نیست؛ لیکن توجه کنیم که دنیای اسلام همه ی اینها را داشت، در عین حال استعمار توانست دنیای اسلام را قبضه کند و صدوپنجاه سال، دویست سال دنیای اسلام را عقب نگه دارد و ملتهای مسلمان را به ملتهایی وابسته و عقب افتاده تبدیل کند؛ بنابراین اینها کافی نیست. البته در برهه یی از زمان، عقب افتادگی و ضعف به معنای این نیست که آن ملت یا مجموعه ی ضعیف، سرنوشتشان ضعف است؛ نه، هر وقت ما به خود بیاییم و آنچه را که از اسلام از ما خواسته، انجام دهیم، همه چیز عوض خواهد شد و مسیر دنیای اسلام به سمت پیشرفت - به معنای واقعی کلمه - خواهد رفت.
به نظر من بزرگترین فرصت دنیای اسلام، خود اسلام است. ما اسلام را داریم و این بزرگترین نعمتی است که خدای متعال به ما داده است. «و لأتمّ نعمتی علیکم»؛ خدای متعال اسلام را نعمت خود دانسته است و این بزرگترین نعمت خدای متعال است. ما هر کاری می کنیم، باید با اسلامِ خودمان بکنیم. اسلام، هم می تواند با ایمان و معرفت، باطن انسان را مسلح کند؛ و هم می تواند با دانش و ایجاد وحدت، از لحاظ مادی مسلمانها را مسلح و مجهز کند؛ این قدرت اسلام است؛ این قدرت را نباید دست کم گرفت. امروز وضع دنیای اسلام با پنجاه سال پیش تفاوتهای زیادی کرده است. امروز دنیای اسلام نسبت به پنجاه سال پیش، هم زنده تر، هم بانشاطتر، هم امیدوارتر، هم جوان تر و هم جوان نگرتر است. امیدهای زیادی پیش روی ماست؛ اینها را باید شناخت و جدی گرفت.
امروز مسلمانان دنیا به اسلام افتخار می کنند. دوره یی بود که مسلمانان به اسلام هیچ افتخار نمی کردند. خیلی از عناصر مسلمان و روشنفکران مسلمان به دوری از اسلام و کنار گذاشتن اسلام افتخار می کردند؛ اما امروز جوانان و روشنفکران ما در سرتاسر دنیای اسلام به تمسک به اسلام و به معرفت اسلام و به اسلام افتخار می کنند؛ این فرصت بسیار عظیمی است.
امروز رقبای اصلی تفکر اسلامی - یعنی مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم - از صحنه حذف شده اند. یک روز این چالش بزرگ اسلام بود که با الحاد
مارکسیستی مبارزه و در واقع از خودش دفاع کند. امروز آن رقبا در مقابل واقعیتهای دنیا از صحنه خارج شده اند و شکست خورده اند و اسلام رشد کرده است. امروز اسلام سیاسی، با قدرت وارد صحنه شده است؛ این در دنیای اسلام وجود نداشت. هرچه از اسلامِ سیاسی گفته می شد، حواله به قرون اولیه ی اسلام داده می شد. امروز اسلامِ سیاسی وسط صحنه است و کارایی و قدرت خودش را ثابت کرده و نشان داده است که می تواند بایستد، سازندگی کند و خودش را اثبات نماید؛ این فرصت بسیار بزرگی است.
در نیم قرن پیش و قبل از آن، کسانی که می خواستند بر سرنوشت مسلمانها مسلط شوند، به مسلمانها مژده ی مدرنیته را می دادند؛ می گفتند در مقابل ما تسلیم شوید، در مقابل فرهنگ ما به زانو دربیایید؛ ما مدرنیته را به شما اهداء می کنیم.
امروز مسلمانها وقتی به این گذشته نگاه می کنند، می بینند مدرنیته در دنیای اسلام جز وابستگی بیشتر و فساد، چیزی به بار نیاورد؛ جز ضعف ملتها و حکومتهای اسلامی، چیزی عاید مسلمانها نکرد. مدرنیته مسلمانها را عالم و مبتکر نکرد؛ آنها را وابسته کرد. بنابراین امروز از این جهت، آگاهی و روشن بینی مسلمانها بمراتب بیشتر از مسلمانهای نسل گذشته ی ماست.
امروز لیبرالیسم در زادگاه خود دچار تناقض است. همان کسانی که شعار دفاع از آزادی سر می دادند، امروز در کشورهای زادگاه آزادیِ فردی و لیبرالیسم و در مراکز سیاستگذاریِ آنها روشهایی را به کار می گیرند که نقطه ی مقابل آزادی است. غرب امروز در مقابل سرکوب بچه های فلسطینی جوابی ندارد. غرب امروز در مقابل اشغال عراق و افغانستان و کشتارهای فجیعی که در این دو کشور اتفاق افتاده، نمی تواند از خودش دفاع کند. غرب در برابر مردم سالاری دینی و آراء ملتهایی که در این چند سال تجربه شد به اسلام رأی دادند و امریکایی ها به زور با آنها مقابله کردند، هیچ دفاعی از خودش ندارد و نمی تواند پاسخ دهد. غرب امروز در مقابل اهانت به کرامت زن هیچ پاسخ و دفاعی ندارد. امروز در دنیای غرب - زادگاه آزادی و دمکراسی - کرامت زن از دست رفته است؛ فساد جنسی در حد اعلاست و خانواده رو به ویرانی است. آمارهایی که درباره ی ویرانی بنیان خانواده در کشورهای غربی داده می شود، تکان دهنده و بهت آور است. غرب با شعار لیبرالیسم می خواست دنیا را خاضع کند و امروز اینها تناقضات لیبرالیسم است. امروز امریکا و استکبار در مقابل اسلام دچار انفعالند. بعد از آن که امریکا ده ها سال در منطقه ی آسیا و خاورمیانه از دیکتاتورها بصراحت دفاع کرده و دیکتاتورها را سرکار آورده، امروز شعار دمکراسی برای این منطقه می دهد! کیست که نداند پشتیبان مستبدان و دیکتاتورهای این منطقه خود امریکا بود؟ امروز برای همه روشن شده که پشتیبان صدام خود امریکا بود. چراغ سبز حمله ی به ایران و ایجاد یک جنگ هشت ساله را امریکایی ها به صدام دادند. صدام پرورش یافته ی امریکایی ها بود؛ آنها بزرگش کردند، آنها قدرتش دادند، آنها امکان به کارگیری سلاح شیمیایی را به او دادند، آنها بودند که در مقابل کشتار عظیم مردم حلبچه و بسیاری از جوانان ما که با سلاح شیمیایی از بین رفتند، سکوت کردند. هنوز در کشور ما بسیارند جوانهایی که دچار آفت شیمیایی اند. هر چند هفته یک بار خبر شهادت یکی از این جوانهای صالح و مجاهد و مؤمن پخش می شود که اینها با سلاح شیمیایی صدام جانباز شدند و حالا جان می دهند. غرب در مقابل اینها سکوت کرد. امروز همین غرب است که در این جا شعار دمکراسی می دهد؛ این انفعال در مقابل مردم سالاری دینی اسلامی است. مردم سالاری دینی یعنی آراء مردم از نگاه منطق دین، با احترامی که دین برای آراء مردم قائل است. دین برای انسانها کرامت قائل است؛ دین برای حکومتها در مقابل مردم مسؤولیت جدی قائل است؛ دین، استبداد و دیکتاتوری را از هیچ حاکمی و تحت هیچ عنوانی نمی پذیرد؛ اسلام ما این است؛ مردم سالاری اسلامی یعنی این؛ یعنی مردم سالاری متکی به یک منطق قوی و روشن، با همان معیارهایی که اسلام برای حکومت کنندگان در هر جامعه یی قائل است. امروز این در دنیا مطرح شده، در واقعیت پیاده شده؛ فقط در کتابها و ذهنها نیست. در طول بیست و پنج سال گذشته، ما در جمهوری اسلامی بیست و چهار انتخابات داشته ایم و مردم پای صندوقها آمده اند و رأی داده اند و این نظام را برپا داشته و حفظ کرده اند. مظهر کامل مردم سالاری این است. امریکا در مقابل این، دچار انفعال است که امروز شعار مردم سالاری در خاورمیانه سر می دهد.
امروز دنیا دچار خلأ ایدئولوژی است. در هیچ نقطه یی از دنیا هیچ فکر روشن و ثابتی که جوامع بتوانند بر محور آن، حرکتی را برای خود سازماندهی و آینده یی را تصویر کنند، وجود ندارد. اسلام امروز فرصت دارد تا در دنیا خود را مطرح کند. اسلام روی نقاطی تکیه کرده است که آرزوی دیرین انسانها از اول تاریخ بشر تا امروز است. اسلام روی عدالت و اخوت و برادری و کرامت انسان تکیه کرده؛ امروز بشر تشنه ی اینهاست. بشر، تشنه ی کرامت و عدالت و انسانیت واقعی است؛ اسلام روی اینها تکیه کرده است. امروز وقت آن است که اسلام با همان شکل ناب و حقیقیِ خود در دنیا مطرح شود و روشنفکران و سیاسیون مسلمان این را به صورت یک پرچم در دنیا بلند کنند و در مقابل چشم همه ی مردم دنیا نگه دارند. جاذبه ی اسلام ناب خیلی زیاد است. دشمنان اسلام - و امروز در رأس همه ی آنها، صهیونیسم و امریکا - مایل نیستند اسلامِ ناب چهره نشان دهد. آنها می خواهند اسلام را در دو شکل منحصر کنند: یکی شکل متحجر، شبیه آنچه در اسلام طالبان دیده شد؛ سر تا پا تعصب خشک و بدون منطق و علم و معرفت، تا همه ی چشمها متنفر شود و صورتها از اسلام برگردد. و یا اسلامی که هویت خود را در مقابل غرب به طور کامل از دست بدهد؛ یعنی اسلام التقاطی؛ اسلامی که هرچه غربی ها می گویند، از آنها بپذیرد و فرهنگ غرب را در پوشش اسلام ترویج کند و خودش هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد. امروز دشمنان اسلام می خواهند اسلام به یکی از این دو صورت جلوه کند؛ اما اسلامی که به طور جدی وارد صحنه می شود و برای امت اسلامی عزت و عظمت و اقتدار و عدالت و مردم سالاری و پیشرفت علمی می خواهد - یعنی اسلام زندگی ساز - حاضر نیستند مطرح شود. البته امروز دشمنان اسلام و در رأس آنها امریکا و صهیونیسم می دانند درون امت اسلامی نیروی عظیمی متراکم است؛ لذا از آن واهمه دارند و می ترسند؛ بنابراین با جهان اسلام با نام اسلام مبارزه نمی کنند؛ با نامهای دیگری مبارزه می کنند. مفهوم تروریسم را بسط می دهند تا حرکتهای آزادیخواهانه را بکوبند. می خواهند مبارزان فلسطینی را - که امروز شجاع ترین مجاهدان راه اسلامند - تحت عنوان تروریست بکوبند. می خواهند جوانان مبارز لبنان، عراق، افغانستان و جوانان مبارز هر نقطه ی دنیای اسلام را که با انگیزه های استکباری و دخالت بیگانه مقابله می کنند، با عنوان تروریست از صحنه خارج کنند؛ یا به بهانه ی سلاح کشتار جمعی، به بهانه ی حقوق بشر، به بهانه ی دمکراسی با دنیای اسلام مقابله کنند. امروز این بهانه ها را استکبار مطرح می کند، برای این که از مقابله ی با اسلام به نام اسلام واهمه دارد.
بنابراین درست است که امروز دنیای اسلام با تهدیدهای تازه یی مواجه است، اما این فرصتهای بزرگ و تازه هم در دنیای اسلام وجود دارد. امروز قشر عظیمی از جوانان مسلمان در سرتاسر دنیای اسلام چشم از شهوات و فرآورده های رنگین غرب می پوشند و در دلِ خود ایمان به خدا، و در عملِ خود تعبد در مقابل دین را شعار خود قرار می دهند؛ هم در ایران این طور جوانها بسیارند، هم در دنیای اسلام فراوانند؛ چه در شرق دنیای اسلام و چه در غرب آن. امروز روشنفکران زیادی در دنیای اسلام به نام اسلام حرف می زنند؛ به نام اسلام می نویسند و به نام اسلام هنر خود را مجسم می کنند؛ اینها فرصتهای دنیای اسلام است. امروز دنیای اسلام تا حدود زیادی قدرت خود را شناخته و می داند می تواند قدرتمند باشد. اگر تهدید بزرگ است، فرصت هم بسیار زیاد است. این ما هستیم که باید تلاش کنیم.
حدیثی از نبی اکرم (صلّی اللَّه علیه واله وسلّم) نقل شده است که: «مثل المؤمن کمثل سنبلة تنام مرّة و تقوم مرّة»؛ مؤمن ریشه کن نمی شود. ممکن است طوفان حوادث او را به زمین بخواباند، اما با اندک فرصتی سرپا بلند می شود و باز رشد می کند و پیش می رود. قرآن هم فرموده است: «کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربها». ما هستیم که باید تلاش کنیم این ثمره را به نضج برسانیم؛ و این کار ممکن است.
ما در جمهوری اسلامی ایران همت خود را گذاشته ایم تا این پایه های اساسی را مستحکم کنیم. ما از مردم سالاری که متخذ از اسلام و حکم اسلام است، عدول نخواهیم کرد. اسلام هم پذیرش فرمانروایان را در احکامی مثل بیعت مشخص و روشن کرده است؛ ما این را از بن دندان قبول داریم؛ ما این را از غرب نگرفته ایم؛ این متعلق به ماست؛ متعلق به اسلام است؛ بنابراین ما پای این ایستاده ایم.
ما در برابر نفوذ و دخالت بیگانگان ایستاده ایم. با همه ی دنیا، علم و معرفت و تجربه و کالای مادی و معنوی را تبادل می کنیم و اهل تعامل هستیم؛ اما مطلقاً نفوذ و دخالت و اعمال قدرت و سیطره را از هیچ کس نمی پذیریم. دشمنان ما - کسانی که با جمهوری اسلامی و ایران اسلامی بجد دشمنی می کنند - از این نقطه بشدت ناراحتند. ما نشان داده ایم که بر این موضوع پافشاری داریم. ما نشان داده ایم که می توانیم، و معتقدیم همه ی دنیای اسلام می توانند.
ما اعتقاد به بسط عدالت داریم. بسط عدالت در جامعه، از مشکل ترین و دشوارترین کارهاست؛ می خواهیم این کار را بکنیم. در این زمینه گامهایی هم برداشته ایم؛ اما بین آنچه ما امروز در آن قرار داریم و آنچه اسلام از ما خواسته، فاصله ی بسیار زیادی است؛ این کار تلاش لازم دارد. ما معتقدیم باید در این مسأله متمرکز شویم و تلاش کنیم، و ان شاءاللَّه تلاش هم می کنیم.
ما معتقد به بسط علم و معرفت هستیم و در این راه پیشرفتهای زیادی کرده ایم. ما معتقدیم دنیای اسلام با سابقه و عمق و ریشه ی فرهنگ و علمی یی که دارد، می تواند در میدان علم و معرفت قدمهای بسیار بلندی بردارد. دنیای اسلام را عمداً از علم و معرفت دور نگهداشتند. ما به جوانان و دانشمندانِ خود توصیه کردیم تولید علم کنند. درست است که علم را از دیگرانی که آن را دارند، باید آموخت؛ اما در حد آن نباید توقف کرد. ما معتقدیم به ترجمه ی علم نباید اکتفا کنیم؛ باید علم را تولید کنیم؛ و این کار را جوانان ما شروع کرده اند و در میدانهای متعددی توفیقات بسیار بزرگی به دست آورده اند. ما این کار را خواهیم کرد و ادامه خواهیم داد.
ما به تقویت بنیه ی مادی و معنوی جامعه و مردم خود معتقدیم؛ هم باید بنیه ی مادی شان را تقویت کنیم و تولید ثروت کنیم - چون کشور ما بالقوه ثروتمند است - و هم بنیه ی معنوی، یعنی ایمان و روحیه ی آنها را تقویت کنیم؛ و این جزو وظایف ماست.
امروز در دنیای اسلام مهمترین خطری که ما را تهدید می کند، تفرقه است. ما از هم جدا شدیم و دستهایمان را به هم گره نکردیم؛ لذا دشمن در ما طمع کرد. وقتی از هم جدا باشیم، دشمن در ما طمع می کند. پیشنهاد ما به همه ی دولتها و حکومتهای دنیای اسلام و به همه ی ملتهای مسلمان، وحدت و اتحاد و نزدیکی است. از اختلافات باید عبور و صرف نظر کرد. بعضی اختلافات را می شود حل کرد؛ آنها را حل کنیم. بعضی اختلافات ممکن است در کوتاه مدت قابل حل نباشد؛ باید از آنها اغماض و عبور کنیم. این درست همان نقطه یی است که صهیونیست ها و امریکایی ها از آن زیان می بینند و همه ی تلاش خود را علیه آن به کار انداخته اند. اختلافات قومی، مذهبی، طایفه یی، سیاسی و ارضی، همه تحریک شده ی دشمنان است. زمینه های این گونه اختلافها در بین خود ما وجود داشته، منتها ما غفلت کرده ایم و آن زمینه ها را از بین نبرده ایم؛ آنها هم آمده اند از غفلت امت اسلامی استفاده کرده اند و این اختلافات را تشدید کرده اند و ما را به جان هم انداخته اند. چقدر از نیروهای مادی و معنوی ما صرف این دعواها و جنگهای گوناگون قومی و ملی و مذهبی و طایفه یی شده است. ما معتقدیم این را باید به صورت یک هدف جدی دنبال کرد.
اعتقاد بنده این است که امروز در دنیای اسلام، دشمنان اسلام و امت اسلامی به طور عمده از دو سلاح استفاده می کنند؛ یکی سلاح رعب، دیگری سلاح تطمیع. دولتها و روشنفکران و برگزیده ها و آحاد ملت را گاهی مرعوب و گاهی تطمیع می کنند؛ و هر دوی اینها شبکه های شیطان است. از ارعاب آنها نباید ترسید؛ «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنااللَّه و نعم الوکیل فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم یمسسهم سوء». اینها برای ما درس است؛ باید این طوری حرکت کنیم. نباید از ارعاب دشمن مرعوب شد. به تطمیع دشمن هم نباید دل بست؛ چون دشمن هیچ خیری نمی رساند و تطمیع او دامی بیش نیست. این قضیه، هم در مورد اشخاص، هم در مورد دولتها و حکومتها، هم در مورد نخبگان و هم در مورد آحاد مردم صدق می کند. به تطمیع آنها امیدوار نشویم و از ارعاب آنها نترسیم. ما قدرتمندیم؛ «و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین».
در پایان عرایضم تأکید می کنم که در این سمینار و گردهمایی خود بگردید، راه ها را پیدا کنید. شما برگزیدگان دنیای اسلام هستید. هر یک نفر از شما، هر یک فکر از فکرهای شما، می تواند منشأ یک تحول و یک حرکت در بخشی از جامعه ی بزرگ اسلامی و امت اسلامی باشد. وقتی این فکرها روی هم جمع شد، می تواند راه های زیادی را در مقابل ما باز کند.
دشمن را باید شناخت. دشمن شناسی یکی از مهمترین کارهاست. امروز دشمن بزرگ دنیای اسلام، امریکا و صهیونیسم است؛ شیطانهای بزرگ اینهایند. از همه ی شیطانها بدتر و نحس تر و خطرناک تر، امریکا و صهیونیسم اند که امروز دستشان به طور کامل و واضح در دست هم است. هیچ وقت مثل امروز اینها با همدیگر رفیق و همراه نبوده اند. دشمن اصلی اینهایند. بت بزرگی که باید شکست، اینهایند. این دشمن را باید شناخت و به همه ی آحاد مردم و زبدگان و نخبگان جوامع اسلامی معرفی کرد. نباید در شناخت دشمن اشتباه کرد. بعضی ها دشمن واقعی و اصلی را ندیده می گیرند و چیزهای فرعی را به عنوان دشمن به حساب می آورند؛ این خطای بزرگی است و ممکن است سالها عمر دنیای اسلام را هدر دهد. ما به فضل پروردگار در شناخت دشمنمان اشتباه نکردیم و اشتباه نخواهیم کرد. با ما انواع و اقسام دشمنی ها می شود؛ ولی ما هرگز این دشمنی ها را به جای دشمنی اصلی و بزرگ عوضی نمی گیریم. خیلی از دشمنی ها را ما ندیده می گیریم و به حساب نمی آوریم. دشمن واقعی، آن جاست. نکته ی بعد در این خصوص این است که شیوه های دشمنی را هم باید شناخت؛ یعنی دشمن از چه راه هایی وارد می شود و اقدام می کند و چه کار می کند.
آخرین مطلب را در ضمن این آیه ی شریفه عرض می کنم که فرمود: «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا للَّه مثنی و فرادی ثمّ تتفکّروا»؛ قیام للَّه - مثنی و فرادی - واجب ترین کار ماست؛ در همه ی سطوح هم این ممکن است.
بار دیگر به شما برادران عزیز خوش آمد عرض می کنم و از این که زحمت کشیدید و به این جا تشریف آوردید، تشکر می کنم و خدا را شکر می کنم که به من توفیق داد تا شما را در این جلسه ی صمیمی و برادرانه و بی پیرایه ملاقات کنم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته