ماهان شبکه ایرانیان

عدل الهی و مجازات های شدید

این که بعضی از مجازات ها شدیدتر به نظر می رسد، آیا با عدل الهی تناسب دارد؟

این که بعضی از مجازات ها شدیدتر به نظر می رسد، آیا با عدل الهی تناسب دارد؟

استاد شهید مرتضی مطهری (ره) اصل این اشکال همراه با پاسخ آن را در کتاب عدل الهی به طور مفصّل آورده است که ما فشرده ای از آن را ارائه می دهیم .

ایشان در طرح سؤال می نویسد: گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل شده، مخالف عدل الهی است، زیرا در مجازات های اخروی، تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازات ها به نحو غیر عادلانه اجرا می شود...؛ مثلاً قرآن کیفر قتل نفس را جاویدان ماندن در جهنم معیّن فرموده است. درباره غیبت روایت شده که «خورش سگ های جهنم است».(33) هم چنین است برای سایر گناهان که عقوبت ها و مجازات های سخت و غیر قابل تحملی ذکر شده است؛ عقوبت هایی که از حیث کیفیت، فوق العاده شدید و از حیث مدت، بسیار طولانی است. ایراد این است که این بی تناسبی چگونه با عدل الهی سازگار است؟

وی پس از طرح اشکال، به پاسخ آن می پردازد و ضمن یادآور شدن این نکته که بین زندگی این جهان و جهان آخرت تفاوت هایی وجود دارد که برخی به نوع مجازات ها مربوط است و پاسخ اشکال بی تناسبیِ جرم و مجازات بستگی به فهم این تفاوت دارد، می فرماید :

مجازات بر سه گونه است :

1 - مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت): این نوع از مجازات، همان کیفرها و مقرّرات جزایی است که در جوامع بشری به وسیله قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع گردیده است. فایده این گونه مجازات ها دو چیز است: یکی، جلوگیری از تکرار جرم به وسیله خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کند... فایده دیگر، تشفّی و تسلّی خاطر ستم دیده است و این در مواردی است که جرم از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.... باید پذیرفت که وضع مجازات ها و کیفرهای قراردادی برای اجتماعات بشری لازم و مفید است، ولی ضروری است وضع کنندگان مقرّرات جزایی، تناسب جرم و مجازات را رعایت کنند .

اما نکته جالب آن است که این گونه مجازات ها در جهان آخرت، معقول نیست، زیرا در آن جا نه جلوگیری از تکرار جرم مطرح است، نه تشفّی دل مظلوم، نه آخرت جای عمل است تا عقوبت کردن انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود و نه برای خدا «العیاذ بالله» حس انتقام جویی و تشفّی طلبی مطرح می باشد تا بخواهد برای خالی کردن عقده دلش انتقام بگیرد... به علاوه، همه عذاب ها که مربوط به حقوق مردم نیست تا گفته شود عدل الهی ایجاب می کند که رضای دل مظلومان از راه انتقام از ظالم تحصیل شود. قسمت مهمی از عذاب ها به شرک، ریا، ترک عبادت خدا و امثال اینها مربوط است که حق الله می باشد نه حق الناس و در این گونه موارد هیچ یک از دو اثر و خاصیتی که برای مجازات های دنیوی هست، وجود ندارد .

2 - مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد (مکافات دنیوی): دومین نوع از انواع مجازات، کیفرهایی است که رابطه علّی و معلولی با جرم دارند؛ یعنی معلولِ جرم و نتیجه طبیعی آن است. این کیفرها را «مکافات عمل» یا اثر وضعی گناه می نامند . بسیاری از گناهان اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتکاب کننده به وجود می آورد؛ مثلاً شراب خواری علاوه بر این که زیان های اجتماعی به بار می آورد، صدمه هایی نیز بر روان و جسم انسان وارد می کند و موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرایین و ناراحتی های کبدی می گردد .

اینها اثر ذاتی گناه است و کیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد. اگر کسی سمّی کشنده را بنوشد و به اندرز نصیحت گو اعتنا نکند، خواهد مرد. مردن، نتیجه طبیعی و اثر وضعی نوشیدن سمّ است، ولی غلط است که کسی بگوید: این بیچاره فقط پنج دقیقه مرتکب جرم شده، چرا به کیفر مرگ مبتلا شد و هستی خود را از دست داد ... .

مسئله تناسب جرم و کیفر، مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم، رابطه قراردادی می باشد، نه واقعی و ذاتی؛ اما کیفرهای طبیعی، نتیجه و لازمه عمل اند... و هرگز ممکن نیست که علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد .

3 - مجازاتی که تجسّم خود جرم است و چیزی جدای از آن نیست (عذاب اخروی ): مجازات های جهان دیگر، رابطه تکوینی قوی تری با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادی است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطه علّی و معلولی است؛ بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در این جا رابطه «عینیت» و «اتحاد » حکم فرماست؛ یعنی آن چه در آخرت به منزله پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می شود، تجسّم عمل آنهاست .

قرآن کریم می فرماید: «[قیامت ] روزی است که هر کس آن چه از کار نیک یا زشت انجام داده، حاضر می بیند [و ]آرزو می کند که کاش بین او و کار زشتش مسافت درازی فاصله می بود.»(34 )

در جای دیگر می فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که در شکم خویش آتش فرو می برند و به زودی در آتشی افروخته، می افتند»؛(35) یعنی مال یتیم خوردن، عیناً آتش خوردن است، اما چون در این دنیا هستند نمی فهمند، به محض این که حجاب بدن کنار رفت و از این جهان بیرون شدند، آتش می گیرند و می سوزند .

قرآن کریم باورداران را چنین اندرز می دهد: «ای ایمان آورندگان، از خدا بترسید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی برای فردای خود پیش فرستاده است. از خدا پروا کنید که او به کارهایی که می کنید آگاه است.»(36 )

در این جا سخن از پیش فرستادن است؛ یعنی شما عیناً همان چیزهایی را که اکنون می فرستید خواهید داشت، لذا درست بنگرید که چه می فرستید! همچون کسی که وقتی در سفر است اشیایی را خریداری کرده و پیش از خود به وطنش می فرستد. او باید دقت کند، زیرا وقتی از سفر برگشت و به وطن خویش رسید، آن چه فرستاده همان چیزهایی است که خودش تهیه کرده است. ممکن نیست که نوعی کالا پیش بفرستد و هنگام بازگشت به وطن، به نوعی دیگر دست یابد ... .

کوتاه سخن این که رعایت تناسب، بحثی است که در مورد کیفرهای اجتماعی و قراردادی قابل طرح است. البته در این گونه کیفرها، قانون گذار باید متناسب بودن کیفر را با جرم در نظر بگیرد. اما در کیفرهایی که رابطه تکوینی با عمل دارند؛ یعنی معلول واقعی و اثر حقیقی کردارند یا کیفرهایی که با گناه رابطه عینیت و وحدت دارند؛ یعنی در حقیقت خود عمل است، دیگر مجالی برای بحث تناسب داشتن و نداشتن نیست.(37 )

با تمام احترامی که شهید مطهری دارد و استاد کل است، نمی توان گفت عذاب اخروی خاصیت ذاتی عمل نیست، بلکه عذاب در همه جا عین عمل است. بنابر این باید جهنم مخلوق نباشد یا مولود اعمال گناه کاران باشد، در صورتی که جهنم برای گناه کاران خلق شده است. لذا برخی از عذاب ها خاصیت عمل است و برخی دیگر عین عمل؛ این دو نظر در باره عذاب های الهی، صادق است. البته شارع مقدس در دنیا عذاب های قراردادی نیز دارد؛ موضوع حدود و دیات و قصاص، از این باب است .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان