اشاره: مکتب کلامی ماتریدیه، در حال حاضر یکی از دو دستگاه کلامی اهل سنت است. متاسفانه هم در تحقیقات غربیان و هم اسلام شناسان مسلمان توجه اندکی به این فرقه شده است، به گونه ای که تنها متن فارسی موجود درباره این فرقه نوشتار کوتاه، اما عالمانه ایوب علی در تاریخ فلسفه اسلامی تدوین میان محمد شریف است. متن کوتاه ذیل که از دائرة المعارف اسلام 2EI (ج 6 ص 846-878) به فارسی برگردانده شده است، اطلاعات کوتاه ولی مجملی از این نحله کلامی و افراد شاخص آن در اختیار قرار می دهد. شایان ذکر است که دانشمند محترم، ویلفرد مادلونگ در مقاله عالمانه دیگری به نام ترکها و اشاعه ماتریدیه که در کتاب فرقه ها و مکتب های اسلامی در سده های میانه به چاپ رسیده است، به نحو تفصیلی گسترش این مکتب کلامی و نزاع آن با اشاعره را کاویده است.
مترجم.
ماتریدی، ابومنصور محمد بن محمد بن محمود سمرقندی حنفی، متکلم، فقیه و مفسر قرآن، مؤسس مکتب کلامی ای که بعدها به عنوان دومین نحله کلامی اهل سنت مورد قبول قرار گرفت (رک: ماتریدیه) نسب وی اشاره به خاستگاه وی از ماترید یا ماتریت، منطقه ای در سمرقند دارد. براساس بدفهمی اشاره سمعانی (الانساب، برگ 468 ب) به دامادش، برخی منابع متاخره او را فردی مدنی نسب دانسته و او راانصاری خوانده اند. مهمترین استاد ماتریدی ابونصر احمد بن عباس عیاضی بین 261 ه/874م و 279 ه/892م که احتمالاً تاریخ دومی درست تر است، به قتل رسیده است. بر این اساس ماتریدی می بایست قبل از 260 ه/873م متولد شده باشد. خاصه آنکه ماتریدی به عنوان فردکاملاً محترم و صاحب شان و جاه در نزد استادش توصیف شده که بدون وی حاضر به شرکت در مناظره نبوده است. بر طبق نوشته برخی نویسندگان متاخر، ماتریدی همچنین نزد استاد عیاضی، ابوسلیمان جوزجانی، نصیر بن یحیی بلخی (م268 ه/82-881م) و محمد بن مقاتل رازی (متوفی 226 ه/841م) تلمذ کرده است. فرد اخیر و نیز دو فرد دیگر به نظر می رسد، استاد ماتریدی نبوده و خبر به احتمال قوی درست نباشد. چیز دیگری درباره زندگی وی دانسته نیست.
ماتریدی به عنوان فرد برجسته و دارای زندگی زاهدانه و صاحب کرامات توصیف شده است. تاریخ وفات 333ه/944م که منابع متاخر برای او ذکر کرده اند، تقریبا درست است، گرچه شرح حال نگار متقدم ابومعین نسفی (متوفی 508ه/1114م) تاریخ فوت وی را نمی دانسته است. تواریخ بدیل دیگر که در دو منبع متاخر ذکر شده اند، عبارتند از سال 336ه/947م و 332ه/943م. مرقد ماتریدی در قبرستان جاکردیزه سمرقند تا قرن نهم هجری/یازدهم میلادی شناخته شده بوده است. از میان شاگردان وی، ابواحمد عیاضی، فرزند استادش ابونصر، ابوالحسن رستغفنی و عبدالکریم بن موسی بزدوی (پزدوی) جد اعلی ابوالیسر بزدوی قابل ذکر هستند.
از آثار چاپ شده ماتریدی کتاب التوحید (تصحیح فتح الله خلیف، بیروت 1970م) اثر کاملاً موثقی است. با این حال کتاب التوحید به نظر می رسد، به روایت های دیگری نیز وجود داشته است، زیرا برخی منقولات از آن در تبصرة الادله ابومعین نسفی در متن تصحیح شده، موجود نیست (رک:
(8-175,pp:1980D.Gimaret, Theories de IActe humain entheologe musulmane, Paris
تفسیر مفصل قرآن ماتریدی به نام تاویلات القرآن (جلد اول تصحیح ابراهیم عوضین و السید عوضین، قاهره 1391ه/1971م) بر اساس گفته شارح آن علاءالدین ابوبکر محمدبن احمد سمرقندی (متوفی حدود 540 ه/1145م) توسط شاگردان وی گردآوری شده و بنابراین وثاقت کمتری از دیگر کتب نگاشته شده توسط ماتریدی دارد. همچنین از ماتریدی سه رساله کوتاه منتشر شده به نامهای الرسالة فی العقیده، کتاب التوحید (هر دو را Y.Z.Yorukan در Islam akaidine dair eski metinier، استانبول 1953م منتشر کرده است) و شرحی بر الفقه الاکبر ابوحنیفه به وی نسبت داده شده است. این نوشته ها به نظر می رسد، توسط افراد ماتریدی متاخر و بر اساس عقیده ماتریدی تالیف شده اند. ابومعین نسفی این کتابها را در فهرست آثار ماتریدی یاد نکرده است. از سوی دیگر ابومعین آثار ذیل که ظاهرا مفقود شده اند، را ذکر کرده است: کتاب المقالات، کتاب بیان و هم المعتزله، ردیه هایی بر سه کتاب از عالم معتزلی ابولقاسم بلخی کعبی (م 319ه/933م)، یعنی کتاب اوائل الادله، کتاب تهذیب الجدل و کتاب فی وعید الفساق، ردیه ای بر الاصول الخمسه نوشته عالم معتزلی ابوعمرو باهلی، یار نزدیک جبایی، ردیه ای بر کتاب الامامه نوشته مؤلفی امامی مذهب (احتمالاً ابن قبه.مترجم)، دو ردیه بر اسماعیلیه (قرامطه) و دو کتاب در روش شناسی فقه (اصول فقه)؛ کتاب ماخذ الشریعه و کتاب الجدل.
برخلاف اشعری، مؤسس دیگر نحله کلامی اهل سنت که عقاید حنابله اهل حدیث را بیان کرده است، ماتریدی پیرو عقیده ابوحنیفه بوده، آن گونه که توسط فقهاء حنفی به بلخ و ماوراءالنهر منتقل شده و بسط یافته بود. وی تعالیم عالمان پیشین حنفی را به نحو مدونی در ارایه استدلال بر ضد نظرات معتزلیه، مهمترین نماینده آن در شرق ابوالقاسم بلخی، کرامیه، سنیان ظاهرگرا (حشویه)، شیعیان امامی و اسماعیلیه که در ماورءالنهر توسط محمدبن احمد نسفی (متوفی 332ه/943م) عرضه گشته بود، بسط داد. در مورد ادیان دیگر، او نظرات مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، مانویان، دیصانیه و مرقونیه را رد کرده است (رک:
G.Vajde, Le temoignge dal-Maturidi sur la doctrine des Menicheens des Daysanites et des Marcionites, in Arabica, xii.(28-113,38-1(1966)
عقیده ماتریدی در اساس عموما عقل گراتر، به جز تعریف مرجئی ایمان و نزدیک تر به معتزله تا اشعری است. ماتریدی در مفاهیم و واژگان تخصصی کمتر متاثر از معتزله است تا اشعری که پیش از جداشدن از آنها در آن نظام تربیت شده بود.
در توافق اساسی با موضع معتزله، ماتریدی این نظر را که آدمی توانا و ملزم به تحصیل شناخت خداست و شکر منعم به واسطه عقل، مستقل از وی است، می پذیرد. در مورد صفات خدا او همچون معتزله تفسیرها و تاویلاتی از عبارتهای تشبیهی را پذیرفته و در تفسیر قرآن به کار می گیرد. با این حال او در برخی موارد خاصه با تاویلهای معتزلی مخالفت می کند. در موارد دیگر او بر قاعده بلاکیف اهل حدیث بر عدم سؤال و پذیرش متن وحیانی تکیه کرده و اصرار می ورزد. برخلاف معتزله، او صفات الهی چون علم و قدرت را به عنوان ویژگی واقعی و قائم به ذات باری می پذیرد. گرچه تفاوت واژگانی میان صفات ذات و صفات فعل را می پذیرد، برخلاف معتزله استدلال می کند که صفات فعل نیز قدیم و قائم به ذات هستند بنابراین او اصرار دارد؛ عبارتهایی چون خدا قدیمی خالق هست و خدا از ازل خالق بوده است (لم یزل خالقا) به نحو یکسانی معتبر بداند. گرچه خلق عالم حادث است. به ویژه عقیده اش این که تکوین (پدید آوردن وجود) ازلی است و مجزا از مکون (اشیاء موجود) است، مساله مشهور جدلی با اشاعره گردید. ماتریدیه بر مساله رویت باری توسط مومنان در جهان واپسین تاکید می کند اما به نحو معقولی امکان ادراک را رد می کند که وی آن را به عنوان احاطه چشم بر باری تلقی کرده است. او کلام را صفت ازلی خدا می داند که شنیده نمی شود. ماتریدی همانند با معتزله، درباره آیه 165 سوره نساء (و کلم الله موسی تکلیما) تاکید دارد که خدا صدایی را خلق نمود و موسی آن را شنید.
در مورد جبر و اختیار آدمی، موضع ماتریدی، مابین معتزله و اشعری است. او تاکید دارد که افعال آدمی مخلوق خدا هستند، مسخر مشیت و اراده وی هستند. در حالی که افعال آدمی محصول انتخاب آزاد (اختیار) او هستند. ماتریدی اصرار دارد که خدا تنها کسانی را گمراه می کند که می داند راه خطا را برخواهند گزید و کسانی را هدایت می کند که می داند، تنها راه درست را انتخاب خواهند کرد. انتخاب اولیه از آن آدمی است نه خدا، آن گونه که اشعری می گوید. ماتریدی همچنین تفسیر جبری آیه میثاق (سوره اعراف، آیه 137) را که بر طبق آن خدا برگزیدگان را از میان مطرودان قبل از خلق و اقرار پیشین به ربوبیت وی که به اجبار و دروغ بیان کرده اند، رد می کند. قدرت آدمی با وجودی که اعطا شده از سوی خداست، او را قادر بر انجام اعمال نادرست می کند. استطاعت بر دو قسم است؛ قبل از فعل و هم زمان با آن. اینکه خداوند چیزی مافوق توان آدمی (تکلیف ما لایطلاق) بر وی تحمیل کند، اصلی غیرقابل قبول است.
ایمان را ماتریدی اساسا تصدیق بالقلب دانسته و اعمال را جزئی از ایمان نمی داند. ایمان در اصل نه زیاد نه کم می گردد، با وجودی که از طریق شهادت مجدد و توبه فزونی می یابد. ماتریدی نظریه استثناء در باب ایمان که بیان می دارد، من مومن هستم اگر خدا بخواهد را با این گفته که من مومن هستم، رد می کند. مومنان گنهکار (فاسق) را خدا مجازات خواهد نمود، اما سرانجام به بهشت درخواهند آمد (نظریه خلود در جهنم را قبول نداشته است). ماتریدی اصل اهل حدیث را درباره عدم مخلوق بودن ایمان که به اشعری باز می گردد رد کرده است.
کتابشناسی: بزدوی، اصول الدین، تحقیق H.P.Linss (قاهره، 1383ه/1963م) نمایه ذیل ماتریدی؛ ابومعین النسفی، تبصرة الادله، منقول در محمد بن طاویف الطنجی، ابومنصور الماتریدی، IFD، شماره 1-2، سال چهارم، ص 1-12؛ ابن ابی الوفاء، الجواهرالمضیئة (حیدرآباد، 1332ه/1914م) ج 2 ص 131-130؛ بیاضی، اشارت المرام، تحقیق یوسف عبدالرزاق (قاهر، 1368 ه/1949م) ص 23؛ زبیدی، اتحاف السادة المتقین، (قاهره، بی تا) ج 2 ص 5؛ لکنوی، الفوائد البهییه (قاهره، 1924م) ص 195؛
M.Gotz, Maturidi und sein Kitab Tawiliat؛274-419, 1965M.Allard, Leprobleme des attribus divins la doctrine dal-Asari, Beirut؛313-299(1975)H.Dabiber, Zur Erstagabevon al-Maturidi, Kitab al-Tawhid, in ISI,Lii؛70-27) 1965 al-Quran in ISI, xli (.60-604Sezgin, GAS,