حدیث، موضوعی است که دانش های مختلفی درباره اش بحث می کنند. گاه درباره کلیت حدیث یعنی به تمام اجزا و ارکانی که دارد و گاه در مورد برخی از اجزای حدیث، بحث می کنند. در یک تقسیم ساده، حدیث، دو جزء اصلی دارد: سند و متن. دانشی را در نظر گرفته اند که موضوعش صرفاً اسناد روایات است که آن را دانش رجال می گویند و دانشی را در نظر گرفته اند که صرفاً متن و محتوای روایات را مدّ نظر دارد که آن را فقه الحدیث نامیده اند. و دانشی با عنوان اصول حدیث شناسی و قواعد کلی حدیث است که اسم آن را درایه گذاشته اند.
ارتباطی که درایه با رجال و فقه الحدیث دارد، یک ارتباط دو سویه است. به این معنا که در دانش درایه، قواعد کلی، بدون در نظر گرفتن مصادیق و موارد جزئی، تبیین می شوند. این قوانین، گاه به سند حدیث، گاه به متن حدیث و گاه به مجموعه حدیث مربوط است. لذا در نظام تشکیلاتی علوم حدیث، آن ارکانی که در علوم حدیث مطرح هستند، یعنی رجال، درایه و فقه الحدیث، این سه هم عرض هم هستند و در کنار هم فعالیت می کنند، هر کدام نیز مأموریت خاص خودش را دارد.
مأموریتی که برای دانش رجال در حوزه علوم حدیث تعریف شده این است که راوی شناسی کند در این جهت که ما بتوانیم با شناخت روات، سند را و در واقع طریق رسیدن به متن را ارزیابی کنیم و صدور روایت را از آن جهت بازشناسی کنیم. به بیان دیگر، در اصول، اگر حجیت خبر واحد را به نحو کبروی و کلی اثبات کردیم، بحث صغروی این حجیت، در رجال انجام می شود. یعنی در آنجا می گویند خبر واحد ثقه، معتبر است، اما کدام خبر، خبر واحد ثقه است؟ رجال است که این کار را انجام می دهد و این نقش صغروی را در حوزه اعتبار اخبار، به عهده می گیرد