قرن چهارم و پنجم هجری را، دوران اوج شکوفایی تمدّن اسلامی لقب داده اند و برخی خاورشناسان در این باره تألیفات مستقلی دارند.
(1) پیشرفت های شگرف در زمینه های مختلف علوم، از مشخصه های بارز این دوران است. و شاید توجه به اندیشه وران نامداران که در این دوره می زیستند، اهمیّت آن را روشن سازد. این عصر شاهد بزرگ ترین متکلّمان و فیلسوفان تاریخ اسلام بود. که می توان از شیخ الرئیس بوعلی سینا (م 427 ه.ق) ابونصر فارابی، ابو علی مسکویه (م 412 ه.ق) و متمکلمانی چون ابوبکر باقلانی «اشعری» (م 403 ه.ق)، حمید الدین کرمانی «اسماعیلی» (م 412 ه.ق) و اسماعیل بن علی بن احمد بستی «زیدی» (م 420 ه.ق)، و متکلّم بزرگ معتزلی قاضی عبدالجبّار (م 415 ه.ق) در این دوره نام برد. و در علوم نقلی از شیخ صدوق (م 318 ه.ق) و کلینی (م 329 ه.ق) نسائی (م 303 ه.ق) ابن حبان (م 354 ه.ق) طبرانی (م 360 ه.ق)، دار قطنی (م 385 ه.ق)، حاکم نیشابوری (م 405 ه.ق)، و ابونعیم اصفهانی (م 430 ه.ق) سرآمد دیگران بودند. از میان ادیبان و شاعران، از ادیبانی چون سخنسرای بزرگ توس ابوالقاسم فردوسی (م 412 ه.ق) ابوالطیب متنبی، ابوبکر خوارزمی، ابن فارس همدانی، ثعالبی (م 402 ه.ق) مؤلف یتیمه الدهر و مونس الوحید و فقه اللفه، و دانشمند پر آوازه شیعه، سید رضی (م 407 ه.ق)
و سیدمرتضی (م 426 ه.ق) و از ادیبانی چون ابوالعلاء معرّی، صاحب بن عباد و بدیع الزمان همدانی (م 398 ه.ق) می توان نام برد. در علوم تجربی از دانشمند بزرگ شیعی حسن بن هیثم (354 430 ه.ق) ریاضیدان و در سیاست از صاحب بن عباد، نظام الملک طوسی (م 408 ه.ق)، ابوالحسن ماوردی (م 450 ه.ق)، و منصور بن نوح سامانی (م 350 ه.ق) می توان یاد کرد.
در این دوران، مجادلات فکری (با پشت سر نهادن دوران ترجمه) به شدت بالا گرفت و مذاهب و فرق گوناگون اسلامی به تفسیق و تکفیر یکدیگر پرداخته و هر کدام برای حاکمیت اندیشه خود، به تلاشی وسیع و گسترده پرداختند. معتزله در جرجان و نیشابور و خراسان حضوری مشهود داشته و اداره حوزه های علمی بزرگ را در بغداد و بصره در دست داشتند.
پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری می کوشیدند، راه وسطی میان اعتزال و اهل حدیث پیدا کنند و باقلانی و اسفراینی نماینده این تفکر در بغداد و از بزرگ ترین متکلمان اشعری محسوب می شدند. قشری گرایانی چون اهل حدیث و حنابله، در بغداد اکثریت داشته و نفوذی فوق العاده یافته بودند. اباضیه در عمان و یمن، اسماعیلیه در بخش شرقی عربستان، زیّدیه در یمن و طبرستان و بغداد، ماتریدیه در ماوارءالنهر، حلاجّیه در عراق، قرامطه در جزیرة العرب هر کدام برای ترویج و تحکیم مبانی فرقه ای خود تلاش وسیع و گسترده ای داشتند.
به یمن عصر طلائی آزادی های مذهبی و فرهنگی دوران آل بویه و حمایت آنان از شیعه، تشیع، بار دیگر فرصتی برای حضور در میدان منازعات فکری یافت. و می بایست در این کارزار سخت از حقانیت خویش به دفاع بر می خواست. نام پرآوازه و افتخارآمیز شیخ مفید (333 413 ه.ق) یادآور حضور موفق اندیشه شیعی در این دوران است. او که متکلّمی قدرتمند و فقیهی زمان شناس بود، به شایستگی تمام در سنگر دفاع از حریم تشیع ظاهر شد و بار دیگر حقانیت این مکتب را با منطقی استوار و روشی مستدل و متین به اثبات رسانید
(2) و به یقین تمام متکلمان و فقیهان شیعه پس از وی، به نحوی تحت تأثیر علمی و دوستدار زحمات وی بودند. او که به «ابن المعلّم» نیز شهرت یافت، مورد احترام و تجلیل کامل موافقان و مخالفان بود.
(3) مناظرات مفید، با فرقه ها و نحله های فکری گوناگون و توان علمی و بیان سحرآمیز و با نفوذ او در مجامع علمی، با سرعت نام او را در گستره پهناوری از عالم اسلام پر آوازه ساخت و منزل او به جایگاهی همیشگی برای بحث و مناظرات علمی با فرق گوناگون در آمد. شیخ مفید (ره) نمونه ای کامل و الگویی شایسته، از یک عالم زمان شناس، مبتکر، متهوّر و صاحب سبک است که در دو جبهه درونی و بیرونی، با اقتدار کامل به مبارزه برخواست و سرافراز و موفق بیرون آمد. او از طرفی شاهد تسلّط دیرپای حدیث گرائی در محیط علمی شیعه است که همواره عرصه تفکر را تنگ و تنگ تر می کرد و از طرفی شاهد هجوم اندیشه های گوناگون فرق و نحله های فکری است که به شدّت بر تفکر شیعی می تاختند.
مفید به نیکی دریافت، که حضور در کارزار پر تلاطم فکری، بدون پالایش انحرافات درون شیعی، همانند از پشت ضربه خوردن است. و از طرفی با مبانی حاکم در شیوه اهل حدیث، نمی توان در صحنه مجادلات علمی، حضوری موفق و کارآمد داشت و از حریم حقانیت شیعه به شایستگی دفاع کرد. بنابراین گر چه استادش شیخ صدوق سرآمد محدثان آن روزگار بود، ولی با تهوّر و اقتدار به ستیزی سخت با اهل حدیث بر خواست و در تصحیح الاعتقاد به راست سازی اعوجاج حاصله در طی قرون دست یازید. و برای همیشه تفکر شیعی را از ساده نگری و سطحی بینی رها ساخت و راه استدلال و عقلانی گری را در کلام و فقه شیعی گشود. او به شایستگی دریافت، دفاع از تشیع بدون بهره وری از تعقٌل و استدلال منطقی، هم در کارزار برخورد با اندیشه ها و نحله های فکری و هم در مقام فهم درست از احکام الهی غیر ممکن و ناصواب است. کتاب مقابس الانوار فی الرّد علی اهل الاخبار و نگاشتن چندین رساله در رد اخباری گری و انتقادات تند او از استادش شیخ صدوق، به یک باره جوّ فکری حاکم را در هم ریخت و برای پیشگیری از انحرافی دیگر، به نفی برخی از آراء و عقاید معتزله پرداخت. توجه به قدرت و نفوذ حنابله در بغداد و گرایش و قرابت معتزله به تشیع (که در واقع به جهت حمایت ایران آل بویه از شیعیان در مقابل هجوم حنابله اندکی امنیت می یافتند) این تصور را قوت بخشید که مفید یکسره بر اندیشه آنان تکمین نموده است. در حالی که معتزله گر چه به تشیعی که مفید مروّج آن بود، همخوانی و همسوئی بیشتری داشتند. و از حنابله به همان اندازه، فاصله می یافتند؛ ولی این به معنای پذیرفتن اندیشه آنان نبود، آنچه در همسوئی شیخ مفید و معتزله می توان ذکر کرد، روش عقل گرائی بود که آنان را به هم نزدیک می کرد و این مشی، در مقابل اخباری مسلکان شیعه و قشری گرایان حنبلی، روش مشترکی بود که شیخ مفید و معتزله برای دفاع از اندیشه خویش از آن بهره برده اند. ولی این بدان معنا نیست که افکار مفید و معتزله را یکسان تلقی کرد.
شیخ مفید در این حضور آگاهانه و با شناخت صحیحی که از وضعیت زمانه خویش دریافته، با استفاده از قدرت عقل و استدلال به جدالی سخت (و البته همواره موفق) در قبال سطحی نگران و یا به عبارتی مروجان اعتقادات مقلدانه می پردازد و آن را در تمامی صحنه های علمی اعم از کلام و فقه و تفسیر و حدیث وارد می سازد. و خود سر آغاز تحوّلی شگرف در اندیشه شیعی می گردد که این تحول با پی گیری شاگردان مبرز و والا مقام او چون سید مرتضی و شیخ طوسی، منضبط و عمیق تر می گردد.
تجربه موفق شیخ مفید، ره آورد تاریخ اندیشه شیعی است که برای امروز حوزه ها نیز درس آموز است مرزبانی از عقیده و ایمان شیعی، در دورانی که روند رو به رشد علوم، تمامی باورهای گذشته را تحت تأثیر قرار داده، کاری چندان ساده نیست. اگر در زمان مفید، بیشتر فرقه ها، و نحله های مسلمان خود درگیر افکار و تلاقی اندیشه با یکدیگر بودند، امروز نیز شبهاتی بر اصل دین و دینداری مطرح شده است. حضور آگاهانه و کارآمد در این منازعه و مجادله فکری، توان، استعداد و آمادگی بیشتری می طلبد. به یقین فرار از صحنه و یا دفاع ناشیانه، روشی نیست که مصلحت دفاع از اندیشه دینی باشد؛ بلکه انفعالی است که هر چه ادامه یابد، صحنه را بر عالمان و مدافعان شریعت تنگ تر خواهد کرد. آنچه در تجربه کارآمد مفید، می تواند سرلوحه حرکت عالمان زمان شناس امروز قرار گیرد، دو نکته اساسی است: اوّل بازنگری مجدّد و عمیق در مبانی و باورهای گذشته و ترمیم و اصلاح کاستی هایی که ممکن است اندیشه شیعی را در مقابل دگراندیشان ناتوان سازد. دوّم رو در رو شدن آگاهانه، معقول و مستدل در صحنه معارضات فکری. این دو نکته، امروز نیز تنها راه برای دفاع استوار از اندیشه و تفکر شیعی است.
مسلما غفلت از این امور و صرفا به فقه و اصول بسنده کردن، توجیه خدا پسندانه ای نخواهد داشت. آنگاه که نسبت به اصول دین و مذهب و اعتقادات شبهاتی وارد شود، تنها توجه به احکام شرعی، مورد تردید است.
الگوی حوزه های علمیه کنونی باید روش امامان معصوم باشد. هرگاه که فرصت یافتند، به فعالیت های علمی پرداختند. شاگردانی تربیت کردند که هر کدام در رشته ای متبحر و کارآمد گردید و با آشنایی به تفکر و اندیشه زمان، خود را برای پاسخگویی به شبهات مجهز نمود. هشام بن حکم از پرورش یافتگان این حوزه می گوید:
«جمعی از شاگردان امام صادق (ع) نشسته بودیم، مردی شامی وارد شد و برای نشستن اجازه خواست. وقتی در جمع جای گرفت امام (ع) از خواسته اش پرسید، مرد گفت: به منظور مناظره آمده ام. امام(ع) فرمود: مناظره در چه موضوعی؟ گفت: درباره قرآن و مقاطع و سکون و حرکت سه گانه آن، به دستور امام (ع) ابان بن تغلب با او به مناظره پرداخت. سپس خواست در موضوع فقه، کلام، توحید و امات نیز مناظره کند. امام(ع) برای مناظره در هر موضوعی یکی از شاگردان خود را معین کرد. مرد شامی در همه این مناظرات مغلوب شد. آنگاه پی برد که امام خواسته است او را در احاطه علمی شاگردانش قرار دهد و به وی بفهماند که حوزه درسی اش، جز فقه و حدیث، سایر نیازهای علم نیز تدریس می شود و شاگرد تربیت می یابد».
(4) حوزه باید بگونه ای باشد که بتواند در همه مرزهای فکری معاصر حاضر باشد و هر جا حضوری، دفاعی، یا تبیین و روشنگریی لازم است، انجام وظیفه نماید.
آیا نباید حوزه، همه مبانی دین را، از الهیات تا اخلاق و سیاست و تا حقوق و اقتصاد را به صورتی سزاوار مطرح سازد و همه گونه آمادگی برای هر تحقیق و اشکال و مسأله و نظر داشته باشد؟ ملاحظه کنید شاگرد مبرز شیخ مفید، مرحوم شیخ طوسی از حوزه آن روز در پاسخگویی به شبهات، چگونه یاد می کند:
«علمای بزرگ ما چه آنان که در قدیم بوده اند، چه آنان که بعد آمده اند، همه در باره پیداکردن دلیل های زمان پسند و آنچه طبیعت زمان اقتضا می کرده است، تا نهایت درجه ممکن کوشیده اند و پیش تاخته اند، و در برابر دیگران و مخالفان موضع آگاهانه داشته اند، چون همواره شبهه ها و مسایل تازه ای القا می شده است، از این رو آنان نیز آگاهی ها و دلیل های تازه ای برای حقانیت حق عرضه می کرده اند».
امروزه آشنایی با علوم انسانی به شکل تدوین یافته کنونی در دانشگاه ها، لزوما باید مورد توجه حوزه قرار گیرد، تا بتواند اولاً با استمداد از وحی پاسخگوی شبهات باشد و ثانیا با بهره مندی از آن علوم، در جهت هر چه بیشتر شناختن زوایای وحی و کلمات معصومین تلاش نماید و راهگشای نسل کنونی گردد. همانگونه که شیوه و سنت دیرین حوزه های علمیه و مجامع علمی بحث و گفتگو و نقد و انتقاد است. همین صمیمیت و یگانگی در بحث و گرمی قلمرو آن است که افکار متضاد و درک و دریافت های متفاوت و احیانا متناقض، بر هم عرضه می شود و مورد بحث و مذاکره قرار می گیرند و به نتیجه ای مثبت و پخته می رسد.
خداوند متعال نیز به کسانی که سخن را بشنوند و نیکوترش را پیروی کنند، بشارت می دهد. (الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)
(5). و این دستور والای امام علی (ع) است که فرمود: «اضربوا بعض الرأی ببعض تتوله منه الصواب، امخضوا الرأی مخض السقاء
(6)؛ آراء را کنار یکدیگر بنهید و با یکدیگر بسنجید که نظر درست از این بررسی کشف می شود» و یا در جای دیگر فرمود: «و اضم آراء الرجال و اختر اقربها الی الصواب و ابعدها عن الارتیاب
(7)؛ آراء اندیشمندان را با یکدیگر بسنج و نزدیک ترین آن ها را به حق و دور ترینش از شک و گمان را بر گزین.»
«دارالعلم مفید» در اقتدا به شیوه مرضیه فخر شیعه «شیخ مفید (ره)» پژوهش و آموزش علوم اسلامی، به گونه ای که پاسخگوی نیازهای عصر ما باشد را، سرلوحه کار خود قرار داده است. پرداختن به علوم انسانی از دیدگاه اسلامی، بکارگیری شیوه عقلانی و آزاد و علمی در مطالعات و تحقیقات، شکوفایی و رشد بسیاری از ساحت های اندیشه دینی از اهداف دارالعلم به حساب می آید. تألیف بایسته، عمق علوم حوزوی و روش و گستره علوم دانشگاهی، در برنامه های دارالعلم مورد عنایت جدی بوده است. دارالعلم مفید از دو بخش پژوهشگاه مفید و دانشگاه مفید تشکیل شده است.
«نامه مفید» منعکس کننده آخرین پژوهش های محققین و اساتید دارالعلم مفید خواهد بود. هر چند از مقالات دیگر دانشوران نیز استقبال می کند. این فصلنامه عضو جدید دو خانواده تخصصی مطبوعاتی یعنی نشریات حوزوی و مجلات دانشگاهی به حساب می آید. «نامه مفید» خوانندگان خود را مدرسین و فضلا و طلاب حوزه های علمیه و اساتید و دانشجویان دانشگاه ها و محققین و کارشناسان پژوهشگاه ها و همه علاقه مندان علوم انسانی و اسلامی می داند. قلمرو مقالات «نامه مفید» علوم انسانی و اسلامی است. از آنجا که در حال حاضر پژوهشکده علوم قرآنی پژوهشگاه مفید و دانشکده های فلسفه، حقوق، اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه مفید آغاز به کار کرده اند. نامه مفید نیز از پنج بخش تشکیل خواهد شد: 1 علوم قرآنی 2 فلسفه 3 حقوق 4 اقتصاد 5 علوم سیاسی. در هر شماره به تناسب پژوهش های انجام شده مقالاتی درج خواهد شد. با توجه به نوپایی دارالعلم مفید کاستی های آغازین نامه مفید طبیعی خواهد بود. امیدواریم اساتید و مدرسین و فضلا و دانشجویان و طلاب و دانشوران در این نامه به دیده عنایت بنگرند و ما را با ارائه تحقیقات خود یاری نمایند و با پیشنهادات و انتقادات خود کاستی های ما را جبران نمایند.
سر دبیر پی نوشت
(1) آدم متز، الحضارة الاسلامیه فی القرن الرابع الهجری.
(2) گویند کتابی از مخالفین منتشر نمی شد مگر آن که او را به دست می آورد تا به شبهات آن پاسخ گوید. در مجالس متعددی از علماء مذاهب مختلفه از معتزله، اشاعره، زیدیه و اسماعلیه و دیگران تشکیل می داد و با صبر و حوصله و بیانی شیوا به شبهات آنان پاسخ می داد، می توان نمونه هایی از این مناظرات عمیق را در کتاب الفصول المختاره ملاحظه نمود.
(3) بستانی، دائرة المعارف، ج 1، ص 696؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 199.
(4) رجال کشی، چاپ دانشگاه مشهد، ص 275.
(5) سوره زمر، آیه 18.
(6) غرر الحکم، ص 71.
(7) مستدرک النهج، ص 152.