عاشق روی تو حسرت زده اندر طلب است |
سر نهادن به کوی تو فتوای من است(1) |
خدا عالی ترین موضوع معرفت بشری است و آن هنگام که تمام توجه انسان به این موضوع معطوف گشت یعنی همه وجود انسان غرق در خدا شد. ایمان خالص شکل می گیرد و جهت تمامی امور، فعالیت ها و کارکردهای انسان، خدا می گردد.
در سینمای دینی، انسان به فطرت توحیدی خویش دعوت می شود و سینمای دینی با آگاهی کامل نسبت به اندیشه دینی از ابزار سینما سود می جوید.
سینما با بهره گیری از استعاره ها و نمادهای فلسفی قادر است که تضاد و تقابل بین آن ها را به تصویر کشیده و با استفاده از دیالکتیک تصویری میان پدیده های فیزیکی و متافیزیکی به تصویر فلسفه های دینی دست یابد.
سینما همچون سایر هنرها، از جهان بینی سازنده آن متأثر است، در ژرفنای کشف و شهود هنرمندانه، فرم های هنری با محتوای فکر و اندیشه به نهایت ترکیب و توازن خود می رسند.
و سینمای دینی کسی است که بتواند با شناخت و تسلط بر این پدیده، یعنی سینما، جهان بینی خویش را بسط دهد و جوهره دین را در انبوه مخاطبین بتاباند.
احکام و مقررات دین برای صلاح و اصلاح حال انسان ها می باشد و رعایت این قوانین در عرصه سینما به معنای محدود کردن سینما نیست بلکه به معنای استفاده از امکانات بر پایه اعتقادات است که سبب تعالی انسان خواهد شد حتی روانکاو غیر مسلمان و اندیشمند بزرگ معاصر «اریک فروم» از نیاز دینی به مثابه نیاز اجتناب ناپذیر انسان به یک الگوی جهت گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان سخن گفته است.(2)
از سوی دیگر، عمده ترین فیلم های منتسب به سینمای دینی فیلم هایی هستند که تضادهای درونی فردیت های نمایشی را به تصویر می کشند و در این میان بحران ایمان را مطرح می کنند و همین تضاد و حادثه ای که در پی آن می آید، می تواند نقش دهنده درام نیز باشد.
در سینمای دینی، گناه باعث آزموده شدن انسان می گردد و به دنبال تحولی که در او پدید می آید به ایمان می رسد.
سینمای دینی نباید به یک سینمای سطحی و تبلیغاتی تبدیل شود و این همان خطری است که این نوع سینما را تهدید می کند.
از طرف دیگر، شعور دینی مخاطب را نباید با شور دینی او اشتباه کرد. باید شعور جستجوگری را در مخاطب برانگیخت، نه آن که او را در تصاویر جادویی غرق نمود.
سردبیر پی نوشت ها:
(1) دیوان امام خمینی (ره)، ص59.
(2) روانکاوی و دین (1950)، ترجمه آرسن نظریان، انتشارات پویش، 1369.