گروه سیاسی - رجانیوز، متن زیر گزیده ای از چند مصاحبه ی دکتر شهریار زرشناس در خصوص قراردادهای نفتی با شرکت های غربی است که نسبت و رابطه جمهوری اسلامی را با این کاتل ها نشان می دهد.
نظام جهانی سلطه از سالهای دهه 1980، موج جدید جهانیسازی تحمیلی را آغاز کرد که کارشناسان سیاسی شرق و غرب ازجمله «امانوئل والرشتاین» و «دیوید هاروی»، آن را «موج #جهانی_سازی #نئولیبرال» نامیدهاند.
از لوازم این موج، یکسانسازیهایی در حوزههای گوناگون است که پیششرط آن نیز بهصورت تقسیمکار تحمیلی در مقیاس جهانی تعریف شده، بهاینترتیب که مثلاً برای برخی کشورها مشخص میکنند وظیفه خامفروشی معادن و منابع را به عهده بگیرند، برای بخشی دیگر، تهیه نیروی کار ارزان را معین میکنند تا شرکتهای چندملیتی با استثمار آنها جیب خود را پر کنند و به همین ترتیب برای همه کشورها نقش خاصی را در پازل موردنظر خود مشخص میکنند.
نئولیبرال های ایرانی و جریان رسانه ای آنها چند توهم را مدام به جامعه القاء میکنند، یکی این که بدون آمدن سرمایه خارجی وضع ما تغییر نمیکند و دومی این که گویا با صِرف آمدن سرمایه خارجی همه چیز دگرگون خواهد شد.
این هر دو بی اساس است. مسئله ما این نیست که سرمایه خارجی نیاید، مسئله ما رابطه و نسبتی است که با سرمایه خارجی داریم، یعنی آن حرفی که یک مسئول ارشد دولت گفت ما در مناطق آزاد صد در صد واگذاری به شرکتهای خارجی داریم، این حرف #فاجعه است! این حرف حتی در امارات و دوبی هم در این حد نیست.
بحث قراردادهای جذاب نفتی که مسئولان وزارت میگویند یعنی چه؟ قرارداد جذاب برای شرکتهای امپریالیستی چند ملیتی یعنی چه؟ قراردادی برای اینها جذاب است که اینها بتواند با آن اعمال نفوذ و مدیریت کنند. کشورهای غربی تنها به علت منابع طبیعی و نیروی کار ارزان در کشورهای جهان سوم سرمایه گذاری می کنند و امروز ما در شرایطی قرار گرفتیم که خودمان خوشحالیم و استقبال میکنیم که بیایید ما را استثمار کنید.
اگر قرار بود شرکتهای امپریالیستی و چند ملیتی اقتصادی را رونق بدهند چرا اقتصاد هائیتی یا پرو را رونق نمیدهند؟ این شرکت ها نرخ رشد اقتصادی را بالا میآورند اما رفاه نمیآورند. پرو فقیرترین کشور دنیا است ولی حیات خلوت شرکتهای چند ملیتی هم هست. شیلی هم بعد از 1973 به همین وضعیت دچار شده است. آلنده از شیلی رفت و پینوشه آمد و آنچه سالها بر سر نفت ایران رفت بر سر مس شیلی آمد. در زمان پینوشه این شرکت ها تمام شیلی را بلعیدند و امروز باید ماحصل آن یعنی زندگی مردم شیلی را دید و تاسف خورد.
مسئله روزنه نفوذ در اقتصاد یعنی به میزانی که از استقلال اقتصادیمان کم میشود وضع اقتصادی ما هم بدتر میشود و این را هم باید درک کنیم وقتی که شرکتهای خارجی میآیند حتماً و یقیناً برای بازاریابی کالاهایشان می آیند یعنی به تک تک ما به عنوان نیروی کار و بازار زنده برای فروش کالاهایشان نگاه میکنند.
حتی مصدق ناسیونالیست ملی سکولار زیر بار مدلهای اینچنینی نرفت، یعنی آن چیزی که اینها میگویند که خیلی شرایط خوبی است و شرکتهای خارجی به مصدق پیشنهاد کرد و مصدق اشتباه کرد و قبول نکرد بله از لحاظ امتیازدهی بالا بود ولی چون مدیریت را به ایران نمیداد و یا اینکه سهم ایران را در مدیریت پایین میآورد مصدق قبول نکرد و فشار اقتصادی که سرنگونش کرد را پذیرفت ولی این شرایط را قبول کند.