سرمقاله
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی خود, استخوان و ریشه ای
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه.1
اندیشه, زیربنای حیات و حرکت انسان و جوهرهء وجود آدمی است بالندگی و سلامت این اندیشه با عواملی چند گره می خورد که مهم ترین آن, تضارب آرا و تعاطی افکار است. گفت وگوهای علمی, رایزنی فکری, بحث و مباحثه, نقد و نظر و در پالایش و رشد اندیشه سهمی به سزا دارد. امروزه با گسترش وسایل ارتباطی, زمینهء برخورد اندیشه ها بیش از گذشته فراهم است. عالمان و فرهیختگان این عصر به آسانی و سهولت می توانند با همگنان علمی خود به بحث نشسته و ارتباط علمی برقرار سازند.
کناره گرفتن از این خوان گسترده نشانهء کوته فکری و بازماندن از کاروان معرفت است.
تعاطی افکار, بر سه رکن استوار است:
سعهء صدر و استقبال از دیگر اندیشه ها
وارسی علمی و منصفانه
روحیهء حق پذیری و صواب جویی.
شک نیست که این سه رکن, زمانی حاصل می شود که ارباب معرفت و صاح بان فکر بدان التزام ورزند.
تعاطی افکار, خصلتی صواب و میانه است. در یک طرف, جز میت و تعصب مذموم, و در طرف دیگر بی ریشگی و نا استواری اندیشه قرار می گیرد به سخن دیگر, در یک سو خودباوری فکری و خویشتن را بر بام معرفت دیدن, و در سوی دیگر, ناپایداری در اندیشه و عقیده, و افراط در تغییر رای و نظر است.
از نشانه های جامعهء انسانی و خدایی, فتح باب گفت وگوی اندیشمندان و متفکران است.
خداوند بزرگ بندگان خویش را با همین وصف ستوده و به آنان بشارت داده است.
آنان که از اندیشه های ناب برخوردارند و کاخ معرفتی خویش را بر پایه های استوار فطرت و عقل بنا نهاده اند, نه تنها هراسی از تبادل رای و نظر نداشته, که خود پیشتاز این عرصه اند.
سیرهء پیشوایان معصوم و صحابه و یاران صدق آن ها, گواه این امر است پرسش های بسیار زنان و مردان از پیامبر(ص) و امامان(ع), شرکت جستن ائمه(ع) در مناظره های علمی, تشویق شاگردان خویش به بحث و مباحثه, از این دست است.2
این پرسش ها و گفت وگوها, بر محور این مباحث استوار بود: وجود خداوند, یگانگی او, صفات باری, نبوت, ویژگی های انبیا, ضرورت امامت و و این همه در یک کلام یعنی:
غور در تمامی عرصه های معرفت. و در این میان تنها حریم ممنوع, گفت وگو در ذات الهی بود. داستان آن مرد شامی که برای مناظره با امام صادق(ع) به مدینه آمد و درخواست تبادل رای در مسئلهء استطاعت, کلام, امامت, فقه و را نمود و حضرت وی را در هر زمینه به یکی از شاگردان احالت داد, معروف است.3
شیخ مفید گفته است: (فقیهان شیعی و دین شناسان, از مناظره بهره می جستند و آن را روا می دانستند)4.
و شهید ثانی معتقد است که: (اعلم ان المناظره فی احکام الدین من الدین)5تبادل نظر در مسائل دینی عضوی از پیکرهء دین است.
نوشته های به یادگار مانده از سلف صالح که نشان از اهتمام بدین امر دارد, فراوان است6.
باید توجه داشت که اگر مناظره و تبادل رای و نظر, به گفته شهید ثانی جزو دین است, فراهم سازی فضای سالم, توصیه و ترغیب بدان نیز قطعا امری دینی خواهد بود.
از این رو, فرزانگان و اندیشه وران مسلمان, باید امروز, نیز به این اصل ارج نهاده و آن را پاس بدارند, و می باید باب تعاطی افکار با دیگران و البته در درون امت اسلامی را بیش از گذشته بگشایند.
تبادل نظر که امری انسانی و دینی است, محکوم اصول مسلم انسانی و عقلانی خواهد بود و نشاید که برخورد اندیشه ها به نفی اندیشه و فکر بیانجامد. این امر باید اندیشه ساز باشد نه اندیشه سوز, رشد دهنده باشد و نه رکودآورنده.
پاره ای از اصول عقلایی حاکم بر تعاطی افکار از این قرار است:
1 برخورد اندیشه ها با انگیزه حق جویی وحقیقت یابی انجام شود , انصاف علمی و عدالت فکری فضای گفت وگو و بحث را معطر سازد.
2 تضارب آرا نباید به هتک امور مقدس و مورد احترام عموم, منتهی گردد. 3 برخورد اندیشه ها باید در مسیرایجاد تفاهم میان انسان ها و حاکمیت ارزش های انسانی به پیش رود.
4 همتایی و هم سطح بودن مباحث, اصلی دیگر در گفت وگوهای عالمانه است. 5 برخورد اندیشه ها باید در راستای ایجاد علاقه و احترام متقابل میان ملت ها و دولت ها باشد. این تلقی که باید ملت ها را دربرابر حاکمیت قرار داد و به جناح بندی قدرت و مردم دامن زد, اصل انسانی نیست. گروهی ناخودآگاه این ایده را ترویج می کنند, و هرگاه سخن از آزادی سیاسی,نصیحت حاکمان به میان میآید,چیزی جز ایجاد شورش و هیاهو تلقی نمی کنند و شگفت آن که همین راتضارب آرا و فضای باز سیاسی نام می نهند.
6 نشاید که مباحثات فکری و نقد و نظر را به قانون شکنی کشاند. اگر قانونی مورد گفت وگوی متفکران قرار گرفت, مجوز برای کنار نهادنآن نیست بلکه تا قانون است, باید بدان التزام داشت. چنان که در مباحثه های فقهی هیچ گاه, بحث و نظر, مجوزی برای کنار گذاردن فتوای مرجع تقلید نیست.
درمرحلهء کنونی جامعهء ما, گفت وگو و بحث و نظر در حوزهء مبانی و مسائل اندیشه سیاسی دینی, ضروری و در صدر است اما به علل گوناگون اندیشمندان کم تر بدان پرداخته و به بحث های بنیادین و ریشه ای آن خود را نزدیک ساخته اند. همین امر سبب شده پرسش های فراوان در اذهان جامعه به وجود آمده , متراکم گردد.
قطعا گشودن باب گفت وگو در این عرصه در اقناع علمی جویندگان حقیقت, سودمند خواهد افتاد.
فصلنامه حکومت اسلامی می کوشد بستری سالم, برای این گونه مناظره ها و مباحثات باشد, و بر آن است تا صاحبان اندیشه و فکر را بدان فرا خواند.
سردبیر
: پی نوشت ها
1 . زمر (39) آیه 18.
2 . سفینة البحار, ج2, ص596 597.
3 . همان, ص597.
4 . همان, ص596.
5 . منیة المرید, ص171.
6 . ر. ک: آقا بزرگ تهرانی, الذریعة الی تصانیف الشیعة, ج22, ص280 305.