آب را گل نکنیم

قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماء معین.1

سالیانی دراز از غربت پیشوایی در تشیع می گذشت, قرن ها سیاهی و ظلمت مستولی بود. جنبش های مکتبی شیعه, یکی پس از دیگری, طلوع و در کوتاه زمانی غروب می کرد. جهاد الشیعه آن چنان رونق داشت که تاریخ نویسان اهل سنت هم بخش هایی از آن را بر قلم جاری ساختند. شهداء الفضیلة تنها نمونه ای از این تاریخ خون رنگ است, و اگر بخواهد شمارش شود, باید چندین شهداء الفضیله تحریر کرد.
این تاریخ سراسر جهاد, شهادت, رنج, حق جویی و ستم گریزی از نگاه منصفان غیر شیعی نیز دور نمانده است.
دکتر شیبی می نویسد:
((ونجد تاریخ الشیعه منذ کارثة کربلا عبارة عن سلسلة لاتنقطع التعذیب والاضطهاد2; تاریخ تشیع را پس از
فاجعهء کربلا, مجموعه ای از رنج و عذاب و فشار می بینیم.))
دکتر احمد شرباصی بر این باور است که:
(( و مرت الشیعة خلال مسیرتهم التاریخیة بمراحل صراع و جهاد تعرضوا فیها لالوان من الاذی و العدوان و قد اصیبوا واصابوا و الحرب سجال کما یقال ولکنهم احتملوا اکثر من غیرهم3;
شیعه در مسیر تاریخی اش از گذرگاه های جنگ و جهاد گذشته و آسیب ها و دشمنی های گونه گونی دیده است. گرچه در جنگ هر دو گروه آسیب می بیند, اما شیعیان بیش از دیگران پذیرای سختی ها شدند.
در این زمانهء دراز و سیاه, از غارت کتاب خانه ها 4 و کشتن کودکان هفت ساله تا پیران هفتاد ساله, آن هم هزار هزار فروگذار نشد 5 و علویان را زنده زنده در لا به لای دیوارها مدفون ساختند.
گرچه در این قرون متمادی گاه حاکمان شیعه مسلک, چون: فاطمیان, آل بویه و دیالمه, بر مسند حکومت نشستند و رنجی نیفزودند, و حکومت هایی به نام تشیع, که برکاتی هم به دنبال داشت, برپا شد, اما شیعیان هیچ گاه حکومت رادر دست فقیهی وارسته وعالمی خداترس, که بی هیچ شائبهء قدرت طلبی وانگیزهء دنیایی برمسند زعامت و رهبری بنشیند, به چشم ندیده بلکه شاید در تخیل هم نگذرانده بودند. ولی مشیت حق چنین بود که روح خدا در ((قم)) دمیده شود, تشیع به جهادی دوباره رو کند, کاخ های فرعونی فرو ریزد, فجری بدمد و امامی از غرب طلوع کند.
دکتر فهمی شناوی گوید:
شیعیان برای نخستین بار در طول تاریخ, در برابر حکومت های پادشاهی ایستادند, اولین آن ها, دولت های بنی امیه بودند که شیعیان در برابرشان به پا خاستند, لیک هیچ گاه این معارضان به حکومت دست نیافتند و تمامی انقلاب ها و جنبش های شان به شکست انجامید, تا آن که خمینی آمد و در سرنگونی شاه پیروز گشت.))6
با پیروزی انقلاب اسلامی, بر مبنای تفکر اعتقادی - سیاسی تشیع, بارقهء امید بر دل هانشست, خستگی قرن ها انزوا و گوشه نشینی از جان ها بیرون رفت و با رویت تحقق وعده های الهی, اطمینان به پیروزی نهایی حق و عدالت بر قلب ها حاکم شد.
لیک این پیروزی, خشم کج اندیشان و بدخواهان را برانگیخت, ستیزی نو از سوی همه دشمنان آغاز گشت و اتحادی نامیمون از جانب همهء زورمداران در تمامی عرصه های فرهنگ, اقتصاد و سیاست, شکل گرفت. و آن چه توانستند کردند و آن چه نکردند نتوانستند.
با این همه, امام, سرافراز و پایدار, با امتی قوی و برومند و فهیم, عمود این خیمه را برپا نگه داشت تا به ملکوت اعلی پیوست.
پس از ارتحال امام, خبرگان رهبری, که برگزیدهء مردم و خبیر به امور دینی و اجتماعی اند, قانون اساسی را که حاوی دستورات دینی و میثاق ملی است, مبنا قرار داده, به بحث نشستند, تا به صالح ترین دست یافته, حضرت آیة الله خامنه ای مدظله را به عنوان رهبر و ولی فقیه معرفی کردند.
اینک پس از گذشت هشت سال از آن تاریخ وهیجده سال از پیروزی انقلاب اسلامی, بر آگاهان, دوستان و دل سوختگان است که با درایت, ژرف نگری , آگاهی به زمان و دشمن شناسی, در تحکیم پایه های این نظام بکوشند و جزاین, یعنی پشت کردن به همهء آن پیشینهء رشادت, مردانگی و دل دادگی. به سخن دیگر, اگر در دایرهء یک کلیت مسلکی و یک امت منسجم, پراکندگی اندیشه, تفاوت عقاید, تضاد حرکت های سیاسی, دخالت سیاست ها در شکل دادن به آرای دانشمندان و فراخواندن مردم به عقایدگوناگون نفوذ کرد, استعداد اصلی و زمینهء ویژه آن کلیت رو به انهدام و انحراف خواهد گذاشت . زیرا در چنین شرایطی, آن چه بیش تر از هر چیز عملی می شود و در اجتماع شکل می پذیرد, رهبریهای جزئی و گروهی است. و این با یک رهبری کلی و قاطع و هدایت شعار واحد, تضاد دارد تضادی که هیچ روز نمی توان آن را سطحی دانست.7
باید همیشه به یاد داشت که در این آستانه, ابوذرها سر نهاده اند, و حجرها و میثم ها و رشیدها و کمیل ها و سعیدها, و سپس کسانی چون ابن سکیت و شهید اول و شهید ثانی و ده ها تن از انسان های کامل و نمونه های والا.8
باید از خرده گیریهایی که این کلیت را سست و متزلزل می کند دوری جست, باید در طرح مسائل, زمان و مکان ومخاطب را منظور کرد واز آن چه دشمن استشمام نزاع قدرت می کند پرهیز داشت. باید حریم باورهای دینی جامعه را حفظ کرد, قانون را محترم شمرد و ادب دینی را در گفتار و کردار رعایت نمود.
و خلاصه, باید این ماء معین را زلال نگه داشت واز غورآن با تمام قوا جلوگیری کرد.
آری,
مردمان سر رود, آب را می فهمند
گل نکردندش, ما نیز
آب را گل نکنیم.9
سردبیر

: پی نوشت ها:
1. سوره ملک, آیهء 30 و رجوع شود به روایات ذیل آیه در: قاطع البیان, ص402;410 تفسیر نورالثقلین, ج5,ص386387.
2. رسول جعفریان, تاریخ تشیع در ایران, ص40 ( تهران, سازمان تبلیغات اسلامی , 1368) به نقل از: الصلة بین التشیع و التصوف, ص96.
3. جهاد الشیعة, ص10 (چاپ دوم: دارالجیل, بیروت, 1398ق / 1978م)
4. تاریخ ادبیات ایران, ج1, ص237.
5. خطط مقریزی, ج1, ص400 و 409.
6. الفکر السیاسی عند الشیعة, ص282 284 ( چاپ اول : بیروت, موسسة الفکر الاسلامی, 1411ق / 1991م)
7. محمدرضا حکیمی, میرحامد حسین, ص16(قم, دفتر تبلیغات اسلامی, 1362).
8. همان, ص84.
9. سهراب سپهری, هشت کتاب, ص347 (تهران, طهوری, 1372).
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر