بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا و مولانا ابی القاسم محمد وآله سیما علی بقیة الله حجة بن الحسن «عجل الله تعالی فرجه الشریف »من در ابتدا به شما عزیزان خیر مقدم عرض می کنم و امیدوارم حضورتان در این جمع منشا خیر و رکت برای مجموعه دانشگاه امام صادق «علیه السلام » باشد.
قبل از هر چیز لازم می دانم گفتار خود را متبرکا با حدیثی از مولا امیرمؤمنان «علیه السلام » شروع کنم که در جلد هفتاد و پنجم بحارالانوار (روضه بحار) آمده است:
"جمع الخیر کله فی ثلاث خصال: النظر و السکوت و الکلام"; همه خوبیها در سه چیز جمع است: نگاه، سکوت و گفتار.
بعد حضرت «علیه السلام » توضیح دادند: "و کل نظر لیس فیه اعتبار فهو سهو"; هر نظری که در آن عبرت نباشد، سهو و اشتباه است. اولین مرحله برای تکامل، نگریستن به چیزی است که در اطراف انسان است - از گذشته و حال. پس انسان به هر چیزی که بنگرد به عالم وجود یا نوشته ها و شنیده ها باید از آن عبرت بگیرد و مطلب تازه ای بیاموزد.
"و کل سکوت لیس فیه فکرة فهو غفلة" ; هر سکوتی که در آن اندیشه و تفکری نباشد، غفلت است. قسمتی از زندگی انسان باید در سکوت بگذرد; سکوتی همراه با تفکر و بعد فرمودند: " و کل کلام لیس فیه ذکر فهو لغو" ; هر کلامی که در آن ذکر و یاد و تذکری نباشد که حقیقتی را به انسان یادآوری کند - حالا یا خدا یا آنچه به خدامربوط می شود لغو و بیهوده است. در پایان فرمودند: "فطوبی لمن کان نظره عبرة"; خوشا به حال آنکه نگاهش عبرت "و سکوته فکرة" و سکوتش اندیشه و تفکر "و کلامه ذکرا " و گفتارش ذکر و یاد خدا باشد. "و بکی علی خطیئته و آمن الناس شره" و بر گناهان و خطاهای خود گریه کند و مردم از شرش در امان باشند.
این حدیث زیبا ان شاءالله - سرمشق زندگی ما باشد که از ساعات و لحظات زندگیمان خوب استفاده کنیم و اهل عبرت، اهل تفکر و تذکر باشیم که دیگران از عبرت ما عبرت، از تفکرمان معلومات بیشتر و از سخنانمان تذکر و یادآوریهای بیشتری پیدا کنند.
اما برای این فعالیتهای شما در ایام تعطیلات "طرح هجرت" نام مناسبی است که از فرهنگ قرآنی گرفته شده است. در اسلام دونوع هجرت داریم یکی هجرت به مرکز اسلام و دیگری هجرت از مرکز به اطراف برای تبلیغ و رساندن رسالت.
روستاییان و کسانی که از معارف دور هستند، واجب است هجرت کنند و به مراکز دینی بیایند. آیه "نفر"، "فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم" - که در اصول فقه در باب حجیت خبر واحد آمده است - هجرت به سوی مرکز است. چنانکه در قرآن کریم به دو نوع بسیج (نظامی و علمی) اشاره شده است، هجرت "الی الله" نیز دو قسم است: هجرت برای فراگرفتن معارف دین و هجرت جهت تبلیغ و ارشاد دیگران ; بنابراین یک هجرت به سوی مدینة النبی (مرکز اسلام) لازم است که در زمان ما یکی از مصداقهای هجرت به سوی دانشگاه امام صادق «علیه السلام » لازم است که یکی از مراکز علمی عالم تشیع است. و پس از فرا گرفتن مقداری از معارف دوباره هجرت به سوی مردم لازم می شود که انسان آموخته های خویش را به دیگران بیاموزد و آنها را به عواقب امور آشنا سازد; "ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم."
قرآن مسلم دانسته که انسان باید به سوی قومش بازگردد و آنها را انذار کند. انذار در لغت به معنی تبلیغ توام با تخویف است. مرحوم صاحب معالم در کتاب اصول در ذیل همین آیه "نفر" می فرماید که انذار به معنی ترساندن تنها نیست که آن تهدید است. انذار یعنی اگر انسان حقایقی را برای آگاهی مردم بیان می کند. در ضمن به آنها بگوید که اگر شما به دنبال این حقایق نروید خواه ناخواه دچار گرفتاری هایی در دنیا و آخرت می شوید، راه درست این است; تخلف از این راه موجب گرفتاری و عذاب است.
مهاجران "الی الله" (آنها که به سوی خدا و برای خدا هجرت می کنند) دو دسته اند: عده ای می روند و برنمی گردند و عده ای مرجوع و مردودند. مردودین انبیا و اولیای خدا هستند که مراحلی از معرفت را طی می کنند و به مقام بالایی از معرفت و لقای الهی می رسند و در همین دنیا دوباره برای هدایت مردم باز می گردند. بعضی هم همان بالا می مانند و دیگر بر نمی گردند و مقامشان پایین تر از مردودین است. آنها که برای هدایت مردم باز می گردند کسانی هستند که تحمل زحمت می کنند تا بتوانند آنچه را به دست آورده اند، به دیگران برسانند و دست آنها را بگیرند و همراه خویش به سوی خدا ببرند و به تعالی برسانند; پس بایستی در آغاز از زندگی عادی به سوی زندگی علمی و معرفتی هجرت کرد و علما و عملا سیر و سفری به سوی خدا داشت و از آنجا به سوی مردم بازگشت و دست آنها را گرفت و به آنها آگاهی بخشید و دوباره به سوی خدا بازگشت.
عرفا برای انسان چهار سفر ذکر کرده اند: سفراز خلق به سوی حق، سفر از حق در حق، سفراز حق به سوی خلق و در آخرین مرحله سفر از خلق به سوی حق که "انا لله و انا الیه راجعون" است. تمام چهار مرحله هیچ گاه از حق جدا نبوده است.
همین آمدن شما، درس خواندن و درس دادن و تکمیل معرفتتان بخاطر خدا، سفر "الی الله" است. بعد از این سفر و محکمتر شدن ارتباط شما با خدا و عالم ماورا مهم این است که شما برگردید.
این طرح شما خواهران طرح بسیار جالبی است. اینکه خواهران دانشجو پس از پایان هر سال به شهر خود باز می گردند و دانسته های خود را به دیگران منتقل می سازند. شما عزیزان از هم اکنون این هجرت را یاد بگیرید; چون در آیه "نفر" به جای "طائفة"، "جماعة " را نیاورده است. در لغت عرب برای جمع، الفاظ متعددی داریم ولی اینجا کلمه "طائفة " آمده است. طائفه به گروهی می گویند که دائم در طوافند; یعنی کسانی که به مراکز علمی می آیند و دوباره برمی گردند - از سال اول تا بعداز فارغ التحصیلی شما خواهران هم نباید بعداز فارغ التحصیل شدن ارتباط خود را با مراکز علمی و کتاب و کتابخانه قطع کنید; زیرا علم روز به روز متکامل می شود. اگر انسان همواره در مقام تعلیم و تعلم نباشد و علم خود را کامل نکند علاوه بر اینکه معلومات گذشته را فراموش می کند، پاسخگوی سؤالهای جدید نخواهد بود.
نکته دومی که خدمتتان عرض می کنم این است که در اول سوره بقره خداوند متعال " متقین" را چنین تفسیر می کند: "الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون." یکی از صفات متقین انفاق است. در توضیح این آیه عبارتی - ظاهرا از امام صادق «علیه السلام » ذکر می کنند که "و مما علمنا هم یعلمون" از آنچه به آنان آموختیم، به دیگران می آموزند; "زکاة العلم ان تعلمه عباد الله". زکات علم این است که آن را به بندگان خدا یاد بدهید. فرهنگ اسلام با فرهنگی که امروزها معمول است خیلی تفاوت دارد. اصطلاحات اسلامی و قرآنی، بار فرهنگی بسیار زیبایی دارد; قرآن دادن مال را به زکات تعبیر می کند. زکات به معنی نمو و شکوفایی است; هرچند به حسب ظاهر انسان وقتی مالش را می بخشد، کم می شود; مثلا شما اگر 100 تومان داشته باشید، 20 تومانش را زکات بدهید، آنچه باقی می ماند ظاهرا 80 تومان است; در این صورت مبلغ نموی نکرده ولی قرآن می فرماید نمو کرده است; هم نمو مادی و هم معنوی .
قرآن می فرماید: "اقام الصلوة و آتی الزکوة" زکات را که جنبه مادی دارد در کنار نماز که دارای جنبه معنوی است قرار می دهد. ولی هردو مربوط به نمو و تعالی انسان است; بنابراین نتیجه "زکوة العلم ان تعلمه عبادالله" نمو علم است.
در روایات آمده است اگر می خواهید علمتان باقی بماند آنچه را آموخته اید به دیگران یاد بدهید. بنده خودم تجربه کرده ام که دو چیز علم را متکامل و استوار می کند: یکی مباحثه و دیگری تدریس. انسان وقتی درس بخواند و مباحثه نکند، زود آموخته هایش را فراموش می کند و بسیاری از چیزها را نیز اشتباه می فهمد، چون انسان در تنهایی معمولا می پندارد همه چیز را فهمیده است ولی پس از مباحثه درمی یابد که دوستش چیزی را فهمیده که او نفهمیده است. در مباحثه تقریبا چهار حافظه انسان کار می کند: بینایی، گفتاری، شنوایی و عقلانی(تفکر). مساله بعدی تعلیم است. کسانی که درس می دهند، صحبت کردن و کلاسداری را یاد می گیرند و برای تبلیغ و رساندن رسالتشان در آینده آماده می شوند. لذا اگر شما از حالا شروع کنید خوب است. بنده وقتی جوان بودم -شاید هجده سال بیشتر نداشتم که در قم درس می خواندم در ایام محرم به "کن" آمدم. در مسجد محل خودمان یکی از آقایان منبری به من گفت: شما برو منبر! گفتم: من تا حالا منبر نرفته ام و چیزی هم بلد نیستم. ایشان گفت: شما حالا برو منبر هر چیزی بلدی بگو! الان هر حرفی هم بزنی مردم می گویند تازه کار است; از شما توقع ندارند که خیلی خوب صحبت کنی و خودت هم اگر صحبت را خراب کردی خواهی گفت: بعدا خوب می شود. من که هنوز درس نخوانده ام و کاری هم نکرده ام! اما بعد از مدتی که ملا شدی و از قم برگشتی اگر سخنرانیت خراب شود، مردم می گویند عجب، این آقا بعد از ده، پانزده سال هیچ چیز بلد نیست! خود شما هم دیگر نا امید می شوی و کار را رها می کنی.
بنابراین شما دانشجویان اگر طرح هجرت را بپسندید و پسندیده عمل کنید واقعا برایتان مؤثر است. البته من در مورد اسم آن فکر هم نکرده بودم و همزمان با حضور شما، برای نام این طرح، از آیات هجرت الهام گرفتم.
نکته سوم این است که شما باید دینتان را به دانشگاه ادا کنید و ما در این دانشگاه همین طور که می دانید، توقع مالی و مادی از دانشجویان نداریم و ان شاءالله امیدواریم که نیتمان خالص باشد. امیدمان این است که همگی ما مؤسسین ، اساتید و دانشجویان واقعا با اخلاص کار کنیم. هر روز از زیر تابلو یا از برابر تابلویی که به نام امام صادق «علیه السلام » است می گذریم تا برایمان الهام بخش باشد که مانند زراره ها و محمدبن مسلم ها - و امثال آنها که از اصحاب بودند و نفیسه ها باشیم. اینها مروج اسلام بودند. علی ای حال شما دنبال این باشید; که رسالت الهی اتان را ابلاغ کنید و مبلغ باشید. مقصود از مبلغ این نیست که حتما بالای منبر بروید، سخنرانی کنید یا روضه بخوانید; بلکه مقصودم این است که شما این رسالت الهی را در هر جایی، در کلاس، در خانه، و یا در مسجد ابلاغ کنید: "الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا " یادتان نرود که مبلغ رسالات الله باشید. این کلمه فقط مربوط به انبیا نیست بلکه به صیغه جمع آمده است "الذین یبلغون رسالات الله" از هیچ کس هم نترسید "الا الله" و بعد هم "کفی بالله حسیبا " خداوند شما را کفایت می کند و به خدا توکل داشته باشید، به اهل بیت «علیهم السلام » و اولیای خدا توسل کنید، آنها به شما کمک می کنند. این توکلی را که ما می گوییم "الا و التوکل" این شوخی نیست و جنبه عبادی تنها ندارد. این را برای شما به عنوان یک حقیقت عرض می کنم. شهدا، اولیا، بزرگان دین بطور کلی آنهایی که ایثار کردند و از دنیا رفتند، در عالم برزخ بیکار نیستند، بلکه شفیع و دستگیر بندگان خدا در این عالم هستند. لذا توجه داشته باشید که همه شهدا و اولیا جزو شفیعان هستند و توسل به آنها برای رسیدن به اهداف عالی این دنیا خیلی مؤثراست. ان شاءالله متوسل باشید و قدم هایتان همیشه در راه حق مستدام باشد. امیدوارم مقهور جو و سر و صداهایی که در دنیا پیدا می شود، نگردید.
راه راست و صراط مستقیم هم یک راه بیشتر نیست; بر خلاف نظر آن آقا که صراطهای مستقیم درست کرده! قرآن یک صراط مستقیم بیشتر ندارد البته ممکن است عده ای اشتباه کنند و در راهی که رفته اند معذور باشند. حق یکی بیشتر نیست همه نمی شود حق باشند. ممکن است بعضی ها هم باشند که راههایی را به خطا بروند، ولی عذر داشته باشند. به قول امیر مؤمنان «علیه السلام »:"فلیس من طلب الحق فاخطئه کمن طلب الباطل فادرکه " البته کسی که به دنبال حق باشد و اشتباه کند در پیشگاه خدا معذور است ولی غیر از این است که در صراط مستقیم باشد. ما باید در صراط مستقیم باشیم و ان شاءالله شماها هم در این صراط ثابت قدم باشید و بدانید اسلام دینی جاودان است و تشیع باقی می ماند. همه ما می رویم و همه سرو صداها می رود ولی آنچه باقی می ماند حق است.
من به سهم خودم از همه شما دانشجویان و مسؤولان و اساتیدی که برای تعلیم و تربیت شما زحمت می کشند، تشکر می کنم و برایتان دعا می کنم.
پی نوشت:
1) سخنان حضرت آیة الله مهدوی کنی رئیس محترم دانشگاه امام صادق «علیه السلام » در دیدارجمعی از خواهران دانشجوی شرکت کننده درطرح هجرت.
شایان ذکر است گزارش مبسوط فعالیت این خواهران در شماره آینده مشکوة النوربه چاپ خواهد رسید.