انتشار دومین شماره ی فصلنامه ی 15 خرداد، مصادف است با آغاز بیست و هفتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و عاشورای 1426 (ه.ق) که تقارن این دو، دگرگونی ژرفی در روح و جان ملت قهرمان پرور ایران پدید آورده است و فضای پهناور ایران زمین را با شمیم روح افزا و جانفزای عاشورائیان و انقلاب آفرینان، عطرآگین ساخته است.
البته نخستین بار نیست که عاشورای حسینی و انقلاب خمینی با هم تقارن می یابد. گذشته از اینکه انقلاب اسلامی ایران ریشه در نهضت سیدالشهداء (صلوات ا... و سلامه علیه) دارد و با الهام از مرام و مکتب آن بزرگوار به پیروزی رسیده است، دوره ی آغازین نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد 42 نیز با 12 محرم 1383 مصادف و مقارن بود. چنان که پیروزی انقلاب اسلامی در راهپیمایی دو میلیونی تاسوعا و عاشورای سال 1399(ه.ق)، قطعیت یافت و به تعبیر امام، خون بر شمشیر پیروز شد.
حماسه آفرینان خرداد خونین42 با الهام از اندیشه ی جاویدان کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا به یاری حسین زمان شتافتند، به جانبازی و فداکاری برخاستند و از 15 خرداد، عاشورای دیگری ساختند. آنان از عاشورا درس آزادگی، آشتی ناپذیری و از خود گذشتگی آموخته و به درستی دریافته بودند که ستم کشی برای پیروان اسلام راستین و پرورش یافتگان مکتب عاشورا پذیرفته نیست هیهات منّا الذله. آنان مرام، مکتب، ایده و انگیزه ی آن بزرگوار را از قیام مقدس و شهادت، به دست آورده و به درستی آگاهی داشتند که قیام آن حضرت برای احیای اسلام محمدی، برپایی عدالت اجتماعی، دفاع از مظلومان و محرومان، مقابله با ستمگران و خودکامگان و مبارزه با خرافه و پیرایه، حق کشی و حرمت شکنی و خودپرستی و بت پرستی می باشد و روشن است که این ایده و اندیشه ی مقدس به زمان و مکان خاصی محدود نیست و در نیم روز دهم محرم و در سرزمین کربلا پایان نمی یابد.
رسالت رویارویی با ستمگران، زورمداران و طاغوتیان به درازای ابدیت کشیده شده و تداوم یافته است. حسین به پاخاست تا در هر عصری از اعصار، طاغوتیان، شادخواران و جنایت پیشگان را به چالش بکشد و برضد آنان عاشوراها بسازد. از این رو، زنان و کودکان خویش را به همراه برد تا راویان و مورخان راستین نهضت عاشورا باشند، تا حماسه ی عاشورا با حماسه آفرینان آن دفن نشود و تاریخ کربلا به شکل وارونه، مسخ شده و کلیشه ای به نمایش درنیاید.
حسین(ع) به خوبی آگاهی داشت که رژیم طاغوتی یزید و یزیدیان تاریخ به هیچ واقعه نگار و تاریخ نویسی رخصت نخواهند داد که وقایع تاریخی را آن گونه که روی داده و همراه با اهدافی که در کار بوده است، به نگارش بکشد و نسل ها را در همه ی عصرها به فلسفه ی عاشورا و مکتب خون رنگ شهادت آشنا سازد و به پیروی و الگوگیری از عاشورائیان برانگیزد. آن امام بزرگوار می دانست که یزید ستم پیشه نه تنها به هیچ نویسنده ای اجازه نمی دهد که تاریخ عاشورا را آن گونه که روی داده است به رشته ی نگارش درآورد، بلکه قلم به مزدانی را با زر و زور به کار می گیرد که جنایات خونین او در کربلا را به شکل دیگری نمایش دهند. حسین را خشونت طلب بخوانند و حرکت شهادت طلبانه و ایثارگرانه ی او را تلاشی در راه دست یابی به قدرت بنمایانند.
از این رو، اسارت و آوارگی زنان و فرزندان خاندان پیامبر را پذیرا می شود تا از تحریف تاریخ پیشگیری کند و پیام رهایی بخش خویش را به گوش جهانیان برساند و عاشورائیان را در هر عصری و در میان هر نسلی بر ضد یزیدیان و طاغوتیان زمان به خروش و خیزش وا دارد و راه عاشورا را در درازای تاریخ امتداد بخشد و یاد و خاطره ی ایام الله را در دل ها و اندیشه ها زنده سازد.
سرزمین ایران هم در سال 1357 شاهد تجدید عینی عاشورای حسینی بود. به سخن دیگر، دگرگونی 57 بر عقیده و جهاد در راه آن استوار بود؛ ان الحیاه ی عقیده ی و جهاد. مردم انقلابی و عاشورایی پیش از هر انگیزه ای، اندیشه ی دفاع از اسلام را در سر داشتند و احیای فرهنگ اسلامی را پیگیری می کردند. دیگر اینکه هدف براندازی داشتند و در مبارزه با یزید زمان، آشتی ناپذیر بودند و هرگونه معامله، مذاکره، مجامله و.... را با «سلطان جائر»، روا نمی داشتند و این پیام حسین را که از زبان پیامبر اسلام بازگو کرد در گوش، هوش داشتند که «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله، ناکثا لعهد الله مخالفا لسنه ی رسول الله یعمل فی عبادالله بالإثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لاقول، کان حقا علی الله أن یدخله مدخله» و سومین ویژگی مردمی که انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساندند، اطاعت از امام و رهبر بود. مردم سر در راه رهبر گذاشتند و در راه تحقق آرمان های او از جان و مال و جوان گذشتند و بدین گونه اسلام یک بعدی که تنها در سیاست و یا عبادت معنی پیدا می کرد و تز کنار آمدن با یزید دودمان پهلوی که زیر شعار شاه باید سلطنت کند نه حکومت دنبال می شد و اندیشه ی انحرافی حسبنا کتاب الله که با شعار اسلام منهای روحانیت رواج یافته بود، در میان ملت ایران رنگ باخت و به طور کلی کنار زده شد و اسلام ناب محمدی (ص) در میان ملت ایران جایگاه خود را بازیافت.
مردم با شناخت اسلام راستین و با تکیه به سلاح ایمان توانستند بر پیشرفته ترین و مجهزترین جنگ افزارها و مدرن ترین سلاح ها چیره شوند و سلاح های نظامی و عوامل سیاسی و اقتصادی و معادلات بین المللی و تشکیلات پیچیده ی جاسوسی و تکنولوژی در برابر اراده و ایمان آنان ناتوان ماند و کارایی خود را از دست داد. نهضت حسین پس از گذشت هزار و چهارصد سال به بارنشست و تاج و تخت و قدرت و صولت پوشالی یزید زمان در هم شکست و خون بر شمشیر پیروز شد و ایام الله 15 خرداد42، 19 دیماه56، 29 بهمن56، 17 شهریور57 و 22 بهمن57 را بر تارک تاریخ به درخشش کشاند و نام خمینی را در سایه ی نام مقدس و افتخار آفرین حسین ، جاویدان ساخت.
امروز نیز آنان که در سرزمین های فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و دیگر نقاط جهان رویاروی یزیدیان زمان و طاغوتیان دوران ایستاده اند و با خون و جان خود مقاومت و پایداری می کنند، در صف عاشورائیان قرار دارند و راه آن حماسه آفرینان را دنبال می کنند و در برابر، کسانی که با شعار دروغین و فریبنده ی اصلاح طلبی، تشنج زدایی، صلح جهانی، امنیت جهانی، آرامش و آسایش مردمی، دوری گزینی از آتش جنگ و خون ریزی و... راه سازش و تسلیم در برابر زورمداران و جهانخوارن را هموار می کنند و می کوشند که توده ها را به بی هویتی، خودباختگی، سرسپردگی و سازش کاری بکشانند و زمینه ی سلطه ی جهانخواران بر مستضعفان را فراهم سازند، در صف یزیدیان تاریخ ایستاده اند و به حسین و عاشورا و در واقع به مردم پشت کرده، از مردم بریده و کژراهه گزیده اند. بی تردید از این بیراهه پویی جز شکست و ذلت، طرفی برنخواهند بست. ان کید الشیطان کان ضعیفا.
با سلام و درود و تحیت به پیشگاه بنیان گذار مکتب خونین و رهایی بخش عاشورا حضرت سید الشهداء(ع)، این نوشتار را با پیام امام خمینی پیرامون محرم، خون و شهادت، به پایان می بریم:
... محرم ماهی است که به وسیله ی سید مجاهدان و مظلومان، اسلام زنده شد و از توطئه ی عناصر فاسد و رژیم بنی امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند، رهایی بخشید. اسلام از اول پیدایش با خون شهیدان و مجاهدان آبیاری شد و به ثمر رسید. اسلام در کشور ما می رفت تا به تباهی کشیده شود ولی با خون شهیدان ملت، حیات خود را بازیافت...