اسماء و صفات
اگر نیکی کردن، سپس منت نهادن، از صفات زشت به شمار می رود، پس چرا یکی از اسمای حسنای خدا «منان » است؟
از اسما و صفاتی که در احادیث برای خداوند اطلاق شده، اسم «منان » است.
حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که آن حضرت فرمود: برای خداوند«نود و نه » اسم «کلی » (1) است هر کس آنها را بشمارد وارد بهشت می شود و از آنهاست «منان ». (2)
این کلمه گاهی در معنای منت نهادن به کار می رود، مثلا اگر کسی در حق انسانی نیکی نماید و سپس آن را به رخ او بکشد می گویند منت گذارد، و در نزد همه یکی از صفات زشت به شمار می رود، و یکی از سفارش های مردان بزرگ این است که: «اذا صنعتم صنیعة فانسوها» هر گاه کار خوبی درباره کسی انجام دادید آن را فراموش کنید.
شاعر عرب زبان می گوید:
ان امرء اسدی الی صنیعة
و ذکرنیها مرة للئیم (3)
اگر کسی کار نیکی درحق من انجام دهد و آن را گرچه یک بار یاد آورد، او انسان پست است.
رسول خدا در حدیثی فرمود: «المنان بما یعطی، لا یکلمه الله ولا ینظر الیه ولا یزکیه و له عذاب الیم ». (4) کسی که به چیزی که بخشش می کند، منت نهد، خداوند با او سخن نمی گوید، و به او از دریچه لطف نمی نگردد، و او را (از گناه) پاک نمی سازد و عذاب دردناک در کمین او است.
و نیز فرمود: هر کس به مؤمنی نیکی کند، وبعد او را با سخن خود آزار دهد و یا بر او منت نهد، خداوند «نیکی » او را باطل می کند و به او پاداش نمی دهد. (5)
از طرفی در خود قرآن از منت گذاری، نکوهش شده چنان که می فرماید:
1. «یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی » (بقره/24): افراد ایمان آورده ها، صدقه های خود را با اذیت و منت نهادن باطل نکنید.
2. قرآن،در وصف بندگان صالح چنین می فرماید:
«الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا اذی لهم اجرهم عندربهم » (بقره/262). آنها که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند و به دنبال آن اذیت نکرده و منت نمی گذارند اجر و پاداش آنها نزد خداست.
این دستور، به ما می آموزد اگر خواسته باشیم کار نیک ما در راه خدا ضایع نگردد نباید آن را با منت آلوده کنیم.
پاسخ به دو پرسش
1. چیزی که ممکن است سؤال شود این است که اگر منت نهادن نوعی کار زشت است پس چرا خدا گاهی به طور زمانی بر برخی از مسلمانان که اسلام و ایمان خود را به رخ پیامبر می کشیدند منت می گذارد و می فرماید:
«یمنون علیک ان اسلموا قل لا تمنوا علی اسلامکم بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان » (حجرات/17): «بر تو منت می نهند که بدون جنگ اسلام آورده اند بگو اسلام خود را به رخ من نکشید، بلکه خدا بر شما منت می نهد که شما را هدایت به ایمان کرد».
پاسخ این پرسش واضح است و آن این که: به کار بردن «منت » در این جا از باب «مشاکله » است، که در قرآن نیز نظیر دارد چنان که می فرماید: «و مکروا ومکر الله و الله خیر الماکرین » (آل عمران/54) حیله ورزیدند، خدا نیز حیله ورزید، خدا بهترین حیله ورزان است.
مشاکله در علم بدیع این است که انسان مقصود خود را با لفظ مخاطب ادا کند مثلا درمورد آیه دوم چون مخالفان حیله می ورزیدند، خدا ابطال حیله آنها را از باب مشاکله مکر خوانده است و در آیه بحث چون آنان منت می نهادند، خدا، هدایت بدون عوض خود را منت می نامد و در حقیقت کار خدا منت نهادن لفظی نیست ولی چون آنان بر پیامبر منت می نهادند خدا، هدایت آنان را به اسلام بدون طلب عوض از باب «مشاکله » یعنی (یک نواخت سخن گفتن) منت می خواند.
2. باز ممکن است سؤال شود اگر منت نهادن زشت است، چرا خدا به مسلمانان دستور می دهد که اسیران کافر، یکی از دو کار را انجام دهند؟
1.« اما منا بعد»: یا منت بگذارند و بدون عوض آزاد نمایند.
2.« اما فداء»: یا عوض دریافت کنید و آزاد کنید. (سوره محمد/41).
پاسخ:
در آیه اولا منت گذار، خدا نیست، مؤمنان هستند.
ثانیا: منت نهادن بر اسیر کافر جنبه شخصی ندارد; زیرا منت کشیدن کافرها نوعی عزت برای مسلمانان و مایه تحقیر برای کفر و کافران است، از این جهت فرمان می دهد که به آنان منت بگذارید و بدون دریافت عوض آزاد سازید.
ثالثا: منت نهادن در آیه جنبه عملی دارد نه لفظی. همین که اسیر را بدون دریافت عوض آزاد کنند خود یک نوع منت نهادن است و این نوع منت نهادن، کاملا زیباست.
با توجه به آنچه که بیان گردید، اکنون وقت آن رسیده است که به توضیح اسم «منان » بپردازیم:
منت در لغت: نعمت بخشیدن است نه منت نهادن
با توجه به کلمات اهل لغت و تفسیر خواهیم دید که مقصود از «منان » نعمت بخشی است، یعنی طرف را غرق نعمت ساختن و حاجت او را بر آورده ساختن است، نه منت نهادن.
1. راغب اصفهانی برای منت دو معنای اساسی نقل می کند یکی «النعمة الثقیلة » نعمت گرانقدر که به دو صورت «فعلی » و «قولی » تحقق می یابد که «فعلی » نیکو و پسندیده، و قولی و زبانی نکوهیده است و در آیات ذیل به قسم نخست اشاره می کند.
«لقد من الله علی المؤمنین اذبعث فیهم رسولا...».
«و لقد مننا علی موسی و هارون ».
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض...».
که در همه این موارد منت گذاردن خدا، به صورت بخشیدن نعمت انجام گرفته است، یعنی منت فعلی و عملی.
و این نوع تنها شان خداوند است چون اوست بخشنده نعمتها.
اما منت قولی همان چیزی است که مردم گاهی به کار می برند و قبیح و ناپسند می باشد.
معروف است که می گویند: «المنة تهدم الصنیعة » منت گذاری کار خوب و پسندیده را منهدم و نابود می کند.
و اما معنای دیگر منت، شمارش نمودن و قطع و نقص وارد کردن است. (6)
2. ابن اثیر چنین گفته است:«المن فی کلامهم بمعنی الاحسان الی من لا یستثیبه، ولا یطلب الجزاء علیه » منت در کلام عرب، احسان نمودن است اما بدون چشم داشت و طلب پاداش ». (7)
3. «فیومی » می گوید: «من علیه و امتن علیه: انعم علیه منت به معنای انعام نمودن است چنان که به معنای شماره کردن نیز آمده.... (8)
4.طبرسی می گوید: اصل کلمه منت به معنای قطع کردن است و نعمت را منت گویند چون انسان آن را از سرمایه زندگی جدا می کند و منت گذاری (به معنای مذموم) را از این جهت منت نامیده اند که سبب قطع تشکر می گردد و برای سپاسگزاری جای نمی گذارد.... (9)
5. صدوق رحمه الله فرمود: «المنان: معطی النعم، ومنه قوله تعالی: «فامنن او امسک » (سوره ص/39) بنابر این، منت نهادن به دو صورت متصور است:
1. با بذل نعمت، و بخشیدن مال به انسان بدون این که در این مورد سخنی بگوید.
2. نعمت بخشیدن، توام با منت قولی و زبانی.
آیات قرآن که منت را به خدا نسبت می دهد با خبری که او را «منان » می خواند، ناظر به معنی نخست است، نه معنی دوم.
و اگر هم قرآن در آیاتی، نعمت های خدا را بازگو می کند به منظور منت گذاری نیست، بلکه به خاطر ایجاد توجه به منعم است مانند:
1. «الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا» (سوره بقره/29):« آنچه که در زمین است برای شما آفریده است ».
2. «و الانعام خلقها لکم فیها دف ء و منافع ومنها تاکلون » (سوره نحل/5): «چهارپایان را برای شما آفریده، در آنها، حرارت و سودها از گوشت آنها می خورید».
3 «الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض...». (سوره لقمان/20): «آیا نمی بینید که خداوند همه آنچه در زمین و آسمانهاست را مسخر و سر به فرمان شما کرده است ».
هدف از این آیات و آیات دیگر منت نهادن به معنی مذموم آن نیست بلکه هدف ایجاد توجه به خدا و شناخت دیگر اسمای او مانند رحمان و رحیم است.
به عبارت دیگر، یادآوری نعمت گاهی به صورت هدف عنوان می گردد، و این که:ای انسانها! بدانید که بر سفره خوان خداوندی نشسته اید، ویادتان نرود که نان او را می خورید این همان منت نهادن ناپسند به معنی مذموم است که ساحت ربوبی از آن منزه است.
و گاهی تذکر نعمت وبرشمردن آن به عنوان ایجاد زمینه رشد و توجه به مطالب اساسی دیگر است، در این صورت منت مذموم نیست چون در این فرض منت نسبت به موضوعی جنبه هدفی دارد، عینا بسان پدری که خوبیهای خود را به فرزند بازگو می کند تا از این طریق او را تربیت کند.
تفسیر منت در سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام
پیشوایان ما که در همه امور پیشوا هستند در معرفت اسما و صفات نیز امام و پیشوا می باشند، آنها «منان » را که از اسمای الهی است بسیار زیبا تفسیر کرده اند به برخی اشاره می کنیم:
شخصی از حضرت امیر مؤمنان علیه السلام از معنی «حنان » و «منان » سؤال کرد او در جواب فرمود:
«الحنان هو الذی یقبل علی من اعرض عنه ».
والمنان هو الذی یبدء بالنوال قبل السؤال ». (10)
«حنان » آن است که روی آورد و اقبال نماید حتی بر کسی که اعراض کرده باشد.
و «منان » به این معناست که نیازمندان را عطا و بذل و بخشش کند پیش از آن که حاجت و نیاز خود را سؤال کنند.
روی این اصل سید الساجدین علیه السلام به آستان ربوبی چنین عرض می کند:
«...منتک ابتداء، وعفوک تفضل...». (11)
«خدایا عفو و گذشت تو تفضل و بزرگواری است ».
این جمله منت و منان بودن خداوند را به روشنی تفسیر می کند واین که، نعمت بخشیدن قبل از ا ظهار حاجت،«منان » بودن خداست در این مورد، منت با خود عمل تحقق می پذیرد در حالی که در منت گذاری رایج، منت گذاری متاخر از عمل است و به اصطلاح کار صورت می پذیرد و به دنبال آن منت گذاری آغاز می شود.
سید علی مدنی در تفسیر «منتک ابتداء» می گوید: نعمت دادن تو بر بندگان از روی استحقاق آنها نیست بلکه همه احسانها که می نمایی محض فضل و کرم است چنان که در دعا چنین وارد شده:
«یا من بدء بالنعمة قبل استحقاقها» (12) ،ای آن کس که به نعمت آغاز می کند بی آن که استحقاقی در کار باشد.
امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای به نام «خطبه اشباح » که در بیان اوصاف خداوند است چنین فرمود:
«المنان بفوائد النعم
وعوائد المزید والقسم...» (13)
ستایش خداوندی را که «منان » است به نعمتهای پر فایده و برکتهای فراوان و قسمتهای مقدره ».
در جایی دیگر این جمله را دارد: «...وامنن علیکم بنعمته...» (14) با نعمتهای خود به شما منت گذاشت.
نظریه ابن میثم در تفسیر «منان »
تا این جا نظریه ما روشن گردید و معلوم شد که منت گذاری لفظی مطلقا زشت، و منت گذاری خدا به معنی انعام و بخشندگی او است; ولی ابن میثم بحرانی «منان » را به معنی مبالغه در منت گذاری و اظهار احسانهای خود معنی کرده و فرمود: اظهار نعمتها گرچه برای مخلوق صفت زشت است اما برای خالق صفت مدح است. گواه این که در بسیاری از موارد، خدا نعمتهای خود را بر مردم برشمرده است مانند:
«یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم ».
و این صفت برای خالق نیکو، و برای مخلوق ناپسند است; علت آن این است که اگر از مخلوق چنین صفتی سرزند یا برای احسان خود، پاداش می طلبد و یا با منت گذاری می خواهد کمالی در خود پدید آورد و کمترین فایده ای که تصور می کند توقع و انتظار ذکر نام او است و زشت است که کسی با نعمت خود و احسانی که نموده منت گذارد، چون منت گذاری مستلزم کبر و بلندپروازی بیهوده است.... (15)
این نظر چندان صایب نیست و با توجه به روایتی که حنان و منان را تفسیر کرد، و ظاهر عبارت مذکور المنان بفوائد النعم...» می توان گفت: «منان » به معنی به رخ کشیدن کارهای خیر نیست چون «فوائد النعم » چه از قبیل اضافه صفت به موصوف باشد و یا اضافه موصوف به صفت، در واقع مفسرکلمه «منان » است و می رساند منان بودن خدا با دادن نعمتها و ثمرات آنها صورت می پذیرد تا به رخ کشیدن آنها.
از همین جهت سید علی مدنی می گوید: «منان » از اسما و صفات الهی است و به معنی «اظهار نیکی » نیست وچنین صفتی که بر مخلوق جایز نیست بر خالق نیز روا نمی باشد. به رخ کشیدن احسان صفت پست است که از دنائت نفس، و دون همتی، و بزرگ دیدن نعمت و احسان خود، ناشی می گردد. و ساحت ربوبی از آن به دور است; زیرا هر نعمتی هرچه در دید بندگان بزرگ باشد اما نسبت به حق تعالی حقیر و ناچیز است، وشان الهی بالاتر از این است که نعمتی در نظرش عظیم باشد به طوری که اگر در حق کسی ارزانی داشت آن را مهم و بزرگ شمارد». (16)
حضرت امام سجاد علیه السلام به پیشگاه الهی عرض می کند:
«...و یا من لا یبیع نعمه بالاثمان، ویا من لا یکدر عطایاه بالامتنان...». (17)
خدایی که نعمتهای خود را به بهایی نمی فروشد (چون همه از روی تفضل واحسان است) و بخششهای خود را به منت نهادن تیره نمی کند.
منت گذاری مایه کدورت و تیره گی روابط طرفین می گردد و این صفت ناپسند از مقام ربوبی دور است.
در عبارت امام سجاد علیه السلام یک قیاس منطقی نهفته است به این مضمون «امتنان » مایه کدورت و تیره گی است(صغری) وهر تیره گی ناپسند است و با مقام خداوندی سازگار نیست (کبری) پس امتنان با مقام ربوبی مناسب نیست(نتیجه).
در میان دعاهای امام زین العابدین علیه السلام این جمله چشم فکر را خیره می کند:
«... انت المنان بالعطیات علی اهل مملکتک، و العائد علیهم تحنن رافتک ». (18)
خدایا تو «منانی » با عطا و بخششهایی که بر اهل مملکت خود می کنی، و از روی رافت و مهربانی نعمت و برکت به آنها می رسانی.
در این جمله به خوبی «منان » تفسیر شده; زیرا مفاد آن این است که تو با عطا و بخشش «منان » هستی یعنی احسان و انعام تو به موجودات «منان » بودن تو می باشد.
از آنچه گذشت چنین نتیجه می گیریم که «منان » که از اسما و صفات ربوبی است باید طوری تفسیر شود که موجب نقص و عیب نشود چون صفات الهی همه حاکی از انواع کمالات بی انتهای خداوند می باشند.
«منان » بودن پروردگار همان منت گذاری «عملی » و انعام و احسان به موجودات است و این مطلب با در نظر گرفتن سخن حضرت امیر علیه السلام در تفسیر «منان » و سخن حضرت سجاد علیه السلام به درگاه الهی... منتک ابتداء...» که قبلا گذشت (19) کاملا روشن است گرچه برخی عقیده دارند که «منان » همان منت نهادن لفظی است که آن را به طوری تفسیرمی کنند که مدح باشد نه ذم. (20)
پی نوشت ها:
1. البته باید توجه داشت چون خدا از نظر ذات نامتناهی است طبعا از نظر صفات نیز، نامتناهی خواهد بود; زیرا صفات او عین ذات او است متحد با متناهی قطعا نامتناهی خواهد بود. از این جهت حصر اسما در نود و نه، ویا هفت، و یا چهار اسم نظر به اسمای کلی است که امور دیگر را نیز در بردارند.
2. صدوق، کتاب التوحید، ص 195، ط جدید.
3. زمخشری، کشاف:1/393.
4. طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه 262 از سوره بقره.
5. منهج الصادقین: 2/125.
6. راغب اصفهانی، مفردات القرآن، ماده «منن » و از کلام طبرسی که بعدا می آید استفاده می شود که معنی نخست از فروع معنی دوم است.
7. نهایه ابن اثیر به نقل لسان العرب ماده «منن ».
8. فیومی، المصباح المنیر، ماده «من ».
9. طبرسی، تفسیر مجمع البیان:2/531.
10. طریحی، مجمع البحرین، ماده «منن ».
11. صحیفه کامله سجادیه، دعای شماره 45.
12. سید علیخان کبیر مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ص 404، طبع قدیم.
13. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه:6/398.
14.همان:10/188.
15. ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغة:2/323.
16. سید علی خان کبیر شیرازی، ریاض السالکین، ص 150 طبع قدیم.
17. صحیفه کامله سجادیه، دعای شماره 13.
18. دعای ابوحمزه ثمالی، حاج ملا هادی سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ص 49 طبع قدیم.
19. راغب اصفهانی در مفردات، وشارح صحیفه سجادیه سید علی کبیر مدنی، وشارح نهج البلاغه میرزا حبیب الله خوئی و دیگران طرفدار همین نظر هستند.
20. از این افراد، ابن میثم بحرانی شارح دیگر نهج البلاغه است.