ماهان شبکه ایرانیان

پژوهش در حوزه ی علمیه ی قم

به هنگام برگزاری کنگره ی دین پژوهان، ستاد کنگره در باب «پژوهش در حوزه علمیه قم » در تاریخ ۱۸/۹/۱۳۷۷ با حضرت آیت الله سبحانی، مصاحبه ای برگزار نمود، که حاوی نکات برجسته ای است. لذا به نشر آن می پردازیم.

به هنگام برگزاری کنگره ی دین پژوهان، ستاد کنگره در باب «پژوهش در حوزه علمیه قم » در تاریخ 18/9/1377 با حضرت آیت الله سبحانی، مصاحبه ای برگزار نمود، که حاوی نکات برجسته ای است. لذا به نشر آن می پردازیم.

ستاد کنگره: از این که حضرتعالی وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم، خواهشمندیم که به پرسش های ما که همگی مربوط به موضوع تحقیق در حوزه علمیه قم است پاسخ بفرمایید:

آیت الله سبحانی: بنده نیز متقابلا سپاسگزارم و آماده ام در حد امکان و آگاهی خود، به پرسش های شما پاسخ بگویم:

پرسش نخست

پایه تحقیق و مشکلات آن را در حوزه چگونه ارزیابی می کنید؟

پاسخ

تحقیق در مسایل کلامی و مکاتب فکری غیر اسلامی در گرو آشنایی به زبانهای خاص آنهاست، تا یک فرد محقق، زبان آنها را به درستی نداند، نمی تواند درباره آنها به حق داوری کند.

تحقیق در حوزه در مورد مسایل تاریخی و فقهی و اصولی و رجالی تا حدی با مقتضیات زمان همگام است چون وسایل و ابزار آن در کتابخانه های قم، موجود است اما در دسترس همگان نیست، و مراکز تحقیقی که حاوی این نوع کتب باشد کم است و در شان یک مرکز علمی جهانی مانند حوزه علمیه قم نیست.

یکی از مشکلات تحقیق در حوزه های دینی، کارهای تکراری و همگون است که وقت محققان را تلف می کند، و این مشکل با تاسیس یک مرکز «اطلاع رسانی » برطرف می گردد.

امروزه صدها سؤال علمی، عقیدتی، فقهی سرازیر حوزه می شود و انتظار مردم ایران و جهان این است که محققان حوزه به پاسخ آنها بپردازند. شما می دانید پاسخگویی به چنین پرسشهای متنوع به اطلاعات وسیع در انواع علوم اسلامی و غیر اسلامی نیاز دارد، و باید هیئت و یا هیئت هایی بر این کار دست یازند، تا تحقیق با مقتضیات زمان همگام شود.

امید است که در پرتو تلاشهای زعمای حوزه روز به روز بر رونق تحقیق در حوزه افزوده شود.

پرسش دوم

آیا با توجه به این که حضرتعالی از حدود چهل سال پیش تاکنون در زمینه ی پژوهشهای دینی فعال بوده اید، تاکنون چه تغییرات و تحولاتی از جهت کیفیت و کمیت در این زمینه مشاهده کرده اید؟

پاسخ

در این مدت فزون بر پنجاه سال که اینجانب در قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشته ام، مساله پژوهش پس از انقلاب از نظر کیفی و کمی جهش فوق العاده داشته است، آن هم به دلایل زیر:

الف) گسترش کتابخانه ها و دسترسی گروهی از محققان به منابع و مصادر، در حالی که پیش از انقلاب دسترسی به مصادر بسیار دشوار بود، علاوه بر این، قسمتی از مصادر چاپ نشده بود; ولی صنعت چاپ در این سالهای اخیر توانسته است بیشتر مخطوطات را چاپ و در اختیار محققان بگذارد.

ب) معجم های مختلف و فهرس های گوناگون بالاخص کامپیوتر کمک شایانی به امر تحقیق کرده است. مشکلی که سابقا در ظرف چند روز برطرف می شد اکنون به وسیله این دستگاهها در ظرف چند دقیقه برطرف می گردد.

ج) تحقیق پیرامون موضوعاتی از قبیل: حکومت و ولایت و تاریخ خلفای اموی و عباسی پیش از انقلاب حساسیت خاصی داشت و نظام حاکم هر نوع سخن گفتن در این موضوعات را، گامی بر خلاف خود می انگاشت، از این جهت تحقیق در این موارد کمتر انجام می گرفت، و الان این مسایل با استقبال جامعه و حکومت روبه رو می باشد.

د) سفرهای علمی که اکنون آغاز شده، و ارتباطاتی که میان محققان حوزه و بیرون از آن برقرار گردیده است به امر تحقیق کمک شایانی نموده است. به عنوان نمونه یکی از محققان در مساله مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تا «واتیکان » سفر کرد تا از منابع موجود در آنجا بهره مند گردد وحتی به این اکتفا نکرد از کتابخانه های مصر نیز برای رفع مشکلات خود کمک گرفت.

خلاصه از این که جهان به صورت یک واحد به هم پیوسته در آمده به امر تحقیق کمک شایانی کرده و خواهد کرد، و هرچه ارتباطات گسترش پیدا کند بهره گیری به صورت خوبی انجام خواهد گرفت. و اصل حاکم بر همه جهان، بر حوزه علمیه که جزیی از آن است، نیز حاکم است.

پرسش سوم

کمبودها، تنگناها و مشکلات بر سر راه پژوهشهای دینی چیست؟

پاسخ

سخن از کمبودها و تنگناها زیاد است و به گوشه هایی از آن اشاره می کنم، نخست باید اذعان نمود:

یک فرد محقق تا خود را وقف بر تحقیق نکند نمی تواند در کار خود موفق باشد مگر این که از مواهب فوق العاده برخوردار باشد که بتواند بین تحقیق و دیگر کارها جمع کند، و یک چنین ایده و فکر در گرو اجتماع یک رشته شرایطی است ، که کمتر رخ می دهد:

1. مشکلات زندگی محققان در قم برای همگان روشن است، وجهی که برای تحقیق پرداخت می شود هرگز نیمی از زندگی محقق را تامین نمی کند.

2. مراکز تحقیق محدود است و توانایی پذیرفتن محققان بیشتر را ندارد و نیز تحقیق آنها از روی برنامه و نیاز جامعه نمی باشد.

3. تحقیق در حوزه غالبا بدون روش تحقیق، صورت می گیرد وبا صرف وقت زیاد نتایج کمی به دست می آید، روش شناسی و استاد مساعد که دست محقق را در مواردی بگیرد و کمک کند چندان فراوان نیست، و این کمبود در صورتی برطرف می گردد که روش تحقیق به صورت یک ماده درسی در حوزه تدریس شود.

4. چیزی که برخی از محققان را افسرده می سازد این است که وسیله نشر در اختیار ندارند، قهرا در نیمه ی کار، دلسرد شده، و از ادامه آن منصرف می گردند و یا پس از پایان به تکمیل آن نمی پردازند.

5. البته گروهی به هر بهایی شده تحقیق خود را منتشر می کنند اما می دانید که هر تحقیق ارزش نشر ندارد، برای تحقیقات در حوزه، مرکز ارزشیابی لازم است که با ایجاد رقابت همه رابه عالیترین سطح برساند آنگاه بهترین آنها را منتشر کند.

پرسش چهارم

با توجه به رشد و توسعه علوم جدید وگسترش و ژرفایی معرفتهای بشری، در زمینه معرفت دینی به ویژه علم کلام چه تحولات و نیازهایی را ملاحظه می کنید؟

پاسخ

رشد و توسعه علوم در معرفت دینی مسایلی را پدید آورده که در گذشته مطرح نبوده است. این توسعه در مواردی به مسایل دینی شکوفایی بیشتری بخشیده است، مثلا گسترش آگاهی بشر از قوانین حاکم بر طبیعت، و کشف نظامات در جهان بالا، و دقت در اسرار پیچیده طبیعت، مساله برهان نظم را روشن تر ساخته است و هر انسان خردمند را بر این امر معتقد نموده است که پیدایش جهان «هدف دار» بدون خالق دانا و توانا امکان پذیر نیست، ولی در عین حال گسترش علومی مانند جامعه شناسی و روان شناسی با پیش فرضهای مسلم شبهات و اشکالاتی را در معرفت دینی پدید آورده که اصلا در گذشته مطرح نبوده است از این جهت علم کلام با مسایل نو روبه رو شده و علمی به نام علم کلام جدید و یا به تعبیر صحیح تر «مسایل جدید در علم کلام » پی ریزی گردیده است، و هم اکنون این پرسشها در جامعه غربی و میان دانشگاهیان و حوزویان ما مطرح می باشد، و محققان حوزه که نسل جوانتر آنان با زبانهای زنده جهان آشنا هستند در معرفت دینی به تحقیق پرداخته و موضع دینی را در برابر این مسایل روشن می سازند و مساله قبض و بسط معرفت دینی و یا پلورالیسم از این مقوله می باشند.

مجله کلام اسلامی که از هفت سال قبل به صورت فصلنامه منتشر می شود پرتوی از این تحول و نیاز است که در عرصه علم کلام ظاهر گردیده است.

رشد و توسعه علوم و جوامع نه تنها در معرفت دینی عقیدتی تاثیر نهاده بلکه در مسایل مربوط به احکام فرعی نیز تاثیر گذارده و فقیهان را با موضوعات جدید روبه رو ساخته و آنان را به برگزاری همایشهایی وادار نموده است مثلا امروز پزشکان، احکام فقهی وحقوقی انتقال جنین را از عالمان دین، خواهانند تا ابعاد فقهی وحقوقی مساله «باروری » با روشهای نوین آزمایشگاهی را روشن سازند و با ارایه ی راهکارهای شرعی و قانونی، مشکل این پدیده را حل کنند.

این دو نوع تحول در علوم عقیدتی و احکام عملی می تواند بیانگر توسعه تحقیق در معرفت دینی باشد.

ما در حالی که اعتقاد راسخ داریم: تلاقی دو فکر مختلف، مایه باروری معرفت دینی می گردد و از طرفی اعتقاد جازم داریم که اصول کلامی و فلسفه اسلامی که در این ده قرن به وسیله فیلسوفان بزرگ پی ریزی شده است می تواند به تحلیل مسایل نو بپردازد. و پاسخ مناسبی بر اساس آن به راهنمایی کتاب و سنت ارایه دهد.

پرسش پنجم

آیا مؤسسات دین پژوهی در حوزه، فعالیتهایی متناسب با نیازها و مقتضیات زمان داشته اند؟

پاسخ

حرکت مراکز تحقیق در حوزه، طبق مقتضیات زمان نیاز به امکانات مادی و معنوی دارد که متاسفانه اکثر مراکز از آن محروم می باشند.

قبل از انقلاب در حوزه علمیه قم یک مجله دینی به نام «مجله مکتب اسلام » در تیراژ بسیار بالا منتشر می شد، و هم اکنون نیز این چراغ به وظیفه نورپاشی خود ادامه می دهد و مسیر خود را می پیماید، ولی اکنون تعداد نشریه ها فزون از حد است حتی گاهی مؤسسه ای ده نشریه در موضوعات مختلف منتشر می کند، ولی آنچه که لازم به ذکر است این است که قسمتی از تحقیقات جنبه تکراری دارد و از همدیگر تغدیه می شوند، و اگر همه آنها تحت یک ضابطه به کار تحقیق بپردازند و از تکرار و تغذیه همگون بپرهیزن مسلما تا حدی خواهند توانست مقتضیات زمان را پاسخگو باشند.

شناخت ما از مکاتب فکری غرب و شرق فی المثل آیین بودا و مشتقات این آیین در حد ترجمه ها است، امروز اگر مرکزی به نام پاسخ و پرسشها به صورت رسمی افتتاح شود امکانات حوزه برای پاسخگویی به این نیاز به حد کافی نیست. زیرا روی بخشی از پرسشها تحقیق جمعی انجام نگرفته و تحقیق فردی نیز قابل عرضه نیست و آن کاربرد جمعی را ندارد. ولی مع الوصف از همه محققان تجلیل می شود که در حد توان به سوی هدف گام برمی دارند و هر چند به قله ی مطلوب نمی رسند ان شاء الله در زمان دور، خواهند رسید.

پرسش ششم

آیا حوزه های علمیه نسبت به فعالیتهای آموزشی بیش از فعالیتهای پژوهش بها می دهند؟ در این صورت، عدم توازن آن را درست می دانید؟ اگر نه چرا؟

پاسخ

مسلما آموزش پایه تحقیق است. هر نوع پژوهش که بر اصول آموزش صحیح استوار نباشد مفید و سودمند نخواهد بود و لذا ما به کلیه دانشجویان عزیز در حوزه توصیه می کنیم، تا اگر از نظر آموزش در سطح بالایی قرار نگرفته اند به مساله تحقیق نپردازند مگر این که آموزش یک نوع تحقیق جنبی را، ایجاب کند.

اصولا علت این که حوزه به آموزش بیش از پژوهش بها می دهد این است که عده ی کثیری از دانشجویان حوزه، مبلغان دین در سراسر کشور و خارج از آن خواهند بود، و طبعا چنین افراد به آموزش بیش از پژوهش نیاز دارند.

پژوهش از آن فارغ التحصیلان است که قید همه چیز را زده و به عنوان مقیمان کوی علم و فقاهت در شهر علم و دانش «قم » رحل اقامت افکنده اند و نسبت آنان به گروه نخست بسیار اندک است.

پرسش هفتم

جای چه نوع تحقیق در حوزه علمیه قم خالی است و نیاز به آن ضروری می باشد؟

پاسخ

در میان نیازهای متعدد به دو موضوع اشاره می کنیم یکی مربوط به «فقه اکبر» و دیگری «فقه اصغر» است. درباره موضوع نخست از رسول گرامی و خاندان پاکش روایات فراوانی وارد شده است که می تواند روشنگر راه محققان ما در مسایل مربوط به عقاید و باورهای ما باشد. اما متاسفانه روی این روایات چه از نظر سند و چه از نظر محتوا چندان کاری صورت نگرفته و سره و ناسره به هم آمیخته شده اند.

رفع این نیاز در گرو تشکیل لجنه خاصی است که در آن حدیث شناس در کنار عالم کلامی و فلسفی قرار گیرد و با اصول علمی به نقادی این احادیث بپردازند و صحیح را از ناصحیح بازشناسند.

در طول چهارده قرن روی روایات فقهی از نظر سند و مضمون، کار گسترده ای انجام گرفته است درحالی که درباره احادیث مربوط به مسایل عقیدتی چندان کار چشم گیری صورت نپذیرفته و فقط شیخ مفید (336-413) و برخی از شاگردان او مانند سید مرتضی (355-436)، و شیخ طوسی (385-460) کار مختصری درباره آنها انجام داده اند.

امروزه این نوع احادیث مخالف با خرد و علم ، دستاویز مخالفان و معاندان قرار گرفته است وحدیث را نشانه می گیرند و بر اسلام و تشیع می تازند.

درباره موضوع دوم، نگارش فقه السیره است که در این مورد از جانب دانشمندان شیعه اصلا کاری صورت نپذیرفته است.

در میان اهل سنت ابن قیم جوزیه متوفی 751 کتابی به نام «فقه السیره » نوشته است و اخیرا دو نفر نیز از دانشمندان معاصر این راه را پیموده اند یکی محمد سعید رمضان معروف به بوطی سوری و دیگر استاد غزالی و هر دو در این موضوع به بررسی سیره پیامبر پرداخته اند و هر سه کتاب مربوط به استخراج احکام فقهی از اعمال و افعال رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم در مدت بیست و سه سال می باشد ولی آنچه ما پیشنهاد می کنیم فقه سیره پیشوایان معصوم است که می تواند منبع عظیمی برای بازشناسی احکام الهی باشد. اگر ما زندگانی دوازده معصوم را در مدت دویست و پنجاه سال در نظر بگیریم، می توانیم از شیوه زندگانی آنان در ابواب مختلف احکامی را استنباط کنیم.

راه اندازی این طرح فقهی در گرو آشنایی به تاریخ و سیره است که از رفتار ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در مواقع مختلف فیش برداری شود و سپس همه آنها در اختیار فقیهان قرا گیرد تا به کمک یکدیگر به هدف برسند.

سؤال هشتم

در میان مسایل مربوط به عقاید و به اصطلاح مسایل مربوط به علم کلام چه موضوعاتی از اهمیت بالایی برخوردار است که عالمان دینی بالاخص متخصصان در علم کلام روی آن تحقیق بیشتری کنند.

پاسخ

پیش از آن که به پاسخ تفصیلی این پرسش بپردازیم گفتاری را از پیشوای ششم نقل می کنیم که فرمود:

«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس » .

«فرد آشنا به اوضاع و احوال زمان، مورد هجوم مسایل شبهه زا قرار نمی گیرد» .

و نکته آن این است که پیوسته با حوادث و رویدادهای زمان حرکت می کند.

و در مورد موضوع سخن ما، دانشمند آشنا به زمان، همگام با جریانهای فکری زندگی می کند ولی متاسفانه غالب ما در برابر هجوم مسایل جدید کلامی غافلگیر شده و این مسایل پس از انقلاب به صورت باز در دانشگاهها و مطبوعات کشور مطرح گردیده است، ولی پیشینیان ما حتی در قرن چهاردهم این چنین نبودند آنان از شرایط و اوضاع زمان کاملا آگاه بودند به گواه این که هنگامی که فرضیه داروین (1908م) در شرق اسلامی منتشر شد محقق عالیقدر مرحوم شیخ محمد رضا اصفهانی (1288-1362) با پیگیری نظریه داروین از طریق مجلات عربی بالاخص مجله المقتطف، نقدی در دوجلد بر آن نوشت و به نام نقد فلسفه داروین در سال 1330 هجری قمری برابر 1290 شمسی در عراق منتشر کرد و نسخه ای از کتاب خود را برای «شبل شمیل » مروج نظریه داروینیسم در لبنان فرستاد.

2. فقید سعید شیخ محمد جواد بلاغی (1284-1352ه.ق) به هنگام گسترش تبلیغات مسیحیان در شرق بالاخص در عراق و ایران، همگام با این پدیده کتابهای ارزشمندی به نام «الهدی الی دین المصطفی » ، و «الرحلة المدرسیة » نگاشت. او برای تکمیل اندیشه های خود زبان عبری را در سامرا از یهودیان آن دیار آموخت تا در بهره گیری از کتاب مقدس به ترجمه نیازمند نباشد.

3. شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (1294-1373) در اوج تبلیغات مادیگری از طریق استخدام فرضیه داروین و غیره یک دوره کتاب عقیدتی به نام «الدین والاسلام » نوشت که متاسفانه برخی از اجزای آن خشم دست نشاندگان حکومت عثمانی را در عراق برانگیخت و کتاب پیش از آن که از چاپخانه بیرون آید در خود چاپخانه طعمه حریق گردید.

مسلما عالمان بیدار و بیدارگر در قرن گذشته فزون از اینها بودند و می توان از برخی دیگر به صورت گذرا نام برد مانند آیت الله سید محمد علی شهرستانی (1386)، آیت الله سید محسن عاملی (1373)، آیت الله سید عبدالحسین عاملی (1377) و دیگر شخصیتهای شیعی در عراق و لبنان که هرکدام در زمان خود آگاهانه پاسخگوی پرسشها و مسایل جدید بودند.

پس از فروپاشی نظام دیکتاتوری رضاخانی در شهریور 1320 احزاب چپ بالاخص حزب دست نشانده مسکو یعنی حزب توده با نشریات فراوانی به پخش الحاد پرداخت. در همان زمان علامه طباطبایی با تشکیل جلسه ای گروهی را پرورش داد و اثری را به نام اصول فلسفه و روش رئالیسم از خود به یادگار گذارد.

و نیز همزمان با پخش عقاید الحادی دست نشاندگان وهابیان به پخش شبهات محمد بن عبدالوهاب پرداخته تا جوانان عزیز را از شیعه گری به دور سازند در همان زمان استاد بزرگوار امام خمینی با نگاشتن کتاب «کشف اسرار» به میدان این شبهات رفت و با ضربه محکم دشمن را خاموش ساخت.

گذشتگان ما بیدار و هشیار بودند و با نبود وسایل از شرایط زمان آگاهیهایی به دست می آوردند ولی اکنون غالب روحانیون شیعه آنچنان برون گرا شده و به مسایل اجرایی پرداخته که از مسایل درون و فرهنگی عقب مانده است.

البته حساب چند نفر انگشت شمار دور از این محاسبات است.

به نظر بنده در میان مسایل جدید از مسایل کلامی موضوعات ذیل حایز اهمیت است:

1. پلولاریسم در دو صورت:

الف) کثرت گرایی صدق;

ب) کثرت گرایی نجات.

طرح این مساله برای متزلزل ساختن باورهای دینی اسلامی است آن هم تحت پوشش این که: هیچ مکتبی را نمی توان گفت که در ادعای خود صادق و راستگو است، بلکه همه مکاتب از نظر احتمال صدق یکسانند.

وجه پلولاریسم نجات که همه صاحبان مکاتب فلسفی و دینی اهل نجات بوده، خواه آن که از مکتب اسلام پیروی کند یا از مکتب صلیبی یا مکتب بودایی.

دامن زدن به این مساله آنچنان ریشه ی باورها را می سوزاند که هیچ جوانی در خود احساس عقیده و دفاع از آن را نمی کند. این مساله باید از هر دو نظر مطرح شود و با دلایل قطعی روشن شود که می توان استواری مکتبی و نااستواری مکتب دیگر را با دلایل، روشن کرد و در نتیجه نجات را از آن گروهی دانست که دلایل صدق آنها روشن است.

2. رابطه علم و دین; آیا باورهای دینی پیوسته با علم و دانش همگام است یا این که ممکن است این دو در مقابل هم بایستند.

3. رابطه عقل و دین; یا رابطه برهان با باورهای دینی به نحوی که در موضوع قبلی توضیح داده شد.

4. تجربه دینی; این موضوع بیانگر آن است که هر کسی از دین تجربه شخصی دارد و قابل انتقال به دیگری نیست و به تعبیری «معیار بین الاذهانی » وجود ندارد. بنابراین، دین یک امر شخصی است که خرد تجربه می کند.

5. زبان دین یا مساله هرمنوتیک یا فهم ما از متون دینی.

آیا فهم ما از متون دینی در گرو پیش فرضهایی است که با تغییر پیش فرضها فهم ما نیز از دین متغیر می شود یا این که می توان در اعصار مختلف فهم ثابتی از دین داشت.

و آنچه امروز در مطبوعات ما در مساله قبض و بسط شریعت مطرح است برگردان همین مساله ی فهم ما از متون دینی است که سابقه دیرینه در غرب دارد.

و همچنین مساله ای که امروز به نام قرائت جدید از دین مطرح است تعبیر دیگری از هرمنوتیک یافهم ما از متون دینی است که می خواهد برساند که فهم ما از متون دینی با تغییر پیش فرضها و استمرار زمان، دگرگون می شود .

اینها نمونه هایی است که باید عالمان دینی نسبت به آنها علاقه بیشتری نشان داده و تلاش فزونی درباره اش انجام دهند.

ولی آنچه جای خوشبختی است گروهی از دانشجویان رشته تخصصی علم کلام در مؤسسه امام صادق 9 به راهنمایی برخی از اساتید عمیقانه به تحلیل این مسایل پرداخته و افکار آنان از طریق مجله کلامی مؤسسه منتشر می شود.

از خداوند جهان توفیق همگان را در نشر و پخش عقاید حقه اسلامی خواهانم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان