ماهان شبکه ایرانیان

درآمدی بر تعامل ادبیات داستانی و سیاست

مقوله سیاست از مهمترین عناصر مؤثر بر ابعاد گوناگون جوامع بشری است و در این میان ادبیات داستانی به عنوان بخشی برجسته از حوزه ی فرهنگ تحت تأثیر سیاست و در تعامل با آن دچار تحولاّت و دگرگونی های قابل توجهی شده است

چکیده

مقوله سیاست از مهمترین عناصر مؤثر بر ابعاد گوناگون جوامع بشری است و در این میان ادبیات داستانی به عنوان بخشی برجسته از حوزه ی فرهنگ تحت تأثیر سیاست و در تعامل با آن دچار تحولاّت و دگرگونی های قابل توجهی شده است. این نوشتار تلاش می کند تا با ارائه ی یک تقسیم بندی سه گانه، از نحوه ی ارتباط میان ادبیات داستانی و مقوله ی سیاست به گوشه هایی از تعاملات این دو حوزه اشاره ای داشته باشد.

***

ادبیات به عنوان یکی از حوزه های زندگی انسان و همانند سایر حوزه های دیگر بر کنار از تأثیرات سیاست نبوده و نیست. سیاست به عنوان امری فراگیر تمامی عرصه ی جامعه را دربر دارد و باید تأثیرپذیری پدیده های اجتماعی از مقوله ی قدرت را به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفت. در این میان حیطه ی هنر و خصوصا ادبیات داستانی به واسطه ی دلایلی چند و از جمله لطافت و دقّت و اهتمام هنرمند نسبت به جامعه و محیط اطراف، تأثیرات قابل توجهی از سیاست پذیرفته است. این نوشتار قصد بررسی تمامی تأثیرات مقوله ی قدرت و سیاست بر ساحت هنر را ندارد و تنها به بررسی مواردی از تأثیر سیاست بر ادبیات داستانی و تعامل میان این دو پدیده می پردازد. ادبیات داستانی از قدیمی ترین هنرهای بشری است و قدمت آن شاید به قدرت زبان و کلام باشد هرچند داستان نویسی به شکل جدید آن و به عنوان زیرمجموعه ای از هنرهای هفت گانه از جمله دست آوردهای تمدّن بعد از رنسانس مغرب زمین به شمار می آید و عمده ی آثار مهم داستانی نیز به قلم نویسندگان غربی به نگارش درآمده اند اما نباید از پیشینه ی این هنر که در تمام اقوام بشری به صورت افسانه و حکایت و مانند آن جاری و ساری بوده غافل شد. در بررسی ادبیات سیاسی می توان به این تقسیم بندی کلی دست یافت:

1 داستان هایی که با هدفی سیاسی نوشته شده اند و در واقع داستان به عنوان ابزاری در خدمت اهداف سیاسی نویسنده درآمده است.

2 داستان هایی که سیاست به عنوان موضوع آنها واقع شده و ممکن است هیچ هدفی سیاسی را تعقیب نکند.

3 داستان هایی که فارغ از مقولات و اهداف سیاسی نگاشته شده اند امّا در خلال آنها به برخی مسائل و یا اهداف سیاسی اشاره رفته است. در توضیح قسمت سوم می توان چنین گفت که داستان نویس به عنوان آینه ای است که به صورتی ناخودآگاه منعکس کننده ی محیط اطراف خود است و هر قدر که موضوع داستان خصوصی و یا انتزاعی و یا برکنار از اجتماع باشد، می توان رگه هایی از این بازتاب محیط و جامعه را در داستان او یافت. جالب اینجاست که در برخی اوقات داستان هایی این چنین از آنجا که ذهن نویسنده در انتقال محورها، مصادیق و موضوعات سیاسی دخل و تصرفی انجام نداده است، در مقایسه با داستان هایی با موضوعات و یا اهداف سیاسی، تصویر کامل تری از اوضاع جامعه و روابط قدرت درون آن را در اختیار خواننده قرار می دهد. داستان های نوع اول بیشتر از زاویه دید سیاستمدارانه به رشته تحریر درآمده اند تا ادیبانه و هرچند که در میان گروه اول، آثار ارزشمندی به چشم می خورد اما بار ایدئولوژیک این گونه داستان ها بیشتر است تا ارزش ناب هنری آنها (البته این امر فی حدذاته نقطه ضعف این دسته از داستانها محسوی نمی شود، چرا که تبلیغ یک عقیده ی سیاسی یا دفاع از آن در قالب هنر داستان نویسی، اگر به صورت ماهرانه ای انجام شود خود نوعی هنر محسوب می شود.)

بسیاری از آثاری که طی جنگ سرد و خصوصا در دو سوی درگیر در این مبارزه ی ایدئولوژیک نگارش یافته اند واجد این خصیصه اند آثاری مانند؛ قلعه ی حیوانات و 1984 (آثار جورج اورول نویسنده انگلیسی) و یا مادر (اثر ماکسیم گورکی نویسنده ی روس) که هرچند در سال های قبل از جنگ سرد نوشته شده اما به عنوان یک اثر تبلیغی مارکسیستی شدیدا مورد استفاده مبلغان ایدئولوژی مارکسبسم و کمونیسم قرار گرفته است از نمونه های ایرانی این دسته می توان به رازهای سرزمین من (رضا براهنی) و باغ بلور (محسن مخلباف) اشاره کرد. ویژگب قابل توجه این دسته از آثار در این است که چون نویسنده قصد طرح و تبلیغ یک عقیده ی سیاسی و یا دفاع از آن و یا حمله به آن را داشته، لذا به انتقال واقعیّت پایبندی چندانی نداشته و از این رو این دسته آثار معمولاً مآخذ و منابعی جهت کسب اطلاعات سیاسی به شمار نمی آیند.

دسته دوم که شامل داستان هایی با موضوعات و مضامین سیاسی می شود، بیشتر به سیاست به عنوان یک پدیده از مجموعه پدیده ها و رویدادهای اجتماعی می نگرد تا هدف و یا مرامی جهت تبلیغ و همین ویژگی باعث می شود تا نویسنده در اثر خود خصلت آینه بودن خود را بهتر به کار گیرد ودر ترسیم پدیده های سیاسی دقت بیشتری از خود نشان دهد و همین ویژگی این دسته از آثار را به منبع و پایگاه مناسبی جهت کسب اطلاعات درباره ی موضوعات و رویدادهای سیاسی تبدیل می کند. این شیوه از داستان نویسی می تواند تا حدود قابل ملاحظه ای با روش تفهّمی ماکس وبر(1) در زمینه پژوهش های سیاسی اجتماعی و خصوصا انتقال نتایج این پژوهش ها به مخاطبین، منطبق باشد. چرا که داستان نویس ناگزیر است جهت ترسیم هرچه واقعی تر و هنری تر پدیده های سیاسی نگاهی دقیق و موشکافانه به این پدیده ها را داشته باشد از نمونه های مشهور این دسته می توان جنگ و صلح (اثر تولستوی نویسنده ی روس) و شکست (اثر امیل زولا نویسنده ی فرانسوی) را نام برد. سومین گروه که طیف وسیعی (به نسبت دو دسته قبل) از آثار ادبیات داستانی را شامل می شود. هرچند در ظاهر و به شکل مستقیم به مقولات سیاسی نمی پردازد (و حتی در برخی اوقات نویسندگان این گروه نه علاقه ای به این قبیل موضوعات داشته اند و نه به عقیده و ایدئولوژی سیاسی خاصی دل بستگی نشان داده اند) امّا از خلال آنها می توان به توصیفات و گزارش های دقیقی درباره ی پدیده های سیاسی دست یافت. هرچند که نمی توان یک انسان هنرمند را فاقد تمایل و دلبستگی نسبت به مسائل سیاسی و برکنار از محیط و جامعه ی اطراف خود تصور کرد (اما منظور از عدم تمایل و دخالت نویسنده در مسائل سیاسی در مقایسه با تمایلات و علایق سیاسی نخستین دسته از نویسندگان مورد اشاره ای این نوشتار می باشد) پژوهشگران و علاقه مندان مسائل سیاسی می توانند با آمیختن نگاه سیاسی و برداشت هنری ادبی در هنگام مطالعه ی آثار دسته سوم علاوه بر بهره برداری هنری به کسب اطلاعات و نکته های ظریف و جالب توجه سیاسی نیز بپردازند. هرچند این دسته طیف بسیار وسیعی از خانواده های ادبیات داستانی را شامل می شود. اما جهت معرفی نمونه های شاخص این دسته به معرفی تعدادی از این آثار می پردازیم.

مجموعه آثار آنتوان چخوف نویسنده ی شهیر روس، مجموعه آثار نیکوس کازانت زاکیس نویسنده ی توانای یونانی(2) و مجموعه آثار جان اشتاین بک نویسنده ی آمریکایی و برنده ی جایزه ی ادبی نوبل(3) اشاره کرد. در این میان با اندکی مماشات حتی می توان آثاری مانند بربادرفته (اثر مارگارت میچل نویسنده ی آمریکایی) را نیز جز این دسته محسوب نمود. از میان نمونه های فارسی این گروه می توان به برخی از آثار جلال آل احمد (سه تار، مدیر مدرسه، دبیر و بازدید و...) و سووشون و شهری چون بهشت (سیمین دانشور) اشاره کرد. البته آثار ادبی بزرگی مانند بینوایان (ویکتور هوگو نویسنده ی فرانسوی) ژرمینال (نویسنده ی فرانسوی) و... قطعا در این تقسیم بندی جای می گیرند. پرداختن به شیوه ی پردازش هر یک از این آثار به مقوله سیاست و بررسی نگاه هر یک از آنان به این موضوع قطعا مستلزم دقت در هر یک از این آثار و مرور آنها می باشد این نوشتار تنها سعی در آن داشت که تا سرحد امکان دریچه ای تازه به این مقوله (حضور سیاست در ادبیات و میزان تأثیرگذاری آن برهنه داستان نویسی) بکشاند. قطعا اظهارنظرها و احیانا، نقد و اصلاح این تقسیم بندی به درک جدیدی از آمیختگی دو مقوله ی سیاست و ادبیات داستانی خواهد انجامید.

پی نوشت ها:

1. Versthen

جهت آشنایی بیشتر با روش تفهمی ر.ک:

The fontana Dictionary of modernthought

2. مشهورترین آثار سیاسی اجتماعی کازانتزاکیس عبارتند از: آزادی یا مرگ، مسیح باز مصلوب، سرگشته راه حق

3. رمان خوشه های خشم اثر جان اشتین بک درخشان ترین اثر این نویسنده در حوزه ی سیاست و اجتماع محسوب می شود.



1. مدرس دانشگاه و مدیر دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان